ŷ

Jump to ratings and reviews
Rate this book

پایکوبی

Rate this book
13 people want to read

About the author

محمد کشاورز

8books10followers

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
2 (8%)
4 stars
9 (37%)
3 stars
10 (41%)
2 stars
3 (12%)
1 star
0 (0%)
Displaying 1 - 7 of 7 reviews
Profile Image for Mohammadreza.
184 reviews36 followers
September 12, 2017
این مجموعه داستان، اولین کتاب منتشرشدۀ محمد کشاورز است که توجه زیادی را به خود جلب کرد و ظهور نویسندۀ دیگری از نسل سوم را نوید داد. داستان «شهود» از این مجموعه، جایزۀ ادبی گردون را از‌آ� خود کرد.
غالب داستان‌ها� این مجموعه پرداخت و مضمونی رئالیستی دارند. مجموعۀ خوش خوان، بی‌ادع� و یکدستی است؛ با قصه‌های� متنوع. کشاورز خوب بلد است
قصه تعریف کند و بهتر، می‌دان� چگونه تعلیق ایجاد کند و خواننده را در هول‌وول� نگه دارد که برای داستان کم چیزی نیست. انصافاً مدت‌ه� بود اینطور همراه داستان کشیده نشده بودم.
ویژگی مثبت دیگر این مجموعه که مناسب سبک رئالیستی آن است، این است که شما تقریباً نمی‌بینی� در چیزی زیاده‌رو� شده باشد. همۀ عناصر در یک ساختار یکدست و هماهنگ و متعادل، به‌انداز� به‌کا� رفته‌ان� و نشانه‌ه� خوب کار می‌کنن�.
با تمام این تفاسیر، چیزی هم که از این کتاب از نظر من، یک اثر معمولی می‌سازد� همان بی‌ادع� بودن آن است: پرواز فکری ندارد؛ نمی‌خواه� خیلی به ریشه بزند یا موقعیت را بغرنج کند.
Profile Image for Ali_.
64 reviews16 followers
July 19, 2017
فضای داستانهای کتاب متنوع اما با ترس و طنز خاصی همراه بود. نویسنده با نثر ساده و به دور از حاشیه اصول داستان نویسی را با بهترین صورت ممکن پیاده کرده. توصیفات نه طولانی و کسل کننده و نه کوتاه و ناکامل هستند. مکان اکثر داستان ها در روستاهای جنوبی کشور است و نحوه روایت نشانگر آشنا بودن کامل نویسنده به موقعیت است. شخصیت های به وجود آمده کاملا رئال و باورپذیرند. روزی با خانوم نویسنده ای صحبت می کردم. گفتند که اگر میخواهی روزی داستان بنویسی حتما با دقت کتابهای محمد کشاورز را بخوان.
Profile Image for Ali.
110 reviews8 followers
December 16, 2016
محمد کشاورز را در این برهوت داستان‌نویس� ایرانی خوب یکی از بهترین داستان� کوتاه نویسهای ایرانی می‌دان�. کشاورز در پدید آوردن فضاهای عجیب و مه‌آلو� و فوق‌العاد� برای نوشتن یک داستان خوب استاد است و با همه این احوالات داستان‌های� از واقعیت زندگی فاصله نمی‌گیرن� و این داستان‌ها� تو را بکر و زیبا می‌ساز� در حالی که رگه‌های� از طنز در داستان او جریان دارد. با این احوالات این‌ه� بهترین داستان‌ها� او نیستند.
Profile Image for Atoosa.
52 reviews22 followers
November 10, 2020
داستانهایی با فضاسازی خیلی خوب و جذاب ... نقطه ضعفش نداشتن پایانی درخور بود و اگه میشد ۳ و نبم امتیاز داشت .
Profile Image for Razieh mehdizadeh.
369 reviews75 followers
December 8, 2017
کتاب پایکوبی را از فیدیبو گرفتم و ایران رفتم کاغذی اش را هم خواهم گرفت. از داستان هایی که دوست داشتم و لذت مدام بود.
داستان آب و آتش با فضای بسیار خاص کوسه ای که در استخر خانه ی ساحلی زندگی می کند. و ننه ممدو که عاشق کوسه است و برایش ماهی های مرده جمع می کند.
.
داستان تیغ و آینه
که با نماد گربه و قناری ای در قفس و فضایی خاک آلود و لوکیشن سلمانی ادامه می یابد تا گره از یک قصه ی قدیمی عاشقانه باز کند.
.
داستان طعمه پر از کشش و هیجان و فضای شهر ساحلی و قصابی که باید سر یک گاو را ببرد اما گاو طعمه ی سگ های ولگرد می شود.
داستان به شدت ریتم داشت.
.
دل گم شده که این داستان به عباس معروفی تقدیم شده است.
نقاشی که باید دلداده ی یک جوان افغان را از روی تعاریف و قصه هایی که جوان می گوید برایش نقش بزند. تا جایی تعریف می کند که جوان بی خیال می شود اما نقاش تازه به نقش خود که هفت بار ان را کشیده است دلداه شده.
.
داستان پرنده ی روشن که فضای شهر جنگ زده را دارد.
.
سرگیجه. شب شعغال. پایکوبی. مثل شب های دیکر. آخرین تصویر و داستان شهود.
.
" دست کشید به گاو و گفت پول کفن و دفنم را بدهد راضی ام."
.
" زن توی اتاق تاریک و ابری می لندید."
این فعل لندیدن.
.
" بوی جلبک های ترشیده ی دریایی و بوی ماهی های مرده را می آورد. پشگنه های آب از هجوم موج ها برمی خاست و به سر و صورت پدر و پسر می خورد و با خود طعم شوری دریا و بوی ماهی های مرده را می آورد."
.
" گاو نیمه جان آغشته به خون و ماسه و آب، خرخر می کرد. کارد را نهاد به گردن گاو و بسم الله را گفت. به استخوان که رسید ساطور را کشید و بادو سه ضربه پیاپی سر بزرگ گاو را از تنش جدا کرد."
.
" گذر سگ های شناور را در مه نگاه کردند."
.
" خودت گفتی می تونی با این قلم و رنگ، مرده را زنده کنی."
.
" نباید بری. گم شده ی ما هنوز پیدا نشده."
" کسی را میان قندهار و هرات گم کرده ام."
.
" من ان خاطره ی تلخ را پشت سر گذاشته بود و از آن شهر امده بودم اینجا. در این شهر زن گرفته بودم. سه چهار تا بچه داشتم. دخترم دیگر دم بخت بود. نیمی از موهام سفید شده بود. پدر و مادر مرجان مرده بودند. تنها برادرش سال ها پیش رفته بود دوبی..."
.
" درختان اکالیپوس و تمبر هندی"
.
خانه ای که از سرهنگ ویلیامز خریده بودند و سرهنگ می خواسته کلکسیون کوسه درست کند.
.
" ماشو انگار جای دیگه ای تو دنیا نداشت به جز دریا."
.
داستان پایکوبی با اسم های امان الله و خویبار.
داستان کرنازن هایی که حالا نمی توانستند به کارشان در روستا ادامه بدهند.
.
داستان یک شب دیگر
که نشان از رسم ازدواج با برادرشوهر بعد از مرگ شوهر دارد.


Profile Image for Hami.
273 reviews3 followers
November 27, 2019
توی مجموعه داستان‌ها� ایرانی واقعا فوق‌العاد� بود. همه ی داستان هاش چفت و بست دار و مستحکم و روان بود. موضوعات رو بسیار دوست داشتم و پرداخت داستانها نه خیلی سوررئال بود و نه خیلی روزمره نویسانه. دقیقا داستان های سهل و ممتنعی بود. من واقعا لذت بردم
Profile Image for א.
26 reviews11 followers
June 6, 2019
دو داستان پایانی را دوست‌داشت�. باقی داستان‌ه� را اما نه. دلیل‌ا� هم ساده است، پای منطق درون متنی داستان� بدجور لنگ می‌زن� .
Displaying 1 - 7 of 7 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.