عنوان: از دموکراسی تا مردمسالاری دینی؛ نگرشی بر اندیش سیاسی شریعتی و زمانه او؛ نویسنده: صادق زیبا کلام؛ تهران، روزنه، 1383؛ در 108 ص؛ موضوع: نظریه های سیاسی و اجتماعی - قرن 20 م
صادق زیباكلام مفرد در سال ۱۳۲۷ درمحله بازارچه آب منگول تهران متولد شد. وی استاد علوم سیاسی، نگارنده و دانشور ایرانی با گرایشها� اصلاحگرایان� و نوآزادیخواهان� است. او دکترای علوم سیاسی از دانشگاه برادفورد دارد و هماکنو� استاد تمام دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد است.
تألیفات: ما چگونه، ما شدیم: ریشهیاب� علل عقب ماندگی در ایران، صادق زیبا کلام، تهران: روزنه غرب چگونه غرب شد؟ (چاپ اول: ۱۳۹۵) هاشمی بدون رتوش: پنج سال گفتگو با هاشمی رفسنجانی، صادق زیبا کلام، فرشته سادات اتفاق فر، تهران: روزنه جامعهشناس� به زبان ساده، صادق زیبا کلام، تهران: روزنه مقدمها� بر انقلاب اسلامی، صادق زیبا کلام، تهران: روزنه فرهنگ خاص علوم سیاسی (دربرگیرنده کلیه اصطلاحاتی که به «ایسم» ختم میشون�)، حسن علیزاده، صادق زیبا کلام (مقدمه)، تهران: روزنه سنت و مدرنیته: ریشه یابی علل ناکامی اصلاحات و نوسازی سیاسی در ایران عصر قاجار، صادق زیبا کلام، تهران: روزنه از دموکراسی تا مردم سالاری دینی: نگرشی بر اندیش سیاسی شریعتی و زمانه او، صادق زیبا کلام، تهران: روزنه تحولات سیاسی و اجتماعی ایران ۱۳۲۰–۱۳۲۲� صادق زیبا کلام، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهه� (سمت) قربانیان، وقایع نگاری فرازها و فرودهای جنبش نوخاسته اصلاحات، صادق زیبا کلام، امیرهوشنگ شهلا، تهران: قطره آذری غریب، صادق زیبا کلام، نصیر عبادپور (به اهتمام)، تهران: بیدگل نهادها و اندیشها� سیاسی در ایران و اسلام، حمید عنایت، صادق زیبا کلام (مصحح)، تهران: روزنه از هانتینگتون و خاتمی تا بن لادن: برخورد یا گفتگو میان تمدن ها؟، صادق زیبا کلام، تهران: روزنه مبانی علم و سیاست، مرتضی صادقی، جواد شفیعپور� حسین عنایت مهدی، صادق زیبا کلام (زیرنظر)، تهران: رهپویان شریف افلاطون، توماس هابز، جان لاک، جان استوارت میل و کارل مارکس: پنج گفتار در باب حکومت، صادق زیباکلام، تهران: روزنه ایران در عصر نادر، مایکل اکسورتی، صادق زیباکلام (مترجم)، سیدامیر نیاکویی (مترجم)، تهران: روزنه گفتن یا نگفتن کتاب توهم توطئه هاشمی رفسنجانی و دوم خرداد عکسهای یادگاری با جامعه مدنی یادداشتها� انقلاب
Sadegh Zibakalam (12 June 1948) is an Iranian academic, author and pundit described as reformist and neo-liberal. His books: "How Did We Become What We Are?" and "An Introduction to Islamic Revolution". تاریخ نخستین خوانش: هشتم ماه جولای سال 2005 میلادی عنوان: از دموکراسی تا مردمسالاری دینی؛ نگرشی بر اندیش سیاسی شریعتی و زمانه او؛ نویسنده: صادق زیبا کلام؛ تهران، روزنه، 1383؛ در 108 ص؛ چاپ دوم 1386؛ چاپ سوم 1390؛ شابک: 9789643345280؛ چاپ چهارم 1393؛ چاپ دیگر: تهران، روزنه، 1394؛ شابک: 9789643341329؛ در 155 ص؛ موضوع: نظریه های سیاسی و اجتماعی - قرن 20 م بخش نخست گفتاری در باره ی دموکراسی ست، اعم از این که حکومت یا نظام سیاسی، باید دارای چه شرایطی باشد تا بتوان آن جکومت را مبتنی بر دموکراسی دانست. تفاوت یا تشابهات میان مردم سالاری دینی و دموکراسی نیز از دیگر مباحث بخش نخست است. اما در بخش دوم، یا بخش اصلی کتاب درباره� ی اندیش� ی علی شریعتی ست. این بخش مربوط به تعریف علی شریعتی از حکومت اسلامی، یا نظام حکومتی ست، و اینکه میان حکومت دینی مطلوب ایشان با حکومت مبنی بر دموکراسی، چه اختلافات و تفاوتهای� وجود دارد. بخش پایانی کتاب درباره ی دیدگاه شریعتی در خصوص غرب، غربگرای� و غرب زدگی، و نیز نقد تفکر ایشان است. نگارنده در پایان خاطرنشان میکن�: «در یک کلام، دکتر شریعتی، شریعتی شد به واسطه� ی تحول و نگاه جدیدی بود که در مبنا و مفهوم شیعه بودن و مسلمان بودن توانست در دل و جان میلیونه� تحصیل کرده� ی ایرانی ایجاد کند و نه به واسطه� ی هجوم و حمله� اش به غرب که در آن گفتمان نه پیام جدیدی بود و نه حرف و حدیث تازه� ای. ا. شربیانی
کتاب شرح و البته نقد اندیش و دیدگاه دکتر علی شریعتی هستش که همیشه به عنوان یکی از روشنفکران سرشناس زمان خودش ازش نام برده میشه.
کتاب از سه بخش تشکیل شده. در بخش اول کتاب، تعریف و توضیح مختصر ولی جامعی از دموکراسی داده شده. دموکراسی هم از اون مفاهیمیه که هر کسی طبق تصورات شخصی خودش معناش کرده و بنابرهمون تعریف شخصی ازش دفاع میکنه و یا ردش میکنه. توی کتاب اصول اساسی دموکراسی که در انواع مختلف دموکراسی ثابت و یکسانه شرح داده شده. اینکه دموکراسی چیه و یه حکومت دموکرات چه ویژگی هایی داره. اینکه به طور کلی علت مخالفت عده ای با دموکراسی چیه. بعضی فکر میکنن مردم صلاحیت انجام بهترین انتخاب برای حکومت و زندگی خودشون رو ندارن، بعضی با دموکراسی مخالفن چون معتقدن ممکنه رای و نظر مردم بر خلاف مبانی دین باشه، پس نمیشه دموکراسی رو پذیرفت و ...
در قسمت دوم کتاب اندیش ی سیاسی دکتر شریعتی نقد میشه. نقد شخصیتی که توی جامعه به عنوان یکی از روشنفکران سرشناس ازش نام برده میشه و اخیرا شاهدیم که خیلی از مواقع بدون خوندن حتی یه دونه از آثارش ازش بت میسازن، کار ساده ای نیست. چون مسلما نویسنده رو با جبهه گیری های متفاوتی از طرف مخاطب رو به رو میکنه. اما زیباکلام توی این کتاب صراحتا نشون میده که شریعتی اصلا اعتقادی به حکومت مبتنی بر دموکراسی و رای و انتخاب مردم نداشته و معتقد بوده عامه ی مردم صلاحیت انتخاب رو ندارن که انتخاب سردمداران حکومت به رای و نظر اون ها واگذار بشه و لازمه که یک شخص و فرد خاصی باشه که مردم رو هدایت کنه نه اینکه مردم فردی رو برای خدمتگذاری به خودشون انتخاب کنن. البته زیباکلام این رو هم توضیح میده که در جامعه و مقطع زمانی ای که شریعتی در اون زندگی میکرده، مفاهیمی مثل آزادی بیان و دموکراسی و ... خیلی مطرح نبودن به این دلیل که جامعه ی اون روز، درگیر انقلاب و تفکرات انقلابی بوده. و اینکه حداقل خدمتی که شریعتی به جامعه کرده، ارائه ی اسلام به جامعه ی جوان و روشن فکر بوده. اما قاعدتا نمیشه نظریه های سیاسی شریعتی رو چندان روشنفکرانه دونست.
در بخش سوم کتاب، بطور کلی به وضعیت روشن فکران جامعه در دهه های بعد از مشروطه می پردازه. اینکه اصولا در ایران هرگز چیزی نقد و بررسی نمیشه. یا کورکورانه پذیرفته میشه و یا متعصبانه رد میشه. روشن فکرانی مثل حسن تقی زاده کاملا غرب گرا میشن و در مقابل، روشنفکرانی مثل جلال آل احمد کاملا غرب ستیز. و بزرگترین ایراد وارده اینه که هرگز نظریه های مختلف تجزیه و تحلیل نمیشن تا مزایا و معایبشون مشخص بشه. در این بخش به ریشه ی جریان غرب ستیزی در ایران هم کامل پرداخته میشه و اینکه اتفاقا شریعتی هم جز روشنفکران کاملا غرب ستیز بوده! اما به طور کلی جایگاه خاص شریعتی در جامعه ی ما به خاطر تحول و نگاه جدیدش به مفهوم "مسلمان بودن" و "شیعه بودن"ه. و نه غرب ستیز بودنش. چون روشن فکران دیگه ای هم در اون زمان و با تفکرات غرب ستیزانه بودن که هرگز نتونستن جایگاه شریعتی رو پیدا کنن.
90 بحث اینکه چه نوع حکومتی شایسته تر است و حکومت چه وظایف و مسئولیت هایی را می بایستی بر عهده داشته باشد، در گرو این بحث پایه ای تر قرار می گیرد که ما اساسا چه نوع نگاهی به انسان داریم؟ بدون تعریف از انسان نمی توان نوع حکومتی را که برایش مطلوب است تعیین نمود. به انی معنا که اگر ما انسان را موجودی آگاه، مسئول، قانع به حق خود و مهم تر از همه پایبند به رعایت حق و حقوق دیگران بدانیم در آن صورت نوع حکومتی که برای چنین موجودی تجویز می شود با توجه به این خصوصیات است. برعکس اگر ما انسان را موجودی خودخواه، متجاوز، زیاده طلب، ظالم و شریر بدانیم در آن صورت نوع حکومتی که تجویز می کنیم بسیار متفاوت از حالت اول است
نمیدان� چون کتاب یک لیبرال است، اینجوری بود با من جور نبود یا کتاب از لحاظ فنی، ضعیف بود. برعکس کتابهای� که محققین مینویسند� ارجاعاتش کم بود و بیشتر به یک انشای ساده میمان� در ستایش لیبرالیزم. همسانانگار� لیبرالیزم و دموکراسی نیز به شدت بر کتاب، اثر منفی گذاشته بود.
دکتر صادق زیباکلام در این کتاب مروری دارد بر تعریف دموکراسی و لازمه های یک حکومت دموکرات شامل اصل تفکیک قوا، رسانه ها و رادیو تلویزیون آزاد و غیر دولتی، پاسخگویی حکومت به مردم و نمایندگانشان، امکان عزل حکومت توسط مردم و ...
نویسنده به درستی نشان میده� که دوران انقلاب مصادف با جنبشها� آزادی بخش و انقلابی و ضد استکباری و ضد امپریالیسم و ضد آمریکایی بود. و تاثیر اندیش کمونیسم و ضد بورژوازی لیبرال بر انقلابیون بیش از هر اندیش و نژادی دیگر بود. در چنین فضایی مفاهیمی مثل دموکراسی و رای مردم،آزادی اندیش، آزادی مطبوعات، نظارت بر حکومت، انتخابات آزاد و ... بیشتر در حد حرف میماندن� و حتی در شرایطی ضد ارزش. چرا که از نظر بعضی انقلابیون، مفاهیمی ساخته و پرداخته امپریالیسم و استعمار غرب برای زیر سلطه گرفتن مردم بودند. در آن زمان در آرای متفکران برای تحقق دنیای که قدرت دست اقشار زحمت کشیده و مستضعفان باشد، که جامعها� ایدهآ� خواننده میشد� همه چیز باید «متعهد» میش�. متعهد به مبارزه با استعمارو استکبار و امپریالیسم و طبقات اجتماعی. با این آرا و تفکرات دور از ذهن نبود که چنین حکومتی و چنین دیکتاتوری از پس دیکتاتوری پهلوی بنا شود. و خوب یادمان هست در ابتدای انقلاب تخصص جای خود را به تعهد داد و شد آنچه نباید میش�. ایشان با یادآوری جامعه دین زده، نقش شریعتی در احیا اسلام در قلوب روشنفکران دوران اش را اساسی میشمار�. این جمله نویسنده «اینکه شریعتی سودای دموکراسی در سر نداشت نه عیب او بود نه حسنش صرفا واقعیت ست منعکس کننده فضای که شریعتی و جامعه در آن می زیستند» به خوبی خط فکری انقلابیون و نپرداختن به علل و چگونگی و جزییات حکومت اسلامی و رابطه آن با دموکراسی را نشان میده�.
در بخشی میانی کتاب دکتر زیباکلام به بهانه تفسیر نظریه شریعتی و ارتباط آن با دموکراسی و مردم سالاری با طرح نظریه فیلسوف-شاه افلاطون و نظریه انسان کامل در دموکراسی متعهد در فلسفه شریعتی، عملا یا شاید عامدانه به نقد حکومت و نظریه ولایت فقیه و تضاد آن با دموکراسی، انتخابات آزاد، و حکومت متعهد به رای مردم میپرداز�. و همچنان که پیدا کردن انسان کامل برای تصدی رهبری را زیر سوال میبر� میپرس� که به فرض اگر چنین کسی با نیت خوب هم رهبر شد در صورت خطا و اشتباه چه باید کرد و چگونه قابل عزل است، و به این نتیجه میرس� نه تنها همچین انسانی وجود خارجی ندارد بلکه برای جلوگیری از دیکتاتوری تمام نهادها� حکومتی نیز باید تحت نظارت مردم و نمایندگانشان قرار گیرند نه اینکه خود با تسلط بر قدرت نظارت، در مورد صلاحیت و انتخاب نمایندگان مردم تصمیم گیری کنند.
سی صفحه ابتدایی این اثر ارزشمند به تعریف پایه ای از دموکراسی میگذر� و از نظر شخصی من، آگاهی بخش ترین بخش کتاب برای هر ایرانی است. سالیان دراز زندگی در ایران - که تصورم میکن� سیاسی ترین نقطه جهان باشد و در عین حال از کم عمق ترین نقاط جهان در این موضوع - به من نشان داده است که در این سرزمین، کمتر میتوان کسی را یافت که بتواند در زندان زمان و زمانه خویش را بگشاید و نگاهی به گذشته و آینده بیاندازد.
کمعمق� معلومات، ایمان به دانستهها� ناآگاهی نسبت به چرایی هستی، ایدهآ� گرایی، تفکر انتقادی یکسویه، تکسویهنگری� نقش پیامبری به خود گرفتن به جای حقجو بودن و دست آخر قضاوتها� عجولانه کردن در اکثر ما - حداقل روشنفکران و کنشگران ایرانی� - باعث می شود تا بجای حرکت رو به جلو، دور خود بچرخیم و بچرخیم و بچرخیم و ....
سی صفحه ابتدایی این کتاب میتواند گزاره «کمعمق� معلومات» ما را در ارتباط با چیستی دموکراسی پاسخ دهد و انسجام ببخشد. مقاله پایانی کتاب نیز میتواند به ما تقسیمبند� موجهی برای دوران غربگرایی و غربستیزی بدهد.
نویسنده کتاب در پیکره اصلی تمام تلاشش را می کند تا نشان بدهد شریعتی غربستی� بوده است و آنچه به عنوان نظریه حکومتی ارائه داده است دیکتاتوری محض است و اینکه او [شریعتی] «یک پول سیاه برای دموکراسی و رای مردم ارزش و اهمیت قائل نبود». نویسنده با تمام تلاشی که کرده نتوانسته است حب شخصیا� را نسبت به واژه تقدیس شده و طلایی «دموکراسی» و دشمنی اش را با مردمسالاری دینی پنهان کند. باوجوداین، کتاب ارزشمند است زیرا به نقد مردمسالاری دینی همت گمارده و نقدی در خور توجه دارد.
حكومتي كه شريعتي براي جامعه ي مسلمان تصوير مي كند، رابطه اي با حكومت براساس دموكراسي ندارد. او اساسا فرزند دوران انقلابها بود و غرب ستيزي اش، همچون جنبشهاي مشابهِ همزمان توسط فيدل كاسترو يا چه گوارا يا امه سزر، بيشتر از جنس ويراني ديكتاتوري حاضر بود. اينكه چه چيز جايش بايد بيايد معلوم نبود. وراي همه ي اين حرفها، آنچه شريعتي را شريعتي كرد، نه غرب ستيزي اش و نفرتش از دموكراسي غربي، بلكه به راه انداختن موجي بود كه در آن اسطوره هاي انسانيت و مبارزه و انقلاب، نه كاسترو و عمر اوزگان و امه سزر، كه علي و ابوذر و ميثم تمار بودند.
به نظرم یکی از کتاب های خوب در زمینه بازشناسی عقاید مرحوم شریعتی و درک چرایی و چگونگی شکل گیری تفکرات حاکم بر فضای جامعه ایران به خصوص در ارتباط با مسائل اجتماعی ،سیاسی و حتی بین الملل هستش .به نظرم کتاب به خوبی تونسته سر نخ هایی برای درک ویژگی های تحولات سیاسی کشور ایران بعد از دوره مشروطه، انقلاب اسلامی و دیگر تحولات اجتماعی و سیاسی رو مشخص کنه به درک ظرف زمانی این کنش های رفتاری ملت ایران کمک کنه .