ŷ

Jump to ratings and reviews
Rate this book

باغِ آینه

Rate this book
عنوان: باغ آینه؛ شاعر: احمد شاملو؛ تهران، 1338، چاپ چهارم 1356؛ چاپ ششم 1363؛ چاپ هفتم: تهران، مروارید، 1371، موضوع: شعر شاعران معاصر ایرانی قرن چهارده هجری - قرن 20 م

156 pages, Paperback

First published January 1, 1959

10 people are currently reading
279 people want to read

About the author

احمد شاملو

196books1,357followers

احمد شاملو، الف. بامداد یا الف. صبح (۲۱ آذر ۱۳۰۴ - ۲ مرداد ۱۳۷۹)، شاعر، نویسنده، روزنامه‌نگار� مترجم و از بنیان‏گذارا� و دبیران کانون نویسندگان ایران در پیش و پس از انقلاب بود. شاملو تحصیلات کلاسیک نامرتبی داشت؛.زندانی شدنش در سال ۱۳۲۲ به سبب فعالیت‏ها� سیاسی، پایانِ همان تحصیلات نامرتب را رقم می‏زن�. شهرت اصلی شاملو به خاطر نوآوری در شعر معاصر فارسی و سرودن گونه‌ا� شعر است که با نام شعر سپید یا شعر منثور شناخته می‌شو�. شاملو در سال ۱۳۲۵ با نیما یوشیج ملاقات کرد و تحت تأثیر او به شعر نیمایی روی آورد؛ اما برای نخستین� بار در شعر «تا شکوفه� سرخ یک پیراهن» که در سال ۱۳۲۹ با نام «شعر سفید غفران» منتشر شد وزن را رها کرد و سبک دیگری را در شعر معاصر فارسی شکل داد. شاملو علاوه بر شعر، فعالیت‌های� مطبوعاتی، پژوهشی و ترجمه‏‌های� شناخته‌شد� دارد. مجموعه کتاب کوچه او بزرگ‌تری� اثر پژوهشی در باب فرهنگ عامه مردم ایران می‌باش�. آثار وی به زبان‌ها�: سوئدی، انگلیسی، ژاپنی، فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی، روسی، ارمنی، هلندی، رومانیایی، فنلاندی، کردی و ترکی� ترجمه شده‌ان�. شاملو از سال ۱۳۳۱ به مدت دو سال، � مشاور فرهنگی سفارت� مجارستان بود.
شاملو در زندگی خانوادگی نیز زندگی پر فراز و نشیبی داشت ابتدا با اشرف الملوک اسلامیه در سال ۱۳۲۶ ازدواج کرد. اشرف الملوک همدم روزهای آغازین فعالیت هنری شاملو بود. ده سال بعد در ۱۳۳۶ که شاملو برای کسی شدن خیز برداشت اشرف را طلاق داد و با طوسی حائری که زنی فرهیخته و زبان دان و ثروتمند بود ازدواج کرد. طوسی کمک زیادی به فرهیخته شدن و مشهور شدن شاملو کرد. با ثروت و فداکاری خود در ترک اعتیاد به احمد کمک کرد و با زبان دانی خود کاری کرد تا شاملو به عنوان مترجم شناخته شود. پنج سالی از این ازدواج گذشت و شاملو طوسی را هم طلاق داد. ابراهیم گلستان مدعی شده این کار با بالا کشیدن خانه و ثروت طوسی حائری همراه بوده است. در سال ۱۳۴۳ شاملو بار دیگری ازدواج کرد، اینبار با آیدا سرکیسیان دختری ارمنی که چهارده سال از او جوانتر بود و تا آخر همدم روزهای پیری شاملو بود. همچنین آیدا به جز پرستاری، به شاملو در نگارش کارهای پژوهشی اش کمک می کرد

همچنین شاملو برخلاف اکثر شاعران ایرانی ارتباط خوبی با سفارت خانه های خارجی داشت. «نخستین شب شعر بزرگ ایران» در سال ۱۳۴۷، از سوی وابسته� فرهنگی سفارت آلمان در تهران� برای احمد شاملو ترتیب داده� شد. احمد شاملو پس از تحمل سال‏ه� رنج و بیماری، در تاریخ 2 مرداد 1379 درگذشت و پیکرش در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شده‌اس�.


Ahmad Shamlou (Persian pronunciation: [æhˈmæd(-e) ʃˈɒːmluː], also known under his pen name A. Bamdad (Persian: ا. بامداد�)) (December 12, 1925 � July 24, 2000) was a Persian poet, writer, and journalist. Shamlou is arguably the most influential poet of modern Iran. His initial poetry was influenced by and in the tradition of Nima Youshij. Shamlou's poetry is complex, yet his imagery, which contributes significantly to the intensity of his poems, is simple. As the base, he uses the traditional imagery familiar to his Iranian audience through the works of Persian masters like Hafiz and Omar Khayyám. For infrastructure and impact, he uses a kind of everyday imagery in which personified oxymoronic elements are spiked with an unreal combination of the abstract and the concrete thus far unprecedented in Persian poetry, which distressed some of the admirers of more traditional poetry.
Shamlou has translated extensively from French to Persian and his own works are also translated into a number of languages. He has also written a number of plays, edited the works of major classical Persian poets, especially Hafiz. His thirteen-volume Ketab-e Koucheh (The Book of Alley) is a major contribution in understanding the Iranian folklore beliefs and language. He also writes fiction and Screenplays, contributing to children’s literature, and journalism.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
369 (40%)
4 stars
310 (34%)
3 stars
175 (19%)
2 stars
41 (4%)
1 star
15 (1%)
Displaying 1 - 30 of 56 reviews
Profile Image for Peiman E iran.
1,437 reviews982 followers
April 23, 2019
دوستانِ گرانقدر، این دفتر شعر، از 5 بخش و 43 شعر تشکیل شده است ... به انتخاب نوشته هایی از این دفترِ شعر را در زیر برایِ شما ادب دوستانِ گرامی، مینویسم
---------------------------------------------
خانه ویران! که در او حسرتِ مرگ
اشک میریزد بر هیکلِ زیست
خانه ویران! که در او، هرچه هست
رنجِ دیروز و غمِ فردایی ست

تشنه آنجا به خاکِ مرگ نشست
کآتش از آب میکند پیغام
کامِ ما حاصلِ آن زمان آمد
که طمع برگرفته ایم از کام

آری در این کنار
هیچ اتفاق نیست
در دوردست، آتشی اما نه دودناک
وین جایِ دودی ، از اثرِ یک چراغ نیست

آای
از پشتِ شیشه ها به خیابان نظر کنید
خون را به سنگ فرش ببینید
این خونِ صبحگاه است گویی به سنگ فرش
کاین گونه میتپد دلِ خورشید
در قطره هایِ آن

لعنت به شما، که جز عشقِ جنون آسا
همه چیزِ این جهانِ شما، جنون آساست

خانه ها در معبرِ بادِ استوار
نا استوارند
درخت، در معبرِ بادِ جدی
عشوه میفروشد

آینه ای برابرِ آینه ات میگذارم
تا با تو
ابدیتی بسازم

مگه زوره؟ به خدا هیچکی به تاریکی یِ شب، تن نمیده
موشِ کورم که میگن دشمنِ نوره، به تیغِ تاریکی گردن نمیده
---------------------------------------------
امیدوارم این انتخابها را پسندیده باشید
«پیروز باشید و ایرانی»
Profile Image for Mohammad Hanifeh.
316 reviews87 followers
October 30, 2016
فریادی و... دیگر هیچ

فریادی و دیگر هیچ.
چرا که امید آنچنان توانا نیست
که پا بر سرِ یأس بتواند نهاد.

اما یأس آنچنان تواناست
که بسترها و سنگ، زمزمه‌ی� بیش نیست.

فریادی
و دیگر
یچ!

فریادی ...

مرا عظیم‌ت� از این آرزویی نمانده است
که به جُستجوی فریادی گم‌شد� برخیزم.

فریادی که نیم‌شب�
از سرِ ندانم چه نیازِ ناشناخته از جانِ من برآمد
و به آسمانِ ناپیدا گریخت...

ای تمامیِ دروازه‌ها� جهان!
مرا به بازیافتنِ فریادِ گم‌شده‌� خویش
مددی کنید!
Profile Image for Kamrani Adnan.
92 reviews38 followers
April 3, 2017
از رنجی خسته‌ا� که از آنِ من نیست
بر خاکی نشسته‌ا� که از آنِ من نیست

با نامی زیسته‌ا� که از آنِ من نیست
از دردی گریسته‌ا� که از آنِ من نیست

از لذتی جان‌گرفته‌ا� که از آنِ من نیست
به مرگی جان می‌سپار� که از آنِ من نیست.
Profile Image for Mehrshad Zarei.
132 reviews31 followers
December 3, 2018
فریادی و دیگر هیچ.
چرا که امید آن چنان توانا نیست
که پا بر سر یأس بتواند نهاد
Profile Image for ZaRi.
2,319 reviews848 followers
Read
May 27, 2016
ريشه‌ه� در خاک
ريشه‌ه� در آب
ريشه‌ه� در فرياد.
شب از ارواحِ سکوت سرشار است
و دست‌هاي� که ارواح را می‌رانن�
و دست‌هاي� که ارواح را به دور
به دوردست
می‌تارانن�
دو شبح در ظلمات
تا مرزهایِ خسته‌گ� رقصيده‌ان�.
ما رقصيده‌اي�
ما تا مرزهایِ خسته‌گ� رقصيده‌اي�.
دو شبح در ظلمات
در رقصی جادويی، خسته‌گی‌ه� را بازنموده‌ان�
ما رقصيده‌اي�
ما خسته‌گی‌ه� را بازنموده‌اي�.
شب از ارواحِ سکوت
سرشار است
ريشه‌ه� از فرياد و
رقص�
از خسته‌گ�
Profile Image for Ahmad Sharabiani.
9,563 reviews715 followers
June 22, 2016
Garden of mirrors: a collection of poems, ‎Ahmad Shamlu
عنوان: باغ آینه؛ شاعر: احمد شاملو؛ تهران، مرواری، حانه کتاب، 1338، در 150 ص؛ چاپ دوم 1346؛ چاپ چهارم 1356؛ چاپ ششم 1363؛ چاپ هفتم: تهران، مروارید، 1371، چتپ دوازدهم 1386، شابک: 9789646026322؛ چاپ دیگر: تهران، زمانه، 1379، در 142 ص؛ شابک: 9649100091؛ موضوع: شعر شاعران معاصر ایرانی - قرن چهارده هجری - قرن 20 م
Profile Image for Mahsa.
313 reviews384 followers
May 12, 2016
لعنت به شما؛
که جز عشقِ جنون آسا
همه چیزِ این جهانِ شما جنون آساست

همین شعر کافیه، نیس؟
Profile Image for Sarah Karimia.
77 reviews35 followers
December 23, 2017
من فکر می کنم
هرگز نبوده قلب من
این گونه
گرم و سرخ :
احساس می کنم
در بدترین دقایق این شام مرگزای
چندین هزار چشمه ی خورشید
در دلم
می جوشد از یقین
Profile Image for Samane.
305 reviews44 followers
January 7, 2020
لعنت به شما که جز اين عشق جنون آسا، همه چيز اين جهان شما جنون آساست!
Profile Image for Hossein Sarafraz.
148 reviews6 followers
May 13, 2023
آین‌ا�
برابر آینه‌ا�
می‌گذار�
تا
با تو
ابدیتی
بسازم. ❤️
Profile Image for Rana Heshmati.
609 reviews869 followers
November 8, 2014
قصه‌� دخترای ننه دریا...
آخ از قصه‌� دخترای ننه دریا...
یعنی همه ی کتاب یک طرف و تموم شدن ش با دخترای ننه دریا، یک طرف!
« نه امیدی ــ چه امیدی؟ به‌خد� حیفِ امید! ــ
نه چراغی ــ چه چراغی؟ چیزِ خوبی می‌ش� دید؟ ــ
نه سلامی ــ چه سلامی؟ همه خون‌تشنه‌� هم! ــ
نه نشاطی ــ چه نشاطی؟ مگه راهش می‌د� غم؟ »
Profile Image for Mohsen.
182 reviews100 followers
Read
December 27, 2019
از رنجي خسته ام كه از آنِ من نيست
بر خاكي نشسته ام كه از آنِ من نيست

با نامي زيسته ام كه از آنِ من نيست
از دردي گريسته ام كه از آنِ من نيست

از لذتي جان گرفته ام كه از آنِ من نيست
به مرگي جان مي سپارم كه از آنِ من نيست
Profile Image for Schin.
161 reviews13 followers
August 17, 2018
خود نه از اميد رستم ني ز غم
وين ميان خوش
دست و پايي مي زنم...
Profile Image for Elham Asgari.
69 reviews51 followers
April 25, 2020
کامِ ما حاصلِ آن زمان آمد
که طمع بر گرفته‌ای� از کام�

Profile Image for Negar Ghadimi.
313 reviews
September 16, 2019
برفِ نو، برفِ نو، سلام، سلام!� / بنشین، خوش نشسته‌ا� بر بام / پاکی آوردی اِی امیدِ سپید / همه آلودگی ست این ایام / ... / خامسوزیم، الغرض، بدرود! / تو فرود آی، برفِ تازه، سلام!
—ĔĔĔĔĔĔĔĔĔ�
وای اگر تابد به زندانبانِ ریش / آفتابِ عشقی از محبوسِ خویش / ... / خود نه از امید رستم نی ز غم / وین میان خوش دست و پایی می‌زن� ...
—ĔĔĔĔĔĔĔĔĔ�
از رنجی خسته‌ا� که از آنِ� من نیست / ... / از دردی گریسته‌ا� که از آنِ من نیست / ... / به مرگی جان می‌سپار� که از آنِ من نیست.
—ĔĔĔĔĔĔĔĔĔ�
گرسنگان از جای برنخواستند، چرا که از بارِ ارابه‌ه� عطرِ نانِ گرم بر نمی‌خاس� / برهنه‌گا� از جای برنخاستند، چرا که از بارِ ارابه‌ه� خش خشِ جامه‌های� برنمی‌خاس� / زندانیان از جای برنخاستند، چرا که محموله‌� ارابه‌ه� نه دار بود، نه آزادی ...
—ĔĔĔĔĔĔĔĔĔ�
من همه‌� خدایان را لعنت کرده‌ا� / هم چنان که مرا / خدایان. / و در زندانی که از آن امیدِ گریز نیست / بداندیشانه / بی‌گنا� بوده‌ا�!
—ĔĔĔĔĔĔĔĔĔ�
من در تو نگاه می‌کنم� در تو نفس می‌کش� / و زندگی / مرا تکرار می‌کن� / بسانِ بهار / که آسمان را و علف را / ... / با آنان بگو که با ما / نیازِ شنیدنشان نیست / با آنان بگو که با تو / مرا پروای دوزخِ دیدارِ ایشان نیست ...
—ĔĔĔĔĔĔĔĔĔ�
فریادِ من همه گریز از درد بود / چرا که من در وحشت‌انگیزترین� شب‌ه� آفتاب را به دعایی / نومیدوار طلب می‌کرده‌ا� / تو از خورشیدها آمده‌ای� از سپیده دم‌ه� آمده‌ا� / تو از آینه‌ه� و ابریشم‌ه� آمده‌ا� / در خلئی که نه خدا بود و نه آتش، نگاه و اعتمادِ تو را به دعایی / نومیدوار طلب کرده بودم / ... / شادیِ تو بی‌رح� است و بزرگوار / نفست در دست‌ها� خالیِ من ترانه و سبزی است / ... / آین‌ا� برابرِ آینه‌ا� می‌گذار� / تا با تو / ابدیتی بسازم.
—ĔĔĔĔĔĔĔĔĔ�
دلا از غصه سیاس / آخه پس خونه‌� خورشید کجاست؟ / ... / دیگه دل مثلِ قدیم عاشق و شیدا نمیشه / تو کتابم دیگه اونجور چیزا پیدا نمیشه ...
Profile Image for Ahang.
50 reviews9 followers
November 14, 2014
خوب .. شاملو شاعر خاصي ه . يني براي اين كه بفهمي حال ش و بايد باهاش يكي بشي . تمام سعي خودم رو كردم اما بعضي شعر هاش رو واقعا نتونست م بفهم م . اما " از شهر سرد ... " به نظرم عالي ترين بود . البته كه اين به اين معنا نيست كه بقيه رو دوست ندارم ! دل م مي خواد يه كلاس شاملو شناسي برم !! و هي بيشتر و بيشتر بخون م ازش !
Profile Image for Saman.
1,168 reviews1,072 followers
Read
October 5, 2009
نه در رفتن حرکت بود
نه در ماندن سکونی

شاخه‌ه� را از ریشه جدایی نبود
و بادِ سخن‌چی�
با برگ‌ه� رازی چنان نگفت
که بشاید

دوشیزه‌ی� عشقِ من مادری بیگانه است
و ستاره‌� پُر شتاب
در گذرگاهی مأیوس
بر مداری جاودانه می‌گرد�

60 reviews1 follower
May 19, 2022
کاشدلتنگینیز نام کوچکی می‌داش�
تا به جانش می‌خواند�:
نام کوچکی
تا به مهر آوازش می‌داد�
همچون مرگ
که نام کوچک زندگی‌س� ..

-به یاد تو که امید زندگی بودی..
۱۴۰۱/۲/۲۹
Profile Image for Amir ali.
330 reviews1 follower
December 4, 2013
چراغي به دستم، چراغي در
برابرم:
من به جنگ سياهي مي روم.
گهواره هاي خستگي
از كشاكش رفت و آمدها
باز ايستاده اند،
و خورشيدي از اعماق
كهكشان هاي خاكستر
شده را
روشن مي كند.

فريادهاي عاصي آذرخش -
هنگامي كه تگرگ
در بطن بي قرار ابر
نطفه مي بندد.
و درد خاموش وار تاك -
هنگامي كه غوره خرد
در انتهاي شاخسار طولاني پيچ پيچ جوانه مي زند.
فرياد من همه گريز از درد بود
چرا كه من، در وحشت انگيز ترين شبها،
آفتاب را به دعائي
نوميدوار طلب مي كرده ام.

تو از خورشيد ها آمده اي، از سپيده دم ها آمده اي
تو از آينه ها و ابريشم ها آمده اي.

در خلئي كه نه خدا بود و نه آتش
نگاه و اعتماد ترا به دعائي نوميدوار طلب كرده بودم.
جرياني جدي
در فاصله دو مرگ
در تهي ميان دو
تنهائي -
[ نگاه و اعتماد تو، بدينگونه است!]

شادي تو بي رحم است و بزرگوار،
نفست در دست هاي خالي من ترانه و سبزي است
من برمي خيزم!
چراغي در دست
چراغي در دلم.
زنگار روحم را صيقل مي زنم
آينه ئي برابر آينه ات مي گذارم
تا از تو
ابديتي بسازم.
Profile Image for Maryam.
105 reviews
February 18, 2015
چراغي به دستم چراغي در برابرم
من به جنگ سياهي مي روم


گهواره هاي خستگي
از كشاكش رفت و امدها
باز ايستاده اند
و خورشيدي از اعماق
كهكشان هاي خاكستر شده را روشن مي كند

فريادهاي عاصي اذرخش
هنگامي كه تگرگ
در بطن بي قرار ابر
نطفه مي بندد

و درد خاموش وار تاك
هنگامي كه غوره ي خرد
در انتهاي شاخ سار طولاني پيچ پيچ جوانه مي زند

فرياد من همه گريز از درد بود
چرا كه من در وحشت انگيزترين شب ها افتاب را به دعايي نوميدوار
طلب مي كرده ام

تو از خورشيدها امده اي
از سپيده دم ها امده اي
تو از اينه ها و ابريشم ها امده اي


در خلئي كه نه خدا بود و نه اتش، نگاه و اعتماد تو را به دعايي
نوميدوار طلب كرده بودم

شادي تو بي رحم است و بزرگ وار
نفس ات در دست هاي خالي من ترانه و سبزي ست
من
برمي خيزم


چراغي در دست، چراغي در دلم
زنگار روحم را صيقل مي زنم
اينه اي برابر اينه ات مي گذارم
تا با تو
ابديتي بسازم
Profile Image for Sahar.
20 reviews14 followers
July 9, 2018
دخترای ننه دریا! رو زمین عشق نموند
خیلی وخ پیش بار و بندیلشو بست خونه تکوند
دیگه دل مثل قدیم عاشق و شیدا نمیشه
تو کتابم دیگه اونجور چیزا پیدا نمیشه

دنیا زندون شده، نه عشق، نه امید، نه شور
برهوتی شده دنیا که تا چش کار میکنه مرده س و گور .

نه امیدی، چه امیدی؟
به خدا حیف امید
نه چراغی، چه چراغی؟
چیز خوبی میشه دید؟
نه سلامی ، چه سلامی؟
همه خون تشنه ی هم
نه نشاطی ، چه نشاطی؟
مگه راهش میده غم؟
This entire review has been hidden because of spoilers.
Profile Image for Reihaneh_T.
78 reviews40 followers
November 8, 2014
همه حسم نسبت بهش اینه که خیلی بهش فشار اومده.مریض شده ، تب داره و داره هذیون میگه ..شاید حرفای خیلی خوبی رو داره میزنه ها، ولی خب وقتی با این حالت زده میشه ،حداقل برا من یکی که این طوریه که فقط ذهنم درگیر میشه و کم کم خودم می افتم به هذیون گفتن ! :>
پ.ن:ریتش چیزی ه بین دو و سه !:)
Profile Image for Adib Barari.
64 reviews8 followers
April 3, 2024
آه ای یقینِ گم شده، ای ماهی‌� ِگریز
در برکه هایِ‌� آینه لغزیده تو به تو!
من آبگیرِ صافی ام، اینک! به سِحر ِعشق؛
از برکه های ِآینه راهی به من بجو!
.
.
.
Profile Image for طیبه تیموری.
146 reviews
Read
July 11, 2015


اینک موج سنگین گذر زمان است که در من می گذرد.

اینک موج سنگین گذر زمان است که چون جوبار آهن در من می گذرد.

اینک موج سنگین گذر زمان است که چون دریایی از پولاد و سنگ در من می گذرد.

***

در گذرگاه نسیم سرودی دیگر گونه آغاز کردم.

در گذرگاه باران سرودی دیگرگونه آغاز کردم.

در گذرگاه سایه سرودی دیگرگونه آغاز کردم.

نیلوفر و باران در تو بود، خنجر و فریادی در من.

فواره و رویا در تو بود، تالاب و سیاهی در من.

در گذرگاهت سرودی دیگرگونه آغاز کردم.

***

من برگ را سرودی کردم سرسبزتر ز بیشه.

من موج را سرودی کردم پر نبض تر ز انسان.

من عشق را سرودی کردم پر طبل تر ز مرگ، سرسبز تر ز جنگل.

من برگ را سرودی کردم پر تپش تر از دل دریا.

من موج را سرودی کردم پر طبل تر از حیات.

من مرگ را سرودی کردم...
Profile Image for Amin Soltani.
30 reviews6 followers
February 17, 2018

فريادهاي عاصي اذرخش
هنگامي كه تگرگ
در بطن بي قرار ابر
نطفه مي بندد

و درد خاموش وار تاك
هنگامي كه غوره ي خرد
در انتهاي شاخ سار طولاني پيچ پيچ جوانه مي زند

فرياد من همه گريز از درد بود
چرا كه من در وحشت انگيزترين شب ها افتاب را به دعايي نوميدوار
طلب مي كرده ام

تو از خورشيدها امده اي
از سپيده دم ها امده اي
تو از اينه ها و ابريشم ها امده اي


در خلئي كه نه خدا بود و نه اتش، نگاه و اعتماد تو را به دعايي
نوميدوار طلب كرده بودم

شادي تو بي رحم است و بزرگ وار
نفس ات در دست هاي خالي من ترانه و سبزي ست
من
برمي خيزم


چراغي در دست، چراغي در دلم
زنگار روحم را صيقل مي زنم
اينه اي برابر اينه ات مي گذارم
تا با تو
ابديتي بسازم
Profile Image for ZaRi.
2,319 reviews848 followers
Read
January 3, 2014
ريشه‌ه� در خاک
ريشه‌ه� در آب
ريشه‌ه� در فرياد.
شب از ارواحِ سکوت سرشار است
و دست‌هاي� که ارواح را می‌رانن�
و دست‌هاي� که ارواح را به دور
به دوردست
می‌تارانن�
دو شبح در ظلمات
تا مرزهایِ خسته‌گ� رقصيده‌ان�.
ما رقصيده‌اي�
ما تا مرزهایِ خسته‌گ� رقصيده‌اي�.
دو شبح در ظلمات
در رقصی جادويی، خسته‌گی‌ه� را بازنموده‌ان�
ما رقصيده‌اي�
ما خسته‌گی‌ه� را بازنموده‌اي�.
شب از ارواحِ سکوت
سرشار است
ريشه‌ه� از فرياد و
رقص�
از خسته‌گ�
Profile Image for Saman.
1,168 reviews1,072 followers
Read
April 18, 2009
خواب و جین‌گ�
اتفاق
برف
شب‌گی�
در دوردست
کیفر
شبانه: میان خورشیدهای همیشه
تکرار
چهار سرود برای آیدا
آیدا در آینه

شبانه: مرگ را دیده‌ا� من
شبانه: رود، قصیده‌� بامدادی را
و تباهی آغاز یافت
Profile Image for Amir .
588 reviews38 followers
June 25, 2010
حتی اگه 70 درصد شعرای شاعری رو دوست نداشته باشی باز وقتی طرح جلد قیامتی مثل طرح جلد این کتاب رو ببینی وسوسه ی خریدنش میافته تو جونت. روی جلد کتاب یه "اثر" هنری هست
.
4 reviews
November 28, 2020
شاملو باشه،
یه بعداز ظهر بارونی
با رفقا تمومش کنی...
آخ که چه کیفی داد!♥️
Profile Image for Sobhan Sayyad.
3 reviews1 follower
June 28, 2021
پر فراز و نشیب، تلخ و شیرین، غصه مرگ در تنهایی و زندگی در عشق. (خوب)
Displaying 1 - 30 of 56 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.