What do you think?
Rate this book
سادة القافلة #23
کوچه نقاشه�
خاطرات
سید ابوالفضل کاظمی
سید ابوالفضل کاظمی
- GenresWar
Unknown Binding
First published January 1, 1389
7 people are currently reading
99 people want to read
Ratings & Reviews
Friends & Following
Create a free account to discover what your friends think of this book!
Community Reviews
Displaying 1 - 14 of 14 reviews
March 10, 2015
شگفتا! واقعا شگفتا ازین که این چنین انسان هایی وجود دارند و ما آن ها را نمی شناسیم...هر قسمت از زندگی این مرد می تواند یک رمان یا فیلم سینمایی شود. از ماجرای کردستان و هم رزمی با اصغر وصالی بگیر تا حضور در جنگ های نا منظم با شهید چمران و همراهی با بزرگانی مانند احمد متوسلیان، شهید رجایی، حاج همت و...
January 16, 2025
الجهاد والشهادة وحالة الوجدان والذوبان في ذات المعشوق الأبدي الكامل؛ كلّها معنوياتٌ ومواقفٌ تنجذب لها النّفس النائية العطشى..
ساعد الله قلبه على ما بذل وهنيئًا لهم جميعًا الأجر.
ساعد الله قلبه على ما بذل وهنيئًا لهم جميعًا الأجر.
January 25, 2025
لا أعلم من اين أبدأ!
عشت في أزقة طهران مع أبي الفضل كاظمي.. رأيت الشهامة تتمثل فيه وفي عناده وفي شقوته!
لم يسبق لي أن تعرضت لسيرة الشهيد مصطفى شمران.
من هذا الكتاب عرفت أي شخص كان هو وأي قائد..
هذا القائد لم يعبأ لا بكثرة الخصم ولا بتطور أسلحته.. عندما تسمع عن (الإيمان يغلب الكثرة ويغلب الأسلحة) ستجده متمثّل في ثبات القائد مصطفى شمران.
كم هم عجيبون هؤلاء الأشخاص؟ حبهم لقضاء حوائج الناس لا مثيل له وهم يعملون مصداق لأحاديث أهل البيت في ذلك حيث روي عن الإمام زين العابدين "اعْلَمُوا أَنَ� حَوَائِجَ� النَّاسِ� إِلَيْكُمْ مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عَلَيْكُمْ، فَلَا تَمَلُّوا النِّعَمَ فَتَحُوزُوا نِقَماً"
لفت انتباهي احترامهم لمن هو من نسل رسول الله كرامة لجدهم وجدتهم.. عندما يقدمون رأي السيد ويستشيرونه في أمور عديدة ويؤخذ برأيه لأنه سيّد فهذا الشيء يجعلني أراجع نفسي في التعامل مع نسل رسول الله.
تعرفت في هذا الكتاب على كتيبة ميثم وعن "ثقافتها وعاداتها" أحببتهم وأحببت شقاوتهم وروحانيتهم العالية.
تعلق قلبي في أصغر ارسنجاني وفي هدوءه وبكيت عندما تحدث عن الشهادة بهذا النحو خلع الكوفية من عنقه (يوجد بها اسمه ومعلوماته) وقال: الشهادة أيضًا شكل من أشكال الشهوة، أريد أن أموت مجهولًا حتى لا أكون أسير ًا لهذه الشهوة)
عندما يصل الإنسان الى هذه المرحلة فاعلم انه قد انسلخ عن الدنيا وأصبح شخصا سماويا روحانيًا لاتليق به الدنيا.
اغتممت لرحيل فاطمة زوجة الحاج أبي الفضل بتلك الطريقة.. يليق بهذه المرأة الشهادة.
اقتباسات أعجبتني:
"يجب أن يضل باب بيت الرجل مشرعًا دائمًا للضيوف، فالناس يقصدون المنزل الذي يستقبلهم أهله بوجه حسن، لا فقط بالسفرة الممدودة"
" فهو لا يبالي إذا ماكان المحتاج إنسانًا جيدًا أو سيئًا، المهم عنده قضاء حاجة هذا الإنسان"
"ومامكّة غير حجر يرشدنا إلى الصراط المستقيم، أما إذا استطعتِ إدخال الفرح على قلب أحد، أو حفظ ماء وجهه، فكأنك زرتِ مكة ألف مرّة، هذا ليس بأقلّ من زيارتها، بل ربما إن الثواب الذي تكسبينه أكثر من ثواب الحج بمئات المرّات"
أحتاج إلى بعض أيام لوضع جميع الاقتباسات الذي أعجبتني.. نكتفي بهذا القدر.
عشت في أزقة طهران مع أبي الفضل كاظمي.. رأيت الشهامة تتمثل فيه وفي عناده وفي شقوته!
لم يسبق لي أن تعرضت لسيرة الشهيد مصطفى شمران.
من هذا الكتاب عرفت أي شخص كان هو وأي قائد..
هذا القائد لم يعبأ لا بكثرة الخصم ولا بتطور أسلحته.. عندما تسمع عن (الإيمان يغلب الكثرة ويغلب الأسلحة) ستجده متمثّل في ثبات القائد مصطفى شمران.
كم هم عجيبون هؤلاء الأشخاص؟ حبهم لقضاء حوائج الناس لا مثيل له وهم يعملون مصداق لأحاديث أهل البيت في ذلك حيث روي عن الإمام زين العابدين "اعْلَمُوا أَنَ� حَوَائِجَ� النَّاسِ� إِلَيْكُمْ مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عَلَيْكُمْ، فَلَا تَمَلُّوا النِّعَمَ فَتَحُوزُوا نِقَماً"
لفت انتباهي احترامهم لمن هو من نسل رسول الله كرامة لجدهم وجدتهم.. عندما يقدمون رأي السيد ويستشيرونه في أمور عديدة ويؤخذ برأيه لأنه سيّد فهذا الشيء يجعلني أراجع نفسي في التعامل مع نسل رسول الله.
تعرفت في هذا الكتاب على كتيبة ميثم وعن "ثقافتها وعاداتها" أحببتهم وأحببت شقاوتهم وروحانيتهم العالية.
تعلق قلبي في أصغر ارسنجاني وفي هدوءه وبكيت عندما تحدث عن الشهادة بهذا النحو خلع الكوفية من عنقه (يوجد بها اسمه ومعلوماته) وقال: الشهادة أيضًا شكل من أشكال الشهوة، أريد أن أموت مجهولًا حتى لا أكون أسير ًا لهذه الشهوة)
عندما يصل الإنسان الى هذه المرحلة فاعلم انه قد انسلخ عن الدنيا وأصبح شخصا سماويا روحانيًا لاتليق به الدنيا.
اغتممت لرحيل فاطمة زوجة الحاج أبي الفضل بتلك الطريقة.. يليق بهذه المرأة الشهادة.
اقتباسات أعجبتني:
"يجب أن يضل باب بيت الرجل مشرعًا دائمًا للضيوف، فالناس يقصدون المنزل الذي يستقبلهم أهله بوجه حسن، لا فقط بالسفرة الممدودة"
" فهو لا يبالي إذا ماكان المحتاج إنسانًا جيدًا أو سيئًا، المهم عنده قضاء حاجة هذا الإنسان"
"ومامكّة غير حجر يرشدنا إلى الصراط المستقيم، أما إذا استطعتِ إدخال الفرح على قلب أحد، أو حفظ ماء وجهه، فكأنك زرتِ مكة ألف مرّة، هذا ليس بأقلّ من زيارتها، بل ربما إن الثواب الذي تكسبينه أكثر من ثواب الحج بمئات المرّات"
أحتاج إلى بعض أيام لوضع جميع الاقتباسات الذي أعجبتني.. نكتفي بهذا القدر.
October 7, 2020
کوچه نقاش ها را درروزگاری خواندم که بی بی سی فارسی از مستند "کودتای خزنده در سپاه" رونمایی کرده است. مستند روایتگر اعتراض جمعی از پاسداران به مدیریت جنگ توسط محسن رضایی و رفیق دوست است. این اعتراض ها در جلسه ای در آذر سال 63 در تهران به صورت علنی مطرح می شود والبته معترضین طی نامه ای 90 صفحه ای همین اعتراضات را به صورت مکتوب به دست هاشمی رفسنجانی رسانده اند و او هم با حذف اسامی به محسن رضایی داده است. خلاصه مستند مدعی است که موضوع محرمانه ای را کشف کرده که تا کنون بیان نشده است. ولی واقعیت به این تندی هم نیست که بی بی سی ادعا می کند. شاید برخی از جزئیات این ماجرا آنطور که در این مستند آمده تازگی داشته باشد ولی اصل ماجرا محرمانه نبوده و در کتاب های
متعددی از جمله کوچه نقاش ها به آن اشاره شده است.راوی کتاب (آقای سید ابوالفضل کاظمی) که به نوعی فرمانده گردان محسوب می شود، در این کتاب به این جلسه و اعتراض فرماندهان میانی لشکر 27 رسول الله تهران به مدیریت جنگ اشاره می کند. مطالعه کتاب این موضوع را روشن می کند که خود راوی جزو معترضین است. اگر چه راوی به طور مستقیم و علنی اعتراضی به محسن رضایی و فرماندهان عالی سپاه مطرح نمی کند ولی چالش های متعدد وی با محمد کوثری فرمانده وقت لشکر محمد رسول الله ، که به دلخوری و ناراحتی چندباره کوثری انجامیده است و همدلی و همراهی وی با شهید بهمنی و شهید رستگار(سردسته معترضین به محسن رضایی) خواننده را به این نتیجه می رسد که یک جای کار می لنگیده است. به هرحال امیدواریم واقعیت های جنگ همانگونه که بوده به دور از هرگونه غلو و شعارزدگی توسط خود متولیان دفاع مقدس مطرح شود قبل از این که بی بی سی فارسی بخواهد با گل آلود کردن فضا ماهی خود را صید کند
متعددی از جمله کوچه نقاش ها به آن اشاره شده است.راوی کتاب (آقای سید ابوالفضل کاظمی) که به نوعی فرمانده گردان محسوب می شود، در این کتاب به این جلسه و اعتراض فرماندهان میانی لشکر 27 رسول الله تهران به مدیریت جنگ اشاره می کند. مطالعه کتاب این موضوع را روشن می کند که خود راوی جزو معترضین است. اگر چه راوی به طور مستقیم و علنی اعتراضی به محسن رضایی و فرماندهان عالی سپاه مطرح نمی کند ولی چالش های متعدد وی با محمد کوثری فرمانده وقت لشکر محمد رسول الله ، که به دلخوری و ناراحتی چندباره کوثری انجامیده است و همدلی و همراهی وی با شهید بهمنی و شهید رستگار(سردسته معترضین به محسن رضایی) خواننده را به این نتیجه می رسد که یک جای کار می لنگیده است. به هرحال امیدواریم واقعیت های جنگ همانگونه که بوده به دور از هرگونه غلو و شعارزدگی توسط خود متولیان دفاع مقدس مطرح شود قبل از این که بی بی سی فارسی بخواهد با گل آلود کردن فضا ماهی خود را صید کند
April 7, 2014
خاطراتی از جنگ با تمی متفاوت
همراه با داش ها و لوطی های جنگ...
همراه با داش ها و لوطی های جنگ...
May 26, 2024
الكتاب الخامس والثلاثين لعام ٢٠٢٤
April 14, 2014
کتاب کوچه نقاشها: کتاب خاطرات رزمنده و فرمانده بسیجی سید ابوالفضل کاظمی
سید ابوالفضل کاظمی
سید ابوالفضل کاظمی از ناشناخته ترین رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس ما بود. البته از این ناشناخته های بزرگ فراوان داریم. سرداران فراوانی داریم که ناشناخته بودند و ناشناخته ماندند. سید ابوالفضل کاظمی زود یتیم شد. تو فضای پهلوانی و هیات عزاداری امام حسین بزرگ شد و به صف انقلابیون پیوست و همراه اصغر وصالی و چمران در کردستان جنگید. (گروه دستمال سرخ ها). جنگ شد و او تهران را به مقصد جبهه ها ترک کرد. شاید تنها فرمانده گردانی که عضو سپاه نبود و یک بسیجی بود. سید ابوالفضل کاظمی هنوز پر نگرفته است. گرچه در طول مصاحبه ها چندبار کارش به بیمارستان ساسان رسید. وی هنوز ویژگی های داش مشتی خود را در سن 60 سالگی حفظ کرده و با ادبیات پهلوانی تهران قدیم حرف می زند و گیوه می پوشد.
کتاب کوچه نقاشها؛ تدوین راحله صبوری
کتاب از کودکی شروع می کند. فضای تهران قدیم را خوب تصویر می کند. به انقلاب می رسد، درگیری های ضد انقلاب و شروع جنگ و پایان آن در 1367 و سرانجام در تهران خاتمه می یابد.
عبور از خطوط قرمز
گرچه برخی سایتها نوشته اند حدود نیمی از کتاب (500 کتاب) سانسور شده که متعلق به گروگانگیری حاج احمد متوسلیان بوده است؛ به خوبی تفاوت سطح و نوع خاطرات در این کتاب با کتابهای گذشته محسوس است. به نظر می رسد برخی مسائل دیگر خط قرمز نیستند. مثلا در جایی راوی از اعتراض فرماندهان تهران به شیوه جنگ گوشت و تانک سخن می گوید که تلفات زیادی داشت و به همین دلیل برخی فرماندهان استعفا می دهند و مانند رزمندگان عادی می جنگند. (ص 263)
مثبت و منفی کتاب
صداقت راوی، ادبیات داش مشتی، بیان جنبه های مثبت و منفی، ویراستاری خوب کتاب و ... از ویژگی های مثبت کتاب است. هم چنین ویژگی های فردی سید ابوالفضل کاظمی هم موثر است: فرمانده گردان که هم با نیروهای رزمنده ساده در ارتباط است و از آنهاست و هم با کالک و نقشه عملیاتی و سطح کلان جنگ.
اینکه سوره مهر کتاب را چاپ کرده (چون گران در می آره) از ویژگی های منفی کتاب است.
این کتاب برای چه کسانی خواندنی است؟
علاوه بر عموم علاقمندان به انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و فرهنگ پایداری، برای علاقمندان به فرهنگ (زبان، بازی ها و ...) تهران قدیم، پژوهشگران و علاقمندان به هیات و عزاداری امام حسین، پهلوانی و داش مشتی ها، ورزش باستانی، رویکرد عرفانی به دین و ... جذاب و شامل مطالب مفید است.
پیش بینی امام خامنه ای درباره کتاب
دستخط و امضاء سید ابوالفضل کاظمیگویا امام خامنه ای در عیادت از ایشان در بیمارستان، پیش بینی کرده اند که این کتاب جز پرفروشها خواهد بود. پیش بینی ای که به واقعیت پیوسته است. (+)
تشکر
از سید محمد فرنودی (+) که این کتاب خوب و خواندنی را به من معرفی کرد.
سید ابوالفضل کاظمی
سید ابوالفضل کاظمی از ناشناخته ترین رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس ما بود. البته از این ناشناخته های بزرگ فراوان داریم. سرداران فراوانی داریم که ناشناخته بودند و ناشناخته ماندند. سید ابوالفضل کاظمی زود یتیم شد. تو فضای پهلوانی و هیات عزاداری امام حسین بزرگ شد و به صف انقلابیون پیوست و همراه اصغر وصالی و چمران در کردستان جنگید. (گروه دستمال سرخ ها). جنگ شد و او تهران را به مقصد جبهه ها ترک کرد. شاید تنها فرمانده گردانی که عضو سپاه نبود و یک بسیجی بود. سید ابوالفضل کاظمی هنوز پر نگرفته است. گرچه در طول مصاحبه ها چندبار کارش به بیمارستان ساسان رسید. وی هنوز ویژگی های داش مشتی خود را در سن 60 سالگی حفظ کرده و با ادبیات پهلوانی تهران قدیم حرف می زند و گیوه می پوشد.
کتاب کوچه نقاشها؛ تدوین راحله صبوری
کتاب از کودکی شروع می کند. فضای تهران قدیم را خوب تصویر می کند. به انقلاب می رسد، درگیری های ضد انقلاب و شروع جنگ و پایان آن در 1367 و سرانجام در تهران خاتمه می یابد.
عبور از خطوط قرمز
گرچه برخی سایتها نوشته اند حدود نیمی از کتاب (500 کتاب) سانسور شده که متعلق به گروگانگیری حاج احمد متوسلیان بوده است؛ به خوبی تفاوت سطح و نوع خاطرات در این کتاب با کتابهای گذشته محسوس است. به نظر می رسد برخی مسائل دیگر خط قرمز نیستند. مثلا در جایی راوی از اعتراض فرماندهان تهران به شیوه جنگ گوشت و تانک سخن می گوید که تلفات زیادی داشت و به همین دلیل برخی فرماندهان استعفا می دهند و مانند رزمندگان عادی می جنگند. (ص 263)
مثبت و منفی کتاب
صداقت راوی، ادبیات داش مشتی، بیان جنبه های مثبت و منفی، ویراستاری خوب کتاب و ... از ویژگی های مثبت کتاب است. هم چنین ویژگی های فردی سید ابوالفضل کاظمی هم موثر است: فرمانده گردان که هم با نیروهای رزمنده ساده در ارتباط است و از آنهاست و هم با کالک و نقشه عملیاتی و سطح کلان جنگ.
اینکه سوره مهر کتاب را چاپ کرده (چون گران در می آره) از ویژگی های منفی کتاب است.
این کتاب برای چه کسانی خواندنی است؟
علاوه بر عموم علاقمندان به انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و فرهنگ پایداری، برای علاقمندان به فرهنگ (زبان، بازی ها و ...) تهران قدیم، پژوهشگران و علاقمندان به هیات و عزاداری امام حسین، پهلوانی و داش مشتی ها، ورزش باستانی، رویکرد عرفانی به دین و ... جذاب و شامل مطالب مفید است.
پیش بینی امام خامنه ای درباره کتاب
دستخط و امضاء سید ابوالفضل کاظمیگویا امام خامنه ای در عیادت از ایشان در بیمارستان، پیش بینی کرده اند که این کتاب جز پرفروشها خواهد بود. پیش بینی ای که به واقعیت پیوسته است. (+)
تشکر
از سید محمد فرنودی (+) که این کتاب خوب و خواندنی را به من معرفی کرد.
July 5, 2014
الا اي همنشين دل كه يارانت برفت از ياد
مرا روزي مباد اين دم كه بي ياد تو بنشينم
خدايا كمكمون كن كه همشونو بتونيم بشناسيم... خدايا من و هم نسلي هاي من نه زمان حكومت طاغوتي بوديم نه انقلاب رو ديديم و نه اون هشت سال جنگيدن رو. نه جنگيدن اشتباهه ما فقط دفاع كرديم و زماني به دنيا اومديم كه همه چي تو صلح و آرامش بود ما معناي، يابهتر بگم من ، من معناي سختي رو نفهميدم تا بفهمم ايراني كه الانه،ايران اسلامي، بهشته....
خدايا كمكمون كن كه بتونيم اين خاطرات انتقال بديم تا اين حماسه هميشه به ياد ها بمونه.
مرا روزي مباد اين دم كه بي ياد تو بنشينم
خدايا كمكمون كن كه همشونو بتونيم بشناسيم... خدايا من و هم نسلي هاي من نه زمان حكومت طاغوتي بوديم نه انقلاب رو ديديم و نه اون هشت سال جنگيدن رو. نه جنگيدن اشتباهه ما فقط دفاع كرديم و زماني به دنيا اومديم كه همه چي تو صلح و آرامش بود ما معناي، يابهتر بگم من ، من معناي سختي رو نفهميدم تا بفهمم ايراني كه الانه،ايران اسلامي، بهشته....
خدايا كمكمون كن كه بتونيم اين خاطرات انتقال بديم تا اين حماسه هميشه به ياد ها بمونه.
Read
May 25, 2017کتابی که با خوندنش فهمیدم چقدر مسائل بی ارزش برایم ارزشمند است و تا چه اندازه ارزش هایم تو خالی است. کتابی که دل را زلال می کند چون از زبان صادقی برخاسته.کتابی که اساسش شرف نویسنده است.بهترین کتاب دفاع مقدسی در کنار خاک های نرم کوشک.
March 11, 2025
رحلة تأخذك من أزقة طهران إلى وقوفٍ متحير لصلاة الليل في وسط طلق النار
"لم تنس ذكر الله، أليس كذلك يا سيد؟ هنا في هذه الظروف لا ينفع المرء سوى ذكره لله وصلاته." __الحاج قاسم للسيد أبي الفضل
ثم تنقلك إلى علاقة السيد بزوجته وحبه واحترامه لها وكيف أنه كان يراه كالمعلم
"أيُّ سرٍّ قادني إلى اللقاء بها، ونحن من عالمين مختلفين عجيبين، فنكون معًا وتصبح معلمة أخلاق وعرفان لي". __السيد أبي الفضل عن زجته السيدة فاطمة
وإلى التشوق إلى لقاء السيد القائد ممثلًا السيد الخميني (قده) بين الصفوف في الحرب ولأبيات حافظ العرفانية وتسامر السيد القائد مع الجنود بشعر حافظ "هذا أكثر شي حسدته عليه خلال القراءة" ونصل إلى حسن وما يقوله السيد أبي الفضل عنه "لم تعد روح حسن تستطيع البقاء حبيسة جسمه. لقد كان منقطعًا عن الدنيا، وبعيش حالًا معنوية كبيرة بيحث بدا وبنحو واضح بأنه ذاهب دون عودة." وما قاله أبو حسن الحاج جمشيد في وقت تشييع ابنه الشهيد حسن "لا نريد رأسه. أتخيفوننا من الرأس المقطوع؟، لو كنا نخاف من الرأس المقطوع لما رقصنا في محفل العشق. خذوه لم أتيتم به؟"
وللوصول للون واحدٍ للعرفان عرَفَ يعرِف، عَرَف عِرْفانًا، وعِرِفَّانًا، ومَعْرِفةً، فهو عارفٌ، وعَرِيفٌ كلها لها لون واحد والحاج شوقعلي شاه يقول: "إذا أردت أن تكون عارفًا فعليك أن تعرف الطريقة، والشريعة والحقيقة. فالطريقة لوحدها ليست عرفانًا؛ بل تجارة. عندما تدعي العرفان عليك أن لا تبدل قالبك وتتلون. أن تكون على لون واحد هو الخطوة الأولى. إن أردت أن تكون عزيزًا في هذه الدنيا عليك أن تكون على لون واحد فالسجادة ذات الألوان الكثيرة تطأها الأرجل"
السيد أبي الفضل :" أن تقرأ أشعار حافظ تحت حمم القذائف؛ أن تقيم مجلس <ناد علي> فيب الدشمة المحاطة بالخطر، ويؤدي صلاة الليل تحت مرمى النيران، وينادي في قب الليل <يا علي> العرفان هو أن تقاتل برجولة في جو قارس نتخفض درجة حرارته إلى أربعين تحت الصفر، ومن ثم تقوم من جديد لتؤدي صلاة الشكر."
وتنتهي هذه الرحلة بألم فراق زوجته
"نعم، لاينبغي الفرارمن القسمة
فكل ما يصبه الساقي هو عين اللطف
هذا من ألطاف الله الخفية
لقد أُخذت منك وأعطيت بدلًا منها دمع العين."
من الروايات التي دخلت قائمة الروايات الي أبغي أصير مخرج عشان أحييها
"لم تنس ذكر الله، أليس كذلك يا سيد؟ هنا في هذه الظروف لا ينفع المرء سوى ذكره لله وصلاته." __الحاج قاسم للسيد أبي الفضل
ثم تنقلك إلى علاقة السيد بزوجته وحبه واحترامه لها وكيف أنه كان يراه كالمعلم
"أيُّ سرٍّ قادني إلى اللقاء بها، ونحن من عالمين مختلفين عجيبين، فنكون معًا وتصبح معلمة أخلاق وعرفان لي". __السيد أبي الفضل عن زجته السيدة فاطمة
وإلى التشوق إلى لقاء السيد القائد ممثلًا السيد الخميني (قده) بين الصفوف في الحرب ولأبيات حافظ العرفانية وتسامر السيد القائد مع الجنود بشعر حافظ "هذا أكثر شي حسدته عليه خلال القراءة" ونصل إلى حسن وما يقوله السيد أبي الفضل عنه "لم تعد روح حسن تستطيع البقاء حبيسة جسمه. لقد كان منقطعًا عن الدنيا، وبعيش حالًا معنوية كبيرة بيحث بدا وبنحو واضح بأنه ذاهب دون عودة." وما قاله أبو حسن الحاج جمشيد في وقت تشييع ابنه الشهيد حسن "لا نريد رأسه. أتخيفوننا من الرأس المقطوع؟، لو كنا نخاف من الرأس المقطوع لما رقصنا في محفل العشق. خذوه لم أتيتم به؟"
وللوصول للون واحدٍ للعرفان عرَفَ يعرِف، عَرَف عِرْفانًا، وعِرِفَّانًا، ومَعْرِفةً، فهو عارفٌ، وعَرِيفٌ كلها لها لون واحد والحاج شوقعلي شاه يقول: "إذا أردت أن تكون عارفًا فعليك أن تعرف الطريقة، والشريعة والحقيقة. فالطريقة لوحدها ليست عرفانًا؛ بل تجارة. عندما تدعي العرفان عليك أن لا تبدل قالبك وتتلون. أن تكون على لون واحد هو الخطوة الأولى. إن أردت أن تكون عزيزًا في هذه الدنيا عليك أن تكون على لون واحد فالسجادة ذات الألوان الكثيرة تطأها الأرجل"
السيد أبي الفضل :" أن تقرأ أشعار حافظ تحت حمم القذائف؛ أن تقيم مجلس <ناد علي> فيب الدشمة المحاطة بالخطر، ويؤدي صلاة الليل تحت مرمى النيران، وينادي في قب الليل <يا علي> العرفان هو أن تقاتل برجولة في جو قارس نتخفض درجة حرارته إلى أربعين تحت الصفر، ومن ثم تقوم من جديد لتؤدي صلاة الشكر."
وتنتهي هذه الرحلة بألم فراق زوجته
"نعم، لاينبغي الفرارمن القسمة
فكل ما يصبه الساقي هو عين اللطف
هذا من ألطاف الله الخفية
لقد أُخذت منك وأعطيت بدلًا منها دمع العين."
من الروايات التي دخلت قائمة الروايات الي أبغي أصير مخرج عشان أحييها
Read
November 18, 2018این کتاب به روایت یک فرمانده جنگی است که خودش در عملیات مختلف حضور داشته و با افراد مختلف و شهدایی که من خاطرات آنان را به روایت همسر و دوست و .. ازشان خوانده بودم همچون شهید ابراهیم هادی، شهید همت، شهید چمران همرزم بوده است لذا از این جهت با بیشتر کتبی که قبلا در حوزه دفاع مقدس مطالعه کرده بودم متفاوت و به نوعی دلنشین بود.
خداوند ان شاءالله سید ابوالفضل کاظمی را حفظ کند.
خداوند ان شاءالله سید ابوالفضل کاظمی را حفظ کند.
December 18, 2020
شروع: 25/03/98 اتمام: 31/04
ص 30
ص 276
چرت ترین کتاب دفاع مقدس
اصلا با نحوه صحبت داش مشتی ارتباط بقرار نکردن.
ص 30
ص 276
چرت ترین کتاب دفاع مقدس
اصلا با نحوه صحبت داش مشتی ارتباط بقرار نکردن.
May 12, 2021
این کتاب برای من تصویرهای ملموس و عینی را از جنگ به تصویر کشید. واقعا کتاب خواندنی بود.
October 2, 2024
الكتاب جميل جميل جميل الى ان ينقطع النفسّ، اسلوب الكاتب مُشوق ، عدد الصفحات كبير لكن يجعلك لاتريد الانتهاء منه، اثناء قرائتي كنت اشعر انّي اعيش مع الشخصية وحملتُ كل مشاعرها ، مُنذ ان طرقَ الراوي باب البيت الى انهاها في نهاية المطاف بنهاية الاحداث ، والمهم والاهم انها شخصية لاتزال موجودة في يومنا هذا.
Displaying 1 - 14 of 14 reviews
Can't find what you're looking for?
Get help and learn more about the design.