نادیده ها را هیچکس چون تو نگفته است.او از بهترین ها بوده و هست. "مرد تمام رخ و از روبه رو به جهان می نگرد،گویی آن را برای استفاده ی او و به دلخواه او ساخته اند.زن از نیم رخ به جهان می نگرد،با نگاهی موشکاف و حتی شکاک..در همه ی انسان ها آمیزه ای از هر دو جنس وجود دارد و اغلب فقط لباس ،ظاهر مرد یا زن را به کسی می دهد،حال آنکه جنسیت زیر لباس کاملا متضاد آن است. هرکس از آشفتگی ها و پیچیدگی های روح دیگری تجربه ای دارد."
عزیزترینم، تردیدی ندارم که دوباره دچارِ جنون شدها�. احساس میکن� که نمیتوانی� یکی دیگر از این دورهها� وحشتناک را از سر بگذرانیم؛ و این بار بهبودی نخواهم یافت. شروع به شنیدنِ صداهایی کردها� و نمیتوان� تمرکز کنم؛ بنابراین کاری را میکن� که به گمانم بهترین کارِ ممکن است.
بهترین شادیِ ممکن را تو در اختیارم گذاشتها�. هرآنچه میتوا� بود، برایم بودها�. میدان� که دارم زندگیا� را تباه میکنم� میدان� که بدون من میتوان� کار کنی؛ و میدان� که خواهی کرد. میدان�.. گمان نمیکن� تا پیش از آغازِ این بیماریِ وحشتناک، هیچ دو نفری میتوانستن� از این شادتر باشند. بیش از این توانِ مبارزه ندارم. میبینی� حتی نمیتوان� این را هم درست بنویسم. نمیتوان� چیزی بخوانم.
میخواه� بگویم همهٔ شادیِ زندگیا� را مدیونِ توأم. تو با همهچیز� من ساختها� و به طرزی باورنکردنی نسبت به من مهربان بودها�. همهچی� جز اطمینان به نیکیِ تو، مرا ترک گفتهاس�. دیگر نمیتوان� به تباه کردنِ زندگیا� ادامه دهم. گمان نمیکن� هیچ دونفری بتوانند آنقدر که ما شاد بودهایم� شاد باشند. ویرجینیا