درباره بوف کور هدايت = On Hedayat's the blind owl, Mohamad Ali Homayon Katouzian (M.A.H. Katouzian)
Homa Katouzian, (born Homayoun Katouzian, on 17 November 1942 in Tehran) is an economist, historian, political scientist and literary critic, with a special interest in Iranian studies.
عنوانهای چاپ شده در ایران: «بوف کور هدایت»؛ «درباره بوف کور هدایت»؛ نویسنده: محمدعلی همایون کاتوزیان؛ تاریخ نخستین خوانش: ماه مارس سال 1995میلادی
عنوان: بوف کور هدایت؛ نویسنده: محمدعلی همایون کاتوزیان؛ تهران، نشر مرکز، 1373؛ شابک: 9643050203؛ در 175ص؛ موضوع: نقد و تفسیر داستان بوف کور نوشته صادق هدایت از نویسندگان ایران - سده 20م
عنوان: درباره بوف کور هدایت؛ نویسنده: محمدعلی همایون کاتوزیان؛ تهران، مرکز، 1381؛ در 180ص؛ شابک 9643050203؛ چاپ پنجم سال1386؛ شابک 9789643050207؛
فهرست: «پیشگفتار»؛ «1: داستان بوف کور؛ قصه راوی و فرشته، حلقه ارتباط اول؛ قضه راوی و لکاته؛ حلقه ارتباط دوم و پایان داستان؛ ضمیمه: طرحی از ساختار متن رویی داستان؛ یادداشتها»؛ «2: پیرمرد، زن و دیگران؛ پیرمرد قوزی، زن؛ دیگران؛ یادداشتها»؛ «3: راوی: یادداشتها»؛ «4: زمان و مکان و دنیای راوی؛ یادداشتها»؛ «5: تحلیلی از بوف کور، یادداشتها»؛ «6: ماخذهای خارجی بوف کور، یادداشتها»؛ «7: ماخذهای داخلی بوف کور، یادداشتها»؛ «8: زبان و ادبیات در بوف کور، یادداشتها»؛ «9: راوی و نویسنده، یادداشتها»؛
محمدعلی همایون کاتوزیان (متولد روز بیست و ششم آبانماه سال 1321هجری خورشیدی، تهران) که در «ایران» ایشان را به نام «همایون کاتوزیان» و در خارج از «ایران» به نام «هما کاتوزیان» نیز میشناسند� اقتصاددان، تاریخنگار� کاوشگر علوم سیاسی و منتقد ادبی هستند؛ زمینهٔ پژوهش مورد پسند ایشان مسائل مربوط به «ایران» است
تاریخ بهنگام رسانی 01/05/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی
درمورد بوف کور هدایت ذکر چند نکته ضروری به نظر میرسد: ۱) بخش هایی از این کتاب انشای صحنه های برخی از فیلم های محبوب هدایت بوده است. ۲) روایت غیرخطی داستان علت اصلی پیچیدگی آنست. ۳) گنگ بودن محور اصلی هدف نویسنده بوده است که البته تاحد زیادی به این هدف رسیده است. ۴) بجز چند جمله عالی یا با اغماض، چند پاراگراف بی نقص نمی توان به چیز دیگری در این رمان گونه دل خوش کرد. ۵) باید اعتراف کرد کلماتی همچون رجاله، خنزرپنزر و اثیری بعداز یک بار خواندن این کتاب در ذهن خواننده تا ابد حک خواهد شد. ۶) عاملی که محرک اصلی خواننده برای تعقیب داستان تا سطر آخر است، حرکت ظریف ذهن پویای نویسنده روی مرز انتزاع و ماده است. ۷) درمیان انبوه داستان های هجوی که بهترین روش برای حرام کردن کاغذ و وقت و هزینه هستند و هرکسی که از ننه اش قهر میکند به خودش اجازه می دهد بنویسد(و من اخیرا یکی از آنها را تحت عنوان ما خواندم)، این کتاب یک شاهکار است. ۸) تفسیرهای زیادی درمورد بوف کور شده است که مهمترین آنها سعی بر اثبات تناسخ درجریان داستان و قایل به تناسخ بودن هدایت و اعتراض هدایت به حکومت رضاشاه هستند. اثر کاتوزیان در این باره یکی از این اراجیف است
کتاب به چند قسمت تقسیم میشه خلاصه داستان بوف کور ۲ـ پیرمرد زن ودیگران ۳-راوی ۴-زمان و مکان و دنیای راوی ۵-تحلیلی از بوف کور ۶-مأخذ های خارجی بوف کور ۷-مأخذ های داخلی ۸-زبان و ادبیات بوف کور ۹- راوی و نویسنده که هر بخش به صورت مجزاس و یاداشت ها و منابع خودش رو داره فصل های ابتدایی بهترن اما هرچی جلوتر میره محتوا از موضوع اصلی خارج میشه و به زبان و ادبیات در کلیت میپرداز� که البته این ضعف حساب نمیشد اگر در حدود بوف کور و ارتباطش با اون ادامه پیدا میکر� و این مورد در فصل های پایانی خیلی شدت میگیره تحلیل کاملی هم با خوندنش گیرتون نمیاد اما خوب بی هیچ هم نیست بعضی موارد باعث میشه نظریه هاتون راجب داستان کامل تر بشن مثلاً معبد بوگامداسی مال مذهب هندو هاس نه بودایی ها و اصولاً رقاصه های معبد باید فاحشه میبودن نه باکره یا مثلاً من دقت نکرده بودم که اصل صحبت کردن راوی با سایه اش میتون� به ناخودآگاه جمعی یونگ اشاره داشته باشه که البته کتاب هم زیاد بهش نمیپردازه و رد میشه
اگه میخواید تحیلی از بوف کور بخونید بد نیست ولی بگردید چیز بهتری پیدا کردید به منم اطلاع بدید یه تحلیل دیگه هم هست از علی شاهی آیینه دق اگه اشتباه نکنم اونم تحلیل خوبیه و برداشت رو منسجم تر میکن� کلا شاهکار های ادبی از خود نویسنده و زمانه اون جدا میشن و امکان تفاسیر بیشماری ازشون دور از ذهن نیست اما باید دقت کرد که تفسیر با اساس داستان مغاییر نباشه مثلاً همین اشاره به ناخودآگاه یونگ رو نویسنده گفته بود یجا مغایرت داره که یادم نمیاد.
ما بچه ى مرگ هستيم و اين مرگ است كه ما را از فريب هاى زندگى نحات مى دهد و ته زندگى ما را بسوى خودش فرا ميخواند . تنها مرگ است كه دروغ نميگويد . در سن هاييكه حرف مردمان را نميفهميم اگر گاهى ميان بازى مكث ميكنيم به اين دليل است كه صداى مرگ را بشنويم.
کتاب نسبتا جامعی است در تحلیل بوف کور، که از منظر شخصیت پردازی، زمان و مکان داستان، ماخذهای داخلی و خارجی مورد الهام داستان، زبان و نگارش ادبی و همچنین ارتباط صادق هدایت با راوی داستان، آن را بررسی کرده و همچنین تحلیلی بر کلیت آن ارائه داده است. کاویدن چند جانبه بوف کور نقطه قوت اصلی این کتاب است.
انصافا تصویر سیاه و ناامید کننده از شهوت و غضب و اعتیاد عریان,باز هم من را به این نتیجه رساند که روشنفکران عرفی مانند صادق هدایت در جوامع شرقی جایشان حداکثر کافه های روشنفکری دور از مردم است. واقعا محتوای کتاب بسیار زننده و ناچسب بود. گرچه نمی توان از مهارت نویسنده در نوشتن به لحاظ ملاحظات فنی نویسندگی صرف نظر کرد.
کتاب گرهگشا� موشکاف و هیجانانگیز� بود و چند نکته بسیار ظریف که از نظرم پنهان مانده بود را گوشزد کرد و ملتفتم کرد که لوپها� تاریخی روایت چطور کار میکنن� و چند گمانهزن� -شاید غلط- اما جذاب درباره قصه لکاته داشت. مثلا قبلت� هیچوقت توجهم جلب نشده بود که پدر لکاته هم نشانهها� بارزی از سایهها� راوی (پیرمرد قوزی و پیرمرد خنزر پنزری) در خود دارد و دستار به گردن پیچیده و آماده است تا نقشی بر قلمدان باشد!
سه بار در سنين متفاوت خوندم در نوجواني در اغاز بيست سالگي و در اخرين روزهاي ٢٢سالگي...هربار برداشتي متفاوت داشتم و هرگز نتونستم براي كسي هم توضيح بدم كه چرا بايد بوف كور رو بخونه و اصلا موضوع اين كتاب چيه فقط ميدونم صادق هدايت كارش رو بلده اونقدري كه تا روزها فقط جملات كتاب تو مغزت رژه برن از متن كتاب: در زندگي زخمهايي هست كه مثل خوره در انزوا روح را اهسته مي خورد و مي تراشد. اين دردها را نمي شود به كسي اظهار كرد چون عموما عادت دارند كه اين دردهاي باورنكردني را جزو اتفاقات و پيش امدهاي نادر و عجيب بشمارند و اگر كسي بگويد يا بنويسد مردم بر سبيل عقايد جاري و عقايد خودشان سعي مي كنند ان را با لبخند شكاك و تمسخراميز تلقي كنند. زيرا بشر هنوز چاره و دوائي برايش پبدا نكرده و تنها داروي فراموشي توسط شراب و خواب مصنوعي به وسيله ي افيون و مواد مخدره است ولي افسوس كه تاثير اين گونه داروها موقت است و پس از مدتي به جاي تسكين بر شدت درد مي افزايند.
صادق هدايت جزو نويسندگان و يا بهتر است بگوييم خالقانيس� كه ديگران از سفرها� بسيار تناول كردند و از نام او براي خود قبا ساختند. در طول تاريخ داستاننويس� ايران، بيشترين نقدها و مدحه� و كلمات براي صادق هدايت نوشته شده است. هيچ نويسنده� ديگري را سراغ نداريم كه اينقد� دربارها� نوشته ياشند. گاهي نقدهاي خوب و محكم و گاهي مزخرفاتي همچون اين كتاب
این روزها که رمان های آبکی تازه به دوران رسیده ها را در هزاران نسخه چاپ می کنند و پشت ویترین ها می چینند و با کیفیت عالی هم چاپ می کنند خواندن بوف کور هدایت لطف دیگری دارد و آنقدر می ارزد که...از متن کتاب
میان حاشیه لوزی صورت او...صورت زنی کشیده شده بود که چشم های سیاه درشت،چشم های درشت تر از معمول چشم های سرزنش دهنده داشت مثل اینکه از من گناه های پوزش ناپذیری سرزده بود که خودم نمی دانستم
چندين سال پيش يعني وقتي دبيرستاني بودم اين كتاب رو خوندم و بعد از خوندن اين كتاب سراغ نسخه ي اصلي بوف كور رفتم كه پيش ذهنيت جالبي به من داد و مثل خود بوف كور پيچيده و جذاب بود