What do you think?
Rate this book
135 pages, Paperback
First published January 1, 1984
برای اولین بار آرزو کرد که ای کاش میتونس� بره، خیلی دور. دلش میخواس� در دل یک سرزمین پهناور گم بشه، جایی که هیچک� اون رو نشناسه. جایی بدون زبان، بدون خیابون. اون خواب چنین جایی رو دید، بدون اینک� اسمش رو بدونه.