She holds a Masters degree in German and Philosophy and attended the Berliner Journalistenschule, a highly selective professional academy for journalists. During this training she did an internship with the German language newspaper Aufbau in New York.
Tagesausflug and ..., Judith Hermann, Ingo Schulze, Sibylle Berg, Julia Franck
Judith Hermann (born May 15, 1970) is a German author. She has published several books of short stories and her first novel was published in 2014. She is a leading figure of the Fräuleinwunder ("girl wonder") of women writers.
Ingo Schulze (born 15 December 1962) is a German writer. Schulze has won a number of awards for his novels and stories, which have been translated into twenty languages.
Sibylle Berg (born 2 June 1962 in Weimar, East Germany) is a German writer. She writes novels, essays, short stories, and plays.
Julia Franck is the author of five novels, one short story collections, and the editor of a collection of essays. Her three most recent novels, Lagerfeuer, Die Mittagsfrau, and Rücken an Rücken, as well as the collection Grenzübergänge, engage explicitly with twentieth-century German history.
عنوانهای چاپ شده در ایران: «گذران روز: پانزده داستان از نویسندگان امروز آلمان»، «پانزده داستان از نویسندگان امروز آلمان»؛ نویسندگان: یودیت هرمان، اینگو شولتسه، زیبیله برگ، یولیا فرانک؛ تاریخ نخستین خوانش: ماه اکتبر سال2006میلادی
عنوان: گذران روز: پانزده داستان از نویسندگان امروز آلمان، نویسندگان: یودیت هرمان، اینگو شولتسه، زیبیله برگ، یولیا فرانک؛ مترجم: محمود حسینی زاد؛ تهران، ماهی، سال1384؛ در157ص، عکس؛ شابک9647948859؛ عنوان دیگر: پانزده داستان از نویسندگان امروز آلمان؛ موضوع: داستانهای کوتاه از نویسندگان آلمان - سده20م
فهرست: «کوتاه درباره ادبیات حال حاضر آلمان»؛ نویسنده: یودیت هرمان: («خانه ی ییلاقی بعدا»؛ «سونیا»؛ «چایان چیزی»)؛ نویسنده: اینگو شولتسه: («گذران روز»؛ «برف»؛ «»؛مهمانخانه ی کنار جاده»؛ «آناتولی و ایرنا»؛ آنتونینا و دخترهایش»؛ «شمایل»)؛ نویسنده: زیبیله برگ: («آرامش»؛ «پشت سرش»؛ «فکر و خیال»؛)؛ نویسنده: یولیا فرانک: («کیک تخم مرغی»؛ «در قطار»؛ «دوست خانوادگی»)؛
در داستانها� کوتاه این کتاب از نویسندگان «آلمان»، عشق و فرد، محور داستانهاست، و در آنها به مسائلی همچون «دلتنگی»، «بیگانه بودن در جمع»، و «ناتوانی در برقراری ارتباط»، «سرخوردگی»، «برخورد آلمان دوپاره» و «آلمان متحد» و «دیوار برلین»، اشاره شده است؛ عنوان برخی از این داستانه�: «خانه� ی ییلاقی بعدا، اثر: یودیت هرمان»، «گذران روز، اثر: اینگو شولتسه»، «آرامش، اثر: زیبیله� برگ»؛ و «کیک تخم� مرغی، اثر: یولیا فرانک»؛ و …�
تاریخ بهنگام رسانی 07/03/1400هجری خورشیدی؛ 20/01/1401هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی
این کتاب مجموعها� از داستانها� کوتاه از چند نویسنده� عصر جدید آلمان هستش. داستانها� یودیت هرمان که به عنوان نویسنده اصلی ازش اسم برده شده خیلی بیشتر از بقیه به دلم نشست. شاید دونستن این مساله تاثیرگذار باشه که بعضی از اون نویسندهه� در آلمان شرقی به دنیا اومدن و با حال و هوا و شرایط اون دوران بزرگ شدن پس یه جاهایی نمیشه انتظار توضیح سرراست یا یه روایت معمول رو ازشون داشت. بعضی از داستانه� مشخص هست که با یه سری تمثیل همراه هستند و برای درک بعضیه� هم باید تا حدودی با تاریخ و وضعیت اون زمان آشنا بود، برای همین شاید گنگ و عجیب به نظر برسن. در کل داستان «سونیا» رو از بقیه بیشتر دوست داشتم و بعد از اون داستان «خانه ییلاقی، بعدا» و راستش با بقیه داستانه� خیلی ارتباط نگرفتم.
خب به نظر من هم یودیت هرمان چند سر و گردن بالاتر از سه نویسندهٔ دیگر بود و ایضا داستانهای «سونیا» و «خانهٔ ییلاقی؛ بعداً» از هرمان، بهترینها� این مجموعه. بقیه متوسط و زیر متوسط بودند. از زبان ساده و روایت سرراست و مستقیم نویسندهه� هم خوشم آمد؛ ویژگیا� که مترجم هم در صحبت از نسل جدید نویسندگان آلمان، به آن اشاره میکن�.
کتاب خوبی بود. به خصوص داستان یودیت هرمان. با وجود اینکه نویسنده ی اثر داستان سونیا، زن است؛ ولی بسیار زیبا حالات روحی و افکار یک مرد را به تفسیر و تصویر و توصیف کشیده. عالی بود
مجموعه ای از داستانهای کوتاه از چهار نویسنده معاصر آلمانی که در حال حاضر چهل تا پنجاه ساله هستند و از نسل جدید. از بین آنها "یودیت هرمان" را از قبل میشناختم با کتاب آلیس، در این مجموعه هم سه داستان کوتاه از هرمان آمده که داستان "سونیا"یش به نظرم بهترین اثر این مجموعه بود.
"محور داستانهای هرمان فرصتهای از دست رفته است، نگاهی ست بی آه و ناله اما با حسرتی نهفته در آن به گذشته، و تنهایی گاه خودخواسته"
از بین سه نویسنده دیگر "یولیا فرانک" را بیشتر پسندیدم، و "اینگو شولتسه" را نفهمیدم!
خب، با تشکر از مترجم. ارزشمند است، مترجمی داریم که مستقیم از آلمانی ترجمه میکند و دنبال معرفی ادبیات جدید آلمان به ایران است. با این کتاب هم با چهار نویسنده آشنا شدم، از دونفرشان منزجر، نسبت به یک نفرشان احساس خاصی ندارم و از آخری خوشم آمد. این کتاب باعث شد که بفهمم در زندگیم چیزی از «اینگو شولتسه» و «زیبیله برگ» نخواهم خواند، به هیچ وجه. به چند داستان ِ این دو نویسنده، یک ستاره میدهم. از داستان های یولیا فرانک یکی را صرفا دوست داشتم ولی باز هم فکر نکنم دلم بخواهد یولیا فرانک بخوانم. اما با یودیت هرمان آشنا شدم که دو داستانش را دوست داشتم و داستان سونیا، بلند ترین و به نظر من بهترین داستان این کتاب بود و چهار و خورده ای (!) ستاره به سونیا میدهم و کتاب را هم به امید پیدا کردن داستان دیگری مثل سونیا تا ته خواندم.
در مجموع نه کتاب خیلی خوبی بود و نه ترجمه ی خوبی داشت.داستان های اول که مربوط به هرمان بودند خیلی دوست داشتم،از چند داستان آخر هم تقریبا خوشم اومد ولی داستان های برگ و شولتسه جذبه ی خاصی نداشتند
نمی شود گفت که ترجمه ها به دلم نشسته است، اما خود داستان ها - اغلبشان البته - بسیار کوبنده و تاثیرگذار بوده اند برایم. خاصه اینکه گویی حدیث نفس و شرح حال خودم بودند...
مجموع پانزده داستان از چهار نویسنده آلمانی که بیشتر از همه از دو داستان یودیت هرمان، خانه ییلاقی،بعداً و سونیا خوشم آمد. و همچنین داستان آنتونینا و دخترهایش از اینگو شولتسه و دوست خانوادگی نوشته یولیا فرانک
وقتی پدرِ دوستم که در پتسولی میخواه� عروسی کند، پرسید چرا با هواپیما نمیروم� تا حدی ارزانت� است و تازه هزینه� سفر را هم که او میدهد� گفتم از پرواز میترس�. اما دروغ گفتم. دلیل اینکه چرا با قطار میروم� چیز دیگریس�. از این که زمانِ بدون مکانی در اختیار دارم، بیشتر و جور دیگری لذت میبر�.
امروزکه فکرمی کنم می بینم که در آن شبهااحساس خوشبختی می کردم.می دانم که همیشه گذشته تلطیف می شودکه خاطره آرامش می بخشد......سونیا:یودت هرمان-مجموعه 15 داستان از5نویسنده امروز المان
، مترجم و داستاننویس� داریم به نام آقای دکتر محمود حسینیزاد� که از این نویسندگانِ جدیدی که آقای حداد میانها� باهاشان نداشت برداشته پانزده داستان درجهی� انتخاب و ترجمه کرده، که از حیث سبک و موقعیت به آن «صدای سوم»یها� ترجمه� احمد اخوت شبیهاند� دنباله� مُدِ داستان پستمدر� نیستند، کاری با تجربهها� زبانی و فرمی خیلی ندارند، هشداردهنده و جیغزنند� نیستند بلکه زبانی دارند «بهروز� آرام، اندوهگین، گاه شوخ، موجز، بیشر� و بسط، و با ضرباهنگی گردابگونه�. این نویسندگان نمیخواهن� گذشتهشان� نازیها� هیتلر، صلیب شکسته و خاطرات جنگ را با نوشتن حل و فصل کنند. این هم کاریس�! آشنایی و اشراف مترجم ما به زبان و فرهنگ و سرگذشت آلمان و زیستنش در آن جهان (و شاید دوستیا� با بعضی نویسندگان) کمک کرده کتاب درخشانی حاصل شود. گفته باشم یودیت هرمان برای من چیز دیگریست� و اگر «آلیس»ش را هم ببینید ضرر نمیکنید� از همین مترجم، نشر افق. باقیِ چیزها مثل دو کتاب قبلیِ نشر ماهی که عرض کردم: دست مریزاد، جز سفیدیِ کاغذ.
داستان "سونیا"از یودیت هرمان رو به دلایل شخصی و عجیب و غریبی دوست داشتم!! با سه نویسنده ی دیگه نتونستم ارتباطی برقرار کنم.تلاش های زیبیله برگ توی داستان"پشت سرش" قابل تقدیر بود ولی بازهم نتونستم ارتباط برقرا کنم... مطمئنم هرگز در زندگیم چیزی از اینگو شولتسه نخواهم خوند. و شاید بعدها،بازهم از یودیت هرمان بخونم... به هرحال کتابی نبود که تو خاطرم بمونه و حس خوبی بهش داشته باشم. درکل ترجیح میدم تا مدتی دیگه داستان کوتاه نخونم.
اکثر داستانهاش بسیار جذاب بود و ارزش خوندن داره موقع خوندن کتاب تو بی آر تی، اینقدر جذب خوندن بودم که ایستگاهو رد کردم و 4 تا ایستگاه بعد متوجه شدم :)))
همه ی داستان های یودیت هرمان را با تمام وجود حس می کنم .اینگو شولتسه در گذشته گیر افتاده و تمام لذاتی که جستجو می کند چیزهایی است که قطعن می تواند اورا به گذشته ببرد.زیبیله برگ هم نوعی دیگر از همان ادبیات و حس و حال هرمان را دارد منتها ملموس تر ولی نمیدانم چرا خیلی با نوشته های یولیا فرانک نمی توانم ارتباط درست و حسابی بر قرار کنم .
ترجمه خیلی ظعیف بود، عصا قورت داده. اکثر داستانها هم نسبت به نمونه های مشابه سطح پایین تری داشتن. تا حالا مجموعه المانی نخونده بودم، فکر هم نکنم دیگه بخونم