In 2011, Annick Cojean, senior reporter at Le Monde and special correspondent for Tripoli, wrote a shock article, titled 'Gaddafi's sexual slave', which told the story of Soraya, a twenty-two-year old Libyan woman who had been kidnapped and held captive since the age of 15. Soraya was a schoolgirl in the coastal town of Sirte, when she was given the honour of presenting a bouquet of flowers to Colonel Gaddafi, the Guide, on a visit he was making the following week. This one meeting - a presentation of flowers, a pat on the head from Gaddafi - changed Soraya's life forever. Soon afterwards, she was summoned to Bab al-Azizia, Gaddafi's palatial compound near Tripoli, where she joined a number of young women who were violently abused, raped and degraded by Gaddafi.
In 2012, Cojean returned to Libya to continue her investigation. Her book, Gaddafi's Harem, takes Soraya as its starting point to recount the fates of so many other women. She has gone to remarkable lengths - rape is the highest taboo in Libya - to collect these women's stories. Heartwrenchingly tragic but ultimately redemptive, Soraya's story is the first of many that are just now beginning to be heard.
In Gaddafi's Harem, Le Monde special correspondent Annick Cojean gives a voice to Soraya's story, and supplements her investigation into Gaddafi's abuses of power through interviews with other women who were abused by Gaddafi, and those who were involved with his regime, including a driver who ferried women to the compound, and Gaddafi's former Chief of Security.
Gaddafi's Harem is an astonishing portrait of the essence of dictatorship: how power gone unchecked can wreak havoc on the most intensely personal level, as well as a document of great significance to the new Libya.
Annick Cojean, foreign correspondent for Le Monde, is one of France's most widely admired journalists. She chairs the committee for the Prix Albert Londres, having won the prize herself in 1996, and has published a number of books.
بی آنکه بخواهم از دیوانه ای مانند معمر قذافی دفاع کنم باید بگویم که کتاب حرمسرای قذافی بدون شک اثر ضعیف و غیر قابل پذیرشی هست ، شاید بتوان گفت که کتاب یا داستان سرایی ایست یا یاوه سرایی ، شاید هم فانتزی های جنسی نویسنده کتاب باشد ، نمی دانم. این کتاب بی ارزش شامل دو قسمت است ، قسمت اول داستان دختری به نام ثریا است که کل داستان زندگی او را به جای 200 صفحه میتوان در چند خط خلاصه کرد : ثریا توسط عوامل معمر قذافی دزدیده می شود ،قذافی به اوبارها تجاوز میکند (با فانتزی های مختلف ) ، فرار میکند ، در حالی که به شدت تحت تعقیب است با هواپیما از لیبی خارج می شود !به پاریس می رود ، همه به او نظر بد دارند ولی اوبسیار پاکدامن است ! باز در همان وضعیت تحت تعقیب با هواپیما وارد لیبی می شود ، انقلاب می شود ، قذافی کشته میشود . قسمت دوم ، نویسنده برای این شاهکار خود ، دلیل و منطق میاورد ، البته خانم نویسنده زحمت ارائه هیچ گونه سند و مدرکی به خود نمی دهد ، مثلا او می توانسته در پاریس در آپارتمان شیک خود مثلا در محله مومغ بوده و با قدرت حافظه یا با مطالب روزنامه چنین داستانی را نوشته باشد . نمی دانم .
نویسنده قذافی بیچاره را ( باز هم تاکید میکنم که قصد هیچ گونه دفاعی از او را ندارم ) یا در حال داشتن رابطه (با مرد یا زن ، یا هردو با هم ) به تصویر می کشد یا نشسته در چادر و در حال نوشیدن شیر شتر .همین طور خانم نویسنده بمباران های ناتو را برای لیبی همانند فرشته نجات تصور میکند ،
باید دید اکنون که کشور لیبی به کمک بمباران های غرب به مخروبه ای تبدیل شده که فرار از آن آرزوی بیشتر مردم است ، نظر خانم آنیک کوژان چیست ؟ شاید باز هم بتواند از آپارتمان شیک خود با ویوی پاناروما ، داستانی در مورد شرایط لیبی و زندگی سخت مردمان آن برای ما سرهم کند .
لیبی در دوران پس� از قذافی به کشوری چندپاره و از هم� گسیخته تبدیل شدهاست� کشوری که در آن داعش و دیگر گروهها� تروریستی جولان میدهن�. اوضاع آشفته� امروز لیبی خیلیه� را به این نتیجه رسانده که «ای کاش قذافی ساقط نمیش� و همچنان بر سر کار بود»! کسانی که چنین عقیدها� دارند بهتر است حتماً کتاب حرمسرای قذافی را بخوانند تا متوجه شوند قذافی هیولایی به� مراتب قسیالقل� تر و دهشتناک تر از داعش بود. لیبی مثل بسیاری دیگر از کشورهای بیرون آمده از چنبره� دیکتاتوری، در مرحله� گذار به دموکراسی به سر میبر� و این مرحله، آنچنان که در همه� کشورهای اروپای شرقی در دوره� پساکمونیستی شاهدش بودیم، برای مردم بسیار دردناک و رنجآو� است. اما گریزی از آن نیست. قذافی مانعی بود که مردم لیبی برای رسیدن به جامعها� آزاد و مرفه باید آن را از سر راه بر میداشتن�. اما این تنها مانع نیست، موانع دیگری هم بر سر راه لیبیاییه� وجود دارد که آنه� باید یکایک کنارشان بزنند. جدای از همه� اینها� با هیچ منطق و استدلالی نمیتوا� وجود دیکتاتور را توجیه کرد و فراموش نکنیم قذافی یک دیکتاتور متعارف نبود؛ مقدمه� مترجم (بیژن اشتری). صفحات ۹-۱۰ کتاب دیکتاتور لیبی طی ۴۲ سال حکمرانیاش� همه� حقوق و آزادیها� فردی را نقض کرده، نظامها� بهداشتی و آموزشی کشور را تخریب کرده، تأسیسات زیربنایی کشور را رو به قهقرا برده، مردم را فقیر کرده، فرهنگ را به ویرانی کشانده، پول نفت را حیف� و میل کرده، و کشور را در صحنه� جهانی منزوی کرده بود. صفحه ۱۴ کتاب در تلویزیون و مدرسه، قذافی به� عنوان بزرگتری� مدافع اسلام جلوه داده میش� و همیشه در صحبتهای� به آیات قرآن ارجاع میدا� و در نمازهای دستهجمع� امام جماعت میش� و مردم پشت سرش نماز میخواندن�. صفحه� ۵۶ کتاب در کتابها� درسی دوره� قذافی اشتباهات و تحریفها� بسیاری وجود داشت. برخی از این تحریفه� برآمده از ذهن آشفته و بیمار قذافی بود. برای نمونه، در کتاب درسی جغرافیا، دنیای عربزبا� همچون یک موجودیت مستقل تقسیم ناپذیر نمایانده شده بود و در نقشهها� جغرافی فقط اسامی شهرها درج شده و مرزهای جدا کننده کشورها کلا حذف شده بود. � در اوایل دهه ۱۹۸۰ قذافی آموزش زبانها� غربی از قبیل انگلیسی و فرانسوی را ممنوع اعلام کرد و درعوض دانش� آموزان را مجبور به یادگیری زبانها� آفریقایی از قبیل سواحیلی و هوسایی کرد. تاریخ لیبی هم، خیلی ساده، از زمان به روی کار آمدن قائد اعظم شروع میش� بدون این� که هیچ توضیحی درباره� دوره� قبل� از کودتای قذافی داده شود. صفحات ۱۸۶-۱۸۷ کتاب رهبر یک کشور دیکتاتوری هر ضعفی داشته باشد به زیر دستهای� نیز سرایت میکن�. اعضای مافیای قذافی درست به شیوه� خود او عمل میکردن�. سیستم از رأس تا ذیل، تا بن استخوانش، فاسد و تباه بود. � نظام دانشگاهی کشور تا بن دندان فاسد بود. جاسوسان و خبرچینان رژیم در همه� دانشکدهها� هیئتها� علمی، گروهها� درسی و تشکیلات اداری حضور داشتند. ص ۲۶۰ کتاب �
هر تصوری که از یک سادیست جنسی داشتم، در مقایسه با این هیولا باد هوا شد. تمامی امکانات کشور، دغدغه� فکری رهبر لیبی و همه اعضای حکومت، درگیر برآوردن امیال این حرامزاده بودهان�. چهل سال لیبی را رهبری کرد و نمیدان� چطور میشو� زخمهای� را که این بیهمهچی� بر روح و روان ملت لیبی و بهویژ� خانمه� وارد آورده است جبران کرد.
ليس من السهل قراءة مثل هذا الكتاب ، فهو يفتح الباب على مصراعيه لواحد من أكثر المواضيع المحرمة في المجتمع الليبي و العربي بشكل عام ..
جرائم القذافي الجنسية ، الاغتصاب و الشذوذ و احتجاز الزوجات و البنات لمدة قد تصل العشر سنوات في بعض الأحيان ! كل هذا يتم بإدارة و تدبير الدائرة المقربة للقذافي و الذين يقومون باصطياد فرائسه و احتجازهم في الطابق السفلي في مقر إقامته في باب العزيزية لتلبية رغباته .. أمر مثير للغثيان .
ثريا (و هي القضية المحورية في الكتاب) هي أحد ضحايا القذافي ، التقى بها في مدرستها أثناء زيارة له حيث قامت بتقديم الورود له ، أعجبته و قرر أن يحتفظ بها ،و هكذا تم اختطافها و احتجازها لمدة خمس سنوات حيث أجبرت خلالها على أفعال تشمئز النفس البشرية من مجرد ذكرها ، تبلغ المأساة ذروتها حين يقوم زبانية القذافي بالاتصال بوالدتها لإخبارها بأن القذافي قد اتخذ من ثريا محظية له و ذلك لتكف عن محاولة البحث عنها .. هكذا بكل بساطة و بعد اختفائها لمدة عام يتم إخبار والدتها بأن ثريا لن تعود إلا بعد أن يملّ القذافي منها . المؤلم في الأمر أن الأم كذبت على زوجها و أبنائها و أخبرتهم بأن ثريا قد ذهبت لتعيش عند أخوالها في تونس لتمنعهم من قتلها بعد الإفراج عنها !
الكتاب يشكّل صدمة حقيقية للقارئ .. شخصياً كنت أعلم أننا ضحايا لأنظمة استبدادية احترفت الظلم و الطغيان ، لكنني لم أكن أعلم أننا تحولنا إلى رهائن في أوطاننا ، و أننا أصبحنا نشكّل دروعاً بشرية لحماية تلك الأنظمة !
جملة ترددت أكثر من مرة على لسان الشاهدة في الكتاب ، كان القذافي يقول لها مراراً : أنا سيدك و عليك أن تفعلي ما آمرك به ، أنا سيد ليبيا و عليهم جميعاً الامتثال لأوامري ، لدي مطلق الحق في التصرف فيكم كما أشاء !
عالم منحط بامتياز ! أهلاً بكم في عالم الحكام العرب يا سادة ..!
مردم نامتعادل رهبر نامتعادل هم خواهند داشت. تو شرایطی که دختر بچه ای در سن پایین مورد تجاوز یا تعرض قرار بگیره و خانواده اش به چشم یه هرزه بهش نگاه کنن دیگه نباید انتظار داشته باشن متجاوز به عمل شنیعش پی ببره یا مجازات بشه. مردمی که دست روی دست میذاشتن و از ترس آبروی نداشتشون همیشه سکوت کردن، مردمی که انگار ته قلبشون همه این سرکوب شدن ها و تبعیض هارو دوس داشتن و نخواستن تغییر کنن که اگه میخواستن تو دولت جدید یه خودی نشون میدادن و تفکرات و قوانین آپدیت شده روی کار میوردن. جو زدگی رو هم میشه به خصوصیات لیبیایی ها اضافه کرد که از نابود کردن باب العزیزیه، غارت کردن اموال عمومی و تعرض به قذافی اسیر شده در دست انقلابیون با چوب یا میله کاملا مشهود بود. با اینکه میدونم انحرافات جنسی مسئله ی بعیدی نیست و صد درصد قذافی هم درگیرش بود و چه بسا به قول نویسنده دیگه به حالت سادیستیک و منزجرکننده ای هم رسیده بود اما نمیدونم چرا نتونستم به حرفای نویسنده باور کامل داشته باشم، چرا نتونستم اون صداقتی که در ثریا و بقیه دید رو ببینم. یه دلیلش لحن نویسنده بود که خیلی میخواست اعتماد خواننده رو جلب کنه و خودش رو راوی صادق و منصفی نشون بده اما متاسفانه بیشتر اغراق به چشمم میومد، شاید اگه به جای نقش وکیل مدافع نقش صدای این زنان رو به خودش میگرفت تاثیر بهتری میگذاشت. یه جای کتاب نوشته بود راننده ای که دخترارو از هتل به باب العزیزیه میبرد ساعت ۱ شب تازه کارش شروع میشد و طی روز هم که دخترای زیرزمین مثل ثریا و آمال، خدمت قذافی میرسیدن؛ پس این پدرسوخته کی میخوابید؟!
سید محمدعلی ابطحی: یکی از قدیمی ترین عناوینی که در رابطه با تاریخنگاری و یا داستان سرایی از پادشاهان و قدرتمندان در نوشته ها و فیلم ها از آن یاد می شود، وجود حرمسراهای آنان بوده است. اخیرا کتابی با نام حرمسرای قذافی در ایران ترجمه شده است و نشر ثالث آن را منتشر کرده و خواننده هم پیدا کرده است. کتاب یاد اور داستانهای قدیمی حرمسراها وهزار و یک شب ها است و شاید به همین دلیل مشتری هم پیدا کرده اس��. قبل از نقداین کتاب ، اهانت بزرگی در طول تاریخ به زنان شده است که همیشه به نوعی از آنان به عنوان ابزار تفریح یاد شده است. دنیای مدرن و غیر مدرن و سالهای دور ونزدیک هم در این ظلم شریک بوده وهستند وفرقی نداشته اند. در بسیاری از داستانهای معروف جهان زن وشراب در کنار یکدیگر قرار گرفته اند.در ادبیات ایرانی و جهانی هم شعرهایی که زنان را عامل تفریح می دانند فراوان است. گویا پذیرفته شده است که اگز نهر آبی و شراب نابی بود، زن زیبارو هم در ردیف آنان قرار می گیرد. اینها شاید نشانه مرد سالارانه ترین اتفاقات عمومی و ادبی در سطح جهان و در طول تاریخ باشد. حرمسراها هم که همیشه در کنار قدرت، چه به صورت رسمی و یا غیر رسمی وجود داشته و به نوعی پذیرفته شده بوده است نشانه بارز اهانت به زن درتاریخ است. اما کتاب حرمسرای قذافی نتیجه کار خبرنگاری فرانسوی است بنام آنیک کوژان. نحقیق و نگارش این کتاب البته بعد از سقوط ومرگ قذافی آغاز شده است و شاید تنها در شرایط بعد سقوط امکان تحقیق در این مساله به وجود آمده است. البته کمی از استنادش هم کم کرده است. معمولا بعد از سقوط هر رژیمی علیه آن حرف های مبالغه آمیزی زده می شود.. گرچه این مبالغه ها در صد اندکی است و به اصل تحقیق آسیبی نمی زند. قذافی در بین رهبران عرب یک شخصیت متفاوت بود. خیلی طولانی زعامت کرد. دیکتاتور بود. انقلابی می نمود.دوست داشت بیشتر آفریقایی تلقی شود تا عرب. به رهبر جهانی بودن علاقه زیادی داشت. چه رهبر عربها ومسلمانان یا رهبر آفریقاییان. به ارایه طرح های نو جهانی علاقمند بود. خودبزرگ بینی بی نطیری داشت. اما هیچکدام از این عناوین موضوع کتاب حرمسرای قذافی نیست. این کتاب رابطه قذافی وزن است. شاید ندانید که محافظان علنی قذافی در همه جا و حتی سفرهای خارجی اش دختر بودند. کمتر چنین نمونه ای دیده شده است. نیمه اول کتاب حرمسرای قذافی گفتگوی دختری بنام ثریا است که ادعا دارد در دوران آغاز جوانی و در بازدید قذافی از دبیرستانشان، رهبر دستی به سرش کشیده و این علامتی بوده که فردای آن روز از طرف قذافی زنانی آمده اند که او را برای تقدیم دست گل به حضور قذافی به کاخ ببرند.. عاشقانه پذیرفته و به العزیزیه که مجموعه کاخ قذافی بوده، رفته است ولی در همان جا نگهش داشته اند و در زیر زمین العزیزیه زندانی بوده است تا هر ساعتی قذافی بخواهد مهمان اتاق خوابش باشد. به همین مناسبت از پا اندازهای قذافی و نوع رفتار خانم رییس هایشان و رفتارهای جنسی که با او توسط قذافی می شده یاد کرده است. بیشتر خاطرات ثریا از مبروکه مدیر تشریفات زنانه قذافی است که حسابی با رهبر ندار بوده است. وسلیقه او را می شناخته و از کشورهای مختلف با کیف های هدایا، زنان زیبای جهان را به عنوان دیدار توریستی از لیبی عوت میکرده است و البته به اتاق خواب قذافی هم راهنمایی می شده اند. البته در همین کتاب هم یک بخش مفصلی هست که از ایده های حامیانه قذافی از زنان یاد می کند. معتقد بوده است باید با رسم های عربی ضد زن مبارزه کرد. مراکز بزرگی برای زنان درست کرده بود. و اصرار داشت سر دمدار آزادی زنان در آفریقا باشد و مثلا محافظان زن را و یا آموزشهای نظامی زنان و یا عضویت آنان در کمیته های انقلابی و اصرار بر نبودن حجاب را کارهای اصلاح طلبانه خودش می داند. در این کتاب مرزهای این رفتارهای اصلاح طلبانه برای زنان، با دست اندازی های جنسی اش مخلوط شده است. در قسمت دوم کتاب مصاحبه با زنان دیگری است که به صورت موردی به دام اتاق خواب قذافی افتاده اند و در آنجا نمانده اند.آنها هم از هدایای عجیب غریب و رفتارهای هیستریک قذافی یاد می کنند. همچنین خبرنگار توانسته است در زندانهای مختلف با نزدیکان قذافی فقط در مورد زن بارگی هایش مصاحبه کند. ادعاهایی در این قسمت شده که قذافی علاقمند بوده است که به زنان دست نیافتنی دست بیایبد. مثل همسران رهبران آفریقایی و یا نزدیکانش یا زنان معروف جهان چه در وادی سیاست یا هنر. فیلمی هم چند سال پیش ساخته شده بود بنام دیکتاتور. در ان کتاب هم به همین نکات اشاره کرده بود گرچه هنوز در مورد حرمسراها نوشتن و زنان را عامل تفریح دانستن مخالفم اما از این نویسنده باید تشکر کرد که بر زندگی یکی از زورگوهای جنسی که زنان زیادی قربانی خودش و یا پول بی زبان نفت لیبی شده اند، نور تابانده. شاید این روشها کمتر شده باشد اما خشونت های جنسی در همه جای دنیا به خصوص توسط کسانی که پول یا زور دارند کم نشده است کتاب حرمسزای قذافی توسط نشر ثالث در سال ۹۷ منتشر شده است و بیژن اشتری ترجمه خوبی کرده است خرداد ۹۷
This is not an easy book to read, but it is a book that needs to be read nonetheless. The atrocities committed by Gaddafi, both public and secret, need to be publicly aired so that the nation of Libya can begin rebuilding its cultural and social history. Although a taboo subject, the sexual crimes that were perpetrated by the ruler and his followers cannot be forgotten or simply swept under the rug, as many would prefer. It is quite interesting to see how religion and culture can even shape people's reactions to these types of atrocities; blaming the women and feeling that a sense of shame is reflected upon the family, instead of on the abusers. The saddest reality is that not much seems to have changed in the country regarding the equality of women. Until women are given a place at the same table as the men who get to make decisions concerning their lives, there will never be equality.
كتاب مروع، تقرؤه ما بين مصدق ومكذب، أحياناً تتوقف عن القراءة وتقرر الهروب من كل هذه البشاعة، أحياناً تهرع إلى الانترنت لتدعم قراءتك بقليل من البحث عن أشخاص أو صور أو مقاطع فيديو، القذافي الدكتاتور وقاتل شعبه، يظهر هنا - في هذا الكتاب الذي وضعته الصحفية الفرنسية (آنيك كوجان) الكاتبة في اللوموند � كمهووس جنسي، لا يتورع عن خطف الفتيات الصغيرات من مدارسهن، ويجند الكثيرين من حاشيته وأتباعه لتوفير النساء والغلمان له، إنه يمارس كل أنواع الجنس، بالرضا وبالقوة والعنف، يشتم ببذاءة، يضرب، يغتصب، يهدد، يتبول على ضحاياه، نشاهد هذا كله من خلال شهادة فتاة ليبية تدعى ثريا، خطفها وهي في الخامسة عشرة من عمرها، وتحتل شهادتها نص الكتاب، النص الآخر يحتوي بعض الشهادات الأخرى التي تتناول كل ما كان يدور في باب العزيزية وسراديبه الرطبة كما وصفتها ثريا، لقد كان الجنس شهوة لدى القذافي وطريقة في السيطرة والإذلال.
إنه كتاب يتركك مفككاً، غاضباً، ومتفهماً لمَ قتل الثوار القذافي بتلك الطريقة !!
مگه میشه!!! مگه داریم!!!! این همه هزینه بشه برای ارضای هوس یک نفر. احساس میکنم در این کتاب به هوس باز بودن قذافی و اینکه بیمار جنسی بوده خیلی پر و بال داده شده و بزرگش کردن و غیر قابل باور هست درکش سخته
Political prisoners who have been beaten, humiliated, staved and chained are given a welcome back to society. Not so for Gaddafi’s sex slaves � and slaves they were. Upon release, none were feted, some were killed by their own families, all were labeled whores. This is the case of the women in Gaddafi's Harem.
This powerful content needs a better book. I recognize that there are loses in translation as it goes from Arabic to French to English and I recognize the need to disguise the identity of those who agreed to be interviewed. The problems are that the stories are only sketches and that smaller points take space that should have been given to the larger issues.
The first third of the book is the experience of Soyara. While history should have specifics about how the women of Bab al-Azizia were treated, I was glad that bedroom parts were general. The result is significant: when Gaddafi was finished with Soyara, she was often bruised, bleeding and sometimes needed medical help.
The space devoted to Soyara; however, is an example of the need for perspective in this book. If this were a collection of short biographies on the women of the harem, the full story of Soyara in France (and the author’s verification trip) would have been appropriate. Because the book is (or should be) about the extent of Gaddafi’s sexual predation, the bios should have been either summarized or edited to include more info and description on topic: How did they cope? How did they relate to each other and to providers such as Mabrouka? How often were they called to “the Guide� and how did they spend their time in between? What did they share of their experiences in words, gestures, attitudes? There is little mention of the men who were raped, did they live in the Bab al-Azizia basement too?. The security needs explaining: one day one is held captive and on another able to walk out.
In the later part of the book, Anniek Cojean describes what I believe is the most important revelation: how sex was a key part of Gaddafi’s grip on power. Gaddafi used sex to control and thumb his nose at Libyans. Harming a daughter or wife in a culture obsessed with female chastity was a powerful weapon. The girl or woman is blamed and the family shunned and ruined. The family may kill the woman to show their solidarity with the community. Sex was also a part of Gaddafi’s foreign policy. This particular weapon had nothing to do with Libya, and all to do with Gaddafi. In foreign affairs, he could best foreign leaders with unseen yet obvious trysts with wives, daughters and appointees.
The scope of Gaddafi’s sex operation was astounding. He had people devoted to looking for women. He gave speeches at a university where he had a secret boudoir aside a gynecology room. He had his regime sponsor beauty pageants and shopping trips for young girls. He seems to beat up only the Libyan women. The “Guide’s� sex seemed to take all the regime’s time and energy. There seems to be no interest in education, trade, agriculture or any other government endeavor.
There needs to be more exploration of the role of sexual predation in Gadaffi’s rise to and grip on power. There must be more consideration of these victims in post-liberated Libya. Gaddafi's inclination to abuse was abetted by the cultural view of women (and it appears homosexuals too) that keeps their mistreatment out of sight. Can this be common in other countries where women have few rights? Has this been an historical norm that has prompted the custom of veiling?
At the end, the author says this book is being distributed in the US, Italy, China and Libya. I will be interested in the reaction of Libyans. What will happen to the profiled women if and when their identity is discovered? Will Libyans see the role of women, who began their revolution, with new eyes?
While this book is a three star book, I’m giving it 5 for the courage of the author and those who were interviewed and for the importance of the issue it introduces.
کتاب حرمسرای قذافی از اون کتابای تکون دهندها� بود که خوندنش خالی از لطف نبود. قذافی، رئیس جمهور کشور لیبی در ظاهر مدافع حقوق خانمهاس� اما در باطن زنه� رو جز وسیلها� برای از بین بردن نیازها� جنسیش نمیبین�. محبوب بودن شخصیت قذافی در حالی که مرتکب همچین جنایاتی میش� حقیقتا عجیبه و میش� به این جمله رسید که " قدرت و ثروت، محبوبیت میاره" معمر قذافی تو یکی از روزای حکومتش وقتی به مدرسه� دخترونه سر میزن� با ثریا برخورد میکن� و همین دیدار شروعیه برای به بردگی کشیدنش... سراسر کتاب پر از تحقیر و رفتارای زننده و زشت قذافی با دختران لیبیاییه.ثر��ا ۵ سال از عمرش رو در حرمسرا یا همون باب العزیزیه میمون� و وقتی انقلاب اتفاق میوفته شجاعت گفتن تمام لحظات زجرآور زندگیش در کنار معمر رو در جامعه� سنتی و مذهبی لیبی پیدا میکن� و همین میش� شروعی برای نوشتن همچین کتاب معرکها�... چه عشق هایی که بابت خودخواهی های معمر از بین میر� و چه آدمها� بیگناه� که کشته میش�. با این کتاب میش� ساعته� اشک ریخت و برای شخصیتها� کتاب گریه کرد�. آنیک کوژان در اوج شجاعت و تلاش (البته با کمکها� ثریا و الباقی) این داستانه� رو به نوشته درمیاره تا صدای زنهای� باشه که از ترسِ مورد شماتت قرار گرفتن برای افشای همچین مسائلی سکوت کردن. کتاب نظم فوقالعاد� ای داشت و فصل بندیها� محشر بودن. کتابی بود که دوست داشتم بغلش کنم و هزار بار دیگه بخونمش. داستانه� با جزئیات نبودن و نویسنده سریعا از ماجراها رد میشد� که البته در کنار اون همه ویژگی های مثبتِ این کتاب، به چشم نمیاد.
. قذافی زندگیا� را ربود، طوری که حالا حتی نمیتوانست� درباره� رویاهایم حرف بزنم.
.حشام:دوستت دارم؛ تو نمیتوان� اینجوری ترکم کنی و مرا اینجا تنها بگذاری. ثریا: حشام، این تنها راه حل است. دیگر نمیتوان� در لیبی زندگی کنم� باب العزیزیه هرگز مرا به حال خود نخواهد گذاشت و خانوادها� به چشم یک هیولا به من نگاه میکنن�. و برای توهم جز زحمت و دردسر هیچ فایدها� نخواهم داشت.
.چرا من باید قانون را محترم بشمرم در حالی که قانون هرگز مرا محترم نشمرده بود؟
.دختری هستم که برادرانم _برادرانی که گمان میکنن� شرف و آبرویشان در معرض نابودی است_ معتقدند سزاوار زنده ماندن نیست.
.در لیبی سکس ابزار قدرت سیاسی بود: 'تو باید خفه شوی و از من اطاعت کنی و گرنه به خودت، همسرت یا بچها� تجاوز میکن�!' و این آن کاری است که او کرد، همه را مجبور به سکوت کرد�. تجاوز یک سلاح سیاسی بود که بعدا ان را به سلاح نظانی تبدیل کرد�.
.در کشوری که کاملا در دست مردان است، جرائم جنسی نه مورد بحث قرار میگیر� نه مورد قضاوت.
جالب نبود �. خوندمش ، تا انتها هم خوندم اما بیشتر به خاطر یه وسواس که بهش مبتلا هستم و نمی تونم کتابارو نصفه نیمه ول کنم . من اصلا نه از قذافی خوشم می آد نه ازش دفاع می کنم . باور کردن اینکه آدم فاسدی هم بوده خیلی راحته برام اما تا این حد ؟ بعید می دونم . بیشتر به نظرم یه گزارش سفارشی بود . قذافی مرده - ان شاء الله الآن ته ته جهنمه - دیواری از دیوار آدم های مرده کوتاه تر نیست . همه گند و فساد و بندازیم گردنش تا هم اونایی که تو سیستم حکومتش کار می کردن الآن نخوان جواب پس بدن ، ناسلامتی خیلی پولدار هستن و اغلب تو دولت جدید هم مشغول به کار . بندازیم گردنش ظاهر غیور مردان بی ناموس لیبی هم بهتر حفظ می شه و می تونن به حکومت قبیله ای خودشون بر زنان ادامه بدن و از همه مهمتر وجه دوست های عزیز اروپایی قذافی هم خراب نمی شه . طرف مهمترین متحدش فرانسه بوده . همونطور که تو کتاب می خونیم زن سارکوزی و خواهر سارکوزی همه ش توی باب العزیزیه پلاس تشریف دارن . نخوندید هم نخوندید چیزی از دست نمی دین.
این کتاب روایتی تلخ و تکان دهنده از انحرافات جنسی قذافی رهبر کشور لیبیه. تصویری که از قذافی در این کتاب ترسیم شده به حدی هولناکه که باورش بسیار سخته.چطور فردی با چنین سطح از انحرافات جنسی و هوس رانی بی حد و حصر،وقت رسیدگی به امور مملکت رو داشته.اون هم حکومتی که چهل و دو سال دووم آورده..اونطور که در کتاب ادعا میشه،قذافی حرمسرایی در زیرزمین عمارتش داشته که دختران زیبا رو از مدارس،دانشگاهها و سایر مکانها انتخاب میکرده و به این مکان میاورده و در نهایت با خشونت بهشون تعرض میکرده. چطور در طول این سالها هیچ کدوم از دخترا(که گفته میشه زندگی براشون بی معنی بوده) قذافی رو به قتل نرسوندن(این طور که در کتاب اومده در این زیرزمین و به خصوص اتاق کامجوییش بادیگارد یا محافظ خاصی نبوده که بخواد از جون قذافی دفاع کنه)..چطور مخالفانش از انحرافاتش به عنوان اهرم فشار استفاده نکردن..و خیلی سوالهای بی پاسخ دیگه و خیلی ابهامات که پذیرش این گفته ها رو سخت میکنه،خصوصا که نویسنده هیچ مدرکی برای بیان گفته هاش ارائه نکرده. در مورد کشور لیبی و قذافی اطلاعاتم محدود میشه به همین کتاب.برای کشف صحت یا عدم صحت این مطالب نیاز به مطالعه ی کتابهای بیشتری از این منطقست.ولی اگر این نوشته ها حقیقت داشته باشن،قذافی بی شک از منفورترین دیکتاتورهای تاریخه.
چند نکته: 1- نیمی از کتاب خاطرات یکی از دخترانی بود که توسط قذافی ربوده شده بود و به حرمسرای او برده شده بود، اما نیم دیگر کتاب خاطرات پراکنده از دیگر افراد در همین موضوع و مصاحبه با برخی سران حکومت قذافی بود، افرادی که بعضا در این فرایند تاثیر داشته و یا افرادی که بیرون از حکومت بودند اما از این اعمال مطلع بودند 2- اینکه مدتی از اتفاقات لیبی گذشته است و این کتاب را خواندم، اتفاق خوبی بود، جدای از آنکه قذافی جنایتهای زیادی در حوزه های مختلف کرده و بلایای زیادی بر سر مردمان خودش آورده یک موضوع است، ولی رویکرد نویسنده به اینکه ناتو آزادی بخش مردم لیبی بوده است و از این دست بیانیه ها که در متن بسیار خوانده می شود، امروزه به شدت خواندنیست... بلایی که ناتو بر سر این کشور آورد منجر شد که هیچ حکومتی در لیبی شکل نگیرد و آن تمامیت حداقلی که لیبی داشت هم از بین برود، اتفاقی که توسط غربی ها رقم خورد و توسط آنها ادامه یافت 3- غرب محوری و اروپا محوری در ادبیات نویسنده موج می زند و هر آنچه در لیبی و حتی در میان مردمان لیبی است را سراسر بد، شر و متهجرانه می پندارد 4- در مجموع برداشتم آن است که نام کتاب، طرح جلدش و موضوع نیمه ی اول کتاب تاثیر زیادی در فروش آن داشته است و موضوع کلی کتاب (حکومت قذافی)، موضوعی نیست که مورد توجه مردمان ایران باشد و موجب جذب به سمت کتاب گردد
این کتاب احتمالا در رابطه با بخش کوچکی از زندگی قذافی نوشته شده بود، که البته از نگاه ژورنالیستی خیلی جذابه و مخاطب خوبی جذب میکنه، بهرحال همه ما میدونیم که قدرت اگر تعدیل شده نباشه پول به همراهش میاد و در ادامه توهم، توهم اینکه دیکتاتورها دارن مطلقا درست میگن و در ادامه اون فساد به همراه میاد... خب در این شرایط داشتن یک حرمسرا برای چنین فردی خیلی عادیه. بخصوص اگر توأم بشه با یک فرهنگی که نگاه تحقیر آمیزی نسبت به زن ها داره. در کل کتاب بدی نبود هرچند از دید خیلی ها میتونه یه کتاب زرد باشه، چیزی که از طرح روی جلد مشخصه و حتی برای طرح پشت جلد هم تلاشی نشده و با اولین سرچ توی تصاویر گوگل عکس رو انتخاب کردن، این کتاب میتونست حاوی عکس های زیادی باشه از شخصیت ها و اتفاقات. بهرحال با خوندن این کتاب به من چیز جدیدی اضافه نشد. هرچند تایید یه سری اتفاقات تکراری تاریخ بود.
This book is very disturbing yet an important document of the Gaddafi years in Libya. The bravery of this young woman and the savagery and cowardice of her countrymen is painful to read, I can only imagine what she herself must feel. This story is an indictment of a brutal dictator and the system of men and women who facilitated his systematic rape and torture of young women and men (many of them still children really) and a society which despite ridding themselves of Gaddafi himself, continue to ignore the victims of his violent crimes. Any society which covers up crimes against its most vulnerable citizens rather than confront them and assist the victims to heal is continuing in the perpetuation of the original crime. Until a society truly values it's women and children it is going to continue to perpetuate brutal crime.
The sense of outrage is palpable in this book, perhaps because so many of those who should be outraged would prefer to not know or acknowledge this sad history.
I came away from this book feeling like I wanted to know there would be some outcome for young women like this. However the feeling I was left with was rather hopeless.
An important historic and social document which deserves wide acknowledgement. Unfortunately I found the translation from the original french very clunky and ponderous. I had hoped Le Monde would have authorised a more readable English version.
حقًا لقراءة هذا الكتاب تحتاج لشجاعة من نوع ما قرأته مصادفة ولم أستطع التوقف عن القراءة.. شعرت بواجب يلح علي لأنهيه شعور بوجوب معرفة حقيقة هذا المتوحش الذي حصل على قدر من التعاطف يوم قتله ليس لدي ما أقوله، فالحروف ترفض تكرار المأساة ثانية كما أني لا أنصح بقرائته، لو لم يكن في طريقي لما قرأته أبدًا الكتاب يستحث 5 نجوم، جهد بحثي جريء تشكر عليه الباحثة الفرنسية اقتصيت النجمتين بسبب الألم النفسي الذي عانيته.. لا أحب الألم النفسي الناتج من قصة واقعية فهو كفيل بأن يؤرقني عدة ليالٍ موحشة
مقدمه� داستان از آخر عاقب لیبی شروع میشود. یعنی خواننده از همان اول میدونه چی در انتظارشه. کتاب دو بخش است .داستان زندگی ثریا و بخش دیگر دیدگاه و بررسی یک روزنامهنگا� نسبت به اتفاقات رخ داده. بخش اول داستان دور محور ثریا میچرخید ولی با جلو رفتن کتاب نقشش کمرنگ میشد و میدیدی که متاسفانه ثریاهای بسیاری وجود دارند. هزاران زن و مرد، قربانی یک سناریوی تقریبا مشابه و وحشتناک شدند ثریا دروغ نمیگفت. ت��اش نمیکر� تا خودش رو تاثیرگزار در انقلاب نشون بده. همین باعث شد تا به داستانش اعتماد کنم.
باید تاکید کنم که خوندن این کتاب بسیار ناراحت کننده� است. و اگر کسی کنجکاو است تا درمورد زندگی اجتماعی مردم و شیوه� سیاستمداری مسئولین فاسد لیبی در دوران دیکتاتور اطلاعات بدست آورد باید این کتاب را شروع کند. جرم و جنایت و تجاوز اتفاق افتاده. این یک حقیقت است و کتاب فقط دارد این حقیقت تلخ رو روایت میکند. مدته� بود که این کتاب رو میشناختم ولی بخاطر نظرات و کامنتها� منفی بسیار، دلم به خوندنش نمیرفت�. البته یکجورایی خوشحالم که الان خوندمش. مناسب هر سنی نیست�. اما نباید دربرابر کتاب گارد بگیریم. من نمیگم حتما هر خط این کتاب حقیقت محض هستش اما بازم اصل ماجرا یک چیزه. اینکه اتفاقات کتاب ناراحتمون میکنه رو به پای بد بودن کتاب ننویسیم. خیلی مهمه که به زندگی مردم بعد از پیروزی انقلاب توجه کنیم. میشه از یکسری اشتباهات درس گرفت. قضاوت نکنیم و سعی کنیم قربانیان رو وارد جامعه کنیم. نه که آسان ترین راه یعنی حذف کردنشان را برگزینیم. برام کمدی وحشتناکی بود وقتی دیدم بعضیه� باور دارند بیچاره ترین قربانیان این ماجرا برادران و پدران فرد مورد تجاوز هستند که مردانگیشون لکه دار شده! البته این موضوع محدود به"مردها" نیست. در داستان ثریا میبینیم که برادر و مادر او که عاشقش هم بودند دیگر نپذیرفتنش درحالی که پدرش همیشه حامی او بود. _________ خارجیه� از مردم میپرسیدند که آخر چرا شکایتی نکردند؟ چرا جلویش را نگرفتند؟) بنظرم پدر ثریا خیلی خوب جواب این سوال را به آنیک کوژان داد : "موقعی که شما در جهنم هستید، چگونه میتوانید شیطان را متهم کنید؟ حتی در خیالتان هم نمیتوانید این کار را بکنید."
"چرا من باید قانون را محترم بشمارم درحالی که قانون هرگز من را محترم نشمرده بود."
Едно време като падна комунизма, у нас безкръвно, а в Румъния - не чак толкова, излезе тъничка черна книжка, наименована "Тайните дневници на Елена Чаушеску", в която уж били побрани саморъчните писания на жената на диктатора за зверствата и извращенията, които двамата са вършили.
Макар да бях на 13-14 години тогава, веднага ми стана ясно, че описаното е прекалено абсурдно, за да е истина и книжката е изцяло измислена. Такива плиткоумни, булевардни книжици винаги са привличали читатели с бруталните си и подробни описания на сексуални и кървави сцени и авторите и издателите им винаги са се хранели от това да възбуждат най-примитивни чувства, комбинация от възмущение, гняв, праведност, съчувствие и разбира се похот и садизъм у читателите.
Настоящата книжка е абсолютно същата, само че написана от реномирана журналистка на в. Монд. Предвид разкритията за доста големи журналисти, които са направили кариери, като са ... "разкрасявали" историите, които разказват, изобщо не се учудвам на това, което Аник Коян пише.
Тъй както на всеки беше ясно, че Никулае и Елена Чаушеску тероризираха страната си и като цяло заслужено бяха убити, същото е ясно и за Кадафи. Това обаче не значи, че трябва сляпо да ги оприличим със зверове в човешки образ, да ги клепаме с всички грехове, идващи ни на ум.
Книгата, както подобава на жанра й, е пълна с подробни и картинни описания (от първо лице!) как невинни момиченца в тийнейджърска възраст лапат хуя на Кадафи, той брутално ги изнасилва всеки ден, кара ги да смъркат кокаин и какво ли не още. Текстът обаче е така елементарно написан, че дори тия неща не са интересни, а и от някои подробности става ясно, че много от тях не са и верни или поне са силно преувеличени.
Самата авторка очевидно прокарва идеята колко лош е бил Кадафи и колко е хубаво, че либийците са се освободили от него, описвайки еуфорията на населението, показвайки романтични картинки на идеалния им живот сега, след като него го няма... Само дето "сега" в книгата е преди няколко години и ми се ще да видя какво ще каже госпожа Коян за Либия без Кадафи сега - държава, в която има официални пазари за роби и като цяло се е върнала не в средновековието ами направо в античността...
Излишно е може би да казвам, че книгата не си заслужава да се чете дори ако искате все пак да научите неща за управлението на Кадафи и животът в Либия по негово време. Текстът е изключително плитък, без почти никакви описания или обобщения, включени са само измислени разкази за издевателства и нищо повече.
This is the opposite of a light read. French journalist Annick Cojean writes an important but hard to read account of the extensive system of sexual abuse /sexual slavery that existed in Libya under the regime of Muammar Gaddafi. About the first half of the book (and in my opinion the most engrossing) is a firsthand account of one of Gaddafi's "girls." Soraya's story is brutal but it turns out, not uncommon. At the age of 15 she was "selected" from her school to present a bouquet of flowers to Gaddafi. She thought this was an honor but it turned into a nightmare that resulted in her enslavement for many years. Eventually, even her own family turned against her, because of the "shame" she had brought onto them. Gaddafi was a brutal and violent man who was completely obsessed with sex. Gaddafi selected women he desired from all parts of society, from the wives of visiting foreign dignitaries, to 12-year-old schoolgirls. He was fond of brutal, violent rape and caused internal injuries in many women. No one stopped him, because his regime was so powerful that to speak against any action would result in imprisonment, torture, and sometimes death.
I think the most sinister part of this story was the accounts of the women who were complicit in this system, from the Eastern European nurses who took care of the victims after each brutal rape, to the terrifying Mabrouka, whose job it was to bring the girls to Gaddafi and "train" them to become whatever he desired. It is incredibly the things that people are capable of doing to each other. The author of this book found it very difficult to find people willing to talk to her about these atrocities. It is very disturbing that the women who were put through this torture cannot even get justice or recognition for what they went through, because Libyan society considers rape victims to be at fault. Gaddafi was a complete monster, and I can't believe that this part of the Libyan revolution has received such little exposure. This is a disturbing but very important story.
قسمتي از زندگي يك ديكتاتور. باز نشان دادن جهل و ناداني مردم كه باعث مي شود ديكتاتوري به وجود بيايد ،بتواند سالهاي سال به مردم حكومت كند به زن و دختر هاي مردم كشورش تجاوز كند و سر انجام ان زن است كه طرد مي شود ، محكوم مي شود و...
١٠٠ صفحه اول كتاب خوب بود البته بيشتر گزارش بود ولي بعد فقط تكرار بود و تكرار
كتابي نيست كه ارزش خريد را داشته باشد بايك جستجو كوتاه در اينترنت و مطالعه حداكثر نيم ساعته ، تمامي محتواي كتاب را مي توانيد مشاهده كنيم.
****ديكتاتور به وجود مي ايد ، حكومت مي كند و ازبين ميرود ولي تا زمانيكه مردم كشوري اگاه نشوند باز ديكتاتور ديگري جاي ديكتاتور قبلي مي ايد. درواقع خود مردم يك كشور توليد كننده ديكتاتور هستند
از امسال دیوانه ها و منحرف های جنسی در مملکت های اسلامی زیاد هست و باعث تاسف هست که چنین اتفاقاتی افتاده و هنوز هم میفته و تمام شدنی نیست ... جهنم همینجاست در همین مملکت ها روزانه در حال اتفاق افتادن هست .... افسوس باید خورد و صد افسوس .... اما کتاب حرفهای تکراری زیاد داشت و از یک جایی به بعد ارزش خوندن نداشت ....
Gaddafis Brutalität kannte keine Grenzen, ein Scheusal. Unvorstellbares hat er seinen "Sklavinnen" angetan. Ungeheurlich, was er sich alles einfallen liess! Einige europäische Staatsmänner hofierten ihn und er belohnte sie mit Millionen Euros!
Nun wieder brandaktuell (März 2018), da gerade der französische Ex-Präsident Nicolas Sarkozy festgenommen wurde, weil er unter Verdacht steht, zig Millionen Euro Wahlkampfspenden von Gadaffi angenommen zu haben.
Lunatic book, a complete waste of time and money full of lies, recommended only for perverts and disturbed people; western cheap propaganda at its best (or worst?); should have a label "FICTION" on its cover _ One of the most bizarre and terrible books I had ever read. The author probably was funded by someome interested in create a demonized figure of the former Libyan leader. This book is intended for those manipulated people with low IQ who believe the world is a big western cowboy movie with good guys (America, UK) vs bad guys like Gaddafi. The source of book has ZERO credibility and the whole story is almost laughable so disconnected of reality it is. Only buy this book if you are a couch potato with nihil knowledge of the media dirty propaganda systems and plus are sexually pervert and have pleasure fantasying the gross details of this sick book. If the world was a fair place, the author would be sued by Gaddafi relatives for creating this piece of garbage. Run away and avoid this, because watching Reality shows give you more culture than this Manual of "how make your enemy looks inhuman" which maybe have made a impact in Century XIX but is almost infantile on the Age of internet.
A shame that among a lot of serious books about Libya and its former government, this FICTIONAL piece of propaganda is BY FAR the most distributed and sold. It tells something about our western culture and how manipulated we are. "Soraya", its main character, is so plausible (sic) as Gaddafi feeding gangs of African mercenaries with Viagra to mass-rape Libyan women, a story that was widely reported in 2011 by the media and later totally dismissed as histeric bull**** by Red Cross.
Even if you didnt like him or his politics, you must know that the way Gaddafi is portraited - as a drug and sex addicted rapist - have absolutely no touch with reality and no references at all in his other biographies, including those texts produced by people which didnt praise and even rivalized with him. It becomes more interesting if you realize that Colonel Gaddafi was West enemy for at least three decades and only after NATO assault on Libya and his brutal assassination - a War Crime worldwide broadcasted - a report like this conveniently came to light.
Mrs. Cojean should apply for a job on a british below standard tabloid and/or seek psychological help from professionals. Not even Hillary Clinton herself could write a piece more biased and grotesque than this. It absolutely needs to be put on the fictional shelf, but still would be a poor read. I read it for free, but if someome offered me a copy of "Gaddafi's Harem" and asked to exchange it for a tin can filled with manure, I would reject cause its a bad deal.
It is disturbingly sad to see and makes you feel depressed and hopeless about the situation of our educational system and the future of our civilization to note how many innocent readers who reviewed it before were so frightened and shocked by the horror TALES described in this book that they couldn't even question how its possible - or at least to see the blatant incoherence - that the man who managed for 42 years the population with the highest HDI on Africa and had a crucial leading role on the continent's social developments - Nobel Prize winner Nelson Mandela used to call him as "our Brother and Guide" - was in his private life a modern version of Caligula or Vlad the Impaler...
I do believe this creative and perhaps mentally sick author had fantasied a history about sexual slavery and then decided to use a famous world leader as its protagonist so it would boost the book sales, and her choice of legendary Brother Colonel Muammar Gaddafi for this crappy book certainly did it and plus pleased a lot of influent people in the western part of the globe, which helped such a waste of paper and ink (or bytes and battery) to contaminate a large number of readers.
This entire review has been hidden because of spoilers.
هل عساي أن اقيم هذا الكتاب بالنجوم, احترت! هل أقيمه بنجمه واحده لما فيه من فضائع و أمور لا يقبلها عقل بشري أم اقيمه بخمس نجوم لما فيه من إظهار حقائق
الحقيقه أن لا نجوم لهذا الكتاب ولا لمحتواه الصادم الفضيع
لطالما قلت أن هناك أمور غير طبيعيه تجري في ليبيا مُغطاه بالمظاهر التي نراها في او نعرفها في ليبياو التي كان الفذاقي يحاول ان يظهرها للإعلام بإنه الراعي الرسمي للدين و الحياه الكريمه ,, ف التصرفات و الهئية تنافض التصريحات
قرأت و عرفت تاريخ دكتاتوريين كثيرين عبر التاريخ لكن مثل هذا الدكتاتور لا اعتقد مر علي أبدا شيء مقرف و قذر لدرجه أنك تقرأ و تقول في قلبك هل هذا الانسان طبيعي ؟؟ هل كان كل مايفكر فيه ويفعله هو هوسه الجنسي الغير معقول لا مجال لقول اكثر من هذا و إلا لفرط لساني و اظهلر كميه الشتم و اللعن التي كنت اقولها و أنا اقرأ الكتاب
لكن الحقيقه المطلقه هي أن الدكتاتوري يصنعه مجتمعه !!!
تا فصل هفت خوندم و رهاش کردم کتابی مشمئز کننده که مشخص نیست چقدر از صحبتها� راوی واقعیتیه و چقدر ساخته ذهن خودش و پیازداغ نویسنده فرانسوی تو همون هفت فصل، واقعا روحم اذیت شد. آخر گفتم برفرض هم که همه جریاناتی که تو کتاب میگه حقیقت داشته باشه، که چی من الان وقتم بذارم و بخونمش؟ بنابراین این کتاب هم با هفت فصل خونده شده، میره در قفسه ناتمامه�. با این تفاوت که گمون نکنم هیچوق� بخوام بیام سراغش و تمومش کنم
کتابی که توسط یک روزنامهنگا� نوشته شده. یک پژوهش اعلا. توصیف قوی کتاب باعث میشو� خود را در عمق ماجرا احساس کنید. صفحه به صفحه پیش رفتن با این کتاب، خواندنِ لجنزا� متعفن دیکتاتوریست که خیلی از ما دور نبود. یک اهریمن تمام با تزویر هر چه تمامت�.
.
و یه خسته نباشید به بیژن اشتری برای ترجمه� درست و روان