کتاب حاضر، مجموعها� از غزلها، دوبیتیها� رباعیها، مثنویها و نو سرودهها� شاعر متعهد و نویسندة انقلاب اسلامی علیرضا قزوه است. شاعر کتاب برخاسته از دامن مقاومت و هنر پایداری است. آنچه در نخستین نگاه به کتاب حاضر جلب توجه میکند� شعرهای اعتراضی و تقدیمی است که بخشی از روح مقاومت و پایداری در عرصه هنر و ادبیات فارسی است. قزوه، برجستهتری� شاعر زندة شعر پایداری است؛ مقاومتی که در ذهن پویا و خلاق شاعر در برابر جهانی ناشناخته و مبهم شکل میگیر� و تنها تلنگر و بهانها� کافی است تا بر سطرهای کاغذ جاری شود. دفتر حاضر از این چنین تلنگر و بهانها� شکل گرفته است. وقتی بهانها� سخت دستهدست� رفتن گلها وی را میآزارد� فریاد بر میکش� که دسته گلها دستهدست� میرو� از یادها گریه کن ای، آسمان، در مرگ طوفانزاره� سخت گمنامید اما ای شقایق سیرتان کیسه میدوزن� با نام شما، شیادها تا به این جا که: «مثل دریا ناله سر کن در شب طوفان و موج هیچ چیز از ما نمیمان� مگر فریادها» این فریادها از شاعر آتش اعتراضی ساخته است که وقتی افروخته میشود� دیگر کسی یا چیزی نمیتوان� در برابر مقاومت و پایداری افروخته بایستد. حتی اگر آن کس خود خالق اثر شاعر باشد چرا که در زمان سرودن شعر، شاعر چادها� جز برداشتن قلم و نوشتن ندارد� کسی آتش به جونم میزن� باز کسی زخم زبونم میزن� باز خدا دونه غمی از دشمنم نیست عزیزم مهربونم میزن� باز شعرهای از نخلستان تا خیابان برخاسته از نخلستانهای جنوب است که اکنون به درازای تاریخ در خیابانهای شهر گستردهان�. شعرهایی که از حنجرة اعتراضی مرد ظلمت ستیز برخاسته و از اعماق وجود تاریخ این سرزمین، مقاومت، پایداری و راز ماندگاری را فریاد میکش�. این شعرها آمیزها� از درد، عشق، فریاد آزادی، آزادیخواه� است که هر انسان آزاده را تحت تأثیر قرار میده�.
آه دوست من !بگذار خاطرات خاکستری ام را باز گویم دیشب نبودی تمام دیشب را ستاره چیدم تمام دیشب پرندگان در چشمانم فرود آمدند تمام دیشب نیلوفران در برکه ی نگاهم تن شستند تمام دیشب :پرسشی را تکرار کردم آیا خورشید روزهای آینده عمودتر خاهد تابید؟
-----
شب است و سكوت است و ماه است و من فغان و غم اشك و آه است و من
شب و خلوت و بغض نشكفتها� شب و مثنويها� ناگفتها�
شب و نالهها� نهان در گلو شب و ماندن استخان در گلو
من امشب خبر ميكن� درد را كه آتش زند اين دل سرد را
بگو بشكفد بغض پنهان من كه گل سرزند از گريبان من
------
مرا نشناختند :که گفتند بخند و شاد باش !شاد مرا نشناختند :که گفتند لب فروبند و به سری که درد نمی کند دستمال مبند !من اما سرم درد می کرد ...
"دیشب مادرم با چای و کشمش سر کرد. او قلبش برای انقلاب می تپد اما وسعش نمی رسد یک نوار قلب بگیرد و من میدانم نوار قلب هم همه ی منحنی های دردش را نشان نمی دهد. مادرم دفترچه ی خدمات درمانی ندارد و همیشه ابوالفضل به دادش می رسد. او برای شهیدان اشک می ریزد حلوا می پزد و به ما یاد می دهد که چگونه شب های جمعه با چهار قاشق حلوای نذری سیر شویم. او نمی داند کادیلاک چه جانوری است و داخل هواپیما چه شکلی است اما خوب می داند که شمشیر امام حسین ع از طلا نبوده است و امام زمان ع در جزیره ی خضرا نیست. او قلبش برای انقلاب می تپد و هر شب دعا می کند که پیروزی با امام باشد و آقا بیاید...."
دستچینی از اشعار علیرضا قزوه. این کتاب مشتمل بر غزل، رباعی، دوبیتی، مثنوی و شعر نو می باشد. نسبت به برخی اشعار دیگر ایشان این کتاب به نظرم رتبه بالاتری دارد. «از نخلستان تا خیابان» را از طاقچه دریافت کنید