ŷ

Jump to ratings and reviews
Rate this book

زندگی مطابق خواسته‌� تو پیش می‌رو�

Rate this book
همه‌چی� از یک خط کوچک آغاز می‌شو�. یک اتفاق پیش‌بینی‌نشده� یک انفجار کهکشانی روی سفیدی مطلق بوم. خط بعدی جای دیگری‌س�. تیره‌ت� است اما نسبتی نامعلوم با خط اول دارد. خط‌ها� بعدی مثل شتک‌زدن‌ها� رنگ، دیوانه‌وا� سر می‌رسن�. دست مادر روی بوم پرسه می‌زن�. گویی می‌خواه� حواس آدم را از چیزی که می‌کش� پرت کند. خط‌ها� نامنظم. مادر چند قدم عقب می‌آی� و بوم را نگاه می‌کن�. می‌خواه� بداند از آن باکرگی آزاردهنده‌ا� چیزی مانده یا نه. روی همان خط‌ها� نامنظم طرح اصلی‌ا� را می‌کش�. مادر با خودش حرف می‌زن�. پچ‌پچ� می‌کن�. انگار صدای همان خط‌ه� باشد. فقط وقتی نقاشی می‌کند� معلوم نیست با خودش چه می‌گوی�. می‌دان� که در آن جمله‌ها� کوچک کوتاه خوشبختی‌ها� آنی و تجربه‌ناشده‌ا� حضور دارند که مادر برای خودش نگه می‌دار�. مثل یادگارهایی از گذشته.

154 pages, Paperback

First published January 1, 2006

3 people are currently reading
130 people want to read

About the author

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
19 (7%)
4 stars
80 (32%)
3 stars
92 (37%)
2 stars
35 (14%)
1 star
17 (6%)
Displaying 1 - 30 of 34 reviews
Profile Image for Gypsy.
432 reviews639 followers
March 23, 2020

من الان فکر می‌کن� این جزو بهترین مجموعه‌داستان‌ها� فارسیه. شاید بعد ازین حرف پشیمون شم. شاید دارم بش زیادی ستاره می‌دم� ولی چیزی که توی ذهنمه، بعضاً جمله‌ها� خوش‌باف� و صحنه‌های� که توی ذهنم موندن، ماجراهایی که برام قابل قبول بودن و این حقیقت که نویسنده وقتی این مجموعه‌داستا� رو نوشته که تقریباً همسن‌ها� من بوده. به نسبت سن عالیه، اصلاً دوست ندارم عیب داستان‌هاش� ببینم، اینم داستان‌های� داشت که چیز خاصی نداشتن یا تکراری بودن، ولی بعضیاشونم خیلی عالی بودن، اصلاً فکر نمی‌کرد� یه نویسندۀ جوون ایرانی نوشته.

آی فل این لاو ویت هیم. :(

+ من این آقا رو همیشه! با امیرحسین چهل‌ت� قاطی می‌کرد�. صرفاً تشابه اسمی، وگرنه نه قیافه‌هاشون� دیدم که بتونم تفکیک بدم نه چیزی ازشون خونده بودم. بعد، الان دیگه یکی‌شون� می‌شناس�. داستان‌کوتاه‌هاش� خیلی دوست داشتم و امیدوارم بعداً نظرم عوض نشه که خیلی از خودم ناراضی می‌ش�.
Profile Image for Miss Ravi.
Author1 book1,145 followers
September 14, 2017
برای من شاید همین جذابیت از کتاب کافی باشد که هر داستانش ایده‌ا� در ذهنم می‌کاش� و میل به تجربه‌ا� در نوشتن. اما فارغ از این‌ه� چند داستان درخشان در کتاب هست که واقعاً خوش‌خوانن�. داستان‌ه� بدون حادثه‌ان� و آن‌چ� اتفاق می‌افت� در ذهن شخصیت‌ه� و درون خواننده است. مثل جابه‌ج� شدن چیزی، مثل بالا رفتن سطح آب در هنگام جزر و مد.
Profile Image for E8RaH!M.
216 reviews58 followers
February 29, 2020
مجموعه داستانی از امیر حسین خورشید فر که فکر کنم در سنین 20-24 سال نوشته. برای یک جوان در ابتدای راه نویسندگی به نظرم کار جا افتاده ای است. نکته ی برجسته ی داستان ها، توصیف های ریزبینانه‌ا� است که جا به جای داستان‌ه� دیده می‌شو�. این غرابت دید جزئی که در دل داستانهاست هم جذاب است و هم از جوانی در این سن و سال بعید.
اما داستان ها غرابت دید کلی ندارند. اغلب تکراری و دستمالی شده است. تنها برخی صحنه ها و موقعیتها آب و تابی جدید یافته اند. در انتها جز یک یا دو داستان، بقیه با تمام شدن داستان برای منِ خواننده هم تمام شد.

داستان "همسایه" به نظرم از موقعیت جذابتری برخوردار بود. هنوز بعد از گذشت یک هفته از خواندن داستان میتوانم تمام داستان را بازسازی کنم. یکی از دلایل قدرت این داستان گزیده گویی نویسنده است. در حالی که سایر داستانها دچار اطناب بی دلیل ند.
Profile Image for Mehdi khani.
167 reviews38 followers
June 12, 2010
خورشید فر ،اتفاقات روزمرۀ زندگی را محور داستانهای خود قرار داده است.به گونه ای که گویی هر قصه ای شرح زندگیِ گذشته،حال و یا آیندۀ ماست.از این مجموعه،داستانهای رنگ های گرم،فراموشی،دوقلوها و عشق آقای جنود را بیشتر پسندیدم
دوست داشت مسیرهای تازه را امتحان کند.بپیچد در خم پس کوچه ای تا به دیوار کاه گلی برسد یا به ساختمان آجربهمنی که روبه کوچه ایوان دارد و طاقی درش را با آجرکاری کنگره درست کرده اند. از این جور کشفیات خوشش می آمد.مثل یافتن کوچه باغی که از قوس و شکن کهنش هنوز خمی مانده.یا درخت تناوری که یادگار باغی است در کوچه ای که مسیر مستقیم سرراست جدول های سیمانی را منحرف کرده.دلشان نیامده ببرندش یا حتی مغازه ای قدیمی،ویترینی چوبی،پیرمردی روی پلۀ سنگی یک خانه که درش کلون دارد یا راه رفتن پا به پای زن چادری ریزجثه در کوچه ی تنگی
Profile Image for pooneh.
29 reviews28 followers
April 1, 2008

"شاید بتوان گفت مجموعه داستان "زندگی مطابق خواسته ی تو پیش می رود" در نگاه اول از همان جنس داستان هایی باشد که این روزها با عنوان ادبیات کاروری بسیار مورد توجه قرار گرفته. متاسفانه باید گفت، آثاری که زیر این عنوان قرار می گیرند، معمولا آثاری تقلیدی و میان مایه هستند. چیزی ناقص الخلقه که نه نتیجه ی حرکات ادبی داخل ایران است و نه قدرت و تاثیر ادبیات مدرن آمریکا را دارد. اما آن چه که این مجموعه را از کارهای شبیه به خودش جدا می کند، ساختار قوی و توجه به عناصر داستان نویسی است. اغلب داستان های این مجموعه نشان گر این حقیقت است که خالق این آثار اگرچه تحت تاثیر ادبیات مدرن غیر ایرانی بوده، اما دچار تقلیدی کور نشده. از طرفی به هم پیوستگی شخصیت ها و ارتباط هریک از آن ها با هم در داستان های مستقل و فضای خانوادگی و تعریف روابط آدم ها در خانواده بیش از آن که نشان از کارهای کارور داشته باشد، خواننده را به یاد آثار سلنجر می اندازد. به طور مثال در داستان "یک تکه ابر واقعی" رابطه ی "سارا و داوود" بی شباهت به رابطه ی "فرانی و زویی" سلنجر نیست.
ادامه مطلب در:
Profile Image for Hamed Rahimi.
32 reviews28 followers
December 25, 2017
#📚
5⭐️/4⭐️
#کتاب #مجموعه‌داستا� #داستان‌کوتا�
کتاب #زندگی‌مطابق‌خواسته‌ی‌تو‌پیش‌میرو� اثر #امیرحسین‌خورشیدف� در #نشرمرکز
این کتاب، مجموعه‌ا� متشکل از ده داستان کوتاه‌س� که همگی- در عین جدایی داستان و شخصیت‌ها� آن- ارتباط مفهومی و مضمونی دارند. همه‌� داستان‌ه� از دل جامعه‌� روز ایران بیرون می‌آین� و دغدغه‌های� اجتماعی دارند. کتاب و داستان‌های� را دوست داشتم، قلم خورشیدفر قلم دلنشین و گیرایی‌س�. خود امیرحسین خورشیدفر هم شخصیت صاف و خاکی‌ا� دارد و بسیار خوش‌ر� و بزرگوار است. چندی پیش یکی از داستان‌های� را (“همسایه� برنده جایزه هدایت سال ۸۵) در گروهی به نقد و بررسی کشیدیم و چند روز در موردش حرف زدیم، روزی از او دعوت کردم به گروهمان بیاید و در مورد داستان� لختی سخن بگوید و پاسخ سوالات من و دوستان را بدهد، که با روی باز و مهربانی پذیرفت و در عین صداقت و بزرگواری به سوال‌هایما� پاسخ داد. اخرین رمانش #تهرانی‌ه� کمتر از چند ماه هست که منتشر شده، من قدری از کتاب را پیش‌ت� خواندم(بیش از نصف) که بخاطر مشغله‌های� نیمه کاره ماند، آن کتاب� هم رمان جالبی‌س� با فرمی زیبا و دلنشین، که بزودی تمامش می‌کن�. توصیه می‌کن� کتاب‌های� را بخوانید با این نویسنده توانمند قدری آشنا شوید.
Profile Image for Nazi la.
30 reviews7 followers
January 1, 2017
داستان‌ها� این مجموعه یک جور پیوستگی جادویی خوشایندی دارند. بیشتر داستان‌ه� درباره‌� ارتباطات خانوادگی هستند (به جز داستان همسایه و خارق العاده) و مجموعه به طور معکوس با داستانی درباره‌� عشق و تشکیل یک پیوند ختم می شود. توجه داشته باشید که داستان یکی مانده به آخر هم راجع به تولد یک فرزند است. همان طور که دوستی اشاره کرده بود تأثیر سلینجر در یکی دو تا از داستان ها (یک تکه ابر واقعی و زندگی مطابق خواسته تو پیش می رود) آشکار است، همان شیوه ی دیالوگ، حرکت و به هم ریختگی موجود در کتاب فرانی و زویی. جذاب ترین نکته داستان ها به نظر من اما تصویر کردن انگیزه های حسی و روانی شخصیت هاست که به خصوص در داستان آخر و در مورد شخصیت شکوفه بارزتر است و به نوعی ترسیم تقدیر آدم ها از در هم تنیدن حس ها و افکارشان منتهی می شود.
Profile Image for Shima Sherafati.
17 reviews21 followers
January 31, 2015
گويى ذهنش سرزمينى رازآلود چون شرق باشد كه فقط در آن شنيدن ربع پرده ها و فواصل اندك موسيقى براى مردمان خوشايند است

از متن كتاب
Profile Image for Ebi.
150 reviews68 followers
January 10, 2016
از همان اولین داستان "رنگ‌ها� گرم" چیز غریبی را حس می‌کنم� شک دارم اما رفته رفته این فکر بیشتر به ذهنم می‌آی� که این کتاب حول عشق‌ها� ممنوعه است، یا بهتر بگویم، میل به محارم، یا بالعکس تلاش برای نداشتن این تمایل به نزدیکان.
نمونه‌های� از متن داستان‌ه� این فرض را تقویت می‌کن� که دربرخی از آنها، خواننده در ابتدا با دو فرد روبرو می‌شو� که در نگاه اول، احساس می‌کن� این دو، نوعِ برخوردشان، مانند دو پارتنر یا شریک است، اما در ادامه روشن می‌شو� که خواننده اشتباه می‌کرد� و این دو خواهر برادر و یا به طور مثال برادرزاده و عمو هستند.
داستان کوتاه رنگ‌ها� گرم:
مادر مثل همیشه جلوی چشم من برهنه می‌شو� و آن وقت فکر می‌کن� درست مثل گیل‌گم� شده‌ا�. من هم برای اولین بار فکر می‌کن� که نباید به مادر نگاه کنم.

داستان کوتاه فراموشی:
سیگار را جلو می‌آور� اما مچش را می‌گیر�. ژیلا ـ خواهر راوی ـ چشم می‌دوز� در نگاه من. می‌گوی�: "ما خیلی شبیه هم هستیم ژیلا، خیلی".

داستان کوتاه روح:
گلرخ گفت: "برو بابا تو که اصلا از این چیزا سرت نمیشه"
سیما گفت: "غلط کردی، من یه چیزایی میدونم که اصل موضوعه"
سرش را نزدیک آورد و چیزی در گوش گلرخ ـ خواهرش ـ گفت.
گلرخ گفت: "بی‌اد� نشو".

داستان کوتاه یک تکه ابر واقعی:
شلوار کرمی را که برایش گشاد بود بالا کشید و برگشت رو به داوود و چانه‌ا� را خاراند. سرخوش و اطواری چرخی زد و گفت: "خوشگلم؟".
"این‌ه� که بستی به سرت تیگودی‌ها� مامانه؟"
"تیگودی نه بیگودی"
"خریدی"
"نه بابا، تو سبدهای مامان پیدا کردم"
در اینجای داستان با اشاره به اسم مام��ن، خواننده متوجه رابطه خواهر برادری این دو می‌شود� درحالی که تا قبل از این، نگاه‌ه� طور دیگری بود.

داستان کوتاه زندگی مطلبق خواسته تو پیش می‌رو�:
نادر ـ عموی دختر ـ سرش را بالا گرفت و ماهی‌تابه‌ا� را بیرون آورد. نسیم ـ برادرزاده ـ گفت:
"خب مگه چیه؟ من پارسال عاشق خودت بودم از این هم شدیدتر".

باید به نوشته‌ها� فروید یه نگاهی بندازم.
Profile Image for Roozbeh.
78 reviews9 followers
October 27, 2015
برندۀ جایزه‌ها� گام اول، روزی روزگاری (به صورت مشترک)، ‌مهرگا� و بنیاد گلشیری (بخش مجموعه داستان اول) به عنوان بهترین مجموعه داستان سال ۱۳۸۵ و نامزد جوایز ادبی منتقدان و نویسندگان مطبوعات و جایزۀ بخش ادبیات داستانی کتاب سال.
و یکی از بهترین مجموعه داستان‌های� که از هم‌نسل‌های� خوانده‌ا�.
Profile Image for Phouzhan.
29 reviews6 followers
January 18, 2017
کتاب نثری روان دارد و در بیان بسیاری از احساسات و رویدادهای روزمره قوی ظاهر میشود
اما مشکل من با کل مجموعه "داستان کوتاه" بودن آن است، فضای اکثر داستان ها یکجور است شخصیت ها همه بیمارگون، سیگاری، با افکار پیچیده و اگر اشتباه نکنم در تمامی داستانها مذکر، ... حتی کلمه ها و عبارات استفاده شده در بسیاری از داستانها یکی است و نمیتوانم تشخیص بدهم توصیفات افراد غیرکلیدی داستان که بسیار شبیه شخصیت اصلی داستان قبل یا بعدتر است تعمدی است یا ناشی از همین یکنواختی شخصیت هاست. داستانها برشهایی جذاب از یک زندگی )ناجذاب و یکنواخت هستند و بعضی از آنها بسیار گرته برداری شده از داستانهای معروف دیگر،(مثل فرانی و زویی و الخ
با اینحال از لحاظ قدرت قلم ،کتاب شایسته یک 4 تمام عیار است
Profile Image for Fateme Beygi.
348 reviews131 followers
July 20, 2014
فقط یک داستان همسایه بود که از بقیه جذاب تر و تازه تر بود و می شد گفت داستان ها خیلی تکنیکی بودن و روی پرداختشون تاکید شده بود وگرنه موضوعات اونقدر دلچسب نبود
Profile Image for Yaser Najafgholizadeh.
17 reviews2 followers
June 22, 2022
داستان اول قلب-سوراخ-کن‌تری� داستان کوتاهی بود که خوانده‌ام� داستان آخر اما همان سوراخ را شفا داد.

لذت بردن از کتاب‌ه� علاوه بر خیلی چیز‌ه� به شانس هم بستگی دارد. به اینکه حال و هوای شخصی‌ا� مطابق حال و هوای مقتضی کتاب هم باشد. سر این مجموعه داستان اقبال چنین حسن تصادفی را داشتم؛ مه را عمیق نفس می‌کشید� و سطر-سطر جلو می‌رفت�. دستمریزاد به جناب خورشیدفر.
Profile Image for א.
26 reviews11 followers
March 12, 2019
در سال‌ها� آغازین رنسانس در میان طبقه‌� روشنفکران و متمولین اروپایی رسمی باب شد از جمع‌آور� مجموعه‌ا� از چیزهای بدیع و شگفت‌انگی� و نمایش این مجموعه در اتاق‌های� که معروفند به wunderkammer یا اتاق شگفتی‌ه�. مجموعه‌ها� کم‌نظی� از نقاشی‌ها� مجسمه‌ها� جانوران تاکسیدرمی شده‌� کم‌یاب� جواهرات قیمتی، دفترهای نگارگری و هر چیز اعجاب‌انگی� دیگر.
از پس قرن‌ه� اگر به این مجموعه‌ه� بنگرید بسیاری از داشته‌هایشا� را هنر خواهید شمرد و بسیاری دیگر هرچند شما را شگفت‌زد� کنند ذیل تعریف هنر نخواهید گنجاند.
خواندن «زندگی مطابق خواسته‌� تو پیش می‌رود� ۱۲سال پس از چاپ نخست آن برای من تجربه‌ا� است نظیر روبرویی با اتاق شگفتی‌ها� مجموعه‌ا� از داستان‌های� که بعضی‌شا� از بهترین (گیرم که بهترین خیلی مفهوم بسیط و گنگی باشد) داستان‌ها� فارسی‌ا� هستند که خوانده‌ا� و بعضی دیگر (دست‌ک� برای من) نشان از سلیقه مسلط ادبی در اوایل دهه هشتاد دارند. چه تمام داستان‌ها� این مجموعه را دوست داشته باشید و چه نه، نمی‌شو� انکار کرد که «زندگی مطابق خواسته تو پیش می‌رود� اتاقی از شگفتی‌هاست� در برخی بیشتر درنگ می‌کنی� تصویرها و کلمات با تو خواهند و آمد و به آن‌ه� باز خواهی گشت و برخی را نیز هرچند دیگرانی با حیرت در آن خیره شده باشند، صرفا ً از نظر خواهی گذراند.
از میان این‌هم� «رنگ‌ها� گرم»، «فراموشی»، «روح»، «یک تکه ابر واقعی»، «زندگی مطابق خواسته‌� تو پیش می‌رود»� «دوقلوها» و «علفزارهای آسمانی» داستان‌های� هستند که با من می‌مانن�.
Profile Image for Farzad.
11 reviews6 followers
March 18, 2008
کتابی با داستان‌های� که در نگاه اول بعضی‌هاشا� بی‌سروت� به نظر خواهند رسید اما چندتا از داستان‌ها� خیلی به دل من نشست. از باورهای عامیانه مردم، تا توصیفات خیلی زیبایی که مخصوصا در داستان آخر کتاب نمود خیلی بیشتری داشت. باید اعتراف کنم که در نگاه اول از کتاب خوشم نیومد اما بعد کم‌ک� تونستم چیزایی توش پیدا کنم که حرف‌ها� زیادی برای گفتن داشت. از بخش‌های� که به کشمکش‌ها� ذهنی شخصیت‌ها� داستان می‌پرداز� از همه بیشتر خوشم اومد، کشمکش‌های� که گاه خیلی آشنا و گاه غریب اما قابل قبول بود، ذهنیاتی که من بارها تجربه کرده بودمشان و ذهنیاتی که می‌دان� حتما کسانی بوده‌ان� که تجربه‌شا� کرده باشند. خیال‌پردازی‌ها� منطقی، پارادوکسی که من همیشه دوست داشته‌ا� و در لابلای سطور این کتاب به خوبی حسشان کردم.
Profile Image for حجت دلگرم.
18 reviews10 followers
February 24, 2020
به‌نظرم� با توجه به این که، خورشیدی‌ف� توی سن کم این مجموعه رو نوشت و ارائه کرد، خیلی جای تحسین داره و بیشتر باید خونده بشه. استفاده از زبان فیزیکال باعث می‌ش� جمله‌ه� درک و دریافت و حتا لذت بیشتری برای مخاطب داشته باشه، کاری که این مجموعه رو به داستان‌نویس‌ها� معاصر و مطرح آمریکایی نزدیک می‌کن�. ریزبینی و وسواسش برای به تصویر کشیدن نکات جزئی بسیار لذت‌بخش�. با این‌ک� سنش کم بود ولی به‌شد� جهان‌بین� جالبی داره. خورشیدی‌ف� روایت رو به خوبی درک کرده، فرم‌ها� داستانی رو می‌شناس� و حتا نسبت به جامعه‌� خودش و قشرهای مختلفی که توی اقلیت هستن آگاهه. در آخر خوندن این مجموعه خالی از لطف نیست و می‌تون� لذت‌بخ� باشه.
Profile Image for Maryam Akhyani.
3 reviews8 followers
July 30, 2013
داستان هایش انگار بیش از داستان بودن تکه هایی از یک وبلاگ شخصی اند.آدم آخر هر داستان به این نتیجه می رسد که تمام مدت چیزی جز یک مشت توصیف نمی خوانده و این بدجوری آدم را پکر می کند.
با این حال یکی دوتا از داستان هایش خواندنی اند به گمان من.
Profile Image for Nasim M.
16 reviews32 followers
September 20, 2011
ستاره ی آخری رو به خاطر داستان "عشق آقای جنود" بهش دادم. شخصیت شکوفه خیلی دوست داشتنیه.
Profile Image for Hosein Naseri.
100 reviews5 followers
October 31, 2020
بیشترین چیزی که باعث حظ بردنم از کتاب شد دانشتن سن نویسنده موقع نوشتن کتاب بود و تحلیل روانشناختی او از روابط خانوادگی و مخصوصاً خواهر و برادری که در فرویدی‌تری� حالت هم روزمره اند و بخشی از زندگی همه ما.
Profile Image for Ammar Poursadegh.
25 reviews
February 11, 2025
یکی از ویژه ها امیدوارم امیر حسین خورشید فر بازم بنویسه و کم کار نباشه. خیلی نرم و فرح انگیز. دنیای ویژه ی داستانی خودش رو ساخته
1 review
October 5, 2019
وقتی دوباره کتاب رو خوندم فهمیدم که در داستان اولی، پدر پسر اعدامی سیاسی است. رنگ و بوی قصه برام عوض شد و خیلی روم تاثیرگذاشت.
Profile Image for Mar Eh.
12 reviews
Read
September 19, 2016
توصیفات و تصویر سازی های عالی که آدم رو متحیر میکنه و گاهی بد خودی واقعیش رو به روت میاره اما من خیلی سر از پایان داستان های در نیوردم شایدم هم اصلا نویسنده نمیخواست با پایان تموم بشه داستان و فقط لذت بردن ازون همه قاب و چیزهایی بود که تعریف میکنه درمورد شخصیت پردازی هم بیشتر شصیت ها شبیه هم بودند و خیلی تمایزی بین شون نبود که منحصرشون اما در کل من خیلی دوست داشتم این مجموعه رو
Profile Image for Fateme Amirkhani.
18 reviews16 followers
Read
January 26, 2015
یه مشکل اساسی ای که داشتم شخصیت پردازی ضعیف بود. یعنی اگه شخصیت نادر و آقای پناهی و شکوفه و جهان که تو داستانای مختلف بودن رو بر می داشتی و به جای همشون مثلا نادر میذاشتی هیچ لطمه ای نمی خورد.همه یه شکل بودن و فک کنم همشون دقیقا شخصیت خود نویسنده بود.
Profile Image for Hossein.
151 reviews25 followers
December 22, 2008
نویسنده را از نزدیک می شناختم. دغدغه های جدید از نسلی که شاید بسیاری از حرفهایشان را خودشان هم نتوانند معنا کنند در داستانها تبلور داشته اند. برخی را نفهمیدم و برخی دیگر را بسیار دوست داشتم
Profile Image for Hamid.
99 reviews29 followers
January 28, 2009
یکی دو داستان داشت که به نسبت خوب بود, از جمله داستانی که با عنوان کتاب یکیه
Profile Image for maryam.
26 reviews234 followers
April 4, 2013
ستاره ها نسبی و تعریف شده در فضای ادبیات داستانی ایران است نه انتظار من.
Displaying 1 - 30 of 34 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.