Mohammad Mojtahed Shabestari is a highly influential Iranian philosopher, theologian, writer and distinguished professor at Tehran University. He is noted for his idea that ad-din, (religion) is perfect, but not all-encompassing, i.e. it does not possess the answer to every question. محمد مجتهد شبستری اندیشمند مسلمان ، قرآن شناس و استاد سابق دانشگاه تهران است. وی به خاطر نظرات جدید خویش در مورد هرمنیوتیک و فهم متون دینی چهره شاخصی است. محمد مجتهد شبستری در سال 1315 در شبستر (آذربایجان شرقی) چشم به جهان گشود. وی مدت 18 سال در حوزه علمیه قم به تحصیل و تحقیق در فلسفه و کلام اسلامی، فقه و اصول و تفسیر پرداخت و در بالاترین سطوح حوزوی تحصیلات خود را به پایان رساند. در سال 1348 به دعوت دکتر سید محمد بهشتی برای اداره مرکز اسلامی هامبورگ به آلمان رفت. وی با سمت مدیر مرکز اسلامی هامبورگ مدت 9 سال در کشور آلمان اقامت داشت. اقامت در اروپا برای وی فرصتی پیش آورد تا با تسلط بر زبان آلمانی در فرهنگ و تمدن غرب به ویژه فلسفه جدید و الهیات مسیحی از نزدیک مطالعات و تحقیقاتی به عمل آورد. مجتهد شبستری در سال 1357 به ایران بازگشت. وی در بیست سال اخیر ارتباط علمی و فلسفی خود با جهان غرب را همواره حفظ کرده و در سمینارها و کنفرانسها� بینالملل� متعدد که به مباحث الهیات تطبیقی و یا گفتگوهای میان ادیان مرتبط است شرکت نموده و در آنها سخنرانی کرده است. در سال 1386 آخرین نظریات وی در باب هرمنوتیک متون دینی اسلامی (قرآن) به صورت یک مقاله مفصل با عنوان «قرائت نبوی از جهان» و یک مصاحبه با عنوان «هرمنوتیک، تفسیر دینی جهان» در شماره 6 فصلنامه مدرسه منتشر شد که مخالفتها و موافقتها� دامنهدار� را برانگیخت. در این مقاله و مصاحبه برای اولین بار وی این نظر را را مطرح کرد که قرآن کریم، «کلام نبوی» پیامبر اسلام است و محصول وحی است و نه خود وحی، قرائتی است توحیدی از جهان در پرتو وحی. بحثها و چالشهای انگیخته شده پیرامون این نظریه همچنان ادامه دارد.
Hermeneutics, The Book (scripture) and The Tradition, Mohammad Mojtahed Shabestari Mohammad Mojtahed Shabestari (born 1936 in Shabestar, Iran) is an Iranian philosopher, theologian, hermeneutist and former professor at University of Tehran. Hermenutik, Kitab va Sunnat = Hermeneutics, the Book and Tradition, (Tehran: Tarh-e Naw, 1996). تاریخ نخستین خوانش: سال 1997 میلادی عنوان: هرمنوتیک، کتاب و سنت؛ نویسنده: محمد مجتهد شبستری؛ تهران، طرح نو، 1375؛ در 267 ص؛ چاپ دوم 1375؛ چاپ بعدی 1377؛ چاپ پنجم 1381؛ در 310 ص؛ شابک: 9647134061؛ موضوع: فرآیند تفسیر وحی از نویسندگان ایرانی - قرن 20 م هرمنوتیک یعنی استناد تفسیر و فهم متون بر پیش فهمها و علائق و انتظارات مفسر، قبول این اصل بدون استثنا عالمان دین را دعوت میکند که تنقیح تمام عیار پیش فهمها در هر عصر، شرط اساسی و اصلی هرگونه تفسیر و افتاء صحیح دینی است و تکامل دانش دین بدون این بازنگری میسر نیست. ا. شربیانی
هرمنوتیک... کتاب عجیبی نیست. در خلأی تاریخی نوشته و خوانده شده است که در نوبت تاریخی بعد (امروز) چنان بدیهی مینمای� که به کتابی اخلاقی شبیهش میکن�. در زمانها� که هرمنوتیک، تفسیر، مفروضات و پیشفهمه� در برخورد با متن مفاهیمی تازه و نشنیده نیستند، بهتر است کتابها� دیگری برای این لحظه از تاریخ انتخاب کرد و خواند
آقای مجتهد شبستری میگوی� وقتی داریم هر متنی - از جمله قرآن - را میفهمی� و بعد تفسیر میکنیم� خواهناخوا� از پیشفرضهایما� تبعیت میکنی� و این در فقه - که حاصل کار انسان است - میشو� فتواهای گوناگون. در نتیجه هیچ فتوایی مقدس نیست و اتفاقا همین اختلاف خوب است و موجب پیشرفت و باید بحث کنیم روی آن پیشفرضها� اولیه. بعد سخن از فلسفه و علم جدید میکن� و رابطها� با اسلام. او معتقد است آدمها� غیرفقیه هم� به واسطه� علم و دانششا� میتوانن� عقیدها� در باب موضوعات فقهی داشته باشند. در بسیاری از مسائل حادثه ابتدا دانشمندان باید درباره� سودمندی یک تئوری اظهار نظر کنند، و بعد نسبت آن با دین سنجیده شود. نویسنده میگوی� نقد خارجی (یعنی نقدی که غیرمومنان به خدا وارد میکنن�) نباید تخطئه شود. اتفاقا از این نوع نقد باید استقبال شود چون باعث میشو� در اصول دین تقلید نکنیم. نباید خط قرمزی برای نقد دینی منظور کنیم، این وظیفه� مومن است که در هر عصر عقایدش را با توجه به شرایط تنظیم کند. مینویس� در دوره� معاصر عقل فهمید که خودش است که جهان را جهان میکن� و خدای خارج از انسان ساخته� ذهن و واقعیات اجتماعی است. پس برای پاسخ به این عقلِ آتهایس� مومنان سعی کردند محدودیتها� عقل را نشانش دهند تا بگویند چیزی ذیشعورت� باید وجود داشته باشد. کتاب عقاید نسبتا جامعی را تشریح میکن� و سوالها� مهم و چالشبرانگی� بیشتری مطرح میکن� تا پاسخ و چارههای� که ارائه میده�.
محمد مجتهد شبستری فیلسوف، فقیه،� پژوهشگر علوم قرآنی که در مدت ۱۸ سال تحصیلات حوزوی خود را در قم به پایان رساند از نخستین افرادی است پای تحلیلها� هرمنوتیکی را در ادبیات دینی ایران باز کرد [منبع: ویکیپدیا] موضوع اصلی بحث شبستری در این اثر این هست که تفسیر وحی (متون الهی و سنت) مانند تفسیر بقیه متون (و البته مشکلت� از آنه�) طبق اصول اولیه هرمنوتیک، همیشه مبتنی بر پیشفهمها� علائق و انتظارات مفسران از کتاب و سنت است. لذا همیشه و در هر زمان تفسیرهای متفاوتی از یک متن ثابت (که البته معنای ثابتی دارد، و نباید این مباحث را به معنای نسبیت در وحی گرفت!) وجود دارد و منتقدان باید نقد خود را با شروع از پایهها� تفسیر و به چالش کشاندن پیشفهمه� علائق و انتظارات مفسران شروع کنند. بدین ترتیب میتوا� در یک دور هرمنوتیکی به تدریج و گام به گام به معنای اصلی متن رسید. بدین معنا که مفسر با علم به این موضوع که همیشه پیشفرضهای� برای فهم دین دارد سعی در رهایی از آنه� و قرار دادن خود به عنوان مخاطب متن الهی نماید سپس این امر سبب تغییر پیشفرضه� میشو� در مراجعه بعدی به متن پیشفرضه� همسوتر با متن میشو� و این دور میتوان� در نهایت منجر به فهم کاملتر� از متن شود. وی این فرآیند را به گفتگوی ابدی انسان و پروردگار تشبیه میکن� که از ازل با پاسخ انسان در جواب الست به ربکم پروردگار آغاز و کماکان و تا ابد ادامه خواهد داشت و پایان تفسیر و رسیدن به تفسیر نهایی گویی به انتها رسیدن این گفتگو است�
ما دینداران بر سر یک دوراهی ایستاده ایم: یا باید عقب نشینی کنیم و بگوییم ما فقط در فضای آن جازمیت می توانستیم نفس بکشیم و حرف بزنیم، ما فقط با تصورات و تصدیقات فلسفه ی اولی که تمام آنها مستقیما نظر به عالم واقع داشت، میتوانستیم حرف بزنیم و چون امروز نمیتوان با قاطعیت گذشته این تصورات و تصدیقات را مطرح کرد، پس حرفی برای گفتن نداریم. و یا باید در همین فضای عدم جازمیت با مفاهیم و شیوه های جدید، به گونه ای سخن بگوییم که سخن ما را بشنوند. انتخاب اول نه با مفاهیم ایمانی ما سازگار است و نه با مفهوم ابدیت دین. وقتی میگوییم دین ابدی است یعنی همیشه و در هر فضایی می توان از آن سخن گفت. ما فقط راه دوم را میتوانیم انتخاب کنیم و راه دیگری نداریم.
هرمنوتیک، کتاب و سنت-ص192
نویسنده در توضیح خود برای امکان ارائه تفسیر جدید از کتاب و سنت مدعی میشود که هر متنی -من جمله کتاب و سنت- زمانی معنای خود را برملا میکند که تفسیر شود، و هر مفسری با یک سری از پیش فرض ها و پیش فهم ها کار تفسیر را انجام میدهد. که این پیش فرض ها در هر رمانی باید تنقیح و تصفیه شود، برای فهم تفسیر یک مفسر باید از او سوال شود که با چه پیش فرض هایی تفسیر را انجام داده است ؟ در نهایت مفسر با ارائه استدلال باید سعی در اثبات این نکته داشته باشد که تفسیر او قطعی است. هرچند تفسیر نهایی معنا ندارد و همیشه راه برای تفسیر ها و فهم های جدید تر باز است
کتاب این مطلب را تعقیب میکن� که فهم و تفسیر همه متون و از آن جمله متون دینی اسلام - یعنی کتاب و سنت- نمیتوان� با یک فهم و یک گونه تفسیر محدود شود. در هیچ زمانی نمیتوا� ادعا کرد فهمه� و تفسیرهای معین که تاکنون از کتاب و سنت داده شده فهمه� و تفسیرهای نهایی یا تنها فهمه� و تفسیرهای ممکن بوده است و کسی پس از این فهم و تفسیر جدید نباید بدهد.
این کتاب توضیح میده� که چرا و چگونه همیشه میتوا� از کتاب و سنت فهم و تفسیر جدید داد. محور کتاب، نشان دادن این واقعیت است که مفسران و فقیهان عالم اسلام همیشه بر اساس پیشفهمه� و انتظارات خود به تفسیرها و اجتهادها و افتاءهای متفاوت پرداختهان� و این مطالب یک اصل کلی در فهم و تفسیر متون است و چون چنین است پس راه فهم و تفسیر جدید همیشه باز است و همیشه باید پیش فهم ها و علائق و انتظارات را با دقت و جدیت کامل تنقیح کرد.
وقوف به این امر که متن تفسیرپذیر، از پیشفرضها� ذهن مفسر معنا میگیر� از طرفی باعث میشو� که به عامل مهم پیشفرضها� مفسر در تفسیر توجه شود و از این طریق هنگام بررسی هر تفسیری آن پیشفرضه� مورد داوری و بررسی قرار گیرند و لذا عیار همه تفاسیر یکسان پنداشته نشوند و بدین طریق از شکاکیت و نسبیت جلوگیری شود. اما از طرف دیگر چون به نظر میرس� معیار واحد و مستقلی برای این داوری وجود ندارد عملا با بدیهیگرفت� مساوی بودن معنای متن با تفسیر آن و دخالت پیشفرضه� در تفسیر، همه تفاسیر میتوانن� دارای اعتبار یکسان قلمداد شوند و در نتیجه نسبیت حاکم گردد. در واقع روشن نیست که معیار قضاوت درباره آن پیشفهمه� کجاست؛ اگر قرار باشد خود دین معیار داوری باشد که مساله تفسیر آن و دخالت پیشفرضه� پیش میآی� و اگر منبعی غیر از دین مدنظر باشد جدای از آن که مساله تفسیر درباره آن هم صدق میکن� معمای رجوع به آن قضاوت دین و کلام خدا براساس منبع دیگریست که مشکلات خاص خودش را دارد.
نسبیت به سایر کتاب های هرمونتیک که در حوزه فلسفه ی قاره ای هست و متنش ثقیل هست متن این کتاب بسیار روان و ساده بود و نویسنده منظور خودش را رسونده بود نکته جالب ش بنظرم استفاده علما اشعری از علوم تجربی هست انجایی که وقتی بهشون اشکال می گرفتن که خدا مادی نیست که با چشم دیده بشه می گفتن مگه هر چه مادی هست با چشم دیده می شه و جسم بودن شرط قابل رویت بودن نیست