خاكهاى نرم كوشك، سعیدعاكف، انتشارات ملک اعظم. پر تیراژترین کتاب دفاع مقدس. خلاصه اش هم اومده بیرون. خیلی قشنگ بود. نمی دونم چه بگم که حق مطلب ادا بشه. بازم وقتی کم میآریم، از آقا مایه می ذاریم. آقا، سید علی خامنه ای، در حد تیم ملی از این کتاب تعریف کرده. منم وقتی کتاب تموم شد با یک پیامک از نویسنده اش تشکر کردم!
این کتاب رو تو دهه فاطمیه خوندم. کتاب که تموم شد خبر پیدا شدن پیکر بی سر شهید برونسی منتشر شد. شهید برونسی ارادت ویژه ای به حضرت فاطمه (س) داشته، حالا سعید عاکف باید برگ جدیدی به کتاب اضافه کنه و پیدا شدن پیکر این شهید در شب شهادت حضرت فاطمه (س) رو هم ذکر کنه. وقتی خاطراتی مثل فاطمه ناکام برونسی رو خونده باشی نمی تونی پیدا شدن شهید در این شب رو اتفاقی بدونی...
ایکاش ما فقط یه کم از اخلاص و شناخت این مرد رو داشتیم این بخش از دعای عرفه رو خیلی دوست دارم که امام حسین میگه : خدایا بی نیازی را در ذاتم، یقین را در دلم و اخلاص را در عملم قرار بده این شهید این جوری بود نشون میده ما اگه خالصانه ایمان و اعتقاد داشته باشیم خود ائمه اطهار اولین نفری هستن که دستمون رو میگیرن و معجزات و امداد های غیبیشون واقعیه و تو همه سختی ها کمکمون میکنن و تنهامون نمیذارن حیف ... بیخود درگیر دنیا شدیم و فکر میکتیم کاره ای هستیم غرق شدیم و ایکاش یکم به خودمون بیایم
قرأت الترجمة العربية الصادرة عن مركز نون للتأليف والترجمة تحت عنوان "تراب كوشك الناعم" يحكي الكتاب قصة الشهيد عبد الحسين برونسي كتاب مؤثر جداً، ابتعاده عن السرد الخالص قد يؤذيه قليلاً (يعتمد الكاتب على شهادات غير مترابطة بدل السرد) لكن بالمحصلة كانت قراءته تجربة رائعة
عنوان: خاک های نرم کوشک: خاطرات خانواده و همرزمان شهید؛ مصاحبه و نگارش: سعید عاکف؛ مشخصات نشر: مشهد، سعید عاکف، 1385، در 272 و 7 ص، تصویر، مصور رنگی، شابک چاپ سیزدهم: 9789647140096؛ يادداش� : چاپ هفتاد و چهارم تا هفتاد و هفتم: ۱۳۸۸
تنها کتاب خوب سعید عاکف، که خوبیش به اوستا عبدالحسین برونسی برمیگردد� نه به نثر نویسندۀ کتاب. فرومدند "میترس� این کتاب به دست شماها نرسد" واقعاً هم ترس دارد! تصور اینکه آدم این کتاب را نخوانده باشد، تصورِ دردناکیس�! بعد از خواندن کتاب متوجه خواهید چرا
روزهایی که با این کتاب گذروندم فراموش شدنی نبود انگار تمام صحنه ها جلوی چشم خودم داشت اتفاق می افتاد
وقتی مطالعه کتاب تموم شد، همش حس می کردم چیزی این وسط کامل نیست؛ اونم پیکر شهید بود تا اینکه بالاخره چند سال بعد یه روز شهید برونسی رو تو تفحص پیدا کردن و آوردن بهشت رضا ع دفن کردن
من سال 87 این کتابو خوندم وهروقت کسی ازم میخواد یه کتاب درباره زندگی شهدا بهش بدم این کتاب اولین انتخابمه و جالبه که هرکس این کتابو ازم امانت میگیره حتما بعدش ازم میخواد که اجازه بدم اونو به دوستانش هم امانت بده.
"خاك هاي نرم كوشك" متفاوت ترين تجربه كتابخواني.. بسيار پيش آمد كه پس از هر بار خواندن كتاب، سنگيني خاصي درونم حس كردم.. حسي كه من "نمي دانم".. چيزهايي هست، چيزهاي بسياري .. و من آنها را نمي دانم هنوز .. جنس فكري كه اين كتاب مرا به آن وادار كرد با افكار ديگر بسيار متفاوت بود.. به اميد يافتن حقيقت.
من معمولا درباره محتوای کتابی به صورت مستقل صحبت نمی کنم چرا که به نظرم مساله رابطه متن و مخاطب میان کتب مختلف بر اساس محتوا و جهانی که کتاب در آن سیر می کند٬ مساله ای است که خیلی شخصی و مخاطب محور است به همین نسبت آن چه که من درباره کتابی بیان می کنم مربوط به خودم می باشد و سودی در بیانش نیست مگر کسی از من بخواهد نظرم را درباره آن کتاب بیان کنم. ولیکن زبان و لحن مولف در این کتاب زبانی روایی ٬صریح و روشن است که چندان تفسیرها و برداشت های متفاوت از متن را بر نمی تابید و به همین علت هم می شود درباره اش با خیالی آسوده تر صحبت نمود. این کتاب رو حتی اگر اعتقادات دینی و متافیزیکی نداشته باشید می توانید بخوانید و نگاهی داشته باشید به کیفیت زیست آدم هایی واقعی٬ آدم هایی که برای حفظ استقلال و شرف این مرز و بوم جنگیده اند و آن طوری که در کتاب اشاره شده است با ایمان٬ توسل و توکل راه خود را گشوده و جز انجام بندگی و تکلیف چیزی را برای خودشان متصور نبودند. این که ما این آدم ها را بشناسیم٬ در مقابل نگاهشان به زندگی یک علامت سوال بگذاریم و در پازل های ذهنی مان جایی احتمالی برای حضورشان باز کنیمُ مسءله ای بسیار مهم است که منجر به داوری های دقیق تر در باب حقایق مرتبط با مساءل معرفت شناختی و هستی شناختی مان می شود.
من وصيّة القائد الإسلامي الشهيدد الحاج عبد الحسين برونسي: -------------------------------------�
لقد طويت هذا الطريق بعيون مفتّحة وبقيت ثابت القدم، أرجو من الله أنّ هذه الخطوات الّتي طويتها في سبيله، أن يتقبّلها عنده وأن يعتقني من نار جهنّم.
أولادي، استمعوا جَيِّداً إلى القرآن واجعلوا هذا الكتاب السماويّ أنموذجاً لكم في الحياة. يجب أن تستمدّوا العون من القرآن، وأن تأخذوا منه المدد وتتوسّلوا بإمام الزمان .
تمتموا دائماً بآيات من القرآن حتّى لا يترسّخ فيكم الشيطان بشكل خفيّ.
أيُّها الناس الّذين لا يعرفون، أيّها النّاس الّذين لم يتقبّلوا الشهادة بعد، يجب أن تسقط عن ألسنتكم ومن أفكاركم، في المجتمع المتحضّر والمتقدّم، كلمة أموات عن الشهداء، ويجب أن تتجلّى حياتهم بعزّة وافتخار، حفظه الله� بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ�.
"سوف ترون أذيّة من الناس الجهلة، تحمّلوا وابقَوْا ثابتين على عزمكم الراسخ."
كتاب غاية في الروعة يتحدث عن حياة أحد الشهداء الإيرانيين القادة وهو عبد الحسين برونسي_رحمة الله عليه_..
دخل في أدق التفاصيل وقد كانت فقرات لأهله وزوجته وكل من يعرفه، يتحدثون عنه وحياته الجهادية، وكيف كان نضاله في الثورة الإيرانية، حيث أظهر قوته وبسالته في كل ناحية من نواحيها..
لا أخفي عليكم أنني عشتُ أحداث القصة لدرجة أنها كانت تأتيني رغبة في الصراخ في وجه هذا الشهيد مرة، وأخرى أحيّيه وأغبطه على شجاعته وحكمته..
وأنا أقرأ الحديث استحضرتني قصة النبي موسى (ع) والخضر حينما كان يتحرك الخضر (ع) باليد الغيبية و النبي موسى غير مدرك بالغيب وأسباب ما يفعله الخضر، كذاك أنا عندما قرأت القصة، لم أستوعب أفعال الشهيد برونسي إلا بعد تكملة الحدث..
فليس من العقلاني أن يرفض شخصاً أرضاً زراعية أُهديت له من الدولة، أو منزلاً فخماً من غير إيجار..
كتاب في غاية الروعة، بل قليلاً إن قلنا في حقه رائع..
تعریف این کتاب رو شنیده بودم و وقتی خوندمش متوجه شدم تعریف هایی که از این کتاب می کنن بی راه نیست، شهید برونسی شخصیتی بسیار عجیب و بزرگ داشتن یجورایی ادم بخودش شک می کنه که ما هم مسلمونیم و ایشون هم؟ چیزی که در رفتار و منش این شهید بزرگوار بُلد و بارز هست رعایت حلال و حرام و بیت المال هست و این سطح از دقت در کسب روزی حلال و رعایت بیت المال ، رمز موفقیت ایشون در زندگی و توجهات ویژه ائمه به ایشون بوده من که از خوندن این کتاب لذت بردم و آدم جذب خوندنش میشه و راحت و در زمان کم خونده میشه
میدونی� کم یابتری� نوع بشر چیه؟ اونهایی که تصمیم میگیرن� و عمل میکنن�.
آدم این کتابه� رو که میخون� میبین� چه جواهرهایی رفتند و چه رجالههای� جای اونها رو گرفتند. برونسی یک سپاهی بود. یک سپاهی که بنایی میکر� تا مخارج زندگی رو تامین کنه. از خانواده پدری و دو تا شغلش کناره گرفت تا مال شبههنا� وارد زندگی� نشه. کمک سپاه برای تعمیر خونه� رو قبول نکرد و پول سفر حجش رو برگردوند. و این دید رو داشت ک� تا خانواده شهدا هستند من با چه رویی مساعده بگیرم.
برای امثال برونسی خانواده تمام ایرانیه� مثل خانواده خودشون بود.
عالی بود، در واقع نه کتاب، بلکه اوستا عبد الحسین عالی بود و هست.
کتاب مجموعه خاطراتی درباره اوستا عبد الحسین برونسی است. با خاطراتی درباره پاکی و زلالی عبد الحسین شروع می شود، از فرار او از منزل سرهنگ ارتش و یا بیرون زدنش از دهات برای دوری از لقمه شبهه ناک. و بعد به کرامات و زندگی عجیب و رابطه اش با اهل بیت علیهم السلام می رسد که نتیجه همان پاکی و حلال خوری است. تا به شهادتش و خبر داشتنش از شهادت.
بسیار خواندنی است. حتما بخوانید تا کمی بهتر بفهمیم که زندگی یعنی چه؟!!
شاید نیاز به توصیه نباشه چون آوازه این کتاب با توجه به حجم فروشش به گوش اهلش رسیده حتما اما باتز هم من کتاب رو به بر و بچه های مذبی و علاقمندان دفاع مقدس پیشنهاد میکنم. متن کتاب با توجه به سبک نگتارش بسیار روانه و حتی کتاب نخونها هم براحتی و سریع تمومش می کنن از لحاظ محتوایی هم چند تا از داستانها بی نظیره و آموزنده و شدیدا قابل استفاده برای گروههای فرهنگی
درباره شهید برونسی است . خاطرات ایشان بصورت بخش بخش از زبان خودشان و دیگران آمده . برخی خاطرات حیرت انگیز است از جمله : مکاشفه یک توسل شاخکهای کج شده و ...