رسول یونان (زاده ۱۳۴۸) شاعر، نویسنده و مترجم ایرانی است. او در دهکدها� در کنار دریاچه ارومیه به دنیا آمد. هماکنو� ساکن تهران است. او تاکنون چند دفتر شعر به چاپ رسانده است. گزیدها� از دو دفتر شعر رسول یونان با عنوان «رودی که از تابلوهای نقاشی می گذشت» توسط واهه آرمن به زبان ارمنی ترجمه شده و در تهران به چاپ رسیده است. آثاری از او نیز توسط مریوان حلبچها� به کردی سورانی ترجمه شدهاس�. او از داوران جایزه ادبی والس بوده است.
اگه اشتباه نکنم سومین کتابی بود که در فضای کتابفروشی به همراه رفیق روزهای خوبم خوندم. بعضی داستانها� خندهدا� بودن و خندیدیم، بعضی� مبهم بودن و با نگاهی پر ابهام همدیگه رو نگاه کردیم، با بعضی دیگه� هم شانه بالا انداختیم و کتاب رو ورق زدیم.
پسزمین� ی عکس: کتابفروشیِ همیشه عزیز ما ششم آذر نود و پنج
همیشه چتر به دست پشت پنجره می ایستاد و باران را تماشا میکرد. همسایه هایش فکر می کردند دیوانه است، اما دیوانه نبود. مردی بود که دوست داشت باران را این گونه تماشا کند. همین.
«بوی ادکلن» مرد فکر میکر� اگر قبل از این که به خیابان بزند دوش میگرفت� اینقد� کسل نبود. یادش رفته بود که در پارک زندگی میکن�. وقتی هم این موضوع به یادش آمد، زیاد آن را جدی نگرفت. سعی کرد همان خیال قبلی را که کیف میداد� ادامه دهد. به انواع ادکلنه� فکر کرد که روی میز جلو آینه� اتاق خوابش چیده بود...
بدی نیست. ولی اونقدر� که انتظار داشتم رسول یونان نبود. کلیشه� به نسبت زیاد بود. شاید هم رسول یونان همین بوده و اون ساله� مشتاقتر� بودم. کتاب کوچیکی هم هست و نمیش� گفت آدم چیزی ازش برمیدار� در نهایت. عنوان� هر صفحه هم خیلی دمدست� بود.
عجیبه که این فسقل کتاب سال 94 قیمتش 4000 تومن بود.