بسیاری از علاقهمندا� به فلسف در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسف استنفورد را شنیدهان� و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ۱۹۹۵ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلها� مناسبی برای ورود به گسترهها� متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواه� برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسف آشنا شود، یکی از گزینهها� راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلها� مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلها� دانشنامه فلسف استنفورد به سرپرستی «دکتر ادوارد. ن. زالتا» افزون بر اینک� پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیها� درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآی� که میخواهن� در زمینها� خاص پژوهش کنند.
ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمن� با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا «انتشارات ققنوس» با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی «دکترمسعودعلیا» و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسف استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینمای� و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.
این کتاب مدخلی به فلسف شوخی است که در اندازه یک مقاله به بررسی سه نظریه معروف در این حوزه می پردازد. از آنجا که به قول نویسنده، فیلسوفان نامدار بسیار کم در مورد این موضوع صحبت کرده اند، سرجمع کردن این مطالب کاری خوب و ارزشمند بوده است. اگر چه در بخش بزرگی از این نوشتار به فلسف "خنده" پرداخته شده است. از نظر پیشگامان فلسف، شوخی و خنده امری مذموم بوده و دیدگاه های مذهبی مسیحیت نیز آن را تقویت کرده است. بخشهای پایانی به نظریه جدیدتر و منافع شوخی پرداخته شده است. در کل اطلاعات خوب ولی کمی با مطالعه کتاب به دست خواهید آورد. خلاصه که دیگران را مسخره نکنید، شاید خودشان مسخره باشند ؛)
کلا من کتابها� این سری رو خیلی دوست دارم. خیلی کم حجم داره در مورد مساله خاصی صحبت میکنه و نگاه کلیا� رو میده. ولی این کم حجم بودنش شاید باعث میشه که یه مقدار هم ناکارآمد بشه برای استناد کردن. در کل مجموعه خوبیه
قبلاً تو درک کتابای فلسفی ضعیف بودم. نمیتونست� درست کلمات و جملات رو به هم ربط بدم. پراکنده چیزهایی خوندم و جدیداً دارم کتاب فلسف� تنهایی (لارس اسونسن، ترجمه خشیار دیهیمی) رو میخونم و همه اینها� این قوت قلب رو بهم دادن که با گذشت زمان ظاهرا ً درک و فهمم بیشتر شده و میتون� از فلسف سر دربیارم اما خوندن این کتاب بازم ثابت کرد که نه. من فلسف نمیفهم� و نمیدون� به کتابی که خوندم باید چه امتیازی بدم. حدود ۴۰ درصد� رو فهمیدم. که اون هم احتمالاً به خاطر همون چیزهایی بود که از قبل در مورد شوخی میدونست�.
شوخی با جدا کردن ما از جهان خیر و شر و سود و ضرر و نگاه داشتن ما در مقامی بالاتر از چیزی که انجام میدیم از یک طرف ما رو از خودبینی و از طرف دیگه از بدبینی خلاص میکنه. کتاب به طور خیلی خلاصه به دلایل نگرش بد به شوخی و سپس رهاسازی اضطراب و چرایی لازم بودن شوخی پرداخته. اگه بیشتر از این بود حتمن لذت بیشتری داشت.
قسمتی از کتاب اگر مردم نمی خواهند اسباب خنده قرار گیرند مطمئنا به این دلیل است که خنده موضوع خود را در نظر کسی که به آن می خندد تنزل می دهد. صفحه 23
دست کم آن طور که به من گفته اند: انسان حیوان ناطق (یا عاقل) است. من در طی عمری طولانی با جدیت به دنبال شواهدی برای این گزاره گشته ام، اما تاکنون بخت آن را نداشته ام که به چنین شواهدی بربخورم، اگرچه در بسیاری از کشورهای سه قاره جستجو کرده ام. برتراند راسل
بدیهتا کتاب در حد رسالت خود مانده و از آن فراتر نرفته است. رسالت کتاب به وضوح در مقدمه و پشت کتاب نوشته شده است: «برای کسی که میخواه� اولی بار با مسئله یا مبحثی در فسلفه آشنا شود یا شناخت بهتری از آن حاصل کند، یکی از گزینهها� مناسب این است که کار را با خواندن مدخلها� مربوط به آن در این دانشنامه آغاز کند.» برای من که کتاب فلسف طنز از همین نویسنده را خواندهام� این کتاب سناریویی بسیار خلاصه و منقطع و نامرتب از کتاب فلسف طنز است. توضیحاتی اولیه از نگرشها� مختلف به طنز که گاهی نیز با برداشت فعلی ما از واژه «طنز» متفاوت است. همچون کتاب فلسف طنز با خواندن صفحات اولیه نگرش خواننده به طنز و شوخی بیشتر به لودگی و رذیلت انسانی میگرای�. در کتاب به وضوح مساله استهزا و لودگی از خوشذوق� و طنازی و شوخی به معنای عام امروزی تفکیک نشده است و با به یک چوب راندن همه این� مفاهیم، بسته به لطف فلاسفه مختلف، از جهات متخلف شاهد تقبیح طنز و طنازی هستیم. بنظر میرس� کتاب به این نکته که طنازی - و نه استهزا- به عنوان پیشامدی لحظها� و ساری در زمان و نه هدف برنامهریز� شده اتفاق میافت� توجهی ندارد. در پایان هم با بیانها� متفاوت نظریه سازگاری سعی در رد فضای ابتدای کتاب دارد و از طرفی دیگر با مقایسه تراژدی و کمدی و بیان تاثیرات فیزیولوژیک کمدی میکوش� تا فضای منفی یا به قول مترجم «ناخوشنامی� طنز را تعدیل کند. در این بررسی شاید مقایسه پایانی و بیان هفت شباهت فلسف و استندآپ کمدی کمی شتابزده به نظر برسد. اگر خوانندگان کتاب به فضای کلی بحث علاقهمندن� حتما کتاب فلسف طنز اثر جان� موریل را مطالعه کنند. تمامی مباحث این کتاب با سناریوی قابل قبولتر� در آن کتاب مفصلت� مورد بررسی قرار میگیرن�.
من قصد داشتم این کتاب رو در پادکستم EpitomeBooks تعریف کنم، اما بعد از خوندنش منصرف شدم. دلیلش هم اینه که اون انتظاری که من ازعنوان کتاب داشتم برآورده نکرد. به عنوان یک دانشنامه کار خوبیه اما به عنوان یک کتاب فلسفی مستقل و فکر شده نه، در خلال خوندن این کتاب متوجه شدم که چقدر درک ما از خندیدن، شوخی و چگونگی خندیدن چقدر کم و محدوده، خود نویسنده هم در ابتدای کتاب اذعان میکنه که در رسالهها� فلسفی بسیار به ندرت درباره شوخی و خنده صحبت شده و اگه جایی هم صحبت شده به قصد نهی و شماتت شوخی و خنده بود تا تأیید اون، هرچند شوخی و بامزه بودن برای خیلی از ما اهمیت داره. اما بهترین قسمت این کتاب نه بیان نظریات مختلف فیلسوفان و روانشناسان درباره شوخی و خنده بلکه قسمت آخر اون و ارتباط استندآپ کمدی با فلسف بود که هفت شباهت بین استندآپ کمدی و فلسف میاره و در انتهای این بحث هم نقل قولهای� از راسل میاره مثل این یکی: "جانمایه فلسف عبارت است از آغازیدن با چیزی آن چنان ساده که به نظر میرس� ارزش گفتن ندارد و پایان دادن با چیزی آن چنان خارقالعاد� که هیچ کس آن را باور نخواهد کرد." و اضافه میکنه که راسل چون برای مخاطب عام مینوش� به خوبی از کمدی در آثار فلسفیش استفاده کرده. کتاب بسیار کوتاهه و میشه اونو به مثابه یه مقاله خوند که پیشنهاد میکن� حتما اینکارو بکنید.
شوخی از اون چیزهایی هست که احتمالا کمتر کسی به اون فکر میکنه چه برسه به اینکه بخواد ببینه آیا فلسف ای هم پشتش هست یا نه؟
چرا انسان شوخی میکنه؟ تا حالا این سوال رو از خودتون پرسیدید؟ سوال مهم تر آیا شوخی و خنده اخلاقی هست یا نه؟
شاید براتون جالب باشه که تا مدت ها شوخی و خنده از نظر اخلاقی مذموم بوده. چون در هنگام خنده آدم از خود بی خود میشده، کار سبکی بوده. هنوز هم این مساله تا حدودی هست. انسانی که بیش از حد شوخی میکنه جدی گرفته نمیشه و از کاریزماش کاسته میشه.
سوال بعدی. چه چیز باعث میشه که ما به شوخی بخندیم؟
کتاب کوچیک فلسف شوخی به این مسائل که ممکنه در زندگی عادی به اونها فکر نکنیم پرداخته و از دیدگاه فلاسفه بزرگ بهش نگاه کرده. البته فلاسفه عمدتا به شوخی نگاه جدی نداشتن. تنها هابز، کانت، افلاطون و چند فیلسوف ناشناس به فلسف شوخی پرداختن. اما همین ها هم نکات جذابی گفتن.
مثلا هابز معتقد هست که شوخی از نظر اخلاقی شایسته نیست چون ما هنگام خندیدن به شوخی داریم به نقصی می خندیم که فکر میکنیم خودمون اون رو نداریم.
کانت اما این نظر رو رد میکنه و میگه لزوما ما هنگام خندیدن به شوخی خودمون رو در برتر حس نمیکنیم.
در مجموع کتاب یک کتاب خوب هست اما در حد رسالت خودش باقی میمونه. رسالت کتاب این هست که به کسانی که فلسف زیاد نخوندن مطالب فلسفی رو تا حد امکان ساده آموزش بده. با این حال کتاب اطلاعات مفید (اگرچه کمی) به شما میده. به نظرم ارزش یکبار خوندن داره.
اگرچه نزد بیشت� مردمان شوخی ارزشمند است، فیلسوفان کمت� درباره آن سخن گفتهاند� و آنچه بیان کردهان� عمدتا انتقادی است. سه نظریه سنتی خنده و شوخی در اینج� مورد بررسی قرار گرفته است، در کنار این نظریه که شوخی از بازی پرخاشگری ساختگی در میمونه� سر برآورده است. فهم شوخی به منزله بازی به مخالفت با اعتراضات سنتی به آن کمک میکن� و برخی فواید آن را آشکار میسازد� از جمله فوایدی که میان شوخی و خود فلسف مشترک است.
یکی از بهترین کتاب های مجموعه استنفورد بود فوق العاده دوست داشتم. . لذت حاصل از کمدی ایستاده (استند آپ کمدی) غالبا شبیه لذتِ فلسف ورزیست در هر دو از راه های جدیدِ دیدن چیز ها و از اندیشه های غافل گیر کننده لذت میبریم� ویلیام جمیز میگوی� : "فلسف چیز های آشنا را چنان میبین� که گویی غریب اند و چیز های غریب را چنان که گویی آشنا هستند" کمدی ایستاده هم همینگونه است.