What do you think?
Rate this book
دشت پارسوا #1
حومه� سکوت
داستان از سپیده‌دم� زمستانی آغاز می‌شو� که زندگی شخصیت اصلی داستان به مسیری تازه هدایت می‌شو�. ماندانا توسی آدمیزادی نوزده‌سال� است که با پا گذاشتن به دنیای جادوگران سعی دارد دوست را از دشمن، و درست را از نادرست تشخیص دهد و همزمان توانایی‌ها� درونیش را شناخته و پرورش دهد. در این مسیر او رازهای گیاهان را می‌آموز� و در کنار دوست قدیمیش آبتین فیروزی ...
حومه� سکوت جلد اول از مجموعه� شش جلدی دشت پارسوا در ژانر فانتزی است که بنا به ساختار داستانیش آن را زیرمجموعه� ژانر وحشت نیز می‌توا� قرار داد.
حومه� سکوت جلد اول از مجموعه� شش جلدی دشت پارسوا در ژانر فانتزی است که بنا به ساختار داستانیش آن را زیرمجموعه� ژانر وحشت نیز می‌توا� قرار داد.
472 pages, Paperback
First published January 1, 2016
6 people are currently reading
130 people want to read
About the author
مریم عزیزی
14books36followersمریم عزیزی بهار سال شصت‌و‌د� در مشهد به دنیا آمد.
مریم سال هشتاد‌و‌پن� لیسانس شیمی محضش را گرفت و از زمستان هشتاد‌و‌هش� تا دو سال بعد از آن را هم زبان انگلیسی یاد گرفت.
مریم سال هشتاد‌و‌ش� نوشتن در ژانر فانتزی را شروع کرد. مریم مجموعه‌رمان� شش‌جلد� به اسم دشت پارسوا برای نوجوان‌ه� و جوان‌ه� نوشته و تا حالا دو جلد اول آن به نام‌ها� حومه� سکوت و پیشگویی سپیده‌د� منتشر شده است.
مریم یک داستان کودک هم به نام چشم شب برای نشر هوپا نوشته است.
مریم کتاب هم ترجمه می‌کن� و تا الان که تابستان نود‌و‌پن� است، علاوه بر این رمان یک رمان نوجوان به نام پسری در برج هم برای نشر هوپا ترجمه کرده است.
مریم در مشهد زندگی می‌کند� عاشق طبیعت و پیاده‌رو� و موسیقی و کتاب و سینما است، از جن و روح و شبح نمی‌ترس� و از دیوها و اژدهاها و کتابخوان‌ه� خیلی خوشش می‌آی� و آن‌های� را که کتاب نمی‌خوانن� یا حیوانات را اذیت می‌کنند� هیچ دوست ندارد.
مریم سال هشتاد‌و‌پن� لیسانس شیمی محضش را گرفت و از زمستان هشتاد‌و‌هش� تا دو سال بعد از آن را هم زبان انگلیسی یاد گرفت.
مریم سال هشتاد‌و‌ش� نوشتن در ژانر فانتزی را شروع کرد. مریم مجموعه‌رمان� شش‌جلد� به اسم دشت پارسوا برای نوجوان‌ه� و جوان‌ه� نوشته و تا حالا دو جلد اول آن به نام‌ها� حومه� سکوت و پیشگویی سپیده‌د� منتشر شده است.
مریم یک داستان کودک هم به نام چشم شب برای نشر هوپا نوشته است.
مریم کتاب هم ترجمه می‌کن� و تا الان که تابستان نود‌و‌پن� است، علاوه بر این رمان یک رمان نوجوان به نام پسری در برج هم برای نشر هوپا ترجمه کرده است.
مریم در مشهد زندگی می‌کند� عاشق طبیعت و پیاده‌رو� و موسیقی و کتاب و سینما است، از جن و روح و شبح نمی‌ترس� و از دیوها و اژدهاها و کتابخوان‌ه� خیلی خوشش می‌آی� و آن‌های� را که کتاب نمی‌خوانن� یا حیوانات را اذیت می‌کنند� هیچ دوست ندارد.
Ratings & Reviews
Friends & Following
Create a free account to discover what your friends think of this book!
Community Reviews
Displaying 1 - 27 of 27 reviews
July 31, 2024
حومه� سکوت اولین کتاب از مجموعه� شش جلدی دشت پارسوا ست. داستان با معرفی مختصری از ماندانا و آبتین، دو تا از شخصیت‌ها� اصلی کتاب شروع میشه و بعد طی اتفاقی تلخ، ماندانا به سرزمین جادوگران ایران یعنی دشت پارسوا میره و اونجا باید با خیلی چیزها و افراد آشنا بشه و تلاش بسیاری کنه تا به موفقیت برسه. مبهم گفتم چون دوست ندارم داستان رو لو بدم. به عنوان یک داستان فانتزی ایرانی که هیچ، کلا در ژانر فانتزی کتاب خوبی بود. تاثیر گرفته از داستان هری‌پات� بود اما نه آنچنان که فکر کنید یک کپی ایرانی از هری‌پات� می‌خونی�. داستان کشش خوبی داشت و ریتم خوبی هم داشت اما بعضی از مواقع توضیح کافی از اتفاقات نمی‌دا�. شخصاً دوست داشتم توضیحات بیشتری راجع به وقایعی که اتفاق می‌افتا� یا شکل و قیافه� شخصیت‌ه� و اینا بخونم به نظرم برای یک کتاب فانتزی لازم بود تا بتونیم توی ذهن خودمون صحنه‌ه� رو به نمایش در بیاریم. در مجموع کتاب بسیار خوبی بود به عنوان اولین جلد از مجموعه چرا که آخرین فصل طوری نوشته شده که شما رو ترغیب کنه بلافاصله برید سراغ جلد دو، منم دارم میرم. ه
November 29, 2016
اگه میخواین از فانتزی ایرانی حمایت کنین، دشت پارسوا یکی از باید هاست!
البته اگه کلهم از موضوع داستان خوشتون نمیاد خب اصن بحث جداس! ولی واقعا نمیشه نثر نویسنده و شخصیت پردازی و فضاسازی ها و اینجور چیزها رو نادیده گرفت! از نظر من یکی که عالیه! از هر نظر!
فقط شاید اگه یکم توصیفات شخصیت ها بیشتر بود بهتر بود چون من اصولا یادم میره قیافه ها رو =))))) البته این مشکل از منه :-؟
روند داستان نمیشه گفت آهسته س ولی خب اونقدر هم تند نیست که ام هیجان داشته باشه :-؟ به خوبی پیش میره و باعث میشه درست و حسابی از خوندنش لذت ببری!
یه سری نقل قول ها هم توی کتاب بود که واقعا عالی بودن و امیدوارم بقیه که میخونن کتابو تامل کنن ^_^ این چند تا نقل قولی که دوست داشتم... بعدا این ها رو بقیه رو که طولانی ترن رو به گودریدز اضافه میکنم :دی
"اما اصیل زاده بودن فقط به توانایی های ظاهری نیست. افکار و ذات باید اصیل باشن."
"شاید اگه باقی موجودات هم قادر بودن پاکی اولیه ی درونی شون رو حفظ کنن، نیازی به پنهان موندن هیچ رازی نبود."
"اما از هر دیواری نمی شه با نردبان رد شد. بعضی از دیوارها رو فقط باید خراب کرد."
"مادرم می گه اگه بخوای همراه امواج حرکت کنی، دیر یا زود از آبشار سقوط می کنی!"
خب حالا فن گرل کردنم.... خواهشا یکیتون بیاد این کتابو بخونه با من فنگرل کنههههه :(((( دق کردم از تنهایی!! و لامصبببب این چه پایانی بود آخهههه!!! یعنی به معنای واقعی کلمه حس کردم کتاب تبدیل به خنجر شده و فرو رفته تو قلبم!!! :(((((( لعنتیییییی
و دقیقا موقعی که داشتم دو نفر رو با هم شیپ میکردم... بای.. سکوت میکنم ._.
شخصیت مورد علاقه م هم که....
جدی نمیخوام باور کنم همچین اتفاقایی افتاده!! واقعا نمیخوام! :((((
البته اگه کلهم از موضوع داستان خوشتون نمیاد خب اصن بحث جداس! ولی واقعا نمیشه نثر نویسنده و شخصیت پردازی و فضاسازی ها و اینجور چیزها رو نادیده گرفت! از نظر من یکی که عالیه! از هر نظر!
فقط شاید اگه یکم توصیفات شخصیت ها بیشتر بود بهتر بود چون من اصولا یادم میره قیافه ها رو =))))) البته این مشکل از منه :-؟
روند داستان نمیشه گفت آهسته س ولی خب اونقدر هم تند نیست که ام هیجان داشته باشه :-؟ به خوبی پیش میره و باعث میشه درست و حسابی از خوندنش لذت ببری!
یه سری نقل قول ها هم توی کتاب بود که واقعا عالی بودن و امیدوارم بقیه که میخونن کتابو تامل کنن ^_^ این چند تا نقل قولی که دوست داشتم... بعدا این ها رو بقیه رو که طولانی ترن رو به گودریدز اضافه میکنم :دی
"اما اصیل زاده بودن فقط به توانایی های ظاهری نیست. افکار و ذات باید اصیل باشن."
"شاید اگه باقی موجودات هم قادر بودن پاکی اولیه ی درونی شون رو حفظ کنن، نیازی به پنهان موندن هیچ رازی نبود."
"اما از هر دیواری نمی شه با نردبان رد شد. بعضی از دیوارها رو فقط باید خراب کرد."
"مادرم می گه اگه بخوای همراه امواج حرکت کنی، دیر یا زود از آبشار سقوط می کنی!"
خب حالا فن گرل کردنم.... خواهشا یکیتون بیاد این کتابو بخونه با من فنگرل کنههههه :(((( دق کردم از تنهایی!! و لامصبببب این چه پایانی بود آخهههه!!! یعنی به معنای واقعی کلمه حس کردم کتاب تبدیل به خنجر شده و فرو رفته تو قلبم!!! :(((((( لعنتیییییی
و دقیقا موقعی که داشتم دو نفر رو با هم شیپ میکردم... بای.. سکوت میکنم ._.
شخصیت مورد علاقه م هم که....
جدی نمیخوام باور کنم همچین اتفاقایی افتاده!! واقعا نمیخوام! :((((
July 28, 2019
ریویوی دوم: برای اینکه توسط آدم خسته‌‌ا� مثل من حداقل دوبار خونده بشه، به حد کافی ارزشمند و قابل احترامه و فکر کنم همین جمله برای معرفیش بس باشه.
January 16, 2023
لطفاااااا بخووونینششششش
به عنوان کسی که هیچ وقت از کتابای فانتزی ایرانی انتظار زیادی نداره باید بگم با این که با انتظارات تقریبا زیادی سراغ این کتاب رفتم اما بازم به نظرم یه شاهکار بود-و هست
جزو معدود چیزایی که میتونم بگم اینه که کاش به جای فقط اسم بردن از موجودات داستان بهشون بیشتر پرداخته میشد
پ.ن:فنگرلی #کیانیک_دارکلینگ #شیپهایمان
به عنوان کسی که هیچ وقت از کتابای فانتزی ایرانی انتظار زیادی نداره باید بگم با این که با انتظارات تقریبا زیادی سراغ این کتاب رفتم اما بازم به نظرم یه شاهکار بود-و هست
جزو معدود چیزایی که میتونم بگم اینه که کاش به جای فقط اسم بردن از موجودات داستان بهشون بیشتر پرداخته میشد
پ.ن:فنگرلی #کیانیک_دارکلینگ #شیپهایمان
April 3, 2018
باورم نمیشه که بعد از سال ها، وقتی دیگه فیزیوپاتمم داره تموم میشه، دوباره تونستم از یه کتاب فانتزی لذت ببرم، اونم از نوع ایرانیش! من از وقتی یادم میاد عاشق دنیاهای جادویی کتابا بودم ولی بغیر از معدود نویسنده های ایرانی - مثل فریبا کلهر و جعفر ابراهیمی «شاهد» - هیچ وقت نتونستم این دنیا رو توی فضای ایرانی پیدا کنم و این باعث شده بود که نتونم با عناصر فرهنگ خودم ارتباط برقرار کنم. به نظر من وقتی یه نویسنده ای مثل خانم عزیزی، میتونه همچین فضای قوی و غنی ای خلق کنه ارزشش حتی از بهترین و مشهور ترین کتابهای فانتزی خارجی بیشتره. میتونی بدون اینکه درگیر معضلات ترجمه و تغییر زبان بشی، توی داستان و روایت غرق بشی. تسلطی که در بکارگیری واژگان وجود داره هیچ وقت از بهترین ترجمه ها هم منتقل نمیشه و هیچ وقت فضا به اندازه ی فضایی که توش اسم ها و آداب و رسوم ایرانیه، ملموس نمیشه.
واقعا از صمیم دل به همچین نویسنده ی خلاق و هنرمندی افتخار میکنم و امیدوارم فانتزی-دوستان برخلاف برداشت اولیه و متعصبانه ی من، از فانتزی ایرانی حمایت کنند.
واقعا از صمیم دل به همچین نویسنده ی خلاق و هنرمندی افتخار میکنم و امیدوارم فانتزی-دوستان برخلاف برداشت اولیه و متعصبانه ی من، از فانتزی ایرانی حمایت کنند.
December 28, 2019
در نوجوانی یک فانتزی‌خوا� قهار بودم. کتاب فانتزی‌ا� نبود که از دست من در امان مانده باشد. از جان کریستوفر تا هری‌پات� و آرتمیس فاول و دلتورا و ... را نه یک بار که چند بار خوانده‌بود�. با این حساب رویای خواندن فانتزی ایرانی رویای نوجوانی� بود و نبودن کتاب فانتزی ایرانی به قدری آزارم می‌دا� که می‌خواست� خودم نویسنده شوم و کتاب فانتزی ایرانی بنویسم. با این حساب وقتی شاگردم با ذوق این کتاب را معرفی کرد و خواهش کرد هر چه زودتر بخوانمش با خواندن ریویو‌ها� مثبت گودریدز، درنگ نکردم و خریدمش. (با این وضع کاغذ دو جلد ۱۰۰ هزار تومن در آمد، اما به نظرم ارزشش را داشت)
قبل از هر چیز تاکید می‌کن� که علی‌رغ� هر آنچه در این ریویو آمده، "حومه سکوت" را بخوانید و حتی به نوجوانانتان توصیه کنید. چون حس اینکه یک دختر جوان ایرانی موفق شده چنین کتابی بنویسد به قدری ارزشمند است که باقی ضعف‌ه� را پوشش میده�.
اعتراف می‌کن� که چند باری موقع خواندن کتاب به خودم یادآوری کردم که باورت می‌ش� این کتاب قبلا به زبان دیگری نبوده؟ یعنی اینکه نویسنده اولین بار به زبان شیرین فارسی نوشته‌‌اش� یعنی از هیچ زبان دیگری ترجمه نشده است. حس فوق‌العاده‌ا� بود، علاوه بر آن که مناسبت‌ها� فارسی کتاب و همخوانی‌ا� با تقویم جلالی علاوه بر ایجاد انس بیشتر سبب می‌ش� که بیشتر به تقویمی که با فصل‌ه� تناسب دارد افتخار کنم. اسم‌ها� فارسی کتاب برایم هیجان‌آو� بود، نویسنده به قدری در نام‌گذار� سلیقه به خرج داده بود که شما احساس نچسبی نام‌ه� در قصه را نداشتید. زمینه� داستان برای یک فانتزی خوب آماده بود، اما این کتاب کتابی نبود که بتوانم از آن تمام قد دفاع کنم. حتی گاهی موقع خواندن آن قدر ناراحت و حتی عصبانی شدم که کتاب را بستم و تنها به خاطر قولی که به شاگردم داده‌بود� ادامه‌ا� دادم.
اولین چیزی که بیشتر از همه مایه� آزارم بود حجم تشابه نیمه اول کتاب با هری‌پات� بود، سوال من این است که مگر ذخیره خلاقیت در جهان پس از جی‌ک� رولینگ به پایان رسیده است؟ هری‌پات� کتاب محبوب من بود، در نوجوانی آن را بیشتر از ۱۲ بار خوانده‌بود�. برای همین حومه سکوت آزارم می‌داد� در حدی که در بعضی قسمت‌ه� احساس می‌کرد� نویسنده نه تنها تخیلات که حتی جملاتش را هم رولینگ وام گرفته. جنگل ممنوع، معجون مرکب پیچیده و چندین عنصر دیگر ساخته رولینگ با چند تغییر نام در داستان آمده بودند. نویسنده حتی صحنه‌ها� ورود هری� به "قدح اندیشه" را بازسازی کرده بود (تنها با این تفاوت که شخصیت اصلی داستان وارد قدح نمی‌ش� و معجونی می‌خور�.) اما صحنه‌ها� دیدن خاطره‌ه� بی‌نهای� مشابه با صحنه� دیدن خاطرات اسنیپ در هری‌پات� و یادگاران مرگ است. ماندانا (شخصیت اصلی داستان) در یکی از مهم‌تری� قسمت‌ها� داستان ذهن‌خوان� می‌کن� و به مجمع عمومی شخصیت شرور داستان می‌رو�! دقیقاً مشابه وقتی هری‌پات� در کالبد ولدمورت قرار می گرفت! در قسمتی شخصیت‌ها� داستان برای پیدا کردن سوالی به کتابخانه شهر رفتند و متاسفم که بگویم صحنه‌ها� جست‌وج� در کتابخانه عیناً مشابه صحنه‌ها� بیشماری بود که هرمیون در کتابخانه هاگوارتز جست و جو می‌کر�. حتی وجود قسمت ممنوع کتابخانه. و خیلی موارد دیگر که یه قدری توی ذوق می‌ز� که چندین بار در صد صفحه اول کتاب را بستم و و جمله "خودت باش! کپی پونصد تومنه" در ذهنم نقش بست.
اما چیزی که مهم‌ت� است، طرح اصلی داستان است. مسابقه سه جادوگر! یعنی حتی در نام مسابقه و افراد شرکت‌کنند� هم خلاقیتی وجود نداشت و شخصیت اصلی عیناً مشابه هری‌پات� و جام آتش بدون اینکه ثبت‌نا� کند وارد این مسابقه می‌ش�.
این حد تشابه در نیمه اول داستان قطعاً چیزی نیست که به راحتی "اندکی شبیه هری‌پات� بودن" تلقی شود. اما نکته امیدوارکننده این است که در نیمه دوم داستان نویسنده ما� را از این مصیبت نجات داد و صحنه‌های� خلق کرد که بکر و حتی ایرانی بودن� و یقین پیدا کردم که خلاقیت پس از جی‌کی‌رولین� همچنان وجود دارد. (گرچه این قسمت‌ه� هم تشابهاتی با جلد دوم دونده هزارتو داشت، اما ترجیح میده� در این مورد مثبت‌بی� باشم) در این قسمت وجود موجوداتی مثل سیمرغ و شیر بالدار که موجودات جادویی ایرانی بودند دلگرم کننده‌بو� حتی نویسنده موجوداتی جدید هم خلق کرده‌بو� که نشان می‌دا� آفرینش موجودات عجیب و غریب جادویی فقط هنر نویسندگان خارجی نیست.
مساله� بعدی این است که ما این کتاب را با عنوان یه فانتزیِ "ایرانی" می‌خوانی�. یعنی انتظار داریم "ایرانی بودن" در آن جاری باشد. اما به جز مناسبات تقویمی و نام‌ه� چیز دیگری در داستان چندان ایرانی نبود. حتی معماری‌ها� مکان‌ه� توسط نویسنده طوری توصیف نشده بود که معماری ایرانی را تداعی کند، و در ذهن من همان قلعه‌ه� و برج و بارو‌ها� غربی نقش می‌بس�. علاوه بر آن مدرسه مختلط و روابط خانواده‌ه� و دخترها و پسرها بیشتر مشابه غرب جدید بود. اگر مساله اسلام را هم کنار بگذاریم که ۱۳۰۰ سال است با هویت ایرانی ممزوج شده، چنین روابط و تصویر‌های� چندان مشابه ایران باستان هم نیست، حتی به نوعی می توان گفت این نوع روابط حتی چندان "شرقی" هم نیست.
در مورد پایان جلد اول هم فعلاً صحبت نمی‌کن� تا ببینیم در جلد دوم چه می‌شو� :)
همان طور که در اول متن گفتم سراغ این کتاب بروید! ارزشش را دارد حتی اگر دو جلدش ۱۰۰ هزار تومن باشد :)
قبل از هر چیز تاکید می‌کن� که علی‌رغ� هر آنچه در این ریویو آمده، "حومه سکوت" را بخوانید و حتی به نوجوانانتان توصیه کنید. چون حس اینکه یک دختر جوان ایرانی موفق شده چنین کتابی بنویسد به قدری ارزشمند است که باقی ضعف‌ه� را پوشش میده�.
اعتراف می‌کن� که چند باری موقع خواندن کتاب به خودم یادآوری کردم که باورت می‌ش� این کتاب قبلا به زبان دیگری نبوده؟ یعنی اینکه نویسنده اولین بار به زبان شیرین فارسی نوشته‌‌اش� یعنی از هیچ زبان دیگری ترجمه نشده است. حس فوق‌العاده‌ا� بود، علاوه بر آن که مناسبت‌ها� فارسی کتاب و همخوانی‌ا� با تقویم جلالی علاوه بر ایجاد انس بیشتر سبب می‌ش� که بیشتر به تقویمی که با فصل‌ه� تناسب دارد افتخار کنم. اسم‌ها� فارسی کتاب برایم هیجان‌آو� بود، نویسنده به قدری در نام‌گذار� سلیقه به خرج داده بود که شما احساس نچسبی نام‌ه� در قصه را نداشتید. زمینه� داستان برای یک فانتزی خوب آماده بود، اما این کتاب کتابی نبود که بتوانم از آن تمام قد دفاع کنم. حتی گاهی موقع خواندن آن قدر ناراحت و حتی عصبانی شدم که کتاب را بستم و تنها به خاطر قولی که به شاگردم داده‌بود� ادامه‌ا� دادم.
اولین چیزی که بیشتر از همه مایه� آزارم بود حجم تشابه نیمه اول کتاب با هری‌پات� بود، سوال من این است که مگر ذخیره خلاقیت در جهان پس از جی‌ک� رولینگ به پایان رسیده است؟ هری‌پات� کتاب محبوب من بود، در نوجوانی آن را بیشتر از ۱۲ بار خوانده‌بود�. برای همین حومه سکوت آزارم می‌داد� در حدی که در بعضی قسمت‌ه� احساس می‌کرد� نویسنده نه تنها تخیلات که حتی جملاتش را هم رولینگ وام گرفته. جنگل ممنوع، معجون مرکب پیچیده و چندین عنصر دیگر ساخته رولینگ با چند تغییر نام در داستان آمده بودند. نویسنده حتی صحنه‌ها� ورود هری� به "قدح اندیشه" را بازسازی کرده بود (تنها با این تفاوت که شخصیت اصلی داستان وارد قدح نمی‌ش� و معجونی می‌خور�.) اما صحنه‌ها� دیدن خاطره‌ه� بی‌نهای� مشابه با صحنه� دیدن خاطرات اسنیپ در هری‌پات� و یادگاران مرگ است. ماندانا (شخصیت اصلی داستان) در یکی از مهم‌تری� قسمت‌ها� داستان ذهن‌خوان� می‌کن� و به مجمع عمومی شخصیت شرور داستان می‌رو�! دقیقاً مشابه وقتی هری‌پات� در کالبد ولدمورت قرار می گرفت! در قسمتی شخصیت‌ها� داستان برای پیدا کردن سوالی به کتابخانه شهر رفتند و متاسفم که بگویم صحنه‌ها� جست‌وج� در کتابخانه عیناً مشابه صحنه‌ها� بیشماری بود که هرمیون در کتابخانه هاگوارتز جست و جو می‌کر�. حتی وجود قسمت ممنوع کتابخانه. و خیلی موارد دیگر که یه قدری توی ذوق می‌ز� که چندین بار در صد صفحه اول کتاب را بستم و و جمله "خودت باش! کپی پونصد تومنه" در ذهنم نقش بست.
اما چیزی که مهم‌ت� است، طرح اصلی داستان است. مسابقه سه جادوگر! یعنی حتی در نام مسابقه و افراد شرکت‌کنند� هم خلاقیتی وجود نداشت و شخصیت اصلی عیناً مشابه هری‌پات� و جام آتش بدون اینکه ثبت‌نا� کند وارد این مسابقه می‌ش�.
این حد تشابه در نیمه اول داستان قطعاً چیزی نیست که به راحتی "اندکی شبیه هری‌پات� بودن" تلقی شود. اما نکته امیدوارکننده این است که در نیمه دوم داستان نویسنده ما� را از این مصیبت نجات داد و صحنه‌های� خلق کرد که بکر و حتی ایرانی بودن� و یقین پیدا کردم که خلاقیت پس از جی‌کی‌رولین� همچنان وجود دارد. (گرچه این قسمت‌ه� هم تشابهاتی با جلد دوم دونده هزارتو داشت، اما ترجیح میده� در این مورد مثبت‌بی� باشم) در این قسمت وجود موجوداتی مثل سیمرغ و شیر بالدار که موجودات جادویی ایرانی بودند دلگرم کننده‌بو� حتی نویسنده موجوداتی جدید هم خلق کرده‌بو� که نشان می‌دا� آفرینش موجودات عجیب و غریب جادویی فقط هنر نویسندگان خارجی نیست.
مساله� بعدی این است که ما این کتاب را با عنوان یه فانتزیِ "ایرانی" می‌خوانی�. یعنی انتظار داریم "ایرانی بودن" در آن جاری باشد. اما به جز مناسبات تقویمی و نام‌ه� چیز دیگری در داستان چندان ایرانی نبود. حتی معماری‌ها� مکان‌ه� توسط نویسنده طوری توصیف نشده بود که معماری ایرانی را تداعی کند، و در ذهن من همان قلعه‌ه� و برج و بارو‌ها� غربی نقش می‌بس�. علاوه بر آن مدرسه مختلط و روابط خانواده‌ه� و دخترها و پسرها بیشتر مشابه غرب جدید بود. اگر مساله اسلام را هم کنار بگذاریم که ۱۳۰۰ سال است با هویت ایرانی ممزوج شده، چنین روابط و تصویر‌های� چندان مشابه ایران باستان هم نیست، حتی به نوعی می توان گفت این نوع روابط حتی چندان "شرقی" هم نیست.
در مورد پایان جلد اول هم فعلاً صحبت نمی‌کن� تا ببینیم در جلد دوم چه می‌شو� :)
همان طور که در اول متن گفتم سراغ این کتاب بروید! ارزشش را دارد حتی اگر دو جلدش ۱۰۰ هزار تومن باشد :)
July 12, 2019
مادرم می‌گ� اگه بخوای همراه امواج حرکت کنی، دیر یا زود از آبشار سقوط می‌کن�!
طی سال‌ها� اخیر فعالیت نویسنده‌ها� ایرانی توی حوزه� فانتزی و علمی‌تخیل� خیلیخیل� بیشتر و کیفیت کارشون هم واقعا بهتر شده و از طرفی ناشرها هم بیشتر کار به نویسنده‌ها� ایرانی بها می‌دن� هرچند که هنوز جای کار زیادی داره. «حومه� سکوت» هم یکی از همین کارهاست که حتی اگه نخوایم نگاه حمایتی بهش داشته باشیم اثر خوب و قابل‌قبول� محسوب می‌ش�.
داستان شروع خوب و جذابی داره که خواننده رو تقریبا میخکوب می‌کن�. در ادامه هم نسبتا خوب پیش می‌ر�. نکته� مهم درباره� کتاب اینه که نویسنده واقعا داستانی برای تعریف کردن داره و دست به قلم نبرده که «فقط» بنویسه. داستانی که با مقدمه‌چینی‌ها� مختلفش مشخصه جزئی از یک مجموعه� بزرگ‌تر� و البته جوری نوشته شده که خواننده رو دنبال خودش بکشونه.
اما متاسفانه مواردی توی داستان بود که گرچه کیفیت نهایی کار رو زیر سوال نمی‌بره� اما از اصالتش کم می‌کن� و این مایه� تأسفه. اگه داستان‌ها� هری� پاتر رو خونده باشین در جای‌جا� کتاب میتونی� شباهت‌ها� ریز و درشت این دو تا مجموعه رو احساس کنین. از مدرسه جادوگری گرفته تا مسابقه افسون‌گ� برتر (به سبک مسابقه سه جادوگر) یا بازی مخصوص جادوگرها (به سبک کوییدیچ با این توضیح که خود بازی ابداعی و خلاقانه بود) و حتی جزئیاتش (مثل داشتن گزارشگر سرخوشی که حین گزارش سوگیری‌ها� خاص خودش رو داره) یا درس‌ها� مختلفی که در مدرسه� جادوگری تدریس میشه� اهمیت دادن به برتری نژادی جادوگرها و تأکید روی اصالت خون از سوی قدرت حاکم، فِلین‌ه� (موجوداتی شبیه جن‌ها� خانگی) و موارد ریز و درشت دیگه‌ا� که خارج از حوصله� این متنه. با این حال و با وجود شباهت‌ها� زیاد به هری پاتر، داستان روند منحصر به فرد خودش رو داره، اما به عنوان خواننده ترجیح می‌داد� اصالت بیشتری هم داشته باشه.
ایراد دیگه� داستان به نظر من ارائه� پراکنده� اطلاعاته. خیلی جاها وقتی نویسنده موجوداتی رو معرفی می‌کن� زیاد بهشون نمی‌پرداز� یا در صورت پرداخت هم چندان قوی عمل نمی‌کن�. یا در متن به مخاطب نشون می‌د� که شخصیت اصلی داستانش به نکته‌ا� پی برده، اما این نکته رو برای خواننده افشا نمی‌کن� و مخاطب رو توی خماری بدی قرار می‌د� که باز هم به نظرم نکته� منفی محسوب می‌ش�.
در طول داستان مقطع‌ها� زمانی‌ا� هست که کلا نویسنده نادیده می‌گیر� و ازش هیچی برامون تعریف نمی‌کن� و در ادامه هم جوری رفتار می‌ش� انگار زمان توی اون بازه ساکن بوده و چندان رشد یا تغییری برای نقش اصلی داستان ایجاد نشده. بذارید بیشتر توضیح بدم. وقتی ماندانا به عنوان یک بیگانه وارد سرزمین جدیدی با موجودات جدید میشه� طبیعیه که کلی سوال توی ذهنش باشه که بخواد خیلی سریع جواب‌هاشو� رو پیدا کنه. اینکه قوانین اون دنیا چطوره، چه موجوداتی توش زندگی می‌کن� و الی آخر. در حالی که مثلا توی یک فصل ماندانا جواب یک سوال معمولیش رو می‌گیر� و در فصل بعد که روایت چند روز بعده سراغ یک سوال دیگه می‌ر�. انگار توی اون چند روزی که دانای کل برامون چیزی روایت نکرده ماندانا فقط میخوابیده و بیدار میشد� و زندگی روزمره رو انجام می‌داد� و منتظر بوده دوباره دانای کل سراغش بیاد که یادش بیافته ها! باید جواب فلان سوال رو هم پیدا کنم. در کل شخصیت ماندانا از نظر کنجکاوی و پرسیدن سوال زیادی خودداره و به نظرم از این لحاظ مصنوعیه.
اما فصل آخر کتاب به نظرم عالی بود، چون اتفاقاتی توش افتاد که تقریبا غیرمنتظره بود و خواننده رو ترغیب می‌کر� جلد بعدی رو بخونه. خوندن ادامه� مجموعه توی برنامه� من هم هست.
تا به حال فکر کردی اگر به چیزی خیلیخیل� امید داشته باشی، ممکنه چی بشه؟ ممکنه دست به کارهای احمقانه و غیرمنطقی بزنی و وقتی کاری بدون برنامه‌ریز� و از روی حماقت انجام بشه، شکست می‌خور� و بعد امید بیش از حد به ناامیدی ناگهانی تبدیل می‌ش� و این یعنی جنون...
August 12, 2024
ابتدای داستان یادآور خیلی از کتابای فانتزی معروف علی الخصوص هری پاتر بود ولی صبوری کردم و تمام تلاشمو کردم تا به شباهت ها بی توجهی کنم و به داستانی که نویسنده داره روایت میکنه توجه کنم و خداروشکر کتابی بود پر از نمادهای باستانی و ... که خیلی دوست داشتنیش کرد.
کتاب هیجان خودش رو به حد کافی داشت ، جادویی که برقرار بود هم قابل قبول بود ، پردازش شخصیت ها کامل نبود که امیدوارم در جلدهای بعدی هم داستان مسیر خوب و منسجمی رو پیش بگیره و هم پرداخت شخصیت ها به خوبی انجام بشه. به عنوان یک کار تالیفی فراتر از انتظارم بود.
پ.ن: دلم میخواد بهش ۴ ستاره کامل بدم.
کتاب هیجان خودش رو به حد کافی داشت ، جادویی که برقرار بود هم قابل قبول بود ، پردازش شخصیت ها کامل نبود که امیدوارم در جلدهای بعدی هم داستان مسیر خوب و منسجمی رو پیش بگیره و هم پرداخت شخصیت ها به خوبی انجام بشه. به عنوان یک کار تالیفی فراتر از انتظارم بود.
پ.ن: دلم میخواد بهش ۴ ستاره کامل بدم.
July 8, 2017
قبل از اینکه فصل آخر رو بخونم، قصد داشتم بیام اینجا بنویسم که اولین تجربه ام از فانتزی ایرانی خیلی بیشتر از حد انتظارم خوبه و به شدت گیرا و جذابه و نمیشه کنارش گذاشت.
ولی الان میشه خودم و کتابو باهم آتیش بزنم؟! ^_^
ولی الان میشه خودم و کتابو باهم آتیش بزنم؟! ^_^
May 21, 2023
افتخارآمیزه که چنین کتابهای� در ژانر فانتزی در ادبیات ایران وجود دارن و واقعا ناراحت‌کننده� که افراد کمی درموردشون اطلاع دارن. به نظرم این وظیفه� ما خواننده‌هاس� که به دیگران اطلاع بدیم که یکی از بهترین نمونه داستان‌ها� فانتزی توسط نویسنده‌ا� بااستعداد و دارای قلمی زیبا و از کشور خودمون نوشته شده...
August 29, 2022
اولین خوانش این کتاب بعد تصادفی ورق زدن و تیکه خوانی جلد سه بود. با این تفکر که احتمالا این هم مثل جلد سه برام نامفهوم و مضحکه که خب اشتباه میکردم.
از اون زمان این مجموعه شد Comfort series من و هر موقع احساس میکردم نیاز دارم از دنیای واقعی فاصله بگیرم, دوباره از اول میخوندم و با شخصیت هاش زندگی میکردم. با این حال، سه سالی میشد که جلد یک تا سه رو خودم توی کتابخونم نداشتم. تابستون امسال فرصت شد که مجموعه رو تکمیل کنم و دوباره برگردم به سرآغاز دشت پارسوا.
توی این اولین خوانشم بعد سه سال و ۴۶۷۳۶۴۲ بار خوانشم در کل, باز فضا و جهان داستانیش برام لذت بخش و شخصیت هاش زنده بودن. اون حس لوسی و مسخرگی نوشته های فانتزی ای که از شخصیت های ایرانی و عناصر ایرانی استفاده میکنن رو اصلا نداره و کار خیلی خوب از آب درومده. جز کارای زور چپونی و ایرانیزه شده ی ژانر فانتزی نیست و درواقع اولین تالیفی موفقی هست که تا الان تجربش رو داشتم. حیف که به اندازه ی کافی روش مانور داده نشد و چقدر پتانسیل بسط دادن داشت که خب، بگذریم :)
اینبار دو مورد بیشتر برام از همیشه بولد بودن. یکی بخش احساسی داستان و دوم میزان کله شقی احمقانه ی ماندانا. مورد دوم قبلا زیاد آزارم� نمی‌دا� ولی الان این همه کله شقی و پیش داوری از طرف نقش اصلی بیشتر حماقت میزنه تا جسارت. قبول دارم که جز خصوصیات مانداناست ولی میتونست این مورد مقدارش کمتر و انقدر آشش هم شور نباشه.
مورد اول هم که چون مجموعه با سیر اتفاقات زیادی رو به رو هست و باید یجورایی همه چی رو در نظر گرفت، میتونم درک کنم که نویسنده بخاطر جمع کردن همه ی این ها نتونسته زیاد روی بخش احساسی داستان کار کنه. حداقل این مورد برای جلد اول که داره یه دید کلی از جهانش رو بهمون میده انتظار می‌رف� که کمتر باشه که بود. گرچه بدترین مورد ابراز احساسات تعلق میگیره به رازیان که هرچقدر هم اگه موردی که گفتم رو در نظر بگیریم، بازم حتی از ابتدایی ترین ابراز احساسات از طرفش هم چشم پوشی شده بود. یجورایی خود خواننده باید نخ یکی از ریکشنای گذرای رازیان رو می‌گرف� تا بفهمه چخبره.
در کل، جلد اول رو تموم کردم و مثل همیشه دوسش داشتم چون جلدیه که داره موارد ارزشمندی رو بین شخصیت ها پایه ریزی می‌کن� و تماشا کردن این روند لذت بخش بود.
توصیه میکنم کتاب اول رو که تموم کردین، بلافاصله جلد دو رو شروع کنین چون با پایانی که این جلد داره حس میکنین که چقدر باز یا بد تموم� شد. توی جلد بعد براتون روشن میشه که چی شد و چرا.
از اون زمان این مجموعه شد Comfort series من و هر موقع احساس میکردم نیاز دارم از دنیای واقعی فاصله بگیرم, دوباره از اول میخوندم و با شخصیت هاش زندگی میکردم. با این حال، سه سالی میشد که جلد یک تا سه رو خودم توی کتابخونم نداشتم. تابستون امسال فرصت شد که مجموعه رو تکمیل کنم و دوباره برگردم به سرآغاز دشت پارسوا.
توی این اولین خوانشم بعد سه سال و ۴۶۷۳۶۴۲ بار خوانشم در کل, باز فضا و جهان داستانیش برام لذت بخش و شخصیت هاش زنده بودن. اون حس لوسی و مسخرگی نوشته های فانتزی ای که از شخصیت های ایرانی و عناصر ایرانی استفاده میکنن رو اصلا نداره و کار خیلی خوب از آب درومده. جز کارای زور چپونی و ایرانیزه شده ی ژانر فانتزی نیست و درواقع اولین تالیفی موفقی هست که تا الان تجربش رو داشتم. حیف که به اندازه ی کافی روش مانور داده نشد و چقدر پتانسیل بسط دادن داشت که خب، بگذریم :)
اینبار دو مورد بیشتر برام از همیشه بولد بودن. یکی بخش احساسی داستان و دوم میزان کله شقی احمقانه ی ماندانا. مورد دوم قبلا زیاد آزارم� نمی‌دا� ولی الان این همه کله شقی و پیش داوری از طرف نقش اصلی بیشتر حماقت میزنه تا جسارت. قبول دارم که جز خصوصیات مانداناست ولی میتونست این مورد مقدارش کمتر و انقدر آشش هم شور نباشه.
مورد اول هم که چون مجموعه با سیر اتفاقات زیادی رو به رو هست و باید یجورایی همه چی رو در نظر گرفت، میتونم درک کنم که نویسنده بخاطر جمع کردن همه ی این ها نتونسته زیاد روی بخش احساسی داستان کار کنه. حداقل این مورد برای جلد اول که داره یه دید کلی از جهانش رو بهمون میده انتظار می‌رف� که کمتر باشه که بود. گرچه بدترین مورد ابراز احساسات تعلق میگیره به رازیان که هرچقدر هم اگه موردی که گفتم رو در نظر بگیریم، بازم حتی از ابتدایی ترین ابراز احساسات از طرفش هم چشم پوشی شده بود. یجورایی خود خواننده باید نخ یکی از ریکشنای گذرای رازیان رو می‌گرف� تا بفهمه چخبره.
در کل، جلد اول رو تموم کردم و مثل همیشه دوسش داشتم چون جلدیه که داره موارد ارزشمندی رو بین شخصیت ها پایه ریزی می‌کن� و تماشا کردن این روند لذت بخش بود.
توصیه میکنم کتاب اول رو که تموم کردین، بلافاصله جلد دو رو شروع کنین چون با پایانی که این جلد داره حس میکنین که چقدر باز یا بد تموم� شد. توی جلد بعد براتون روشن میشه که چی شد و چرا.
August 17, 2024
۳.۵/۵
خبببببببب خیلی وقت بود می‌خواست� برم سراغش و خوشحالم بالاخره وقتی رفتم که چاپ کل مجموعه تموم شده و می‌تون� دنبال هم بخونمش. روند داستان کمی آروم تر از چیزی بود که انتظار داشتم اما با توجه به اینکه جلد اول بود و مسئولیت جهان سازی روی دوشش بود کاملا این موضوع طبیعی بود. شخصیت پردازی داستان خیلییییییییی خوب بود.
3کیانیک و رازیان؛ عزیزانم>>>>>>>>
جهان داستان خیلی زیباست. من کلا خیلی طرفدار فانتزی‌های� هستم که می‌گ� همه چیز دقیقا د��ره زیر گوش ما آدم عادی‌ه� اتفاق می‌افته� فقط ما ازش بی خبریم.
یه چیزی بود اما در مورد داستان که خیلی اذیتم کرد یه جاهایی. اینکه وقتی ظاهر جهان داستان توصیف میشد� تصاویر توی ذهن من بیشتر شبیه عکسای دشتای ایرلند و اسکاتلند، باروهای اروپایی قدیمی و روستاهای انگلیسی بودن، تا اینکه شبیه بناها و شهر‌ها� ایرانی باشن و انتظار فضای ایرانی‌تر� رو داشتم که به بیان چند رسم و اسامی انسان‌ه� و گیاهان ختم نشه.
اما در کل این کتاب رو خیلی دوست داشتم. جهان و شخصیت‌ها� گیرا و زیبایی داشت که دوست ندارم ازشون جدا بشم. به شدت برای خوندن ادامه� مجموعه اشتیاق دارم.
خبببببببب خیلی وقت بود می‌خواست� برم سراغش و خوشحالم بالاخره وقتی رفتم که چاپ کل مجموعه تموم شده و می‌تون� دنبال هم بخونمش. روند داستان کمی آروم تر از چیزی بود که انتظار داشتم اما با توجه به اینکه جلد اول بود و مسئولیت جهان سازی روی دوشش بود کاملا این موضوع طبیعی بود. شخصیت پردازی داستان خیلییییییییی خوب بود.
3کیانیک و رازیان؛ عزیزانم>>>>>>>>
جهان داستان خیلی زیباست. من کلا خیلی طرفدار فانتزی‌های� هستم که می‌گ� همه چیز دقیقا د��ره زیر گوش ما آدم عادی‌ه� اتفاق می‌افته� فقط ما ازش بی خبریم.
یه چیزی بود اما در مورد داستان که خیلی اذیتم کرد یه جاهایی. اینکه وقتی ظاهر جهان داستان توصیف میشد� تصاویر توی ذهن من بیشتر شبیه عکسای دشتای ایرلند و اسکاتلند، باروهای اروپایی قدیمی و روستاهای انگلیسی بودن، تا اینکه شبیه بناها و شهر‌ها� ایرانی باشن و انتظار فضای ایرانی‌تر� رو داشتم که به بیان چند رسم و اسامی انسان‌ه� و گیاهان ختم نشه.
اما در کل این کتاب رو خیلی دوست داشتم. جهان و شخصیت‌ها� گیرا و زیبایی داشت که دوست ندارم ازشون جدا بشم. به شدت برای خوندن ادامه� مجموعه اشتیاق دارم.
February 24, 2024
اول می‌خواست� بگم که «به عنوان یک فانتزی ایرانی، خوب بود»؛ ولی بعد دیدم اصلا لزومی نداره، چون به عنوان یک فانتزی کتاب خوبی بود.
این کتاب سه چهار سال گوشه� کتابخونه� کز کرده بود، ولی به نظرم خوب شد که موند تا الان بخونمش. البته خوب که... بستگی به این داره که بتونم جلد بعد که چاپ تمام شده رو پیدا کنم یا نه. :))
من از خوندنش لذت بردم. تعلیق خوبی داشت و خواننده رو به راحتی با داستان همراه می‌کر�. هیجان، تنش، غم و امید شخصیت‌ه� رو مثل این‌ک� زندگی خودم باشه تجربه می‌کرد�.
قطعا یه سری شباهت‌ه� به سایر داستان‌ها� فانتزی نوجوان داشت؛ مخصوصا با در نظر داشتن حدس‌های� که درباره ادامه� مجموعه می‌زن�. ولی این شباهت‌ه� برای من آزاردهنده نبود. تو بعضی ریویوهای دیگه دیدم که افراد از شباهتش به هری پاتر گفته‌ن� ولی خب، من هری پاتر رو نخونده�. :))
تجربه خوبی بود و زین پس به دیگران پیشنهادش خواهم داد.
این کتاب سه چهار سال گوشه� کتابخونه� کز کرده بود، ولی به نظرم خوب شد که موند تا الان بخونمش. البته خوب که... بستگی به این داره که بتونم جلد بعد که چاپ تمام شده رو پیدا کنم یا نه. :))
من از خوندنش لذت بردم. تعلیق خوبی داشت و خواننده رو به راحتی با داستان همراه می‌کر�. هیجان، تنش، غم و امید شخصیت‌ه� رو مثل این‌ک� زندگی خودم باشه تجربه می‌کرد�.
قطعا یه سری شباهت‌ه� به سایر داستان‌ها� فانتزی نوجوان داشت؛ مخصوصا با در نظر داشتن حدس‌های� که درباره ادامه� مجموعه می‌زن�. ولی این شباهت‌ه� برای من آزاردهنده نبود. تو بعضی ریویوهای دیگه دیدم که افراد از شباهتش به هری پاتر گفته‌ن� ولی خب، من هری پاتر رو نخونده�. :))
تجربه خوبی بود و زین پس به دیگران پیشنهادش خواهم داد.
February 27, 2018
داستان خیلی روان و جذاب روایت شده, در اوایل داستان احساس غریبی داشتم چون دفعه اولی بود که یه داستان فانتزی با نام های ایرانی و فرهنگ پارسی مثل شب یلدا و عید نوروز می خوندم
واقعا هر عیب و ایرادی که به این کتاب بگیرم بنی اسراییلی به حساب میاد چون واقعا جذاب بود
حالا بریم سراغ نقد ها
۱. شروع بشدت فوق العاده و نفس گیری داشت و واقعا شوکه کننده بود و مشابه این شروع رو تنها در هری پاتر میشه پیدا کرد
۲.ادامه داستان کمی خسته کننده بود البته طبیعیه که در ابتدای آشنایی با کارکتر ها همچین اتفاقی رخ بده
۳.اسم رازیان و نیازان غلط اندازه هی باید چک میکردم :)
۴. نمیدونستم نیازان پسره :D
۵. سیر منطقی خیلی خوبی برای آشنایی ما با کاراکتر اصلی طی شد
۶. بهترین جای داستان در اواخرش اتفاق می افته یعنی از ابتدای شروع مسابقه سه افسونگر
۷. پایان داستان یکی از غریب ترین پایان هاست که تو هیچ کتاب فانتزی ای ندیده بود :|
قشنگ معلومه میخواسته خواننده رو سکته بده
جدای از داستان نفس گیر و جذابش بنظرم این مجموعه دشت پارسوا شباهت های بسیاری به هری پاتر داره
اما فقط یه کپی (کاپی) نیست! داستانی کاملا جدید فوق العادس
امیدوارم جلد دومش هم به همین خوبی باشه
واقعا هر عیب و ایرادی که به این کتاب بگیرم بنی اسراییلی به حساب میاد چون واقعا جذاب بود
حالا بریم سراغ نقد ها
۱. شروع بشدت فوق العاده و نفس گیری داشت و واقعا شوکه کننده بود و مشابه این شروع رو تنها در هری پاتر میشه پیدا کرد
۲.ادامه داستان کمی خسته کننده بود البته طبیعیه که در ابتدای آشنایی با کارکتر ها همچین اتفاقی رخ بده
۳.اسم رازیان و نیازان غلط اندازه هی باید چک میکردم :)
۴. نمیدونستم نیازان پسره :D
۵. سیر منطقی خیلی خوبی برای آشنایی ما با کاراکتر اصلی طی شد
۶. بهترین جای داستان در اواخرش اتفاق می افته یعنی از ابتدای شروع مسابقه سه افسونگر
۷. پایان داستان یکی از غریب ترین پایان هاست که تو هیچ کتاب فانتزی ای ندیده بود :|
قشنگ معلومه میخواسته خواننده رو سکته بده
جدای از داستان نفس گیر و جذابش بنظرم این مجموعه دشت پارسوا شباهت های بسیاری به هری پاتر داره
اما فقط یه کپی (کاپی) نیست! داستانی کاملا جدید فوق العادس
امیدوارم جلد دومش هم به همین خوبی باشه
January 14, 2019
امیدوارم اگر بگویم هنوز به کیانیک امیدوارم کتک نخورم
حتی درمورد لحظات پایانی کتاب اول، فکر می‌کن� در جلد بعدی به چیز دیگری تبدیل شود و این فقط پایانی نفسگیر برای جلد یکم باشد تا با هیجان لازم سراغ جلد بعدی برویم
انتخاب اسم شخصیت‌ه�: خوب
آفرینش و توصیف مکان داستان: خوب
طرح و توطئه: به‌خصو� با توجه به تعداد صفحات، انتظارم چیزی قوی‌ت� و بهتر بود
پرداختن به جزئیات: از دید من مناسب و بعضی جاها، خوب نبود
همیشه با خودم فکر می‌کن� اگر نویسنده باشم، احتمال دارد (خیلی هم احتمال دارد) که از عناصر مشترک در فرهنگ‌ه� و آثار نویسندگان دیگر استفاده کنم اما مهم این است که باید آ‌نه� را طوری در بافت داستانم به‌کا� ببرم که شباهتشان در خدمت آفرینش چیز جدیدی در داستان من باشد (مثال: سیمرغ و یاری‌رسان� و شفادهندگیش در این داستان و ققنوس در داستان هری پاتر)
به هر حال، نویسندة جوان جسور این اثر، برای خلق چنین داستان و دنیایی در ادبیات ما، درخور ستایش و احترام است و برایشان آرزوی موفقیت دارم
احتمال دارد وقتی جلدهای بعدی را بخوانم امتیازدهی‌ا� تغییر کند چون به هر صورت، داستان در جای حساسی تمام شده و خیلی از مطالب این جلد مقدمه‌ا� برای جلدهای بعدی‌ان� که هنوز به بار ننشسته‌ان�
حتی درمورد لحظات پایانی کتاب اول، فکر می‌کن� در جلد بعدی به چیز دیگری تبدیل شود و این فقط پایانی نفسگیر برای جلد یکم باشد تا با هیجان لازم سراغ جلد بعدی برویم
انتخاب اسم شخصیت‌ه�: خوب
آفرینش و توصیف مکان داستان: خوب
طرح و توطئه: به‌خصو� با توجه به تعداد صفحات، انتظارم چیزی قوی‌ت� و بهتر بود
پرداختن به جزئیات: از دید من مناسب و بعضی جاها، خوب نبود
همیشه با خودم فکر می‌کن� اگر نویسنده باشم، احتمال دارد (خیلی هم احتمال دارد) که از عناصر مشترک در فرهنگ‌ه� و آثار نویسندگان دیگر استفاده کنم اما مهم این است که باید آ‌نه� را طوری در بافت داستانم به‌کا� ببرم که شباهتشان در خدمت آفرینش چیز جدیدی در داستان من باشد (مثال: سیمرغ و یاری‌رسان� و شفادهندگیش در این داستان و ققنوس در داستان هری پاتر)
به هر حال، نویسندة جوان جسور این اثر، برای خلق چنین داستان و دنیایی در ادبیات ما، درخور ستایش و احترام است و برایشان آرزوی موفقیت دارم
احتمال دارد وقتی جلدهای بعدی را بخوانم امتیازدهی‌ا� تغییر کند چون به هر صورت، داستان در جای حساسی تمام شده و خیلی از مطالب این جلد مقدمه‌ا� برای جلدهای بعدی‌ان� که هنوز به بار ننشسته‌ان�
October 14, 2022
توصیفاتش رو خیلی دوست داشتم و این نشون میده که عزیزی قوه تخیل واقعا خاص و خوبی داره.
نکته ای که هم در این مجموعه آزارم میده سانسوره...
به نظرم میاد که خیلی جاهای رمان رو یا خود نویسسنده ناخودآگاه و یا خودآگاه (به خاطر ممیزیها) سانسور کرده.. و این خیلی حیفه و واقعا چندجایی به روایت ضربه زده به نظرم.
نکته ای که هم در این مجموعه آزارم میده سانسوره...
به نظرم میاد که خیلی جاهای رمان رو یا خود نویسسنده ناخودآگاه و یا خودآگاه (به خاطر ممیزیها) سانسور کرده.. و این خیلی حیفه و واقعا چندجایی به روایت ضربه زده به نظرم.
November 6, 2019
I like this one . �
August 18, 2018
nice , thrilling full of unexpected events .
sometime I feel a little bit copy of Harry Potter
sometime I feel a little bit copy of Harry Potter
April 16, 2020
فقط این رو می‌گ� که ایهاالناس، نخونید از دستتون رفته!
July 14, 2021
به جرئت می گم تا الان این بهترین کتاب تالیفیه که خوندم. ۴ صفحه آخر نظرم رو نسبت به کتاب عوض کرد. خب اول از خوبی ها شروع می کنم.
قلم نویسنده قلم گیرایی بود و توصیفات اون زیبا و جالب بود.داستان بر خلاف دیگر داستان های ایرانی که خوندم اصلا کلیشه ای نبود.روند داستان فوق العاده بود و پیچش جالبی داشت اما خاص نبود.
اصلا نمی شد حدث زد که چه اتفاقی می خواد بیفته و همین خیلی رو جذاب بودن داستان تاثیر گذاشته بود.ایده داستان در نگاه اول خیلی شبیه هری پاتر و� هست اما اگر شروع بکنید به خوندن کتاب قطعا می فهمید که برعکس؛ اصلا شبیه هری پاتر نیست. من شخصیت پردازی ها رو دوست داشتم اما اگه یکم بیشتر به شخصیت ها پرداخته شده بود عالی می شد(راستش من اصلا اسامی رو یادم نمی موند😅). دیگه از پایانش نگم. پایان داستان فوق العاده بود و حتی می تونست مشکلات داستان رو پنهان کنه.
خب بریم سراق بدی ها
شاید من گفته باشم توصیفات زیبا و جالب بودن اما گاهی توصیفات گنگ بود و جوری بود که آدم اصلا نمی تونست صحنه ثابتی در ذهنش قرار بده و تو ذوق می زد.داستان هم یکمی الکی طولانی بود و تقریبا ۱۰۰ صفحه ای اضافه داشت.
همین ها باعث شد که من خسته بشم و برای مدتی طولانی کتاب رو ول کنم که جدا از این کارم پشیمونم.
در کل این کتاب فوق العاده بود و پیشنهاد می کنم حتما بخرید و بخونیدش📚🤓😁
امتیاز من ۴.۵⭐️
قلم نویسنده قلم گیرایی بود و توصیفات اون زیبا و جالب بود.داستان بر خلاف دیگر داستان های ایرانی که خوندم اصلا کلیشه ای نبود.روند داستان فوق العاده بود و پیچش جالبی داشت اما خاص نبود.
اصلا نمی شد حدث زد که چه اتفاقی می خواد بیفته و همین خیلی رو جذاب بودن داستان تاثیر گذاشته بود.ایده داستان در نگاه اول خیلی شبیه هری پاتر و� هست اما اگر شروع بکنید به خوندن کتاب قطعا می فهمید که برعکس؛ اصلا شبیه هری پاتر نیست. من شخصیت پردازی ها رو دوست داشتم اما اگه یکم بیشتر به شخصیت ها پرداخته شده بود عالی می شد(راستش من اصلا اسامی رو یادم نمی موند😅). دیگه از پایانش نگم. پایان داستان فوق العاده بود و حتی می تونست مشکلات داستان رو پنهان کنه.
خب بریم سراق بدی ها
شاید من گفته باشم توصیفات زیبا و جالب بودن اما گاهی توصیفات گنگ بود و جوری بود که آدم اصلا نمی تونست صحنه ثابتی در ذهنش قرار بده و تو ذوق می زد.داستان هم یکمی الکی طولانی بود و تقریبا ۱۰۰ صفحه ای اضافه داشت.
همین ها باعث شد که من خسته بشم و برای مدتی طولانی کتاب رو ول کنم که جدا از این کارم پشیمونم.
در کل این کتاب فوق العاده بود و پیشنهاد می کنم حتما بخرید و بخونیدش📚🤓😁
امتیاز من ۴.۵⭐️
May 27, 2024
دشت پارسوآ، حومه� سکوت.
من علاقه‌ا� به رمان های ایرانی واقعا ندارم و به نظرم رمان هایی که درقالب دنیای جادوگری هم می‌نویس� خیلی کلیشه‌ا� نوشته می‌ش�.
اما ناگهانی دلم خواست این کتابو بخونم و واقعا از خوندنش پشیمون نیستم. در بین رمان های ایرانی خیلی خیلی خوب جلو رفته و به نظرم خیلی کم بهش توجه شده و آندرریتده.
اوایل داستان براتون کسل‌کنند� پیش می‌ر� ولی از اواسط به بعد داستان خیلی جالب می‌ش�.
اگه به سری داستان‌ها� هری پاتر علاقه داشته باشید از دشت پارسوآ هم خوشتون میاد.
داستان درقالب دنیای جادوگری هستش که ماندانای آدمیزاد به وسیله احیا شدن توسط یکی از جادوگران دشت پارسوآ به نام رازیان وارد دنیای جادوگری می‌ش�. اما این عمل رازیان در دنیای جادوگری خطای بزرگی محسوب می‌ش� و خیلی از مردم از وجود ماندانا در دنیای جادوگران ناراضی‌ا�. که بعد از گذشت مدتی حکمی توسط بزرگان و کلا مقام های جادوگری صادر می‌ش� که اون حکم شرکت کردن ماندانا و دوستش آبتین در مسابقه� وحشتناکی هستش که هرساله برگزار می‌ش�.
همونطور که برنده شدن در این مسابقه کلی افتخار و شهرت داره، پس مسابقه خیلی سختیه که پنج شرکت کننده باید از جنگل وحشتناک در دشت بیرون بیان.
و توی حومه� سکوت اتفاقات و درگیری های ماندانا با اهالی و مسابقه و� نوشته شده.
و نمی‌خوا� براتون اسپویل کنم ولی آخرش خیلی شوکه شدم و هنوز موندم که چجوری!!
من علاقه‌ا� به رمان های ایرانی واقعا ندارم و به نظرم رمان هایی که درقالب دنیای جادوگری هم می‌نویس� خیلی کلیشه‌ا� نوشته می‌ش�.
اما ناگهانی دلم خواست این کتابو بخونم و واقعا از خوندنش پشیمون نیستم. در بین رمان های ایرانی خیلی خیلی خوب جلو رفته و به نظرم خیلی کم بهش توجه شده و آندرریتده.
اوایل داستان براتون کسل‌کنند� پیش می‌ر� ولی از اواسط به بعد داستان خیلی جالب می‌ش�.
اگه به سری داستان‌ها� هری پاتر علاقه داشته باشید از دشت پارسوآ هم خوشتون میاد.
داستان درقالب دنیای جادوگری هستش که ماندانای آدمیزاد به وسیله احیا شدن توسط یکی از جادوگران دشت پارسوآ به نام رازیان وارد دنیای جادوگری می‌ش�. اما این عمل رازیان در دنیای جادوگری خطای بزرگی محسوب می‌ش� و خیلی از مردم از وجود ماندانا در دنیای جادوگران ناراضی‌ا�. که بعد از گذشت مدتی حکمی توسط بزرگان و کلا مقام های جادوگری صادر می‌ش� که اون حکم شرکت کردن ماندانا و دوستش آبتین در مسابقه� وحشتناکی هستش که هرساله برگزار می‌ش�.
همونطور که برنده شدن در این مسابقه کلی افتخار و شهرت داره، پس مسابقه خیلی سختیه که پنج شرکت کننده باید از جنگل وحشتناک در دشت بیرون بیان.
و توی حومه� سکوت اتفاقات و درگیری های ماندانا با اهالی و مسابقه و� نوشته شده.
و نمی‌خوا� براتون اسپویل کنم ولی آخرش خیلی شوکه شدم و هنوز موندم که چجوری!!
January 31, 2024
خب روند داستان یکمی کند بود ولی شنیدم که بقیه جلدها دربرابر این چیزی نیست و دارک بود من همش داشتم تصور میکردم که ازش سریال می‌ساخت� چجوری میشد مو به تنم سیخ میشه اصلا و... عاشق کاور کتابم کی نمیتونه عاشق باشه؟ بچه ها می‌خوا� جلد دوم رو بخونم ولی جلد اول رو خیلی وقت پیش خوندم الان بیشتر داستان یادم رفته نمی‌دون� چیکار کنم😅
December 5, 2021
اصلا خوب نبود و چقدر حرص خوردم از اینکه امتیاز بالایی داره!
October 12, 2023
وات د فاک جاست هپند؟😭😭
پشمام.
کتاب جالبی بود و میشه گفت کلیشه ای نیست.
حوصلم بعضی جاهاش به خاطر کند بودن روند داستان سر میرفت ولی ارزش خوندن رو داشت.
پشمام.
کتاب جالبی بود و میشه گفت کلیشه ای نیست.
حوصلم بعضی جاهاش به خاطر کند بودن روند داستان سر میرفت ولی ارزش خوندن رو داشت.
April 10, 2024
واقعا با تک تک شخصیت ها زندگی کردم :)
December 11, 2024
خیلی خیلی لذت بردم از فضای داستان
استفاده از اساطیر ایرانی و نام های پارسی عالی بود
این مجموعه خیلی قابلیت اینو داره که فیلم شه
استفاده از اساطیر ایرانی و نام های پارسی عالی بود
این مجموعه خیلی قابلیت اینو داره که فیلم شه
January 6, 2022
kianik.
Displaying 1 - 27 of 27 reviews
Can't find what you're looking for?
Get help and learn more about the design.