اکبر رادی (۱۰ مهر ۱۳۱۸ - ۵ دی ۱۳۸۶) نمایشنامهنوی� معاصر ایرانی بود.
اکبر رادی در شهر رشت زاده شد. او در ده سالگی به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. رادی که دانش آموخته رشته علوم اجتماعی از دانشگاه تهران بود، تحصیل در دوره کارشناسی ارشد این رشته را نیمه کاره گذاشت و پس از طی دوره تربیت معلم، به شغل معلمی روی آورد.
پرده� اول رو که خوندم میخواست� در آخر بهش 5 ستاره بدم... دیالوگها� قوی و پرکشش و داستان پرتعلیق اما کمک� اتفاقی جدیدی تو نمایشنامه نمیدید�... برای همین کمک� از ریتم افتاد اما برای خوندن نمایشنامه� بدی نیست... اولین نمایشنامه� اکبر رادی از دهه� طلایی 40.
روزنه ابی اولین نمایشنامه اکبر رادی و نگارش ۱۳۳۸ هست . نام روزنه ابی اشاره ایست به راهی به سمت اسمان و ازادی و قصه جوانانی است که ضد پدران بازاری و ملاکشان میشورند . نمایشنامه بسیار به عناصر نمایش خسیس مولیر نزدیک است و نیاز است بررسی تطبیقی نیز در این خصوص انجام شود ولی بر خلاف خسیس که کمدی بود روزنه ابی درامی تلخ و نزدیک به تراژدیست . پیله اقا که پیرمردی کاسب به شدت خسیس و دغلباز است دو فرزند خود را تحت فشار قرار داده است و این باعث فرار فرزندان و تغییر ماهیت بخصوص پسرش احسان از یک جوان مهربان به انسانی به شدت سرخورده و پر از خشم میشود .
دهه� سال پیش اجرای تلویزیونی این نمایشنامه را دیده بودم. امروز، با دلتنگی برای اون روزها بود که خوندمش. در زمانه خودش (وقتی نوشته شده من تازه متولد شده بودم، بیش از شصت سال پیش) از نظر محتوا احتمالا پیشرو بوده، اما خیلی شعاری است و اگر خاطره خوش اجرای تلویزیونیش نبود، بعید میدون� تا آخر میخوندم�
یک. نگاه کنین! پشت اون کوهها� مهآلو� یک مرد ایستاده، یه حیوان زخمی که شما خیلی دوست دارین بچّه خطابش کنین، بچّها� که در هیبت یک نگاه شما از ترس کفشها� خودشو لنگه به لنگه بپوشه... اون با بی پناهی خودشو از این لحظه به اون لحظه پرتاب میکن� و با چشمها� پر از التماس به درهای بسته میزن�... و در همین روز روشن این بشارتم به شما مید�: این خونه دیگه روی آرامشو به خودش نمیبین�. من خانوادۀ شما رو منقرض میکن�. دو. دومین نمایشنامها� است که از رادی میخوان�. فضا این بار هم شمال کشور است. به نظرم رادی در انتقال حس مکانه� خیلی موفّق است. فضای بارانی شهر رشت.. آدمه�.. مهمتری� دغدغۀ رادی در این نمایشنامه بنیان خانواده است و در کنار آن از رفتن و مهاجرت حرف میزن�. از تغییر. از سنّت. از ازدواج. از پول. با اینک� آخرین بازنویسی برای سال هفتاد و دو است، امّا همچنان نمایشنامۀ قابل بررسی است.
قرار است پایاننام� کارشناسی طراحی صحنه ام را بر اساس یکی از نمایشنامهها� اکبر رادی بسازم. برای همین شروع کردها� به خواندن نمایشنامههای�. این اولین نمایشنامه است. پرده اول چشمگیر اما باقی پردهه� خسته کننده اند. روزنه آبی ینی چشم انداز آسمانی که ابری و مه گرفته نیست.