پشت جلد کتاب حرکت در مه: کتابی که در دست دارید به طور مشخص بر داستاننویس� (داستان کوتاه، داستان بلند و رمان) متمرکز است، اما آگاهانه به گونها� تنظیم شده که بخش اعظم آن برای فیلمنامهنویسا� در دو حوزه� طراحی شخصیت و پلات، و نیز برای نمایشنامهنویسا� در امر خطیر شخصیتپرداز� کاملاً قابل استفاده باشد.
چهار ستارها� برای تسلط محمدحسن شهسواری است به مباحثی که در کتاب مطرح میکن� و آن فهرست طولانی و مفصل منابع در انتهای کتاب. هر آدمی لابد برای نوشتن و خوب نوشتن شیوها� دارد و شهسواری هم شیوه� خودش را در این کتاب پیاده کرده. شیوهها� نوشتن را هم نمیشو� ارزشگذار� کرد؛ این خوب است و آن بد است. آدم خودش باید شیوها� را پیدا کند، حتی اگر شیوها� تبعیت نکردن از هیچی� از کتابها� آموزش داستان و رمان باشد. شهسواری قصد دارد به نویسنده کمک کند تا قبل از شروع نوشتن رمان، یک خلاصه� سه� هزار کلمها� از آن را بنویسد. او برای رسیدن به این خلاصه، تلاش میکن� شخصیته� را واکاوی کند. با استفاده از نظریهها� شخصیت، کهنالگوه� و روانکاوی یونگ به یک پیشینه� خوب و مفصل از شخصیته� برسد و رابطه� شخصیته� را هم با نظریهها� مربوط به عشق پایهریز� کند. شهسواری به نویسنده کمک میکن� که ساختمان رمانش را مثل یک معمار روی نقشها� چفتوبستدا� پیاده کند اما اینه� به این معنی نیست که اگر کسی کتاب را بخواند بعدش میتوان� یک شاهکار بنویسد. هر کتابی در دو ساحت نوشته میشود� فرم و اندیشه. شهسواری در ساحت فرم نویسنده را یاری میکن� اما ساحت اندیشه، به افکار و درونیات و تجربهها� نویسنده و همچنین مطالعاتش در حوزهها� دیگر ربط دارد و قرار نیست کسی به ما یاد بدهد چطور فکر کنیم و یا کدام محتوای عمیق را چرا و چطور در رمانما� بگنجانیم. این را هم بگویم که خیلیه� را دیدها� که میگوی� کارگاه رمان شهسواری -که کتابش را براساس دریافته� و روش تدریسش از آن کارگاه نوشته- خیلی خوب است چون نسیم مرعشی کتاب پاییز فصل آخر سال است را در آن کارگاه نوشته. از درستیا� خبر ندارم و کتاب را هم نخواندها� اما حتم دارم که اگر آن کتاب، کتاب موفقی است نویسندها� در هر کارگاهی که شرکت میکر� میتوانس� آن را بنویسد. درست است که کتابه� کمککنندهان� اما در حین نوشتن، نویسنده تنهاست.
کتاب «حرکت در مه؛ چگونه مثل یک نویسنده فکر کنیم» رو به کسانی که دوست دارند به صورت حرفهایت� داستان بنویسند، پیشنهاد میکن�. این کتاب ماحصل ساله� تجربه و تلاش و تدریس محمد حسن شهسواری هستش. حتما رمانه� و داستانها� ایشون رو خوندید. از ظاهر قطور این کتاب اصلا نترسید. ادبیات این کتاب بسیار روان و سلیس هستش و خوندنش خیلی لذتبخش�. این کتاب یک مرجع خیلی خوبه که میش� به خیلی از سرفصلها� مراجعه کرد و هرزگاهی مطالعها� کرد.
این امتیاز احتمال زیادی داره که بعداً تغییر کنه، چون کتاب حرکت در مه اولین کتاب منسجم و منطقیا� بود که در این باب خوندم و مهمت� این که تقریباً نظرم با نویسنده در مورد کتابها� ایرانی و غیرایرانی یکی بود. باید کتابها� دیگها� بخونم تا قدرت مقایسه داشته باشم، ولی تا اینجا از حیث کمال و کمککنند� بودن چهار ستاره مید�.
کتابی که به ضرورت باید خواند. در بعضی موارد بسیار مهندسی گونه و صفر و یک بندی شده پیش می رود اما نکته های بسیار ریز و ظریفی برای یادگیری و تمرین دارد. کتاب برخلاف ظاهر بسیار عولناک و بزرگش بسیار روان خوان وفرح بخش است. . یکی از چیزهایی که من از این کتاب یاد گرفتم. مراحل نویسندگی. نادانی- توهم دانایی- ذوق زدگی- استادی- نبوغ . اشنایی زدایی - وظیفه ی مهم ادبیات . بهترین تیپ شخصیتی برای رمان نویسی درونگرای احساسی شهودی قضاوتگر . کلمات هر کدام تعاریف دقیق دارند و به عنوام مثال درون گرا در اینجا به معنای ساکت و آرام نیست. احساسی هم مساوی احساساتی نیست. . "جهان مثالی رمان"
سعی کردم سر صبر و حوصله بخونمش. کتاب خوبی بود. راهنمای ورود به دنیای نویسندگی. یه کلیدی برای ورود به دنیای نویسندگی و حتی خواننده حرفها� شدن. من کتابها� زیادی تو این حوزه نخوندم اما فکر میکن� این کتاب برای شروع کتاب خیلی خوبی باشه. به خصوص اینکه ایرانیزه شده است و در واقع مثاله� و ارجاعات به رمانها� فارسی داره. نکته� خیلی خوب کتاب تسلط نویسنده در کنار شیوایی بیانه. هرجا که نویسنده نظر خودش رو گفته مشخصه و هرجا که نقل قول شده هم مشخصه و منابع برای مطالعه بیشتر همونجا گفته شده.(نه مثلا تو ارجاعات پایان کتاب که ادم سراغشون نمیره) شهسواری دائما به روانشناسی و اسطوره شناسی و گاهی فلسفه گریز میزن� که به نظرم دونستن ابتدایی شون برای هر نویسنده و حتی خوانندها� واجبه. من قبل از خوندن این کتاب، اسطوره شناسی زنان و مردان «جین شینودا بولن» رو خونده بودم و خب استفاده شون به این شکل در داستان نویسی برام خیلی جالب بود.
بدون هیچگون� غلوی باید بگم که این کتاب، نگاه من به نوشتن، یعنی مورد علاقهتری� فعالیتی که برای خودم سراغ دارم، را به کلی دگرگون کرد. همچین در همین ابتدا باید اعتراف کنم که روز اولی که ساسان این کتاب را به دستم داد، پیش خودم گفتم «این پسر با خوندن این جور کتابه� هیچوق� نویسنده نمیشه. فوق� منتقد ادبی خوبی از آب دربیاد» با اصرار از ساسان و اکراه از من، کتاب را خریدم. همان طور که احتمالن میبینی� در امر خواندن� هم از هیچگون� تنبلی و کاهلی فرو گذار نبودم. البته در یک سوم ابتدایی کتاب متوجه درخشندگی و ژرف بودن کار نویسندهٔ آن شدم اما خب زور تنبلی بر ارادهٔ من چربید و تمام کردن� تا امروز طول کشید. سزاست در اینجا اشارها� هم به دوست مایل به نوشتن دیگرم بکنم که به تپصیهٔ من کتاب را تهیه کرد و حتی زودتر از اینجانب تمام و کمال خواندش و بعد سر فرصت به ریش من خندید که چطور هنوز خودم اندر خمِ یک کوچها�. بیش� این کتابیس� که باره� و باره� در خلال نوشتن به آن رجوع خواهم کرد و به هر آدم علاقهمن� به نوشتن حرفها� و جدی توصیها� میکن�. هر چند مباحث انسانشناس� و تحلیل جامعهٔ ایرانی در آن چنان مفید و مهم است که اگر به من باشد، کتاب را برای باقی ایرانیان هم نسخه میگیر�. اما خب دربارهٔ ما ایرانیان، تنبلی را خوش است. چه جای خواندن کتابی هفصد و فلان قدر صفحها� آن هم برای درک و شناخت شخصیت ایرانی در گذر زمان و بستر ادبیات! باری با همه اینه� اگر هنوز در خود جنمِ نویسنده شدن سراغ دارید، بشتابید که این، دُرِّ گرانبهاییس�
به نظرم نویسندگی انقدر منعطف هست که نشه اونو در یک سری تیپ و فرمول و ساختار چیدش. این چیزیه که خود نویسنده کتاب بهش اذعان داره ولی انگار یجاهایی یادش میرفته و کلا میزده جاده خاکی. گرچه برای خود من این کتاب بیشتر یه حالت مکاشفه درونی داشت تا بیشتر خودمو بشناسم و بفهمم دقیقا کجای کارم و همینش برای من خیلی نکته مثبتی محسوب میشه.
شهسواری بسیار ذهنی زیبا دارد. این رُ در همان ابتدای کتاب میفهمی�. ذهنی رِند؛ ذهنی یونگی. به داستان نویسی از هر سویی میتاز�. امانا� نمیدهد� نویسنده را؛ نوشته را؛ دنیا را. این کتاب زیباست. این کتاب سفر است. بارها خودم را در لابلای خطوطا� دیدم—� دنیایی که در آن زندگی میکنم� آدمهای� که میبین� و میشنوم� همه را. این کتاب زیباست. این کتاب سِحْرست.
اطناب و روده درازی فراوان، بزرگ ترین لطمه را به این کتاب زده است. کاش کتاب به یک ویراستار سپرده می شد تا بخشی از آنرا دور می رخت، و کاري با ریتم خسته کننده ی آن می کرد؛ آخر نویسنده ی کتابی که این همه بر ریتم و تمپو تأکید دارد، نباید کمی به کتاب خودش ریتم تزریق بکند (مگر فقط آثار داستانی باید ریتم داشته باشند).
کتاب حرکت در مه (چگونه مثل یک نویسنده فکر کنیم) به معنای واقعی کلمه Perfect نیست، چون چیزی در جهان با این ویژگی وجود نداره، قطعا نقصهای� داره و هرکسی میتون� با بخشهای� از کتاب و فُرم دستوریش (برخی از جاها) مشکل داشته باشه (مثل خودم :))) اما مرجع بسیار خوبیه برای اینکه اصول، قواعد و زیر و بم داستاننویس� رو یاد بگیرید، با فرم و کلیه� اصطلاحات رایج در این زمینه آشنا بشید، یه خلاصه� سه هزار کلمها� از داستانتو� بنویسید و طبق عنوان اصلی کتاب بتونید با یه فانوس در دل ِمه با کمترین وضوح حرکت کنید و در چاه نیفتید. اما؛
این کتاب از شما نویسنده نمیساز�. فقط به شما کمک میکن� که کلیتی از فضای ذهنیتو� به دست بیارید و برای کاویدن در اون فضا، تجهیز بشید. همچنین چارچوبه� رو مشخص میکن� و حاصل ساله� فعالیت نویسنده در زمینه آموزشِ نویسندگیه. اما نمیتون� کاری کنه که بعد از تموم کردنش برید پشت میز بنشینید و از صفر تا صد کتاب تون رو بنویسید. نویسندگی، مثل بسیاری از هنرها، در نهایت به نویسنده بستگی داره.
شخصا همیشه هنر رو به رانندگی تشبیه میکن�. شما میتونی� برید کلاس رانندگی و قوانین، قواعد و اصول را یاد بگیرید�. درنهایت این شما هستید که باید پشت فرمون بشینید، از ترس هاتون بکاهید، در شرایط مختلف رانندگی کنید و حتی تصادف کنید، خطا کنید و در نهایت دست فرمون خودتون رو پیدا کنید. هیچک� نميتون� به جز خودتون این رو بهتون یاد بده.
کتاب اثر ِجامعیه و ارزش خوندن، مراجعه در آینده و بودن در بین سایر کتابها� آموزش نوشتن داستان و رمان رو داره. بابت وقتیک� براش گذاشتم پشیمون نیستم. این کتاب چیزی فراتر از آموزش داستان نویسی برای من بود. مثلا:
� گاهی گریزی به فلسفه و روانشناسی میز�. � بدیهیات رو یادآوری میکر�. � تک تک کهن الگوها و اسطورهها� یونانی (و یه بخش کوتاهی هم کهن الگو ایرانیه�) رو در بخش ضمیمه� کتاب برای شخصیتپرداز� و دادن بافت بهشون آورده، همینطور با کمک شناخت طبع و مزاج سعی داره کمک کنه از صفر تا صد ِشخصیتهای� که میسازید رو ابهامزدای� کنید. درضمن اینکه بیشتر به نظریات یونگ میپرداخ� کتاب رو برام محبوبت� کرد. � به ریتم و تمپو میپرداز� و کمک میکن� اهمیت وفاداری به ریتم در رمان رو درک کنید. � کمی به کاویدن دل ادبیات و شخصیت نویسنده های بزرگ، اینکه در چه سنی بهترین و بزرگترین کتابشو� رو نوشتن پرداخته. � و ...
همین ها باعث شدن کتاب یه کم حجیم بشه (بیش از 700 صفحه). کتاب در انتها کمک میکن� به خلاصها� 300 کلمها� و 3000 کلمها� از رمان یا داستانی که قصد دارید بنویسید، برسید. این خلاصهه� اهمیت دارن چون شما نمیتونی� درست بعد از نوشتن کل کتابتون� اون رو به ناشر بدید تا بخونه و در مورد چاپ یا عدم چاپش� تصمیم گیری کنه. به قول نویسنده دنیای مُدرن و علاقه� هزاران آدم به نویسنده شدن باعث شده ناشرها وقت بسیار محدودی برای توجه به نوشتهها� همه� این افراد داشته باشن. در ضمن، اکثر اونه� بعد از خوندن صد کلمه� اول از این خلاصها� که براشون فرستادید، تصمیم میگیر� که متن رو ادامه بدن یا خیر.
این خلاصهه� مهمن، چون بهتون کمک میکن� یک نمای کُلی (با خلاصه� 300 کلمها�) به همراه ستون فقرات داستان (خلاصه� 3000 کلمها�) برای خودتون به عنوان نویسنده به دست بیاد. اونه� کمک می کنن تا اول به جذابیت طولی بپردازید و بعدا با افزودن جزئیات، به عمق بخشیدن و جذابیت عرضی برسید. شما برای رسیدن به این خلاصهه� از این هفت گام عبور میکنی�:
� رسیدن به پیش داستان � تمرکز بر فیزیک شخصیت � طراحی حریف و وضعیت مغلوب � شناخت ضعفه� و نیازهای شخصیت � طراحی داستان عشق � تدوین خط اصلی پلات � ترسیم ستون فقرات رمان
هرکدوم از این هفت گام، فصلها� مفصلی رو به خودشون اختصاص دادن که میتونی� در آینده برای یادآوری، مجددا بهشون رجوع کنید. حتی در پایان هر فصل یک خلاصه و جمعبند� برای راحتت� شدن ِکار شما آورده شده.
برای کسی که طرح و ایده ای مشخص را در سر میپروران� و به بیان دیگران قلم رسا و گیرایی دارد، این کتاب یک نقشه� راه است. یعنی اگر هیچ تجربه ای در نوشتن ندارید و بدون طرح و نقشه ی قبلی به یک باره تصمیم گرفته اید رمان بنویسید، این کتاب شما را سر در گم خواهد کرد. شاید بهتر باشد بگویم اگر نویسنده ی خوبی هستید و قصد دارید یک داستان بلند یا رمان بنویسید و هنوز نتوانسته اید به ترس خود غلبه کنید، این کتاب با رهنمایی های قدم به قدم کاری میکن� که ترس درونیتا� را کنار بگذارید و افکارتان را مکتوب کنید. در واقع با این پیش فرض که هر نویسنده ای برای نگارش یک داستان بلند احتیاج به شناخت دقیق شخصیت هایش دارد و نمیتوان� صرفا" به نبوغ و الهامات آنی تکیه کند، راهکارهایی به شما ارائه میده� تا صفحات زیادی را صرف نگارش یک پیشداستان� پر و پیمان کنید و آن وقت با خیال راحت سراغ نگارش داستان اصلی بروید. اگر اهل طرح نوشتن و جزئی نگری نیستید، یا اگر نگاهتان به داستان نویسی صرفا" یک کار تفننی ست، پیشنهاد می کنم کتاب دیگری را برای مطالعه انتخاب کنید. این کتاب را زمانی باید خواند که اهتمام جدی برای نگارش یک داستان بی نقص داشته باشید.
آخر کتاب شهسواری اومده تیپها� آرکیتایپ� رو توضیح داده. چون از نوع توضیح دادنش خوشم اومده کتاب رو خریدم. واقعا هم خوب گفته. یه بخشای کوچیک دیگه از کتاب که به نظرم جالب بود رو خوندم. کلا برا داستاننویس� خیلی خوب به نظرم رسید. ولی خب من چون قرار نبود داستاننویس� کنم کامل نخوندمش.
یکی از اون کتاباییه که یه ایرانی نوشته و واقعا مفیده. و یکی از اونایی که اگه یکی بخواد کار تخصصی محتوا بکنه و مخصوصا رو داستان کسبوکا� تمرکز کنه، به دردش میخوره.
کتابی مثل قند! که نه تنها برای کسانی که میخوا� رماننوی� بشن مفیده بلکه برای کسانی که کتابخونن و میخوا� ارتباط بهتری با دنیای کتاب (بیشتر منظورم داستان است) برقرار کنن و برای کسانی که میخوا� خودشون رو بهتر بشناسن این کتاب قطعا مفید و البته شیرینه. لذت خوندنش دست کمی از لذت یک رمان خوب نداشت. این کتاب بعد از کتاب تئوری انتخاب، دومین کتابیه که قطعا براش تبلیغ میکن� و به همه توصیه میکن�.
فكر میكنم این كتاب از بقیه كتاب هایی كه در این مورد در ایران نوشته یا ترجمه شده اند، یك سر و گردن بالاتر باشد. كتاب را برای این خواندم كه خواننده ی بهتری بشوم و نه نویسنده. ضعف های احتمالی كتاب را به جدید و جامع بودنش می توان بخشید
چگون� رفع عطش کنیم وقتی آب از سرچشمه گل است * یک نویسنده قبل از هر چیز باید حرفی برای گفتن داشته باشد بعد از آن می رسیم به تکنیک. این کتاب آموزش تکنیک است(که کاش همین کار را هم درست انجام داده بود) و به اینکه آدم حرفی برای گفتن داشته باشد کمکی نمی کند. وقتی هم حرفی برای گفتن داشته باشیم دیگر تکنیک لازم نداریم. اگرچه «در وضع و حال موجود زمین، جنده نشدن جرئت بیشتری می خواهد تا جنده شدن»
کتاب جامعی برای آموزش نویسندگی به نظرم نویسنده محترم این کتاب الان در آموزش نویسندگی رو دست ندارن البته کتاب قطور و گرانیه چون ایشون کارگاه های زیادی در این باره داشتند، واقعا میدونن که چی بنویسن
اولین کتابی بود که در باب آموزش نویسندگی خواندم. خیلی از مباحث برایم روشن شد و بسیاری منابع دیگر را بهم معرفی کرد تا برای آگاهییافت� بیشتر در خصوص موضوعاتی به آنه� رجوع کنم. اینکه مؤلف، همزما� با پیشبرد کتاب، ایدها� را شکل داد و در آخر خلاصه� ۳۰۰۰ کلمها� از آن را هم ارائه داد، کمک خیلی بزرگی برایم بود تا بفهمم دقیقاً منظور آن مرحله چه بوده است. من نویسنده نیستم؛ گهگاه ایدههای� به ذهنم میآی� و فکر میکن� کاش میش� این را بنویسم. حالا هم مطمئن نیستم چه میشو� ولی دوست دارم ایده� لجبازی را که از ذهنم بیرون نمیرو� به قلم بیاورم؛ هرچند هنوز خیلی از چیزها را نمیدان� و به مطالعه� بیشتری نیاز دارم. حتی اگر خودم هم هرگز داستانی ننویسم، قصدم این است م��رجم ادبی شوم و حس میکن� خواندن چنین کتابه� و مطالبی درباره� نوشتنْ بیهوده نخواهد بود.
«اگر استعداد نداشته باشید خودتان را بکشید هم، نویسنده نخواهید شد. اما اگر استعداد داشته باشید فقط باید خودتان را بکشید تا نویسنده شوید!»
یکی از بهترین کتابها� آموزشی برای کسانی که علاقهمن� به نوشتنِ رمان یا حتی نمایشنامه و فیلمنام� هستند. به شکلی کاملا جامع (و در پارها� موارد بیشا� حد توضیح داده شده) و با زبانی شیرین نحوه� صحیح فکر کردنِ یک نویسنده آموزش داده میشه و در خصوصش صحبت میشه. یکی از نکات جالب این کتاب نوشتنِ یک رمان در طول آموزشه. یعنی نویسنده همراه با خواننده و از ابتدای کتاب، شروع به نوشتنِ داستانی میکنه و در انتهای کتاب اون داستان به اتمام میرسه.
حرکت در مه در ظاهر کتاب سبک و پر مغزیه؟،که نمونه ی فارسی شده ی کتابای خارجی معتبره. نکته جالب تا الان اینه که وقتی اسم یه کتابی رو قید میکنه،؟من اون کتاب رو دارم و سر ذوق میام. تا اینجا هم باید بگم که انواع نویسنده خیلی به چشمم خوشایند اومده
کتاب منسجمی بود. البته هنوز دو بخش از کتاب (یعنی حدود ۸۰ صفحه) باقیموند� و نخوندم. اما اون دو بخش رو باید همزمان با نوشتن پیش ببرم و احساس کردم خوندن و گاهی نکتهبرداری� صرف، کفایت نمیکن�. ۹ شهریور ۱۴۰۳
اگ� استعداد نداشته باشید، خودتان را بکشید هم، نویسنده نخواهید شد. اما اگر استعداد داشته باشید، فقط باید خودتان را بکشید تا نویسنده شوید. «حرکت در مه» نوشته محمدحسن شهسواری اس�. کسی که بیش از یک دهه است که کارگاهها� رمان نویسی برگزار میکن� و این کتاب ماحصل سالها تجربه و تلاش ایشان به عنوان مدرس و نویسنده� است. . این کتاب شامل سه بخش و یک فرم هفت مرحلها� است که نشان میده� چگونه میتوا� از ایده خلق یک اثر داستانی به تهیه یک خلاصه رمان و شروع تالیف آن رسید. نویسنده با جزئیات مراحل نوشتن یک رمان را از طراحی پیرنگ تا صحنه پردازی، دیالوگ نویسی و غیره را شرح میده�. همچنین از ابتدای کتاب، رمانی را به عنوان الگو شروع میکن� و در هرفصل با توجه به مطالب آن قسمت، گام به گام داستان را پیش میبر� و در انتهای کتاب به پایان میرسان�.
شهسواری به نوشتها� تسلط دارد. از این شاخه به آن شاخه نمیپر� و کاملا واضح و مشخص است که چه هدفی را دنبال میکن�. او حرکت داستان نویس را حرکت از تاریکی مطلق به سمت روشنایی مطلق میدان� و به دقت به تشریح این سفر نویسنده میپرداز�. علاوه بر آموزش قدم به قدم نوشتن، شناخت کهن الگوها، اسطوره شناسی و ... که در واقع رسالت این کتاب است. تلاش نویسنده بر این است که در کنار بیان این مطالب، مخاطب را از توهم نابغه بودن درآرد و او را تشویق به حرکت و تمرین نوشتن و خواندن کند و در قسمت های مختلف کتاب هم به این موضوع اشاره میکن� که این کتاب به درد کسانی میخور� که مطمئن هستند نابغه نیستند. در قسمتی از کتاب ذکر میکنن� که( نه تنها این کتاب، که هیچگون� آموزشی به درد نوابغ نمیخور�. نوابغ جملگی در یک چیز مشترکان�: موضوعات را به قبل و بعد از خود تقسیم میکنند� اگر گمان میکنی� رماننویس� به قبل و بعد از شما تقسیم خواهد شد، همین الان این کتاب را ببندید و ادامه ندهید.) شما بعد از خواندن این کتاب به این یقین خواهید رسید که نابغه نیستید. شما برای اینکه تبدیل به نویسنده� خوب شوید نیاز دارید که دیوانه وار بخوانید و بنویسید و� رنج و سختی نوشتن را تحمل� کنید.
حرکت در مه کتاب کاربردی و به درد بخوری است و همانطور که نویسنده بهش اشاره میکند� همانند یک سفر است. یک سفر لذتبخش و دلچسب به دنیای نویسندگی. این کتاب نه تنها مختص کسانی است که علاقمند به داستان نویسی (داستان کوتاه،بلند و رمان) هستند بلکه به گونها� تنظیم شده است که برای فیلم نامه نویسان هم قابل استفاده است و یک کتاب مرجع به حساب میآی�. شما در هر مرحلها� از نوشتن که باشید میتوانی� بارها و بارها به این کتاب رجوع کنید.
اما نکته مهم این است که اگر شما در امر نوشتن تازه واردید و یا قصد دارید با کمک این کتاب نوشتن را شروع کنید باید بدانید که کمک چندانی به شما نخواهد کرد. این کتاب بیشتر مناسب کسانی است که با این فضا اشنایی دارند و تجربه نوشتن دارند. پس اگر شامل این گروه میشوید� این کتاب را که حداقل در بین نمونهها� ایرانی نظیر ندارد را از دست ندهید.از حجم زیاد کتاب نترسید. بیان نویسنده آنقدر شیوا و روان است که به رغم حجم بالا و سبک کتاب که آموزشی به حساب میآید� خواندنش بسیار لذتبخش است و البته مفید و مثمر ثمر.
کتاب متفاوتی بود. ایدهها� جدیدی داشت، به خصوص بخش اول کتاب. اینک� چقدر باید بنویسیم که بشه گفت داریم قدم در مسیر نویسندگی میذاریم� یا اینک� ما از کدوم دسته نویسندههایی� و یهسر� نکته� جدید و جالب دیگه. خیلی از مطالبش بر پایه� نظریات روانشناس� و فلسفی بودن و چون تقریباً باهاشون آشنایی داشتم (مثل MBTI یا کهنالگوه�) بخشهای� از کتاب برام کارایی نداشت؛ اما با این حال خوندنشو� خالی از لطف نبود. فکر میکن� به چنین کتابها� بومیسازیشدها� در مورد داستاننویس� نیاز هست واقعاً. از این نظر خیلی مفید بود. �
محمدحسن شهسواری در کتاب حرکت در مه، همراه با خواننده شروع به نوشتن یک رمان میکن�. در واقع هر کاری که برای نوشتن یک رمان است را، جز نوشتن کامل آن، روی یک سوژه با قابلیت رمان شدن، پیاده میکن�. همین مثال منسجم است که این کتاب را میان کتب آموزشی متمایز میکن�: احساس میکنی� در یک کلاس مکتوب هستید. از دلایل دیگر علاقه� من به این کتاب، تمرکز شهسواری بر شخصیت، یکی از ابعاد مهم داستان، است. تقریبا نیم بیشتر کتاب حول محور چگونکی پرداخت شخصیت، روابط افراد و ... بر اساس اصول روانشناس� است. نویسنده اگرچه کتب متعددی را برای درک بیشتر این موضوعات ارائه کرده اما در بخش ضمیمهها� به حد کافی اطلاعات خلاصها� شدها� از منابع مذکور داده که بتوان بدون خوانش آن منابع کتاب را درک و حتی شروع به نوشتن کرد، هرچند شهسواری تاکید بسیار بر خوانش آن منابع دارد. شاید خوانش کتاب، برای کسی که اصول مقدماتی داستان را بلد نیست کمی سخت باشد: با توجه به سابقه� اطلاعاتیا� در حوزه داستاننویس� نمیتوان� این را با اطمینان بگویم. اما با اطمینان میگوی� که کتاب، بسیار شیرین و خوشخوا� است، به ویژه بخشهای� که در مورد چگونگی ساخت شخصیت است، اطلاعاتی ارائه میکن� که برای خواننده� غیر نویسنده هم جذاب است و میتوان� در خودشناسی و ارتباطات به او کمک کند. همین برای من، کتاب را به چیزی فراتر از یک کتاب آموزش رماننویس� تبدیل کرد. کتابی که حتی ممکن است برای بررسی انسانه� از دیدگاه چند نظریه روانشناس� به آن مراجعه کنم. این کتاب را به همه کسانی که سودای رمان نوشتن دارند و بیتجرب� یا کمتجرب� هستند، توصیه میکن�. هرچند به نظرم خوانش آن برای افراد باتجربه هم خالی از لطف نخواهد بود. این کتاب توسط نشر چشمه چاپ شده است.
بعد از مطالعه� حداقل ده کتاب آموزش داستان نویسی از جمالمیرصادق� و دهه� کتاب آموزش داستان از بقیه نویسندگان ایرانی و خارجی و کلی آموزش صوتی و pdf، این کتاب نکات و مطالبی رو گوشزد کرد که برام تازگی داشت.
تنها شاید در بخش اسطوره شناسی، جایی که حدود 200 صفحه از کتاب به شناخت خدایان آتن پرداخته ، کمی خسته کنند بود، با این وجود از این بخش هم بسیار بسیار لذت بردم.
حرکت در مه کتابی است جامع و مانع، که شما بعد از خواندن دور نخست، شدیدا احساس نیاز میکنی� به خواندن دوباره و حتی چند باره. برای همین اولین ویژگی این کتاب این است که به زودی برای شما حکم کتابی منبع را پیدا میکن� که احتمالا هر چند وقت یکبار سراغش را خواهید گرفت. علت آن این است که محمدحسن شهسواری در «حرکت در مه» از کتابها� بسیاری در حوزهها� مختلف از جمله شیوهها� داستاننویسی� طراحی پلات، شخصیت پردازی و روان شناسی شخصیته� سود برده است.
او از آنجایی که ساله� شخصا مدرس داستاننویس� بوده است، موانع و خلأهای کتابهای� از این دست را پیش از نگارش حرکت در مه شناسایی کرده، نقاط ضعفشا� را حذف کرده و با جمعآور� بخشها� موثر آنه� طرح کتابی منسجم و سودمند را در ذهن پرورانده است.
در این کتاب قریب به ۱۰۰ کتاب به صورت غیرمستقیم و مستقیم به مخاطب پیشنهاد میشو� که عمده آن در حوزه� داستاننویس� است
در بعضی موارد شما در حرکت در مه میتوانی� چکیده� آن کتاب را هم بخوانید
کتاب هفتصد و بیست و یک صفحها� حرکت در مه با عنوان فرعی «چگونه مثل یک نویسنده فکر کنیم»، به قلم محمدحسن شهسواری، داستاننوی� و مدرس، در قالبی آراسته و شکیل در نشر چشمه منتشر شده است. مخاطبانِ این کتاب علاقهمندا� به داستاننویسی� فیلمنامهنویسی� نمایشنامهنویسی� و به تبع آن داستاننویسان� فیلمنامهنویسا� و نمایشنامهنویسا� است.