در نور کم سالن به کتاب نگاه میکن�. روی جلدش نوشته: دیو: از افسانه تا واقعیت. گیج میپرس� «تشکیلات شما این کتاب رو چاپ کرده؟» «نه، دیدم شک داری، فقط خواستم بدونی وقتی یه موجودی مثل دیو میتون� واقعیت داشته باشه، تشکیلات ما هم میتون� واقعی باشه.» حرفش به� نظرم منطقی بود، اما... اميررضا، جوانی ناكام در عشق، با مرد مرموزی ملاقات میكن� كه نماينده� یک تشكيلات مخفی بينالملل� است. مرد ناشناس به اميررضا پيشنهاد انجام مأموريتی فوق سری میدهد� اما...
واقعا عالی بود. مفاهیم جدیدی بهم یاد داد، مثل گعده، بیوه ی سیاه، مردآزما، سوار کردن دختر قبل از ازدواج به صورت برعکس روی خر! این کتاب منو یاد فیلم اینسپشن با بازی دی کاپریو انداخت. و اگر بقیه ی داستان هم نوشته بشه جالب میشه. . اگر از تخیل ابایی ندارید، پیشنهاد میدم حتما بخونید
کتاب معمایی بسیار زیبا و باحال. فقط اینکه روی جلد کتاب گفته شده طنز. کتاب طنز نیست و فقط چند جمله� و اسم طنز داره. پایان بندیش هم یکم گیجم کرد. به جز این دو تقریبا عالی بود.