مرگ آخرین دریس� که از آن عبور میکنی�. هفت داستان این کتاب را گمانهزن� در باب مرگ به هم وصل میکن�. هر داستان ملغمها� از وحشت و لذت و کندوکاو� به سوی دیگر دروازه� آخر است. در این کتاب هفت داستان از هفت نویسنده به شرح زیر نوشته شدهان�. یک- «خدمت و خیانت هیولاساز دمشقی» از بهزاد قدیمی دو- «یادداشتی در باب جنون به انضمام پرترههای� از مرد جانی» از فرزین سوری سه- «بازخوانی زندگی وحشتآو� آقای جبرپور در تشییع جنازهاش� از م. ر. ایدرم چهار- «دکتر به واقع چگونه مرد؟» از شیرین سادات صفوی پنج- «تَن» از فرزاد خلیلیان شش- «رازکاوی تاریخ نحریه» از ارس پناه هفت- «گریخت» از زهرا سادات عمرانی
وقتی کتابو شروع کردم انتظار نداشتم داستانا خوب باشن ولی وقتی تموم شد تنها آرزوم این بود که کاشکی داستانا بهتر بودن تا میتونستم امتیاز بیشتری بدم
خدمت و خیانت هیولاساز دمشقی 3 فضا سازی جذاب و پایان خوب از نقاط قوتش بودن و داستان خوبی برای شروع بود ___ یادداشتی درباب جنون به انضمام پرترههای� از مرد جانی 2.5 توصیفات به شدت عجیب و جذاب ولی تو خالی در واقع با این که طولانی ترین داستان کتاب بود اما همزمان کمتری� محتوا و داستانو داشت ___ بازخوانی زندگی وحشتآو� آقای هدایت جبرپور در تشییع جنازها� 5 عاشق این داستان کوتاه شدم که اینقدر گیرا، جذاب، خواستنی و دقیق بود و برعکس بقیه نویسنده ها که اونقدر به فرم،فضا سازی، توصیفات اهمیت داده بودن که اصل داستان از بین رفته بود این داستان کوتاه همون چیزی بود که باید میبود میشه گفت کل کتاب یه سمت این داستانم یه سمت ___ دکتر به واقع چگونه مرد؟ 4.25 خیلی جذاب و گاهی به سمت ترسناک شدن هم قدم برمیداشت ___ تن 2.5 بازم توصیفات و جملات شاعرانه و داستانی بی هدف ___ رازکاوی تاریخ نحریه _بدون امتیاز واقعیت اینه که حتی نتونستم بخاطر فرم داستان کامل بخونم و همون چیزیم که خوندمم نفهمیدم ___ گریخت 3.75 توصیفات جذاب، داستان قابل قبول، پایان خوب
راستش فکر میکن� درست نباشه که روی تکت� داستانا بخوام نظر بدم. به هر حال مجموعه است و نویسنده� داستانا هم متفاوت. اما در مورد کل مجموعه باید بگم که بعد از خوندن کار احساس کردم که کاش خط متصلکننده� آثار به هم، جای موضوع که مرگ بود، فرم داستانه� میبو�. توی این کتاب داستانهای� میخونی� که از نظر فرمی واقعا با هم تفاوتها� فاحشی دارن. زبان و هدف داستانشون متفاوته ... بعضی داستانه� با تمرکز روی انتقال موضوع و داستان نوشته شدن با نثری روانت�. بعضی داستانه� فرم رو در مرتبه� بالاتری قرار دادن و بعضی از داستانه� خارج از تعریف مرسوم داستان، قصها� جذاب رو بدون توجه به فرم داستانی بیان کردن. و همه ی اینه� تجربهها� نسیبتا موفقی هستن با یکی دو کار فوقالعاد�. با توجه به توضیح بالا خواننده واقعا نمیدون� با هر داستان چطور باید ارتباط برقرار کنه. توی هر داستان یه نسبت جدید بین متن و خواننده شکل میگیر� که این تعدد فرمولها� ادراکی، خواننده رو ممکنه دلزده یا گیج کنه. یا دست کم به مقام مقایسه بکشونه که مقایسه� درستی معمولا شکل نمیگیر� این بین. خلاصه اینکه شخصا دوست داشتم یه نزدیکی فرمی توی داستانه� میبو�.
شایدم گردآورنده� کار میخواست� هر سلیقه ای که کتاب رو دست گرفت دست کم یکی دوتا کار رو توی کتاب بپسنده.
خلاصه اینکه دست گرداورنده و نویسندهها� کار درد نکنه.
بزارید از داستان های عالی این مجموعه شروع کنم داستان "بازخوانی زندگی وحشت اور اقای هدایت جبرپور در تشییع جنازه اش" رو میشه گل سرسبد کتاب دانست ، از این داستان میتوان به راحتی لذت برد و اخرش با فکر کردن به وقایع همراه با سیخ شدن موی تنتون سیخ بشینید و به دیوار زل بزنید به شکلی که باز بخونیدش تا باز ازش لذت ببرید . روایت خدمت و خیانت هیولا ساز دمشقی دارای فضا سازی عالیی هست و بنده رو مجاب به مطالعه ی هر چه سریع تر کتاب خدمات دستگاه هیولاساز دمشقی از همین نویسنده یعنی اقای مقدم کرد. از قلم اقای فرزین سوری در یادداشتی در باب جنون به انضمام پرترههای� از مرد جانی واقعا لذت بردم . همچنین داستان دکتر به واقع چگونه مرد؟ و گریخت داستان های خوبی بودند اما داستان رازکاوی تاریخ نحریه را دوست نداشتم همچنین تَن را داستان ضعیفی میدونم
خدمت و خیانت هیولاساز دمشقی : ۲ ستاره یادداشتی در باب جنون به انضمام پرترههای� از مرد جانی: ۴ ستاره بازخوانی زندگی وحشتآو� آقای هدایت جبرپور در تشییع جنازها�: ۲.۵ ستاره
خدمت و خیانت هیولاساز دمشقی: ۲.۵ از ۵ یا ۵ از ۱۰ یادداشتی در باب جنون به انضمام پرترههای� از مرد جانی: ۳ از ۵ یا ۷ از ۱۰ بازخوانی زندگی وحشتآو� آقای هدایت جبرپور در تشییع جنازها�: ۲.۵ از ۵ یا ۵.۵ از ۱۰ دکتر به واقع چگونه مرد؟: ۴ از ۵ یا ۸.۵ از ۱۰ (داستان برگزیده� من) تَن: ۲.۵ از ۵ یا ۵.۵ از ۱۰ رازکاوی تاریخ نحریه: ۲ از ۵ یا ۳.۵ از ۱۰ گریخت: ۴ از ۵ یا ۷.۵ از ۱۰
داستانها� این کتاب هر کدام به مرگ طعنه میزنن�. تا اینجا که مشخص است. اما دو ویژگی خیلی مهم دارند. اینکه روایته� فارسی هستند و ترجمه نیستند و دوم اینکه در زیرساخۀ ترسناک و فانتزی قرار میگیرن�. دنیای فانتزی و گمانهز� هنوز این اجازه را میده� که فرم و شکلها� مختلفی را برای نوشتن تمرین کنیم. هر داستان شکل مخصوص به خودش را دارد و خواندن برخیشا� حتی خیلی سخت بود یا اینکه بفهمیم چه اتفاقی در حال افتادن است. برای من جدا از خود داستانه� که باحال بود و لذت بردم، بیشتر ازاین لذت بردم که فرمها� مختلفی را در یک کتاب دیدم و این احساس همیشه خوب که فانتزی امکانها� بیشتری برای نوشتن برای ما فراهم میکن� و زیر سایۀ «نوشتۀ روشنفکری» یا «ادااصولی» گیر نمیافت�. چه برای نویسنده و چه برای خواننده.