ژانت آفاری، نویسنده ایرانیتبا� ساکن ایالات متحده، بر اساس تحقیقات مستند شرح مفصلی از انقلاب مشروطه ایران در سالها� ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۱ نوشته است. وی در عین حال که به برخورد دولت و گروهها� مختلف سیاسی، نظامی، مذهبی، دیپلماته� و نظریهپردازا� اقتصادی به جنبش مشروطه اشاره دارد، اساسا به ریشهها� این جنبش همچون کشاورزان، صنعتگران، ماهیگیران و زنان پرداخته است. او در این تحقیق گروهها� اجتماعی و نیز گرایشها� سیاسی، مذهبی، اخلاقی و زبانی متفاوتی را یافت که دست به دست هم جنبش مشروطه را به وجود آورده بودند. به علاوه گروهها� خواهان دموکراسی موسوم به «انجمن» که توسط مردم هر منطقه تشکیل میشد� از موضوعات مورد توجه آفاری بوده است.
تاریخ نوگرایی در ایران از ابتدای سلطنت رضا پهلوی آغاز نمیشو�. در پس بسیاری از دستاوردهای مدرن سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به دست آمده در زمان خاندان پهلوی، تلاشها� گروهها� متنوع اجتماعی با منافع ویژه خود بوده که نقطه شروع آن را باید دست کم در مشروطه جست. رسیدن به ارزشها� نوینی چون سکولاریسم، حقوق زنان و اقلیتها� دینی و آموزش رایگان با مبارزه گستره� وسیعی از نیروهای اجتماعی (و ائتلافها� غیرمنتظره و حتا متناقض) ممکن شد. البته که اغلب این تغییرات به اندازه� کافی دیرپا و عمقی نبودند تا بتوانند در دههها� بعدی میل عمومی به بازگشت حکومت سنتی دینی را سرکوب کنند.
به اعتقاد آفاری، آنچه پیروزی (هر چند موقت) مشروطه را ممکن کرد، اتحاد گروهه� و نیروهای متنوع جامعه، از طبقه نوساز زمیندا� تا بازاری و حتا کشاورز، و از قشر محافظهکا� روحانیت تا لیبراله� و سوسیال دموکراته� بود. و از طرف مقابل یکی از دلایل مهم به سرانجام نرسیدن بسیاری از این تغییرات، تضادهای گسترده و گاه سازشناپذی� همین گروهه� بود که در برنگاهه� گروهی را خانهنشی� و ناامید میکر� و گروهی را نزدیک به استبداد کهنه.
تاکید دیگر آفاری بر نقش گروههای� چون سوسیال دموکرات ه� (که به طور عمده اصالت قفقازی داشتند) و اقلیتها� دینی همچون بابیها� ازلی در جریان انقلاب است. گروههای� که سابقه حذف اسمشان از جنبش فقط به بعد از انقلاب پنجاه و هفت مربوط نمیشو� و بلکه در دههها� چهل و پنجاه نیز به شکل روشنی برقرار بوده است. شمار زیادی از اسناد تاریخی، به تاکید همیشگی نیروهای چپ (ابتدا در مقابل روحانیت مشروعهطل� در مجلس اول و سپس در مقابل حزب اعتدالیون) و مذهبیها� نوگرا بر لزوم جدایی دین از سیاست به عنوان حلقه گمشده� تجدد اشاره دارد. و این همان مبارزه� مهمی است که از چشم چپها� دههها� چهل و پنجاه مغفول مانده و آنها را گرفتار این توهم میکن� که در ائتلاف با سنت و تحجر هم میتوا� تغییر بزرگ و پایداری رو به جلو ایجاد کرد. در همین زمینه اشاره به این نکته جالب است که حدود پانزده سال قبل از به سلطنت رسیدن رضاخان و بعد، تشرفش به محضر علما برای عرض احترام، این چپها� تبریز هستند که (احتمالن برای اولین بار در تاریخ ایران) یک مقام مذهبی بزرگ مثل امام جمعه را از شهر اخراج میکنن�. بسیار قدیمیت� از اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه، ائتلاف نانوشته� تاج و عمامه بوده است.
و بلاخره میرسی� به تاکید آفاری به جاماندهتری� گروه از کاروان روایت تاریخی یعنی زنان و حمایت مالی و فکری� آنه� از انقلاب. شرح انجمنها� مخفی، سخنرانیها� احداث مدرسه و آموزش به دختران، حضور در خیابان و اعتراض علنی و حتا تفنگ به دست گرفتن در دفاع از آذربایجان. این تصور که فرمان کشف حجاب (با وجود اهمیت تاریخیا�) برای اولین بار زنان ایرانی را از پستو بیرون میاورد تصوری غلط است که زدودنش تنها با خواندن جنبهها� کمترخواندهشده� مشروطه ممکن میشو�.
هرچند اصرار نویسنده بر تحلیل ا� مجرای ایدئولوژیکی مشخص در تمام کتاب قابل مشاهده است و در بسیاری مواردتناقضها� بزرگی را پیش چشم خواننده میگشاید� رساله� خانم آفاری را میتوا� بیش� مرجعی مهم و صد البته، متفاوت، در مطالعه� تاریخ مشروطه قلمداد کرد.
مشروطه و چپ ژانت آفاری و خسرو شاکری از جمله مورخینی اند که به حضور چپ در مشروطه توجه داشتند. آفاری نقش سوسیال دموکراته� در تبریز را پررن� می داند.آنها بر خلاف چپ های قفقاز و باکو به انقلاب سوسیالیستی در آن مقطع ایران اعتقاد نداشتند و ایران را آماده آن نمی دیدند.س.د ها با پلخانف و کائوتسکی مرتبط بودند.کائوتسکی نیز مخالف انقلاب طبقاتی بود چون ایران را فاقد ط کارگر می دید. بنظر او فئودالیسم باید از بین می رفت و سرمایه داری رشد می کرد. پلخانف بر عکس خواهان انقلاب سوسیالیستی بود. هر دو توجهی به وضعیت دهقانان ،با نقش ۸۰ درصدی جمعیت کشور، نداشتند. در رای گیری حزب خط مشی پلخانف رای آورد و متاسفانه کشور ما دارای پیشینه چپ استالینی شد که تا مقطع ۵۷ عملکرد آنرا شاهدیم. ترهاکوپیان ارمنی رهبر حزب دموکرات با کائوتسکی موافق بود و قبلا نقد دقیق او در ترور های مشروطه و خطاب قرار دادن حیدر خان را نوشتم . عاقبت حزب دموکرات یک طرفدار فرقه اسماعیلیه توسط یک شیعه کشته و مجلس خواهان مجازات او می شود و روحانیون فرصت را برای پاکسازی مجلس دوم از حزب دموکرات مناسب می بینند. آنها خواهان برکناری یپرم خان ارمنی رئیس پلیس تهران می شوند و با ترک تقی زاده از مجلس و خلع سلاح مجاهدین تبریز در پارک اتابک، عملا جامعه از نیروهای انقلابی تهی می شود. مجلس دوم بوی تمول می داد با حضور ۳ درصد اقشار پایین و مابقی ملاکین، روحانیون، حکومتی ها و اصناف دی ماه ۱۴۰۰.
والتر بنیامین گفته تاریخ روایت فاتحان است اما ژانت آفاری در این پژوهش ارزشمند که رساله دکترایش بوده با دلایل متعدد و محکم نشان می دهد چطور فراتر از دلایل و تحلیل های مرسوم که اغلب مشروطه را به نام های مشخص و محدودی منتسب می کنند چگونه اقلیت های مذهبی ، انجمن های شهری و روستایی ، زنان و بسیاری از مردم کوچه و بازار و داخل و خارج کشور برای مدت کوتاهی همدل و همصدا شدند تا زمینه و فشار انباشته شده توسط ایشان مشروطه پدید را آورد
این تحقیق همچنین نشان می دهد چطور عواملی نظیر عدم توجه به درخواست توده مردم از جمله قدرت گرفتن دهقانان و در ادامه نوعی سرکوب آنان باعث ناکامی مشروطه شد
اول بگم که من نسخه اصلی کتاب رو نخوندم بلکه ترجمه آقای رضا رضایی رو خوندم که البته جزو کتابای ممنوعه هست و یا باید فایلش رو بخونین و یا مثل من آفستش رو با بدبختی تو انقلاب پیدا کنین. ترجمه کتاب هم الحق و الانصاف بینظیر بود جوری که اصلا هیچ نشانی نبود ازین که این کتاب در اصل از زبان دیگه ای ترجمه شده انقدر که روان بود و انتخاب کلمات و جمله بندی ها عالی بودن.
اما برسیم به خود کتاب، این کتاب واااقعا بنظر من شاهکار بود. یعنی سخته برام واقعا که به یه کتاب تاریخی بخوام 5 ستاره بدم اما واقعا حیفم میاد که حتی یک صدم ستاره از این کتاب کم کنم. نثر سلیس نویسنده علیرغم موضوع تاریخی کتاب که برای خیلیا خشک و دافع به نظر میاد، تسلط بینظیرش به موضوع، ذهن سیستماتیک و منظمش که آخر هر فصل کل فصل رو تو کمتر از یه صفحه مرور و جمع بندی کرده، نگاه چند جانبه ش به زوایایی از مشروطه که کمتر کسی بهشون پرداخته مثل جنبش های زنان، جنبش های طبقات و دهقانی، مرور مرتب وقایع انقلاب در قالب این چارچوب دسته بندی شده و دقیق بودن تاریخها هم به میلادی و هم شمسی و سلسله وقایعی که زمینه هر اتفاق و حوادث پشت بندش رو میگه میتونه یکبار برای همیشه به مغز شما جالی کنه که آقا جان بالاخره این مشروطه چی بود، اتفاقاتی که توی این 6 سال رخ داد چرا رخ داد اصن، بازیگرای اصلیش کیا بودن و فکر پشت اعمال هرکدوم چی بود، کجاها قبض و بسط و توافق و تضاد اتفاق میفتاد تو این جنبش و خیییلی چیزای دیگه.
تنها توصیه اضاقه ای که دارم اینکه موقع خوندن کتاب و بخصوص فصل آخرش به اعصاب خودتون مسلط باشین و حتما وقتی بخونیدش که از قبل حال روحی خودتون بد نباشه تا ببینید اگه میگیم مغول ها ایران رو غارت کردن، به روسیه 1290 و تمام بلاهایی که سر ایران آورد با قلدری تمام و هیییچ گریز و چاره ای هم ازش نداشتیم چی باید گفت.
هرآنچه که راجع به مشروطه میخواهید بدانید احتمالا تو این کتاب هست، ترجمه خیلی خوبی داره و فصل مرتبط با نهضت زنان و دهقانان برای من جذابیت بیشتری داشت. همینطور شناخت ارمنیهای مشروطه خواهی چون تیگران ترهاکوبیان.
کتابی فوقالعاد� خوشخوا� و سرراست با ترجمها� بسیار خوب. ژانت آفاری کوشیده است روایتی چندوجهی از انقلاب مشروطه، با در نظر گرفتن تمام ظرایف و پیچیدگیها� آن، ارائه دهد. او در این راستا نقش زنان، اقلیتها� مذهبی، اتباع خارجی و بهویژ� سوسیال دموکراته� را پررنگت� میک��د—گروههای� که در دوران پهلوی، و بعدها با شدت بیشتری در حکومت اسلامی، عامدانه به فراموشی سپرده شدند. خواندن این کتاب، بهویژ� در برهه کنونی که مبارزان حکومت اسلامی با روایتهای� اغراقشد� و خیالی از دوران طلایی پهلوی بهعنوا� نقطه� آغاز ایران مدرن و دموکراتیک بمباران میشوند� یادآور این نکته است که مبارزه با استبداد، جنبشها� مدنی و آزادیخواهانه� و کوشش برای دستیابی به این اهداف تاریخی بسیار طولانی تر داشته است
بهترین کتاب تحیلیلی که در مورد دوران مشروطه خواندها�. به چند دلیل ۱- ابعادی از اتفاقات اجتماعی و سیاسی رو پوشش میده� که کمتر در بقیه کتابه� دیده میشون� مانند جنبش زنان در مشروطه و نقش مطبوعات ۲- فصلها� کتاب بجای ترتیب زمانی بر اساس جنبهها� متفاوت است و بیشتر به دلایل و روابط سیاسی و اجتماعی جامعه ایران تاکید دارد تا صرف شرح وقایع ۳- نویسنده یک تضاد مهمی به نام تقابل مفهوم شریعت مداری و ملیت یا قانون را در سیر کتاب بررسی میکن� و نحوه برخورد این دو نوع تفکر و اثرات را بسیار جالب به قلم میکش�. ۴- فضای بینالملل� را همانند عوامل داخلی بررسی میکن�
در کل این کتاب رو حتما برای شناخت انقلاب مشروطه ایران پیشنهاد میکن�.
ویژگی منحصر به فرد این کتاب بررسی مستقل و جداگانه نقش انجمن های شهری و روستایی، قیامهای دهقانی، و خصوصاً جنبش های زنان در جریان انقلاب مشروطه است. یکی از جالب ترین اتفاقات این دوره از تاریخ معاصر نحوه مواجهه قدرتهای جهانی با اصلاحات اساسی مورگان شوستر آمریکایی در ایران هستش . کارشکنی های انگلستان و به ویژه روسیه در دوره حضور شوستر در ایران الگوی خوبی برای درک چگونگی رفتار این قدرتها در برابر کشورهای ضعیف تر حتی برای اوضاع امروز جهان به دست میده.
Afary has a sober, bottom-up approach to historiography which, while allowing for a critical reading of modern Iranian history, doesn't get entangled in the sophistications of a superimposed theoretical framework or narrative. A very enjoyable and insightful read.
من مورخ نیستم و اصلا نمیتوان� درباره استناد این کتاب نظری بدهم اما اگر فرض کنیم روایته� حدودی از اعتبار را دارند و گذشته از آن، به شدت از خواندن آن لذت بردم. گویی درحال خواندن یک رمان بسیار پرکشش و جذاب هستم. اگرچه که واقعیت آنچه که در تاریخ رخ داده، هیچ تعهدی نداده که حتما برای روایت جذاب باشد. اما فکر میکن� روایت مشروطه هم جذاب، و هم ارزشمند است اتفاقا برای زمان حال. در روند کتاب میشو� دید که چگونه تمام مسائل امروزه ما در امتداد همان ماجراهایی است که صد و چند سال پیش نسلها� قبلی با آنه� درگیر بودند. چقدر بعضی حرکاتشان نسبت به الان پیشرو و آرمانی و چقدر بعضی از آنه� اکنون احمقانه و سادهلوحان� مینماید�. به هرحال در پایان این کتاب خواهید دید که گذشته اصلا دور نیست. میتوا� بسیار مسیرهای نادرست را برای بار صدم تکرار نکرد و چقدر تصورات و تصمیمات میتوان� عاقلانهت� از اکنون باشد. این را نیز خواهید دانست که چقدر روایت پیشین در ذهن ما از ماجرای مشروطه اشتباه و عقیم بوده است، و میتوا� اتفاقا از آن درسها� بسیاری آموخت.
4.5/5 کتاب از نظر پوشش تاریخی کامل تر و گسترده تر از کتاب کسروی است. از نظر بررسی اجتماعی و همراهی با تحلیل نگاری هم بهتر و کامل تر از کتاب کسروی است و فارق از مقایسه ها هم در زمینه ها کافی و جامع به نظر میرسه. وسعت منابعش به دلیل تاخر و دسترسی به آرشیو های خارجی قابل اعتنا هست. نویسنده به خوبی تلاش کرده به همه ی گروه های قومی و مذهبی موثر اشاره بکنه و اهداف و عقاید اونها رو هم شرح بده، اما واقعا درک درستی به ما نمیده که هر کدوم از این گروه ها چقدر تاثیرگذار بودند یا چه وزنه ای در معادلات و اتفاقات مشروطه بودند. (البته به جز مجاهدان اجتماعیون قفقاز که نسبتا سهم روشنی از قدرت اونها به لحاظ تعداد و عملکرد، در کتاب اومده.)
درست است که این کتاب، در دسته� کتابهای� قرار میگیرد که تاریخ آن دوره را بسیار خلاصه و تیتروار روایت کرده، اما با همه� اینها� اطلاعات و بینشهای� به آدم میده� که به گمان من، برای ما، در این دوره، ضروری است.