Most sociological work on football fandom has focused on the 'malestream', i.e. the experience of men, and it usually talks about socially 'deviant' behaviours, such as alcohol, fighting and general hooliganism. Yet there have always been female fans of football � even if they have been ignored or written out of the literature. This book shows that there are some unique facets of female experience, including a strong engagement with the new cooperative supporters' trust movement, and fascinating negotiations of identity within this male-dominated world. It draws upon in-depth responsive interviews to put together a broad picture of women's experiences of men's professional football in England.
«بعد از اتمام بازی گلها� از موجودات خشمگینِ ظاهراً زن، با دامنها� پفدا� به من حمله کردند. اگر اجازه� داشته باشم قضاوت کنم، بعضی از آنه� مادر هم بودند. چون نوزادان بیگناه� از پستانهایشا� شیر میخوردن�. آنه� چترهایشان را بالا گرفته بودند و مشتها� گرهکردهشا� را به سمتم تکان میدادن�.» (مستطیل جنسیت نگر � کری دان � ص ۱۷)
جملات بالا بخشی از یک روایت بلند فوتبالی است. ماجرا این بار نه از وسط چمن سبز، که از گوشه� جنوبی ورزشگاه شروع میشو�. آقای داور سوتهای� زده که خیلی به مذاق هواداران سکوهای جنوبی خوش نیامده.. هوادارها از سر خشم و با مشتها� گرهکرده� چیزهایی گفتهان� که رفته روی مخ آقای داور. البته نه اینکه آقای داور با فحشها� آبنکشید� غریبه باشد. بههرحا� وقتی داور باشید، از این فحشه� زیاد میشنوی� و رفتهرفت� همهچی� برایتان عادی میشو�. مشکل اینجاست که فحش دهندگان نه هواداران معمولیِ فوتبال، که زنها� هوادار هستند. زنهای� که به قول آقای داور برخیشا� مادر هم بودهان� و بچههایشا� را هم به همراه داشتهان�. در حقیقت خشم آقای داور نه از فحش خوردن، که از جنسیت فحش دهندگان است.
مستطیل جنسیت نگر - کری دان
فوتبال، خوب یا بد دیگر یک ورزش ساده نیست. ورزشی که ۲۲ بازیکن ۹۰ دقیقه دنبال یک توپ گرد بدوند و عاقبت هم آلمانه� برندها� باشند. فوتبال، خوب یا بد، هواداران بسیاری را به خود جلب کرده و طبیعی است که بخشی از هوادارانش هم زنان باشند. کری دان در «مستطیل جنسیت نگر» به سراغ همین هواداران گمنام رفته و در قالب پژوهشی به مسئله زنان و هواداری از فوتبال پرداخته است.
هدف اصلی کری دان در این پژوهش بررسی «هویت هوادار زن» و جایگاهش در مناسبات هواداری است. ساله� هوادار نرمال فوتبال، مردی سفیدپوست و دگرجنسگر� از طبقه� کارگر بوده و هر چیزی خارج از آن یک نابهنجاری بزرگ به شمار میرفت� است. همینطو� که سالها� سال سفیدپوستان اروپایی فوتبال را جزئی از زندگی خودشان میدانستن� و اعتقاد داشتند که فوتبال ورزش سفیدپوستهاس�.
این تفکری است که به قرن بیستم میلادی برمیگردد� اما در دنیای مدرن چه؟ آیا تغییری در این نگرش پیدا شده؟ برای یافتن پاسخ باید به سراغ ماهیت فوتبال مدرن رفت. فوتبالی که حالا نه یک ورزش ساده، که یک بنگاه اقتصادی بزرگ است؛ و خب، برای یک بنگاه اقتصادی بزرگ حذف کردن مشتریان بالقوه چیزی نیست که خیلی باب� طبع باشد. اینجاست که پای کارزارهایی مثل «تبعیض را از میان بردار» (Kick it out) و «هیچ جایی برای نژادپرستی وجود ندارد» (No room for racism) به میان میآی�. بااینهمه� هدف چنین کارزارهایی هم باز هواداران زن نیستند. بلکه هدف اصلی مبارزه با مسائلی مثل تبعیضها� نژادی، یهودیستیز� و اسلامهراس� است.
حتا وقتی پای «بنیاد هواداران» هم به میان میآید� به گفته� کری دان، خیلی به مشکل زنان هوادار توجهی نمیشو�. زنان، هرچقدر هم که از فوتبال سر دربیاورند، هرچقدر هم که عاشق فوتبال و باشگاهشان باشند، در این تشکیلات جدی گرفته نمیشون� و جایگاه مهمی در بنیاد هواداران باشگاه پیدا نمیکنن�. مثال دیگرش برنامهها� تلویزیونی و رادیویی است. برنامههای� که هرروز بر تعدادشان افزوده میشود� و باز زنان هوادار و حتا زنان فوتبالیست جایگاه مهمی در این برنامهه� ندارند و جدی گرفته نمیشون�. اگر هم در برنامهای� از زنان هوادار دعوت میشود� هدف نمایش جلوهگریها� زنانه� آنهاس�.
مثالی که کری دان برای این مورد میزند� برنامه� «ساکر ایام� از شبکه� «اسکای اسپورت» است. این برنامه بهصور� هفتگی از یک هوادار زن دعوت میکن� تا در جلوی دوربین حاضر شود. البته با دامنی کوتاه، کفشهای� پاشنهبلن� و لباس هواداری تیمش که دست برقضا یکی دو شماره کوچکت� انتخاب شده است. در این برنامه� و برنامهها� مشابه، زنِ هوادار، نه یک شخصیت و یک مهمان تلویزیونی که بیشتر یک ابژه� تبلیغاتی است.
اینطو� به نظر میرس� که زنان در قرن بیست و یکم و دنیای مدرن شده هم جایی در هواداری از فوتبال ندارند؛ که فوتبال و بدنه� اصلی آن، خودآگاه یا ناخودآگاه، آن را به یک ورزش مردانه تبدیل کردهان� و نگاهی جنسیت نگر به مستطیل سبز دارند. تا جایی که هوادار زن اگر هم خواستار جایگاه هواداری ویژها� باشد، مجبور میشو� از هویت فردیا� فاصله بگیرد و لااقل برای دو ساعت خودش را شبیه مردان هوادار فوتبال کند.
کلمهها� بالا دعوتی بود برای خوانش مستطیل جنسیت نگر، کتابی که اگر به فوتبال و مستطیل سبزرنگش علاقه داشته باشید، خواندنش خالی از لطف نیست.
فوق العاده کتاب خوش خوان و جذاب . به همه خانم های فوتبالی پیشنهاد میکنم بخونن . دغدغه های این خانم های هوادار برای ما در جامعه امروزی ایران با محدودیت های بی شماری که داریم شاید خواب و خیال باشه ولی دلگرم کننده هم هست اگه الان هواداران خانم فوتبال جوامع غربی این آزادی ها این امتیازات و جایگاه رو دارن زود و راحت هم بدست نیاوردن و از اول اینطور نبوده براشون . به امید روزی که کتابی چاپ بشه به قلم یک بانوی ایرانی و پژوهشی باشه از دورانی که حتی اجازه نداشتیم وارد استادیوم ها بشیم تا گروه های هواداری مختص خودمون انتم های مختص خودمون کتابی که این گذار رو به همین شیرینی قلم زده باشه . ترجمه این کتاب به قدری روون و شیرینه حتی میتونین تو یه نشست با یه قهوه و شیرینی کل کتاب و بخونین