مانیفست حزب کمونیست، جزوهٔ مختصری است در کمتر از چهل صفحه، نوشتهٔ دو انقلابی جوان، کارل مارکس ۲۹ ساله و فریدریش انگلس ۲۷ ساله. این اثر در آغاز انقلاب قارها� ۱۸۴۸ منتشر شد و مهمتری� متن در تاریخ سوسیالیسم است. متنی که به عنوان برنامهٔ گرایش انقلابی کمونیستی، راهنمای مبارزهٔ عملی و در عین حال نمایان گر مبانی نظری دیدگاهی دانسته میشو� که سرنگونی نظام طبقاتی زندگی اجتماعی را در دستور کار قرار داده است. همچنین، اثری است درخشان با نثری کوبنده و بیانی موجز اما دقیق، که به رغم حجمان� کاش هم ارز مهمتری� شاهکارهای فلسفهٔ سیاسی ارزیابی شده است. این کتاب شرحی است از زمینهٔ تاریخی و فکری مانیفست، تاریخ نگارش و دریافت آن، چاپها� مختلف، پیش گفتارهای دو مؤلف، و ترجمه هایا� به زبانها� گوناگون و افقها� مختلف دریافت متن. هم چنین بحثی است از قدرته� و کاستیها� متن، با این هدف که نشان دهد از یک سو فعلیت و موضوعیت دارد و از سوی دیگر شماری از نکتهه� و احکام آن در شرایط کنونی کارآ نیستند.
میخواه� به عنوان یک شخص آماتور علاقمند به علوم انسانی از بابک احمدی تشکر کنم. سهم بابک احمدی با آن نثر ساده، روان و دقیقش در معرفی و تشریح اندیشه غرب و مبانی مدرنیته در سه دهه� اخیر در ایران چشمگیر است. کمتر کتابخانها� در ایران هست که اثری از او در میان کتابهای� نباشد. کتابهای� از او چون ساختار و تاویل متن، حقیقت و زیبایی، مدرنیته و اندیشه انتقادی، سارتر که مینوشت� مارکس و سیاست مدرن و دوگانه� او در مورد هایدگر را حالا دیگر میتوا� به جرات از آثار درخشان و کلاسیک جریان روشنفکری در ایران دانست. کمتر مقاله و پایاننامها� در ایران با موضوعاتی چون زبانشناسی� نشانهشناسی� زیباییشناسی� سینما، اندیشه انتقادی و حتی مارکس و مارکسیسم وجود دارد که به کتابها� بابک احمدی ارجاع نداده باشد. ممکن است با بعضی باورهای او که بیشتر در حوزهها� ژورنالیستی و امور روزمره سیاسی مطرح میشوند� همراه نباشیم، اما از او بسیار آموختهای�. بابک احمدی را به حق میتوا� «معلم» بسیار خوبی دانست. نثر غیر جدلی و پر حوصله� او آموزنده است و به همین علت این یادداشت را به خاطر تمام چیزهایی که از او آموختها� با سپاس از او شروع میکن�. بابک احمدی در کتاب جدید خود به "مانیفست حزب کمونیست" نوشته� ماندگار کارل مارکس و فردریش انگلس میپرداز�. باید اشاره کرد که پرداختن به این بیانیه در هر دورها� از تاریخ دشواریها� خاص خود را داشته است و بابک احمدی این دشواریه� را به جان خریده است. چرا پرداختن به مانیفست بعد از 170 سال هنوز موضوعی مهم، بهرو� و البته دشوار است؟ تا به حال هزاران کتاب، شرح و مقاله در مورد مانیفست حزب کمونیست نوشته شده است و از این حیث تقریبا در تاریخ اندیشه بینظی� است.گویی هر اندیشها� درباره� جهان، تاریخ، سیاست و مدرنیته و هر اندیشمندی در این حوزه باید نسبت خود را اگر نه با مارکس، دستک� با مانیفست مشخص کند. نثر جدلی و کوبنده مانیفست همراه با پرسشها� تاریخی و بیانی موجز و دقیق آن را به یکی از شاهکارهای فلسفی و سیاسی تبدیل کرده و به همین نسبت پرداختن به آن دشوار است. همچنین مانیفست بنا به سرشت خود، که بیانیها� جدلی، حزبی و سیاسی است و به نسبت دیگر آثار مارکس از پیچیدگیها� فلسفی کمتری برخوردار است، به همین دلیل مورد علاقه� مارکسیستها� دوآتشه است. مانیفست انبوهی تاریخی از حمایته� و مخالفته� را پشت سر خود دارد و در این هیاهوی سیاسی و ایدئولوژیک پرداختن منصفانه به آن دشوار است. علاوه بر اینه� مانیفست متنی نیست که به 170 سال پیش تعلق داشته باشد و نمیتوا� تنها به عنوان متنی کلاسیک به آن پرداخت. جهان همچنان به معضلاتی که مارکس و انگلس در مانیفست به آن اشاره میکنن� گرفتار است. نابرابری، فقر، تمرکز ثروت و ناخشنودی انسان. حتی اگر با راهحلها� پیشنهادی و پیشبینیها� مانیفست در مورد این معضلات و در صدر آن نظام سرمایهدار� همراه نباشیم و آنه� را به تاریخ پیوسته در نظر بگیریم، باید اذعان کنیم که هنوز جهان با پرسشه� و معضلاتی که در مانیفست مطرح میشوند� مواجه است. از این نظر پراختن به مانیفست، همچنان موضوعی مرتبط با جهان امروز و همچنان دشوار است. بابک احمدی در کتاب دگرگونی جهان در پی پاسخ به این پرسشه� است که "قدرت این متن در چیست؟ کدام بخش از مباحث آن هنوز زنده و مفید است و کدام بخش کهنه شده یا تجربه� تاریخی نادرستی آن را ثابت کرده است." (از متن پیشگفتار کتاب) کسانی که با آثار بابک احمدی و به طور مشخص با دوگانه� او در مورد هایدگر و یا مارکس و سیاست مدرن آشنا هستند کتاب جدید او با عنوان "دگرگونی جهان" را نیز حداقل به لحاظ ساختاری آشنا حس میکنن�. شرح تکوین متن و توضیح مفاهیم اصلی در دیالکتیک زندگینامه و کلیت اندیشه� نویسنده در برابر شرایط تاریخی، ساختار کتابها� بابک احمدی با محوریت یک متن خاص است که او در این کتاب نیز همین رویه را پیش میگیر�. کتاب دگرگونی جهان با پیشگفتار نویسنده در مورد اهمیت مانیفست و ملاحظات او در مورد این بیانیه آغاز میشو�. بابک احمدی مانیفست را مشهورترین و مهمتری� سندی میدان� که تاکنون در تاریخ جنبشها� رادیکال منتشر شده است. او نه تنها این سند را متعلق به گذشته نمیدان� بلکه این بیانیه را همچنان برای زندگی امروز بشر مهم میدان� چرا که درونمایهها� اصلی آن درباره وضعیت بشری، زندگی اجتماعی، دشواریها� ناشی از پیشرفت اقتصادی و فنآوری� شکاف طبقاتی، استثمار، وضعیت زنان همچنان بحث برانگیز است. احمدی مانیفست را هم ارز با با سیاست ارسطو، شهریار ماکیاولی، لویاتان هابز، قرارداد اجتماعی روسو و اصول حق هگل از شاهکارهای فلسفه سیاسی و اندیشه ورزی اجتماعی میدان�. فصل اول به زمینه� تاریخی و نظری نگارش مانیفست میپرداز�. در این فصل نویسنده ابتدا شرح کوتاهی از زندگی مارکس و انگلس ارائه میده� و سعی میکن� به این پرسش پاسخ دهد که چگونه این دو نفر که در زمان نگارش مانیفست 27 ساله و 29 ساله بودند از سوی سازمان کمونیسته� ماموریت یافتند تا مانیفست را به عنوان برنامه و اعلام مواضع بنیادین آنها بنویسند. این فصل همچنین به شرح وضعیت تاریخی اروپا با تاکید بر وضعیت انگلستان، فرانسه، آلمان و اتریش میپرداز� تا متن را در دل شرایط تاریخی قرار دهد و به تجربه تاریخی ملته� پیوند بزند. همچنین در این فصل بابک احمدی آرای سوسیالیستی، کمونیستی و آنارشیستی مختلف که پیش از نگارش مانیفست در اروپا وجود داشتند را نیز شرح میده� که به باور او مانیفست بر میراث آنه� استوار است. از بابوف، فوریه، پرودن، سنسیمون� بلانکی و تا سوسیالیستها� کم نام و نشانت� و سازمانها� کوچک کمونیستی همگی در شکلگیر� و تکوین مانیفست، خواه در نفی یا تایید آن، نقش داشتهان�. در فصل دوم نویسنده در ابتدا به چگونگی و علت نگارش مانیفست میپرداز�. در این فصل از سازمان عدالت و سازمان کمونیسته� به عنوان سازمانهای� نام برده میشو� که مانیفست به سفارش آنها نگاشته شده بود. منابع مانیفست معرفی میشو� و فن بیان آن شرح داده میشو�. بخش کوتاه فن بیان مانیفست از جذابتری� بخشها� کتاب است. بابک احمدی با ستایش از سبک نگارش سحرانگیز کتاب به این نکته اشاره میکن� که "کدام متن را سراغ دارید که در کنار ایجاز و فشردگی، مباحث تاریخی جذاب و مبنای نظری محکم، این چنین در یادها بماند تا جایی که بتوان گفت بعضی عبارات� آن حکم ضرب المثل را یافتهاند� عباراتی چون : «شبحی در اروپا میگردد� یا «کارگران میهن ندارند»." احمدی مانیفست را بنا به تعریف و ماهیت آن، به عنوان بیانیه� یک سازمان سیاسی خاص، یک اثر جدلی میدان� که باید هم مواضع خود را قدرتمند و مستحکم نشان دهد و هم مواضع مخالف را سست و نادرست و مانیفست در این ماموریت خود بسیار موفق بوده است. ادامه این فصل به تاریخ متن انتشاریافته� مانیفست، یعنی پیشگفتاره� و ترجمهها� آن به زبانها� مختلف، از جمله به زبان فارسی و در ایران پرداخته میشو�. فصل سوم که تقریبا نیمی از کتاب را شامل میشو� به مفاهیم بنیادین مانیفست میپرداز�. احمدی در این بخش تلاش میکن� به فهم مارکس از مفاهیمی چون پیکار طبقاتی، سرمایهداری� پرولتاریا و کمونیسم در زمان نگارش مانیفست وفادار بماند. این یعنی نویسنده معنای مفاهیم به کار رفته در متن را نه در توضیحات شارحان آرای مارکس یا حتی نوشتهها� خود مارکس در زمانها� بعد، بلکه در نوشتهها� پیشین او و انگلس جستجو میکن�. احمدی با روشی تبارشناسانه معنا، منظور و درک مارکس را از مفاهیم با توجه به متون پیش از نگارش مانیفست و همچنین آثار قدیمیت� انگلس واکاوی میکن�. این توضیحات و واکاویه� وقتی ارزشمندتر میشو� که در نظر بگیریم در خود متن مانیفست با توجه به فشردگی، مخاطب و ماموریت متن مجالی برای شرح و توضیح مفاهیم نبوده است. با این حال باید به این موضوع اشاره کرد که شرح نویسنده در مورد بعضی مفاهیم تنها در توضیح تاریخ آنها، به این معنا که پیش از مانیفست در کجا و توسط چه کسانی به کار رفته بودهاند� متوقف میشو� و متن در واکاوی نظری مفاهیم پیش نمیرو�. از این نظر گاها در فصل سوم با تغییر موضع متن در شرح تاریخی یا شرح نظری مواجه میشوی�. به طور مثال ما در شرح مفهوم "پیکار طبقاتی" بیشتر با تاریخ ادبیات آن آشنا میشوی� تا توضیح نظری آن در حالی که در توضیح مفهوم "پرولتاریا" ما با متنی اساسا تئوریک روبرو میشوی�. با این حال روش تبارشناسانه� بابک احمدی در شرح مفاهیم و تلاش او برای وفاداری به تاریخ متن و فهم مارکس از مفاهیم در زمان نگارش آن قابل توجه است و میتوا� گفت چنین نگاهی است که این کتاب را از متون دیگری که به مانیفست پرداختهان� (حداقل متون ترجمه شده یا نوشته شده توسط نویسندگان ایرانی) متمایز میکن�. وفاداری نویسنده به متن را میتوا� در بخش آخر این فصل نیز کاملا احساس کرد که احمدی تلاش میکن� در بررسی انتقادها به متن مانیفست نیز هم به تاریخ نگارش و هم به شرایط تاریخی و ماموریت متن وفادار بماند. به طور مثال وقتی لحن مردانه یا غیبت زنان را در متن مانیفست به عنوان یک نقطه� ضعف در نظر میگیر� در ادامه به این موضوع اشاره میکن� که مارکس در متون دیگر نظیر خانواده مقدس از آزادی اجتماعی، سیاسی و حقوقی زنان با صراحت دفاع کرده است.