كامیار عابدی متولد اول فروردین 1347 است.� وی از سالها� پایانی دهه 1360 ضمن اشتغال به كار معلمی و همكاری با مطبوعات، به نقد و پژوهش ادبی روی آورده است. عمده توجه وی به شعر فارسی از اواخر دوره قاجار «دوره های بیداری و مشروطه» تا امروز است . از او تاكنون كتابها� : � 1.از مصاحبت آفتاب ( درباره شعر سهراب سپهری ) 1375 2.به یاد میهن ( درباره شعر ملک الشعرا بهار ) 1376 3.در زلال شعر (درباره شعر هـ . ا . سایه ) 1377 4.تنهاتر از یک برگ ( درباره شعر فروغ فرخزاد + برگزیده اشعار ) 1377 5.تپش سایه دوست ( درباره زندگی سهراب سپهری ) 1377 6.ترنّم غزل ( درباره شعر سیمین بهبهانی ) 1379 7.شبان بزرگ امید ( درباره شعر سیاوش کسرایی ) 1379 8.صور اسرافیل و علیاکب� دهخدا ( یک بررسی تاریخی و ادبی ) 1379 9.با ترانه باران ( درباره شعر گلچین گیلانی ) 1379 10.زمزمها� برای ابّدیت ( بیژن جلالی، شعرهایش و دلِ ما ) 1379 11.تصویرها و توصیفه� درشعر معاصر (با محمدرضا برزگر خالقی ) 1379 12.جستجوی گل شیدایی ( شعر شیراز و منصور اوجی ) 1380 13.بهرغ� پنجرهها� بسته ( شعر معاصر زنان )1381 14.در جستجوی شعر ( برگزیده بررسیها� ادبی ) 1381 15.در روشنی بارانه� ( تحلیل و بررسی آثار م .سرشک ) 1381 و بیش از یكصد مقاله ی تحلیلی و تحقیقی از او در مجله هایی چون ادبستان، رشد ادب فارسی، كتاب ماه، جهان كتاب، آینده، گیله وا، چیستا و هستی به چاپ رسیده است .�
بیژن جلالی، شعرهایش و دل ما = Bijan Jalali, His Poems and Our Hearts, Kamyar Abedi
Bijan Jalali (November 22, 1927 � January 2000) was a modern Persian poet. Jalali was born and died in Tehran, Iran.
His works: The Color of Water, Days, Dailies, Our Heart and the World, Play of Light, and The Water and the Sun.
I Want to Die... Translated by M. Alexandrian I want to die, Not that my heart should fail, And my body grow cold, And be leveled with earth; I want to die Not that I should not hear any voice, Or the sun will fail to shine on me, Or I grow blind To the moon and stars. I seek a quite extraordinary death, Like the water turning into vapor, Like the blossoming of the seed, Like the setting of the sun, Like a sky which is clouded. I want to be annihilated, to be born again in another world, A world which I have not yet named, A world which I have not completely tried, A world resembling the world of imagination In which everything is ordinary, Except the fear of annihilation, Except wretchedness, Except loneliness.
تاریخ نخستین خوانش
عنوان: زمزمهای� برای� ابدیت� بیژن� جلالی� شعرهایش� و دل� ما� نوشته� و گردآورنده� کامیا� عابدی� تهران� نش� کتاب� نادر� 1379؛ در 213؛ و 3ص؛ فروست چشم انداز شعر و ادب فارسی؛ شابک 9649255796؛ موضوع نقد و تفسیر شعرها و یادمان از بیژن جلالی از 1306خورشیدی تا 1378خورشیدی؛ سده 20م
عنوان: بیژن جلالی، شعرهایش و دل ما؛ نویسنده: کامیار عابدی، تهران نشر موسسه فرهنگی هنری جهان کتاب؛ 1397؛ در 220ص؛ شابک 9786008967132؛ موضوع شعر فارسی سده 20م
کتاب «بیژن جلالی شعرهایش و دل ما (زمزمهای� برای� ابدیت� بیژن� جلالی� شعرهایش� و دل� م�)» در هفت بخش آراسته شده است؛ پیش از پرداختن به آنه� باید گفت گردآورنده و نویسنده ی کتاب جناب «کامیار عابدی»، از دوستان نزدیک «بیژن جلالی» بوده اند؛ و با ایشان گفتگوها انجام داده اند، و این کتاب برای آشنایی خوانشگران با زندگینامه� عادات و احوال روانشاد «جلالی»، یادمانهای ایشان از دایی خویش روانشاد «صادق هدایت»، دوستان ایشان، و بویژه آراء ادبی، و نگاه ایشان، به شعر و شاعری، بسیار مؤثر و سرشار از نگاره های بکر است
هفت بخش کتاب: «چشمانداز� از زندگی»؛ «تحلیل و بررسی اشعار»؛ «نمونههای� از زیباترین سرودهها»� «نمونههای� از تأملها� فکری و ادبی»؛ «یادبودها: نثر»؛ «یادبودها: شعر»؛ «در آیینۀ آراء»؛
نقل از جناب کامیار عابدی: (جنبۀ زندگینامه� ای و یادبودنگاری در مجموعۀ حاضر پررنگ است؛ دلیل اصلی هم این است که صاحب این قلم در سالها� پایانی زندگی شاعر، یکی از دوستان نزدیک وی به شمار میرف�: سلوک انسانی گسترده، پرتو نگاه آرام، و تجلی روح شاعرانۀ جلالی از جمله ویژگیهای� است که هیچگا� از یاد نخواهم بُرد؛ در این انتخاب شعرهای بسیار بلند مورد توجه قرار نگرفته است؛ چه، همانگون� که جلالی خود نیز به طور شفاهی یا مکتوب تأکید میکرد� در اینگون� شعرها، به هیچوجه� با کامیابی روبرو نبوده است؛ همچنا� که در بخش دوم نیز اشاره شد، نوع سطربندی در شعرهای او اغلب، دچار کاستی است.)؛
نقل شعری از ص 56؛ در سراسر زندگی زیبایی حیرتانگیز� هست که ما را از خود بیخو� میکن� و مانند خواب زیبایی است که میبینی� و هرگز جرئت بیدار شدن از آن را نداریم بیژن جلالی
تاریخ بهنگام رسانی 14/02/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی
فروغ جایی میگوی� تنها دو نفر بودند که در شعرشان نیازی به وزن نمیدید�: احمدرضا احمدی و جلالی. برای من این دو در کنار سپهری یک گروه سه نفره� خاص را تشکیل میدهن�. شاعرانی با کلمات و عباراتی ساده. به سادگی گفتگو و جملات عامیانه�. رسیدن به سادگی افراطی در بیان بزرگترین مسائل�. برای من جلالی بالاتر از آن دو عمیقت� و برجستهت� بود و امروز پس از خوانش این کتاب میفهم� چرا. قدرت این کتاب از همنشین� و نزدیکی نویسنده با شاعر موردبحث که یکی از خاصتری� شاعران ماست میآی� و توانسته بهخوب� در میان بررسی و مرور زیست و اشعار او، عقاید و نگاه او به جهان و شعر را روایت کند. بخش نخست کتاب که بر زیست و سخنان او استوار است را دوبار خواندم و فهمیدم آن سادگی عمیق اشعارش از پس ساله� مطالعه و تعمق میآی�. جلالی در یک کنج شعر فارسیس�. مانند قوما� صادق هدایت انگار در یک کافه نشسته است و ما را مینگر� و جهان خودش را خلق میکن�. جدا از جمع. در یک محفل کوچک. و مانند قوما� انگار جهان در زمان خودش نمیتوانست� درکش کند. آن تفکر پر راه را. شعر امروز ایران از محفله� و جریانه� عبور کرده و قدردان جلوهها� نوین زبان و هنر است. همانقد� که خوشحال� در امروز ایران هم میتوا� عاشق براهنی و جلالی و الهی و رویایی بود و هم شاملو و اخوان، غمگین� که چگونه بزرگانی مانند جلالی هیچگا� در زمان حیاتشا� شناخته نشدهان�. آنه� بسیار، بیش از آن شاعران پرحرف، جهان را میشناختن�. آنه� در یک کنج تاریخ نشستهان�. هنرشان را دیر اما بالاخره میفهمی�...
جمع آوری زندگینامه و مقالات و نظرها و سروده هایی که به بیژن جلالی مربوط باشد، کار خوبی است. اما درباره شعرهایش و دنیای جلالی، نویسنده و کلن سایر منتقدان، تحلیل و پژوهش شایسته ای انجام نداده اند که امیدوارم در آینده صورت پذیرد