کتاب «گندزدایی از مغز» با عنوان فرعی چگونه علم را به یاری بگیریم و از شر افسردگی، خشم، نگرانیها� هراسه� و وسواسه� خلاص شویم، نوشته فیث جی. هارپر با ترجمه علی دیمنه منتشر شد. فیث جی. هارپر، استاد بیان آموزهها� روانشناس� با زبان طنز و شوخی است و کتابهای� که نوشته در همین حالوهواس� و گاه حتی مبانی بسیار تخصصی و پیچیده پزشکی و روانپزشک� را با چاشنی خنده در کام و ذهن خواننده گوارا میسازن� و به او منتقل میکنن�. آلن نوویان، استاد دانشگاه کالیفرنیا درباره این اثر نوشته است درست همان روزی که تصمیم گرفتهای� دیگر کتاب دیگری نخرید، این کتاب پیدا میشو� و با همهچی� دوباره آشتیتا� میده�
بر خلاف اینکه فکر می کردم مثل کتاب های مشابه کتاب دوستش نداشته باشم اما به نظرم نویسنده به خوبی تونسته بود مخاطب رو راضی نگه داره. بر همگان واضح هست که من با تمام وجود از کتاب های انگیزشی و این موارد گریزانم ولی این کتاب بر خلاف تصور بسیاری انگیزشی نبود ، نویسنده با زبان طنز به خوبی تونسته بود این مفهوم رو برسونه که هر روز حجم اطلاعاتی بسیاری حافظه ما رو پر می کنه و این اطلاعات لزوما مفید نیستند. و گاهی حتی دیدگاه ما نسبت به برخی مسائل با این پیش فرض های اطلاعاتی شکل میگیر�. در کل کتاب برای من که همیشه به موضوعات محوریت مغز و اعصاب علاقه داشتم و مقاله و رفرنس خوانده بودم جالب و متفاوت بود و یکی از نکاتی که به نظرم کتاب رو در این مدت کم پرمخاطب کرده ، برقراری ارتباط بین دو طیف خواننده هست و به نظرم فردی که کتاب های مارک منسون را خوانده و علاقه داره از زاویه دیگری این کتاب را می پسنده و فرد دیگری که کتاب های این دست طیف رو نمی پسنده ، ممکنه این کتاب را بپسنده ترجمه کتاب هم در مجموع خوب بود فکر کنم ۳ امتیاز نمره خوبی باشه
بنظرم زمان مناسب برای خوندن این کتاب وقتیه که یه تجربه� مشابه با تجربهها� گفته شده توی کتاب داشته باشین، زمانی که هنوز کتاب تمام نشده بود به این فکر میکردم که نظرات متفاوتی دیدم از اینکه کتاب کسلکنندها� بود و در نقطه� مقابلش این رو میدید� که این کتاب برای خودم مثل وسیلها� برای نجات یا تسکین رنجی بود که تجربه کرده بودم. به این نتیجه رسیدم که خیلی بستگی به کسی داره که داره کتاب رو� مطالعه میکنه، اگه تجربه� مشابه به تجربهها� کتاب داشته باشین، نه تنها خستهکنند� نیست براتون بلکه سعی میکنی� از حرفاش برای خودتون هم استفاده کنین. از اوایل تا اواسط کتاب واقعا با تک تک حرفای فیثج�.هارپر زندگی کردم، انگار میدونس� چه تجربها� داشتم، میگفت چه حسایی رو تجربه کردم� و از لحاظ جسمی و روحی توی چه وضعیتی بودم ولی از اواسط کتاب تا انتها انگار نوشتارِ کتاب علمی و تحقیقاتی شد و از اون قسمت فقط فصل اهمیت اندوه رو دوست داشتم. و البته این رو� بگم که طنز کتاب در بعضیجاه� واقعا دلنشین نبود، فیثج�.هارپر سعی کرده بود کتاب رو با لحن طنز روانت� و راحتت� کنه ولی بنظرم خیلی موفق نبود:(
پ.ن: فارغ از امتیاز کتاب و نظرات آدما اگر کتابی بهتون حس درک� شدن رو میده، اون کتاب میتونه از نظر شما خیلی خوب و از نظر دیگران معمولی باشه، این خیلی طبیعیه، ما آدمها نگاه و دید متفاوتی داریم، این تفاوت باعث نشه نظری که داریم و حقیقتی که میدونیم رو نادیده بگیریم.
کتاب بسیار کتاب خوب در حوزه شناخت کارکرد مغز می باشد ,هم کارکرد فیزیکی و هم شیمیایی. بنظرم کتاب سنگینی بود و نیاز به مطالعه مجدد داره,شاید برای همین نتونم نظر طولانی بنویسم. اما خوندنش رو با دقت وتمرکز بالا به همه توصیه میکنم😇
از متن کتاب : من بر این باورم که وقتی به چراییِ کارهایتان آگاه باشید، همه چیز بهتر جواب میدهد. اینطوری بهتر به هدف هم میرسی� و دیگر مهم نیست که از چه راهی و با چه ترفندی!
دو قسمت اول به معرفی کارکرد مغز و ربطش به آسیب روانی و... می پردازه که برخی رویکردها میگن دونستنش برای درمانجوها مفیده. نویسنده هم میگه وقتی این کارکردها رو بدونیم کمتر دچار شرم و سرزنش خودمون میشیم. بعد از اون تمرین های بازآموزی و بهتر شدن و تمرین های تحمل رو توضیح میده که بنظر من قسمت کاربردی کتابه این کتاب به لزوم رجوع به روانشناس،تایید درمان های مکمل(مثل ماساژ) وسنتی،درست غذا خوردن و تمرین اصول مثبت اندیشی برگرفته از درمان های شناختی و عقلانی عاطفی آلیس اشاره میکنه،از نظر من کتاب زردی نیست در آخر هم راجع به اضطراب،خشم،اعتیاد که درابتدا نوعی ترفند تحمل بوده،افسردگی و تفاوتش با اندوه وفقدان صحبت میکنه نویسنده تلاش کرده تخصصی و قلمبه سلمبه صحبت نکنه ولی از اونور بوم افتاده،خیلی هم اذیت کننده نیست.فک میکنم سلیقه ایه یه عده خوششون میاد یه عده هم نه. کتاب صوتی رو شنیدم،باصدای سمیه عزیز
از اول همه ش ذهنم کتاب رو با body keeps the score مقایسه میکرد شروع کتاب اینطوری بودم که خب اوکی کتاب درمورد تروما نیست پس کلا سبک تر و خودمونی تره ادبیات کتاب هم خیلی سعی داشت همین رو جار بزنه اما از یه جایی به بعد ادبیات واقعا برام ازاردهنده شد بعید میدونم ترجمه بی تاثیر بوده باشه
من هم متخصص نیستم اما مطمئنم توی یه همچین کتابی نباید جایی داشته باشه که مثلا شرم به مخاطب بده. یه جمله هایی بنظرم خیلی اشتباه بودن مثلا یادمه یه جا چیزی مثل مطمئنم از ورزش متنفرید نوشته بود. خب من ورزش رو دوست دارم اخه این چه جمله ایه تو یه کتاب مثلا روانشناسی!؟
اما کلا راه کارهای عملی که داشت فکر کنم بتونه کمک کننده باشه مخصوصا اینکه خودمونی بود انگار انجام اون کار ها رو راحت میکنه برات
۳.۵� کتاب در بخش اول درباره آسیب های روانی، چگونگی بوجود اومدن و درمان اون ها صحبت میکنه و در بخش دوم به مشکلاتی مثل اضطراب ، افسردگی و اعتیاد و راه های درمان اون ها میپردازه . کتاب با اینکه تخصصی نیست و کاملا عامه پسنده اما ترجمه اون به خوبی میتونه افراد رو جذب کنه.نیمه اول کتابو دوست داشتم اما بخش دوم رو تقریبا سرسری خوندم . در کل برای کسی که روانشناسی خونده باشه خیلی چیز خاص و جدیدی نداره اما خوندنش خالی از لطف نیست .
واقعا کتاب خوبی بود. چون هم نویسنده اش کاملا بر موضوع تسلط داشت و هم قدرت انتقال بالای مفاهیم از طریق طنز و چاشنی نمک را دارا هستن. هر چقدر به انتهای کتاب نزدیک شدم جذابیت مطالب برایم افزایش پیدا کرد. اگر به مفاهیم روانشناسی علاقه مند هستید حتما پیشنهاد میکن� دو کتاب ترجمه شده خانم فیث جی هارپر رو مطالعه کنید.
مترجم سعی کرده بود تا لحن کوچه خیابونی نویسنده رو با استفاده از کلمات مودبانه تر حفظ کنه تا مجوز چاپ بگیره. کتابی که فارغ از لحن سخت علمی، مطالب مفیدی رو بطور مختصر مطرح میکنه. خیلی کتاب قابل توصیها� نیست ولی برای مطالعه� مجلها� و سریع خوبه.
یک کتاب سطح پایین، با ادبیاتی فکاهی و غیراصولی امیدوارم از این نویسنده دیگه مقاله ای ترجمه نشه. ناشر این کتاب هم با بزرگ تر کردن فونت چاپ سعی داشته یک مقاله عامیانه رو تبدیل به کتاب کنه که موفق هم بوده. نام ناشر این کتاب «بنگاه! کتاب پارسه» است. خرید و خواندن این کتاب توصیه نمی شود.
با اینکه به زبان طنز نوشته شده بود ولی اصلا طنزش رو دوست نداشتم. به نظرم تلاش می کرد خیلی بامزه باشه ولی موفق نبود. در مجموع شاید برای کسی که اتفاقات ذکر شده در کتاب رو از سر گذرونده باشه بتونه باهاش ارتباط برقرار کنه.
به زبان طنز از مغز و طرز کارش، افسردگی و خشم و وسواس و غم و... میگه. خیلی دوسش داشتم و مطمئنم دوباره بهش برمیگرد�. اونقدری جذاب هست که دلت نخواد کتاب رو زمین بذاری.