اخوان و آفرینش شعر ۱۰� معنی تنوع در شعر اخوان ۱۱� سیر اندیشه اخوان ۱۲� جوهر تلخوش، مایه شعر اخوان ۱۶� درونمایه شعر اخوان ۱۸� اخوان آرمانگرا ۱۸� اخوان گریان ۱۹� سیر تحول زبان و بیان در شعر اخوان ۲۱� زبان خراسانى ۲۱� اضلاع زبانی شعر اخوان ۲۲� زبان ویژه در شعر اخوان: ۲۵ ۱) عامیانه و معمول ۲۵� ۲) ادبى و منسوخ ۲۶� ۳) واژهها� تازى ۲۶� ترکیبها� ویژه اخوان ۲۶� ترکیبها� تصویرى اخوان ۲۷� تعبیرهاى اخوان ۲۸� سیر تحول زبان و بیان در شعر اخوان ۲۹� وزن در شعر اخوان ۳۲� قافیه در شعر اخوان: ۳۴ نخست قافیه قطعها� ۳۴� دوم قافیه «بندى» ۳۶� سوم قافیه معمول ۳۶� شگردها و تناسب محتوى و محتوا در شعر اخوان ۳۷� تصویرهاى شعر اخوان ۴۷� تناسب تصویر و زبان در شعر اخوان ۴۹� اخوان تابع اسلوب و شارح شعر نیما ۵۳� اخوان بعنوان بزرگترین و آخرین شاعر کلاسیک ایران ۵۴� اخوان بعنوان شاعر نوپرداز ۵۶� اخوان در مقایسه با نیما، شاملو و فروغ ۶۰� شعر اخوان پلى میان شعر کهن و شعر نو ۶۱� مهمترین دهسال عمر شاعرى اخوان ۶۲.
محمد حقوقی در سال ۱۳۱۶ در اصفهان زاده شد و فعاليتها� ادبی خود را از سال ۱۳۴۰ آغاز کرد. او در بيش از پنج دهه کار مستمر در حوزه شعر و ادب، نام خود را به عنوان يکی از شناخته شده ترين شاعران و منتقدان معاصر ايران تثبيت کرد.
حقوقی، در اوايل دهه� چهل خورشيدی، به همراه شماری از روشنفکران، مترجمان، نويسندگان و شاعران اصفهان، از جمله هوشنگ گلشيری، ابوالحسن نجفی، جليل دوستخواه� محمد کلباسی، احمد گلشيری، فريدون مختاريان، اميرحسين افراسيابی، اورنگ خضرايی، روشن رامی، مجيد نفيسی، رضا فرخفال، احمد ميرعلايی، ضياء موحد، هرمز شهدادی، محمدرضا شيروانی، يونس تراکمه، منصور کوشان و ابوالحسن نجفی نقشی مهمی در انتشار مجله «جنگ اصفهان» داشت. نخستين مقاله مفصل محمد حقوقی، با نام «کی مرده کی بجاست» در سومین شماره «جنگ اصفهان» مورد توجه بسيار قرار گرفت.
وی در آن مقاله نوشته بود که از تمام شاعرانی که تا آن دهه به عنوان شاعر نوپرداز شهرت یافتهان� و همه خود را از «نیما یوشیج» متأثر میدانند� تنها هفت نفر را میتوا� موفق خواند و شعرشان را ماندگار دانست: «احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، منوچهر آتشی، فروغ فرخزاد، م. آزاد، یدالله رؤیایی و سهراب سپهری.»
کتاب «شعر نو از آغاز تا امروز» يکی از مهمتري� و شناخته شدهتري� آثار محمد حقوقی، تا ساله� به عنوان تنها آنتولوژی معتبر شعر نو شناخته میش�. اين کتاب نخستين بار در دهه چهل خورشيدی منتشر شد، اما بعدها با تجديد نظر در دو مجلد مفصل انتشار یافت و شعر دههها� ۵۰ و ۶۰ را نیز دربر گرفت.
حقوقی، بعد از انقلاب چند سالی فعالیتی نداشت. او خود درباره� شروع دوباره� فعاليتهاي� نوشته است: «خود من تا سال ۵۹ قضایا را مینگریستم� تا اینکه با شروع جنگ، اضطراب به نهایت شدت خود رسید، اضطراب تجزیه وطنم. تا سرانجام که یک شب تا صبح در یک حالت انفجار، شعر بلند «خروس هزار بال» را نوشتم.»
محمد حقوقی از سال ۱۳۴۸ تا ۱۳۸۰ نزدیک ۳۰ جلد کتاب شعر و نقد شعر منتشر کرد: «زوایا و مدارات»، «فصلها� زمستانی»، «شرقیها»� «گریزهای ناگزیر»، «با شب، با زخم، با گرگ»، «خروس هزار بال»، «شب ناشب»، «دالانها� بلند عصر»، «از بامداد نقره و خاکستر»، «سبدها»، «از دل تا دلتا»، «گیلاسه� و گنجشکها»� «اندوهیادها� از جمله مجموعه شعرهای محمد حقوقی است.
از آقای حقوقی پنج جلد کتاب نیز با عنوان «شعر زمان ما» به ترتیب درباره شعرهای «احمد شاملو»، «مهدی اخوان ثالث»، «سهراب سپهری»، «فروغ فرخزاد» و «نیما یوشیج» به چاپ رسيده است.
بسیار در حقش بدی شد... نامردی هایِ زیادی را تحمل کرد... و افسوس که قدرش را ندانستند... آرزو نمیکنم که « اخوان» ای کاش در این زمان زندگی میکرد، چون بی شک باید در پشتِ میله هایِ زندان شعر می سرود
قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟ از کجا وز که خبر آوردی ؟... هیچ «مهدیِ اخوان»، خبرِ جدیدی نیست، مردم هنوز هم خرافاتی و صد رو و عرب پرست هستند، همانطور که در زمانِ خودت بودند، بلکه هم بیشتر
مردِ بزرگی بود و سرایندۀ اشعاری که از قلبِ پاک و خردی آگاه سرچشمه گرفته بود... یادش همیشه گرامی
'تا که بی تابی پیامبرانه ای که خود از ان سخن گفته,به او دست ندهد,امادگی و استعداد گیرش و پذیرش ((هدیه خدایان))را نخواهد داشت و لاجرم به نوشتن هیچ مصراع شاعرانه و به طریق اولی,هیچ شعر شاعرانه ای,توفیق نخواهد یافت...مصرع اول هدیه خدایان است,این حکم(پل والری)در حقیقت به خدایان اسمان ها مربوط نیست و چه بسا همان حس الهام,همان حس بی تابی افرینش است در شاعر..'
شعر اخوان آیینه زلال روحیات اوست,زبان,بیان و فضای شعر او همه تصویر او را دارند. گریه و اندوه و نومیدی,بربادرفتگی و شکست اش.. همه حاصل از اگاهی ست..اگاهی از آرمان,اگاهی از محبوب,اگاهی از دور بودن و اگاهی از نرسیدن..
اخوان مسیری را در شعر پیش گرفت..اسلوبی از نیما گرفت پرورشی دیگرش داد که حاصل ان شد پیوند زبان و ادب دیروز خراسان و زبان رایج امروز ایران,زبانی زنده و پاکیزه که استخوان بندی از گذشته دارد و با خون و احساس امروز تپش می کند.. مانند هر امر دیگر شعر اخوان نیز دوران فراز و فرود خود را طی می کند,دوره ای ده ساله,اوج دوران اخوان که با "از این اوستا"به پایان می رسد و دفتر های بعدی هر چند به نوبه خود خواندنی و شیرین دارند اما به قدرت قبل نیستند..
"من دانم و دلت که غمان چند آمد و گر آشکار نیامد چندانکه غم به جان تو بارید باران پرکوهسار نیامد"
"نه چراغ چشم گرگی پیر نه نفس های غریب کاروانی خسته و گمراه مانده دشت بیکران خلوت و خاموش زیربارانی که ساعت ها میبارد. در شب دیوانه غمگین که چو دشت او هم دل افسرده ای دارد
در شب دیوانه غمگین مانده دشت بیکران در زیر باران,اه,ساعتهاست همچنان میبارداین ابر سیاه ساکت دلگیر نه صدای پای اسب رهزنی تنها نه صفیر باد ولگردی نه چراغ چشم گرگی پیر"
پ.ن:تعداد اشعاری که از انان در"از این اوستا""اخر شاهنامه"و "ارغنون" لذت بردم چنان پر شمار بود که از نوشتن آن ها صفحه ها پر میشد..
((..غم دل با تو گویم غار! بگو آیا مرا دیگر امید رستگاری نیست؟ صدا نالنده پاسخ داد: ....اری نیست؟))
"ای کاش میشد بدانیم ناگه غروب کدامین ستاره ژرفای شب را چنین بیش کرده است؟"
من آخه چطور به خودم اجازه بدم که درباره ی اخوان نظر بدم:))... آخرین جمله ی کتاب که از الیوت هست: میدانم پاره ای از اشعار که اینک بیش از هر شعر دیگر مرا دلبسته ی خود ساخته اند آنهایی هستند که در نخستین قرائت به مفهوم آنها راه نبرده ام... من نمیتونم با شعر ارتباط برقرار کنم. عشق اول و آخر من سهرابه و هیچوقت فکر نمیکردم بتونم بجز سهراب شعر دیگه ای بخونم... خوشحالم که اخوان خودشو فرو کرد تو قلبم.....بهترین اوقاتم تو این روزا وقتی بود که داشتم اخوان میخوندم... خوشحالم:)
آب و آتش نسبتی دارند جاویدان مثل شب با روز ، اما از شگفتیها ما مقدس آتشی بودیم و آب زندگی در ما آتشی با شعله های آبی زیبا آ سوزدم تا زنده ام یادش که ما بودیم آتشی سوزان و سوزاننده و زنده چشمه ی بس پاکی روشن هم فروغ و فر دیرین را فروزنده هم چراغ شب زدای معبر فردا آب و آتش نسبتی دارند دیرینه آتشی که آب می پاشند بر آن ، می کند فریاد ما مقدس آتشی بودیم ، بر ما آب پاشیدند آبهای شومی و تاریکی و بیداد خاست فریادی ، و درد آلود فریادی من همان فریادم ، آن فریاد غم بنیاد هر چه بود و هر چه هست و هر چه خواهد بود من نخواهم برد ، این از یاد کآتشی بودیم بر ما آب پاشیدند گفتم و می گویم و پیوسته خواهم گفت ور رود بود و نبودم همچنان که رفته است و می رود بر باد
من هنوز متوجه نشدم که هم پوشانی یکسری آثار از منظر محتوا و درون مایه بصورت هم زمان واقعا اتفاقه یا کسی ، مثل کاراکتر کوپر توی فیلم اینستلار داره به ما نخ میده!!
مهدی اخوان ثالث متخلص به میم.اُمید ، یکی از نااُمیدترین شعرای معاصر ماست اما ، نااُمیدیِ که اصالتمند و پرُریشه ست. شاعری ، با تسلط بالا در خوانش تاریخِ این کهن بوم نقالِ پیرِ روزگاران خوشِ رفته بر باد محبوس چاهِ حسدِ خودکامگی ها آن تیپا خورده ی رنجور دشنام پستِ آفرینش و ریشخندِ تلخی بر جعبه ی جادو بر شهرِ فرنگ و جلوه های گون گونه استعمار دلی بیخوش از تمامیِ انقلاب ها و کلامِ آخرش که میگفت :
دیده ای بسیار و میبینی می وزد بادی ، پری را میبرد با خویش از کجا ؟ از کیست؟ هرگز این پرسیده ای از باد؟ به کجا؟ وانگه چرا؟ زین کار مقصد چیست؟ خواه غمگین باش خواهی شاد باد بسیار است و پر بسیار ، یعنی این عبث جاری ست. آ ! باری بس کنم دیگر هر چه خواهی کن ، تو خود دانی گر عبث یا هرچه باشد چند و چون این ست. جز این نیست. مرگ گوید : هوم! چه بیهوده! زندگی میگویدم: اما باز باید زیست باید زیست باید زیست...
خود اخوان که پنج ستاره و دیگر هیچ بس که این مرد و اشعارش بینظیر� اما در مورد کتاب شعر زمان ما جلد مربوط به مهدی اخوان ثالث باید گفت همون یک ستاره. دلیلشم تنها و تنها ویراستار این کتابه که حتی اشعار اخوان رو نخونده و هرجا دلش خواسته فاصله گذاشته و نیمفاصل� گذاشته و بیت حذف کرده و بعضا با توجه به مقایسه کیفیت یک مصراع با دانش ادبی اخوان توی ارغنون، حس کردم حتی کلمه سرخود حذف شده. علائم و قوانین نگارش برای کمک به درک بهتر یک متن ایجاد شدن و این کتاب تک نفره تمام این این علائم و قوانین و کارکردشون رو ریخت سطل آشغال. امیدوارم انتشارات نگاه برای کتابها� بعدیش حداقل ویراستاری که فرق فاصله و نیمفاصل� رو بلد باشه استخدام کنه.
این آخرین کتاب از شعر زمان ما است که می خواهم بخوانم هر چه بیشتر جلو می روم، گویی حقوقی تمام توانش را برای شاملو گذاشته بوده و دیگر نای سخن گفتن بر شعر دیگران را ندارد. البته شاید سطحی بودن و نمایشی بودن بیشتر شعر اخوان (ادعایی که من نیز با آن موافقم و به هیچ وجه ایرادی بر شعر یک شاعر نیست) برای خیلی ها دلیل خوبی باشد بر کمبود تحلیل و بررسی تکنیکال شعر اخوان ، ولی به نظر من کمبود تحلیل و نقد بر شعر اخوان در این کتاب را باید در شیفتگی حقوقی در شیوه و سبک شاملو جست، برای او شاملو نهایت شاعری است و هر کسی در راه دیگری گویی هنوز به کمالی که او می خواهد نرسیده و ارزش سخن راندن و نقد کردن را ندارد (هیچ کدام از این ادعاها و سخنان در مورد جناب حقوقی مستقیم نیست، یعنی ایشان در هیج جای کتاب هایشان به این موضوع اشاره ای نکرده اند ولی این حسی است که من با خواندن کتاب های شعر زمان ما داشتم). به هر حال به عنوان یک کتاب برگزیده شعر کتاب خوبی است. لازم به ذکر است که انتخاب شعرهای برگزیده اخوان یکی از نقاط قوت کتاب هست، که به خوبی روند سیر شاعری اخوان را نشان می دهد و همچنین بیانگر کامل عوالم و فلسفه فکری اوست
اخوان شاعر بزرگی است. برخی از شعرا بر این باورند که شعرهای شاخص او خیلی بیشتر از شاعران هم نسلش یعنی فروغ، شاملو، سهراب و حتی نیما بوده است. او بیشترین تالیف را در بین آنها دارد و بسیاری از شاعران از جمله شفیعی کدکنی و اسماعیل خویی مستقیما از شعرهای او تاثیر گرفته اند. او خود را شاگرد نیما و ادامه دهنده راهش میدانست. او هم به سبک کلاسیک شعر دارد و هم نو و اگر بر فرض محال نیمایی در عرصه ادبیات ظهور نمی کرد این اخوان بود که از بین هم نسلانش باقی می ماند. شعرهای شاملو تاثیر پذیر از شعرهایی بود که ترجمه میکرد مثل لورکا و پل الوار، ولی شعرهای اخوان فقط به ادبیات ایران معطوف است و ما جز ادبیات ایران چیز دیگری در شعرهایش نمی بینیم. آن هم به خاطر احاطه گسترده اخوان به ادبیات کهن پارسی است. پس اشعار او هم در صورت و هم در معنا ایرانی است. اخوان ت��ها شاگرد نیما است که اشعارش را طبقه بندی کرده و مقالاتی در این زمینه نوشته است و به معنی واقعی ادیب است. او به اسطوره ها و نمادها و حماسه های کهن ایرانی مسلط است و برای درک بهتر شعرهایش باید اطلاعاتمان را در این زمینه بیشتر کنیم تا اشعارش را بتوانیم بهتر هضم کنیم ......
این کتاب و به طور کلی مجموعه "شعر زمان ما" ، بیشتر جنبه آشناییت با شاعران معاصر داره . شاعرانی مثل اخوان ، شاملو ، فروغ ، نیما ، سید علی صالحی و ... . برای کسی که علاقه به این نوع از شعر داره اما در ابتدای راه قرار داره و میخواهد که پایه گذاری خوبی در این زمینه داشته باشه این کتاب رو توصیه میکنم. از نظر من این کتاب و دیگر کتب این مجموعه که به نام "شعر زمان ما" هست ، از کتابهای قابل ملاحظه در حوزه آشنایی ابتدایی با شعر معاصر ایران هست.
متن این کتاب با قلم خاص محمد حقیقی کمی کهن می نماید و سخت خوان. هرچند به همه ی وجوه شعر و تا حدودی شخصیت شاعر مورد نظر به نام اخوان ثالث پرداخته شده اما به فراخور قلم نا مانوس آن و کلی گویی های بی توضیح و شدت اختصار در مثال های شعری در مجموع این کتاب برای آشنایی با دقایق و ریزه کاری های شعر اخوان چندان که می نماید در خور نیست
اخوان ثالث سوای شعر، اطلاعات قدیم و جدید در باره ی شعر و شاعری هم داشته است. در مورد شعر، در یادداشتی در وبلاگ گودریدز نوشته ام که صاحب نظر نیستم و تنها یک مصرف کننده بوده ام؛
شعر ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم فوق العاده بود ولی ما بقی متاسفانه یه دلم ننشست چون بسیار تیره و افسرده بود برام خیلی عجیبه اینکه آقای ثالث چطوری زمان شاه اینقدر از همه چی مینالیدن و الان اگه توی این وضعیت زنده بودن حتما خودکشی میکردن روحشون شاد
تو را با غير مي بينم ، صدايم در نمي آيد دلم مي سوزد و کاري ز دستم بر نمي آيد
نشستم ، باده خوردم ، خون گرستم ، کنجي افتادم تحمل مي رود اما شب غم سر نمي آيد
توانم وصف جور مرگ و صد دشوارتر زان ليک چه گويم جور هجرت چون به گفتن در نمي آيد
چه سود از شرح اين ديوانگي ها ، بي قراري ها ؟ تو مه ، بي مهري و حرف منت باور نمي آيد
ز دست و پاي دل برگير اين زنجير جور اي زلف که اين ديوانه گر عاقل شود ، ديگر نمي آيد
دلم در دوريت خون شد ، بيا در اشک چشمم بين خدا را از چه بر من رحمت اي کافر نمي آيد
_________________
بادها� هست و پناهی و شبی شسته و پاک جرعهه� نوشم و ته جرعه فشانم بر خاک نم نمک زمزمه واری ، رهش اندوه و ملال میزن� در غزلی باده صفت آتشناک بوی آن گمشده گل را از چه گلبن خواهم ؟ که چو باد از همه سو میدو� و گمراهم همه سر چشمم و از دیدن او محرومم همه تن دستم و از دامن او کوتاهم باده کم کم دهدم شور و شراری که مپرس بزدم ، افتان خیزان ، به دیاری که مپرس گوید آسته به گوشم سخنانی که مگوی پیش چشم آوردم باغ و بهاری که مپرس آتشین بال و پر و دوزخی و نامه سیاه جهد از دام دلم صد گله عفریتهٔ آ بسته بین من و آن آرزوی گمشده ام پل لرزنده ای از حسرت و اندوه نگاه گرچه تنهایی من بسته در و پنجرهه� پیش چشمم گذرد عالمی از خاطرهه� مست نفرین منند از همه سو هر بد و نیک غرق دشنام و خروشم سرهه� ، ناسرهه� گرچه دل بس گله ز او دارد و پیغام به او ندهد بار، دهم باری دشنام به او من کشم آ ، که دشنام بر آن بزم که وی ندهد نقل به من ، من ندهم جام به او روشنایی ده این تیره شبان بادا یاد لاله برگت� برگشته ، لبان ، بادا یاد شوخ چشم آوک من که خورد باده چو شیر پیر می خوارگی ، آن تازه جوان ، بادا یاد بادها� بود و پناهی ، که رسید از ره باد گفت با من : چه نشستی که سحر بال گشاد من و این نالهٔ زار من و این باد سحر آ اگر نالهٔ زارم نرساند به تو باد
برای خود اخوان و دریای شعر و خیال و روح او که هزار ستاره هم کمه، اما این سه ستاره برای کتابیست که در مقابلم قرار گرفته. ویراست کتاب هنوز جای کار داره و ادبیات اون شاید کمی دشوار باشه.
میتونم بگم اولین کتاب شعری بود که بطور کامل خوندمش و واقعاً به معنای واقعی کلمه لذت بردم ازش. شعر «قاصدک» و «زمستان است» منو یاد استاد شجریان انداختن من بارها و بارها با صدای بلند خوندمشون. تحسین میکنم اخوان ثالثو که تونسته این همه زیبایی و مفهومو جا بده تو اشعارش. یکی از شعرای مورد علاقه� هم مرداب بود.. حس همذاتپندار� داشتم باهاش. زندگی، دنیا، علاقهه� و همهچی� من همون مردابی تصور میکن� که اخوان تصویرشو کشیده. همهٔ دلبستگیه� همون مردابی هستن که سیر نمیشن و همیشه عطش�.
همراه با خوندن این کتاب، به پادکست های دکتر کاکاوند (برنامه کتاب باز - فصل ۵ هفته ۸ تا ۲۲) هم گوش میداد�. خوانش و تحلیل دکتر کاکاوند بی نظیر بود. اخوان ثالث یکی از شاعران مورد علاقه م شد. اما در مورد این کتاب... من چاپ ۸۶ این کتاب رو خوندم. بسیاااار غلط ویراستاری داشت. تحلیل های محمد حقوقی هم گیج کننده بود. اگه میخواست� به این نسخه امتیاز بدم، مطمئنا ۵ نمیداد�.
فوق العاده خوب و جذاب در برنامه ی کتاب باز سروش صحت یه قسمتهایی دکتر رشید کاکاوند دعوت شدن و حدود 15 جلسه اشعار شناخته شده تر اخوان رو میخونن و تفسیر میکنن. برای من به صورت اتفاقس شد که این رو پیدا کردم و چون به این موضوع علاقه مند بودم خیلی برام جالب و دلنشین بود و بسیاری از مطالب رو با توضیح ایشون خیلی کاملتر درک کردم
این کتاب را هنگام خانه تکانی عید در بین کتب قدیمی پیدا کردم که از گذشته های فامیل در بین کتب دیگر جامانده بود. همان روز وسط انباری ، گرد و غبار و صدای لئونارد کوهن شروع به خواندن کتاب کردم. از آنجایی که تا قبل از آن بدین شکل با اخوان آشنایی نداشتم، مشخص است که ایده و تحلیل های این کتاب تا مدت های مدیدی با من خواهد ماند.
برايم فقط يك كتاب نيست.در روزهايي آن را خواندم كه به اين آساني كتاب شعرا پيدا نمي شد.شور زيادي داشتم تا اخوان را بخوانم تا اين پيدا شد.به جز انتخاب مناسب شعر ها نقدها نيز جاندار و خواندني نيست.هزار آفرين به حقوقي با اين كارهاي خوبش
عاشق اخوان بودم فقط به خاطر یه شعر. با خوندن این کتاب بیشتر عاشقش شدم. خیلی عالیه. تحلیلای کتاب رو زیاد نخوندم چون متنش پر تکلف بود. ولی احتمالا دوباره که برم سراغ کتاب به خاطر آشنا شدن با شعرای اخوان بخش تحلیل و توضیح رو هم راحت تر میتونم بخونم. یک کلام، خواندنیه و بسیار خواندنیه!