ŷ

Jump to ratings and reviews
Rate this book

برخوردها در زمانه برخورد

Rate this book
▪️این کتاب خاطرات ابراهیم گلستان از دوران ملی‌شد� (یا به قول خودش «ملی‌کردن�) صنعت نفت است. او در این دوران کارمند شرکت نفت در آبادان بوده و مطالب این کتاب هم در همین شهر می‌گذر�.

▪️گلستان در مقدمه‌� تازه‌ا� که -به‌تاری� مرداد ۱۴۰۰- بر کتاب نوشته توضیح داده که «این کتاب از باهم‌آورد� دو گزارش درمی‌آی� که من سال‌ه� پیش نوشته بودم درباره‌� آغاز پیشامد برجسته‌ا� که زمانی کوتاه پیش‌ت� از آن نوشتن‌ه� روی داده بود».

▪️سال‌ه� قبل، گلستان بخشی از فصل اول این کتاب را منتشر کرده بود که گزارش برخورد او با دیلن تامس، شاعر اهل ولز، در آبادان است. اما باقی کتاب تاکنون منتشر نشده بود.

▪️گلستان در چاپ بخش اول این کتاب در نشریهٔ «نافه» (پاییز ۱۳۹۰) مقدمه‌ا� نوشته بود که در این کتاب نیامده است. بند پایانی آن مقدمه این‌گون� است:
«کتاب تقدیم به آن مای مصلح آینده، و به جوانه‌ها� اندیشه که امروز در حال رشداند و در ترس از فداشدن‌ها� فرصت‌هاشا� که فرصت افتنده در گودال غفلت عام است و فراموشی. اما کجا حقیقت همیشه پنهان تواند ماند.»

141 pages, Paperback

Published October 1, 2021

7 people are currently reading
91 people want to read

About the author

ابراهیم گلستان

29books234followers
Ebrahim Golestan (also spelt Ibrahim Golestan, Persian: ابراهیم گلستان , born 1922 in Shiraz, Iran) is an Iranian filmmaker and literary figure with a career spanning half a century. He has been living in Sussex, United Kingdom, since 1975.

He is the father of Iranian photojournalist Kaveh Golestan, and Lili Golestan owner and artistic director of the Golestan Gallery in Tehran, Iran. His grandson, Mani Haghighi, is also a film director.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
24 (25%)
4 stars
47 (50%)
3 stars
13 (13%)
2 stars
7 (7%)
1 star
3 (3%)
Displaying 1 - 13 of 13 reviews
Profile Image for Tahmineh Baradaran.
555 reviews133 followers
August 24, 2023
مجموعه چند داستان کوتاه واقعی از خاطرات نویسنده درزمان کاردر شرکت نفت درآبادان به زمانه ریاست انگلستان والبته ملی شدن نفت .
بازگویی دقیق مکالمات دونفره ی بسیار با " دیلن تامس " ، مصطفی فاتح ، مهدی بازرگان و...که این نقل ازحافظه با جزئیات موبه مو برایم بسیارعجیب بود مگراین تصّور که راوی می خواسته رنگ داستانی به آنهابدهد و تخیل خودرانیز وارد داستان نموده.

روایات ادبی وشاعرانه زیبا هم ازآبادان و گرما وجغرافیای محیط دارد.
درتمام داستانک ها تفرعن ولحن همیشگی نویسنده مشخص است . البته که شکی در هوش وسواد وپیشرو بودن او وجودندارد ولی تنها آدم باسوادباهوش عصرودوران که نبوده ؟! درروایت همه خاطرات ، اونقش قاهرومسلط درگفتگو با آدمهادارد.
نمیدانم چرا بخصوص دربخشهای آخریاد" دکترمحمدعلی موحد" ، کتاب خواب آشفته نفت وتواضع این مردنازنین می افتادم وآن را باادعای همه چیزدانی مردسی ودوساله ای درمقام مسئول انتشارات شرکت نفت آبادان مقایسه میکردم.
تصورمیکنم برای قضاوت درگفته ها می توان به کارنامه زندگی وکارهرشخصی بادقت نگاه کرد.

شایدتوصیف اوازمصطفی فاتح معاون ِ وقت شرکت نفت به نوعی وصف خودش باشد:

"اوخودرانه فقط همردیف وهم شانه باانگلیسی هابلکه محکم تروفرارونده ترنگه می داشت.این رفتارتنهاازخودپسندی وحرمت به خودنمی آمد بلکه نوعی قلق هم بودکه مطلع تروصاحب نفوذترازآن چه بودیاممکنش می بودخودرانشان میداد .نشان دادنی ماهر، آرام..."
Profile Image for کورش.
40 reviews10 followers
December 30, 2021
استاد گلستان در این کتاب خواندنی روشن ضمیری یک روشنفکر اندیشمند را به زیبایی وتوانمندی به نمایش می گذارد ونشان می دهد که سالها از روزگار خویش پیشتر بوده است .
Profile Image for Sheyda.
37 reviews34 followers
June 7, 2023
در طول خوانش کتاب همواره به اسم کتاب و دلیل انتخاب آن فکر می‌کرد�. به اواخر کتاب که نزدیک شدم به یک نتیجه‌ا� رسیدم؛ زمانه‌� برخورد در واقع منظور تلاش برای خلع ید و برخورد هیات خلع ید و طرفداران آن با انگلستان و مخالفان آن، برخورد برای پس‌گیر� حقی که سال‌ه� پایمال شده است. برخوردها هم اشاره دارد به برخوردهای کاراکتر اصلی، ابراهیم گلستان، با شخصیت‌ها� متفاوت که عموما در قالب دیالوگ‌ها� بسیار قابل تامل و گاها طنزآمیز و همینطور مونولوگ‌ها� کوتاه‌ت� درآمده بودند.
کتاب کوتاه و بسیار بسیار لذت‌بخ� و تامل‌برانگیزی� بود اما اوایل طول می‌کش� تا خواننده با نوع و سبک نوشتار گلستان خو بگیرد که خود تجربه‌ا� جدید برای من بود.
خواندن کتاب را به کتابخوان‌ها� گرامی پیشنهاد می‌کن� ^_^
Profile Image for Fardokht Sn.
122 reviews53 followers
September 6, 2022
زن های مقنعه به سر پا برهنه که با چشم های گزنده و گیرا و ابروان خالکوبی به هم رسیده شان ، تجسم تسلیم بی اعتنا یا اعتقاد ناگزیر به فقر و مشقت مسلط بر معاش آدمی بودند ،
مردان خشک سوخته ی خسته...
مردم عادی ....
Profile Image for Ramin Mohajer.
7 reviews4 followers
October 24, 2021
اگه تو یه کشور درست حسابی بودیم که یه صنعت سرگرمی باشعور داشت، الان فیلمنامه‌نویس� و کارگرداناش دربه‌د� ابراهیم گلستان بودن تا اجازه ساخت مینی سریال بر اساس «برخوردها در زمانه‌� برخورد» رو ازش بگیرن.
Profile Image for مسا.
247 reviews24 followers
March 17, 2023
با لاشخوارگی مخالف باش. وطن مربوط می‌شو� به حق عمومی
Profile Image for Mana Ravanbod.
380 reviews230 followers
Read
January 10, 2022
بعضی کتاب‌ه� قرار است «بازتاب‌دهنده� باشند و چهره‌گش� و به قول خود گلستان «پرده‌پس‌زن»� حتی وقتی غلط و مغشوش چاپ می‌شون�.
کتاب حاصل نوشتن‌ه� و پی‌جویی‌ه� و مشق دیدن و نوشتن‌ها� گلستان است در همان اواخر دهه‌� سی وقتی که جوانیش به میان‌سال� رسیده، تکاپوهای فرهنگیش به بار نشسته، کار حزبیش را کرده و بیرون آمده، با انگلیسی‌ه� در شرکت نفت کار کرده، قضایا مصدق و ۲۸ مرداد را دیده، تلاش ملی‌ه� برای اداره‌� نفت را هم دیده، اتهام «نفتی‌بودن� هم خورده، استودیو راه انداخته و خلاصه کارها کرده چند کتاب نوشته دو سه تایی ترجمه کرده و شاید از این جهت یکه باشد که همیشه میانه‌� میدان بوده. میانه‌� میدان سیاست، فرهنگ، ادبیات و اساساً سرش درد می‌کن� برای «شاهد روزگار» بودن، که الان باید گفت «شاهد قرن».
کتاب چرا تا حالا چاپ نشده؟ اگر به «نامه به سیمین» نگاه کنیم و آن اشاره‌� مهم که «قمار بزرگی بود، پیش از اتمام بازی ورق‌ه� ریخت» روشن یا روشن‌ت� می‌شو�. گفتنش خیلی ربطی به کتاب ندارد.
اما چرا گفتم پرده‌پس‌ز� است؟
بخشی از این کتاب در مجله‌� نافه خانم ناهید توسلی چاپ شد که تعلقات قلبی و خانوادگی به ملی مذهبی‌ه� دارد. برای همین عالمانه عامدانه خرده‌گیری‌ها� گلستان به بازرگان را حذف کردند. (پسرش حالا در «آگاهی نو» قوچانی جوابی هم داده که حجتی‌س� بر حرف گلستان واقعاً.)
حالا که بعد عمری به صورت کتاب چاپ شده، وقتی فقط همان چند صفحه‌� چاپشده در نافه را با کتاب مقایسه کنی می‌بین� چقدر وحشتناک اغلاط فاحش دارد و ناشر (و لابد مولف) برایشان آنقدر مهم نبوده که بدهند یکی «نمونه‌خوانی� کند. به این جهت عرض کردن آینه‌� بازتاب‌دهنده‌� وضع دوران است. وضع مجلات و سانسور غیرحکومتیِ اصلاح‌طلبان� وضع مجلات جنجال‌دوس� کارگزاران، وضع ناشرانی که هنر کرده‌ان� فونت کریم را جایگزین فونت مسخره‌� قبلی کرده‌ان� و باز بیخ تا بیخ صفحات با چاپ بد و پر غلط کتاب درجه‌یک� را تلف کرده‌ان�. امیدواریم کتاب‌ها� بعدی را که به نشر چشمه سپرده انگار وضع بهتری داشته باشند.
با همه‌� این حرفها:

کتاب درجه‌ی� است ولی نه در نثر. نثر گلستان در اوج نیست ولی گلستان است. مثلاً در «از راه و رفته و رفتار» گلستان در اوج نثر خودش دارد رقص می‌کن�. یا وقتی در رثای اخوان نوشت. یا در بخش‌های� از «خروس». یا در نامه‌ا� به احمدرضا که به کودتا ربط داشت. یا «همایون تک» که یک‌جاهایی� «مشق زبان» است یعنی کلنجار با ساختارهای فارسی‌س�.
کتاب درجه‌ی� است ولی نه در نثر بلکه در روایت. این سالها به سیاق ترجمه‌ها� نیم‌بن� «نان‌فیکشن� و «ناداستان» ورد زبان این و آن شده و لابد دارند مشق «ناداستان» می‌کنند� غافل از اینکه اینها ژانر نیست، این نوشتن گلستان است که می‌ش� سرمشق نوشتن فارسی باشد نه آن ترجمه‌ه�. روایتی که جعل از هیچ و از خیال نیست بلکه نقر خطوطی از روایت بر تن واقعیت است مثل مجسمه‌ها� مور که با چند شیار از سنگی مهیب پیکر زن نشسته‌ا� می‌ساز�. بر تن «نقل واقعیت» به مدد حافظه و تقطیع و تکنیک‌ها� بعضاً سینمایی خطی از روایت ترسیم می‌کن� و با یک تاش کار تمام است. بعضی از این کارهای گلستان از داستان‌ها� ماندگارترند. و این فرق دارد با موافقتی که آدم می‌توان� با نگاهش یا قضاوت‌ها� متعدد و بی‌پرو� و جادرجا و متواترش داشته باشد یا نداشته باشد، اگر بخواهی به همه‌شا� فکر کنی و ربط پیدا کنی لابد با بعضیش موافقتی نداری، یا اینطور بگوی من که ندارم.
کتاب درجه‌ی� است در روایتش ولی در دیدن و واگفتن تاریخ دلش نمی‌آی� دوربین را از چشم «گلستان» دور کند. گوینده‌� تک است. راوی در دیدنش و در نوشتنش و در قضاوتش و در مقصر شمردن یا احمق‌شمرد� یا بالا بردن و حتی در اشراف بر قضاوت‌ها� درونی آدمهای حقیقیِ تاریخیِ ساکت هم تردیدی ندارد! گاهی ذره‌ا� تردید چهره‌� راوی مقتدری را می‌توان� انسانی کند و برعکس، قاطعیت تمام و مدام و جادرجاییِ قضاوت و فکر آدم را به شک می‌انداز� که چقدر این انسان بشری‌س� و چقدر مدرن یعنی فکرکننده و تردید‌کنند� در همه چیز.
با همه‌� این حرفها کتاب درجه‌ی� است. می‌ارز� به ده‌ه� کتاب تألیفی و ترجمه‌ا� بیخود این روزها.
درود بر شاهد قرن و (به قول دکتر موحد) اسیرِ خدا بر روی زمین(اش).
Profile Image for Firoozeh.
4 reviews
April 13, 2022
وقتی داشتم کتاب رو میخوندم دائم آرزو میکردم ای کاش هنوز هم کتابهایی توی کشوی گلستان باشه که بالاخره یه روز راضی به چاپ اونها بشه.. زیبایی کلام و توصیفات مخصوصن در فصل اول و دوم
مفتونم کرد
Profile Image for Hosna.
428 reviews17 followers
November 18, 2021
نگاه گلستان ستودنی‌س�. او بدون توجه به جریان رایج آن روز بر بازرگان و گروه خلع ید می‌تاز�. حال ما می‌دانی� که راه درست کدام بود.
Profile Image for مصطفی انصافی.
Author2 books9 followers
January 28, 2024
و اما #برخوردها_در_زمانه_برخورد، گزارش‌ها� #ابراهیم_گلستان از تپش تند و نامنظم قلب آبادان در تب تند #ملی_شدن_صنعت_نفت و روزهای خلع ید. گلستان درباره‌� این گزارش‌ه� بارها پیش از این سخن گفته بود. گزارش اول که شرح دیدار اوست با #دیلن_تامس، ده سال پیش در شماره‌� ۴۵ #مجله_نافه چاپ شده بود. سال گذشته هم در گفت‌وگ� با #مجله_چلچراغ (شماره‌� ۷۸۶) گلستان از چاپ کتاب خبر داده بود و توصیه کرده بود «اگر درآمد حتماً بخوانید.» در گفت‌وگو� جنجالی‌ا� هم با ایران اینترنشنال، درباره‌� #مهدی_بازرگان و آب کر چیزهایی گفته بود که محمدنوید بازرگان را به واکنشی تند در قالب یک یادداشت واداشت که در بخشی از آن آمده بود: «چندی پیش خاطره‌ا� دیگر از دوران نفت و اقامت در آبادان به دست داده بود و بازرگان را با هیاتی چون دون‌کارلئون� در فیلم پدرخوانده تصویر کرده بود در حالی که بادیگاردها و مریدان اطرافش را گرفته‌ان� و فردی در حال اصلاح سر و صورت اوست و او همزمان اوامری را صادر می‌کن�... این تصویرپردازی هم البته سینمایی - تخیلی است...» که من ندانستم این تکه کجا منتشر شده بود، اما چون به موضوع این کتاب آشنا بودم می‌توانست� حدس بزنم این «تصویرپردازی سینمایی» بخش‌های� از همان کتاب است.
این‌ه� همه عطش انداخته بود به جان من که هر گفته و نوشته‌ا� از گلستان به وجدم می‌آور� که او در کار فکر و فرهنگ، تند و تیز و صریح و روشن و بُرنده است همچنان در صدسالگی.
چیزی که پس از چند بار خواندن این گزارش‌ه� فکرم را مشغول کرده این است که در غیاب گزارش دیگری که این گزارش‌ه� را تایید کند جزئیات این گزارش‌ه� را تا چه حد می‌توا� منطبق بر آن‌چ� واقعاً روی داده دانست. به‌ویژ� آن‌ک� #محمدعلی_موحد هم در #خواب_آشفته_نفت با استناد به گفته‌ها� گلستان و به نقل از او چیزهایی پیرامون لابی #احمد_متین_دفتری با مدیران شرکت نفت ایران و انگلیس گفته و این‌گون� ماجرا را از یک گزارش معمولی به صفحات یکی از معتبرترین منابع مکتوب درباره‌� تاریخ نفت ایران وارد کرده است.
گزارش‌ها� این کتاب مثل دیگر اثر غیرداستانی گلستان، #نامه_به_سیمین، شبیه مانیفستی است که می‌کوش� افکار و اندیشه‌ها� نگارنده‌ا� را بیان کند. به همین دلیل، گرچه وجه تاریخی کتاب دغدغه است برایم، اما ارزش این کتاب را نه در صحت و سقم داده‌ها� تاریخی آن، بلکه در نثر ممتاز و گفت‌وگونویس� درخشان گلستان می‌دان� و البته، خردمندی جاری در وطن‌دوستی‌اش� بی‌ک� آلوده باشد به‌ننه‌من‌غریبم‌باز� و سانتی‌مانتالیس� و احساسات رقیق نوجوانانه که در وطن‌دوستا� به وفور دیده می‌شو�.
Profile Image for Ali.
15 reviews1 follower
November 22, 2021
نرنجیده بودم من، آسان می‌توا� از غریبه نرنجید، رنجیدن از خودی است. همیشه. از توقع است و از غریبه توقع نیست.
Profile Image for Kaveh.
29 reviews
March 1, 2025
کتاب جذابی بود که کلش رو تقریبا در طول یک پرواز ۵-۶ ساعته خوندم.

روایت چند مکالمه و گفتگو از دوران پر تلاطم ملی شدن صنعت نفت که از یک سو، با روایت جذاب و نثر گیرای کلستان از آب و هوا و گرمای تابستان آبادان، فرمی از یادداشت روزانه نویسی داشت. از طرفی ارایه جزئیات زیاد از فضا، وقایع و ادمها باعث میشد متن تنه به تنه داستان بزنه و تصور کنی بخشی از اینها حاصل تخیل نویسنده هست
و از طرف دیگه نقد رفتار اجتماعی و توصیفی که از حال و احوال اجتماع، و ادمها داده میشد باعث میشد که متن به یک جستار نزدیک بشه و ترکیب همه اینها متن رو جذاب کرده بود

این کتاب به من نسخه‌ا� از ابراهیم گلستان رو نشون داد که قبل‌ت� کمتر اینطور دیده بودم.

یک سری اصطلاحات به کار رفته بود که برای من جدید بود ( و به نظر من، من‌درآورد� بود) و دلم میخواست می‌تونست� گلستان رو ببینم و بهش گیر بدم آخه «مقمپز» رو از کجات درآوردی یا نگارش متفا‌و� تر مثل «پالشگاه»
تقریبا نزدیک بیست سی تا اصطلاح و کلمه خاص و متفاوت من از متن کتاب خوندم

در یکی از روایت‌ها� وقتی به اسم مهدی بازرگان رسید، با چنان متلک سنگینی اسمش رو آورده بود که حسابی خندیدم و تصویر همون گلستانی پیش چشم من اومد که نسل ما تو سالهای اخیر دیده،
دماغ سربالا و با زبان تیز و گزنده
در کل از خوندن این کتاب خوشحالم
Profile Image for Behnam Taki.
63 reviews5 followers
July 30, 2023
یک اثر فوق العاده. به واقع خواننده رو به فکر فرو می‌بر� و چه بسا بنیان‌ها� فکریشو تکان بده. باری نثر از کلمات دشوار نیز تهی نیست و اقتضای زمانه و شیوه نوشتار ۶۰ سال پیش همین گونه بوده است. کتاب ارزش تاریخی دارد و بسیار انسانی است و روایت‌گ�.
Displaying 1 - 13 of 13 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.