ŷ

Jump to ratings and reviews
Rate this book

پریا، قصه‌� دخترای ننه دریا

Rate this book
Three-fold, laminated, full color collection in Farsi symbolic of Iranian poetry of feelings - hope, sorrow, and patience - among the villagers. Beautifully illustrated in water colors and can be opened up to make a poster.

Audio CD

First published January 1, 1994

109 people want to read

About the author

احمد شاملو

196books1,357followers

احمد شاملو، الف. بامداد یا الف. صبح (۲۱ آذر ۱۳۰۴ - ۲ مرداد ۱۳۷۹)، شاعر، نویسنده، روزنامه‌نگار� مترجم و از بنیان‏گذارا� و دبیران کانون نویسندگان ایران در پیش و پس از انقلاب بود. شاملو تحصیلات کلاسیک نامرتبی داشت؛.زندانی شدنش در سال ۱۳۲۲ به سبب فعالیت‏ها� سیاسی، پایانِ همان تحصیلات نامرتب را رقم می‏زن�. شهرت اصلی شاملو به خاطر نوآوری در شعر معاصر فارسی و سرودن گونه‌ا� شعر است که با نام شعر سپید یا شعر منثور شناخته می‌شو�. شاملو در سال ۱۳۲۵ با نیما یوشیج ملاقات کرد و تحت تأثیر او به شعر نیمایی روی آورد؛ اما برای نخستین� بار در شعر «تا شکوفه� سرخ یک پیراهن» که در سال ۱۳۲۹ با نام «شعر سفید غفران» منتشر شد وزن را رها کرد و سبک دیگری را در شعر معاصر فارسی شکل داد. شاملو علاوه بر شعر، فعالیت‌های� مطبوعاتی، پژوهشی و ترجمه‏‌های� شناخته‌شد� دارد. مجموعه کتاب کوچه او بزرگ‌تری� اثر پژوهشی در باب فرهنگ عامه مردم ایران می‌باش�. آثار وی به زبان‌ها�: سوئدی، انگلیسی، ژاپنی، فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی، روسی، ارمنی، هلندی، رومانیایی، فنلاندی، کردی و ترکی� ترجمه شده‌ان�. شاملو از سال ۱۳۳۱ به مدت دو سال، � مشاور فرهنگی سفارت� مجارستان بود.
شاملو در زندگی خانوادگی نیز زندگی پر فراز و نشیبی داشت ابتدا با اشرف الملوک اسلامیه در سال ۱۳۲۶ ازدواج کرد. اشرف الملوک همدم روزهای آغازین فعالیت هنری شاملو بود. ده سال بعد در ۱۳۳۶ که شاملو برای کسی شدن خیز برداشت اشرف را طلاق داد و با طوسی حائری که زنی فرهیخته و زبان دان و ثروتمند بود ازدواج کرد. طوسی کمک زیادی به فرهیخته شدن و مشهور شدن شاملو کرد. با ثروت و فداکاری خود در ترک اعتیاد به احمد کمک کرد و با زبان دانی خود کاری کرد تا شاملو به عنوان مترجم شناخته شود. پنج سالی از این ازدواج گذشت و شاملو طوسی را هم طلاق داد. ابراهیم گلستان مدعی شده این کار با بالا کشیدن خانه و ثروت طوسی حائری همراه بوده است. در سال ۱۳۴۳ شاملو بار دیگری ازدواج کرد، اینبار با آیدا سرکیسیان دختری ارمنی که چهارده سال از او جوانتر بود و تا آخر همدم روزهای پیری شاملو بود. همچنین آیدا به جز پرستاری، به شاملو در نگارش کارهای پژوهشی اش کمک می کرد

همچنین شاملو برخلاف اکثر شاعران ایرانی ارتباط خوبی با سفارت خانه های خارجی داشت. «نخستین شب شعر بزرگ ایران» در سال ۱۳۴۷، از سوی وابسته� فرهنگی سفارت آلمان در تهران� برای احمد شاملو ترتیب داده� شد. احمد شاملو پس از تحمل سال‏ه� رنج و بیماری، در تاریخ 2 مرداد 1379 درگذشت و پیکرش در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شده‌اس�.


Ahmad Shamlou (Persian pronunciation: [æhˈmæd(-e) ʃˈɒːmluː], also known under his pen name A. Bamdad (Persian: ا. بامداد�)) (December 12, 1925 � July 24, 2000) was a Persian poet, writer, and journalist. Shamlou is arguably the most influential poet of modern Iran. His initial poetry was influenced by and in the tradition of Nima Youshij. Shamlou's poetry is complex, yet his imagery, which contributes significantly to the intensity of his poems, is simple. As the base, he uses the traditional imagery familiar to his Iranian audience through the works of Persian masters like Hafiz and Omar Khayyám. For infrastructure and impact, he uses a kind of everyday imagery in which personified oxymoronic elements are spiked with an unreal combination of the abstract and the concrete thus far unprecedented in Persian poetry, which distressed some of the admirers of more traditional poetry.
Shamlou has translated extensively from French to Persian and his own works are also translated into a number of languages. He has also written a number of plays, edited the works of major classical Persian poets, especially Hafiz. His thirteen-volume Ketab-e Koucheh (The Book of Alley) is a major contribution in understanding the Iranian folklore beliefs and language. He also writes fiction and Screenplays, contributing to children’s literature, and journalism.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
170 (52%)
4 stars
94 (29%)
3 stars
47 (14%)
2 stars
8 (2%)
1 star
3 (<1%)
Displaying 1 - 20 of 20 reviews
Profile Image for Ahmad Sharabiani.
9,563 reviews716 followers
July 23, 2014
پریا، احمد شاملو
یکی بود یکی نبود
زیرِ گنبذِ کبود
لُخت و عور تنگِ غروب سه تا پری نشسّه بود

زار و زار گریه می‌کرد� پریا
مثِ ابرایِ باهار گریه می‌کرد� پریا.

گیسِشون قدِ کمون رنگِ شبق
از کمون بُلَن تَرَک
از شبق مشکی تَرَک.
روبروشون تو افق شهرِ غلامایِ اسیر
پُشتِشون سرد و سیا قلعه‌ی� افسانه‌ی� پیر.

از افق جیرینگ جیرینگ صدایِ زنجیر میومد
از عقب از تویِ بُرج ناله‌� شبگیر میومد...

«ــ پریا! گشنه‌تونه�
پریا! تشنه‌تونه�
پریا! خَسّه شدین؟
مرغِ پر بَسّه شدین؟
چیه این‌های‌هایِتو�
گریه‌تو� وای‌وایِتون؟�

پریا هیچی نگفتن، زار و زار گریه می‌کرد� پریا
مثِ ابرایِ باهار گریه می‌کرد� پریا...



«ــ پریایِ نازنین
چه‌تون� زار می‌زنین�
توی این صحرای دور
توی این تنگِ غروب
نمی‌گی� برف میاد؟
نمی‌گی� بارون میاد؟
نمی‌گی� گُرگِه میاد می‌خوردِتون�
نمی‌گی� دیبه میاد یه لقمه خام می‌کندِتون�
نمی‌ترسی� پریا؟
نمیاین به شهرِ ما؟

شهرِ ما صداش میاد، صدای زنجیراش میاد ــ
پریا!
قدِ رشیدم ببینین
اسبِ سفیدم ببینین
اسبِ سفیدِ نقره‌نَ�
یال و دُمِش رنگِ عسل،
مرکبِ صرصرتکِ من!
آهویِ آهن‌رگ� من!
گردن و ساقِش ببینین!
بادِ دماغِش ببینین!

امشب تو شهر چراغونه
خونه‌� دیبا داغونه
مردمِ ده مهمونِ مان
با دامب و دومب به شهر میان
داریه و دمبک می‌زن�
می‌رقص� و می‌رقصون�
غنچه‌� خندون می‌ریز�
نُقلِ بیابون می‌ریز�
های می‌کش�
هوی می‌کش�:
«ــ شهر جای ما شد!
عیدِ مردماس، دیب گله داره
دنیا مالِ ماس، دیب گله داره
سفیدی پادشاس، دیب گله داره
سیاهی رو سیاس، دیب گله داره»...
پریا!
دیگه توکِ روز شیکسّه
دَرایِ قلعه بسّه
اگه تا زوده بُلَن شین
سوار اسبِ من شین
می‌رسی� به شهرِ مردم، ببینین: صداش میاد
جینگ و جینگِ ریختنِ زنجیرِ برده‌ها� میاد.


آره! زنجیرای گرون، حلقه به حلقه، لا به ‌ل�
می‌ریز� ز دست و پا.
پوسیده‌ن� پاره می‌شن�
دیبا بیچاره می‌ش�:
سر به جنگل بذارن، جنگلو خارزار می‌بین�
سر به صحرا بذارن، کویرو نمکزار می‌بین�



عوضش تو شهرِ ما... [آخ! نمی‌دونی� پریا!]
دَرِ بُرجا وا می‌شن� برده‌دار� رسوا می‌ش�
غلوما آزاد می‌شن� ویرونه‌ه� آباد می‌ش�
هر کی که غُصه داره
غمِشو زمین می‌ذار�.
قالی می‌ش� حصیرا
آزاد می‌ش� اسیرا
اسیرا کینه دارن
داسِشونو ورمی‌دار�
سیل می‌ش�: شُرشُرشُر!
آتیش می‌ش�: گُرگُرگُر!
تو قلبِ شب که بدگِله
آتیش‌باز� چه خوشگِله!

آتیش! آتیش! ــ چه خوبه!
حالام تنگِ غروبه
چیزی به شب نمونده
به سوزِ تب نمونده
به جستن و واجِستن
تو حوضِ نقره جِستن...

الان غلاما وایسادن که مشعلا رو وردارن
بزنن به جونِ شب، ظلمتو داغونش کنن
عمو زنجیربافو پالون بزنن واردِ میدونش کنن
به جایی که شنگولش کنن
سکه‌� یه پولش کنن.
دستِ همو بچسبن
دورِ یارو برقصن
«حمومک مورچه داره، بشین و پاشو» دربیارن
«قفل و صندوقچه داره، بشین و پاشو» دربیارن

پریا! بسّه دیگه های‌هایِتو�
گریه‌تون� وای‌وایِتو�!»...

پریا هیچی نگفتن، زار و زار گریه می‌کرد� پریا
مثِ ابرای باهار گریه می‌کرد� پریا...



«ــ پریایِ خط‌خط�
لُخت و عریون، پاپتی!
شبایِ چله‌کوچی�
که تو کرسی، چیک و چیک
تخمه می‌شکستی� و بارون میومد صداش تو نودون میومد
بی‌بی‌جو� قصه می‌گُ� حرفایِ سربسّه می‌گُ�
قصه‌� سبزپری زردپری،
قصه‌� سنگِ صبور، بُز روی بون،
قصه‌� دخترِ شاهِ پریون، ــ
شمایین اون پریا!
اومدین دنیای ما
حالا هی حرص می‌خورین� جوش می‌خورین� غُصه‌� خاموش می‌خوری� که دنیامون خال‌خالی� ، غُصه و رنجِ خالیه؟

دنیای ما قصه نبود
پیغومِ سر بَسّه نبود.
دنیای ما عیونه
هر کی می‌خوا� بدونه:
دنیای ما خار داره
بیابوناش مار داره
هر کی باهاش کار داره
دلش خبردار داره!

دنیای ما بزرگه
پُراز شغال و گرگه!

دنیایِ ما ــ هِی هِی هِی!
عقبِ آتیش ــ لِی لِی لِی!
آتیش می‌خوا� بالاترک
تا کفِ پات تَرَک‌تَرَ�...

دنیایِ ما همینه
بخواهی نخواهی اینه!

خُب، پریایِ قصه!
مرغایِ پر شیکسّه!
آبِتون نبود، دونِتون نبود، چایی و قلیونِتون نبود،
کی بِتون گفت که بیاین دنیای ما، دنیای واویلای ما
قلعه‌� قصه‌تون� ول بکنین، کارِتونو مشکل بکنین؟»

پریا هیچی نگفتن، زار و زار گریه می‌کرد� پریا
مثِ ابرای باهار گریه می‌کرد� پریا.



دس زدم به شونه‌شو�
که کنم روونه‌شو� ــ
پریا جیغ زدن، ویغ زدن، جادو بودن دود شدن، بالا رفتن تار شدن پائین اومدن پود شدن، پیر شدن گریه شدن، جوون شدن خنده شدن، خان شدن بنده شدن، خروسِ سرکنده شدن، میوه شدن هسته شدن، انارِ سربسته شدن، امید شدن یأس شدن، ستاره‌� نحس شدن...

وقتی دیدن ستاره
به من اثر نداره:
می‌بین� و حاشا می‌کنم� بازی رو تماشا می‌کن�
هاج و واج و منگ نمی‌شم� از جادو سنگ نمی‌ش� ــ
یکیش تُنگِ شراب شد
یکیش دریای آب شد
یکیش کوه شد و زُق زد
تو آسمون تُتُق زد...

شرابه رو سر کشیدم
پاشنه رو ورکشیدم
زدم به دریا تر شدم، از اون‌ورِ� به‌د� شدم
دویدم و دویدم
بالای کوه رسیدم
اون‌ور� کوه ساز می‌زدن� همپای آواز می‌زد�:

«ــ دَلنگ دَلنگ! شاد شدیم
از ستم آزاد شدیم
خورشید خانوم آفتاب کرد
کُلّی برنج تو آب کرد:

خورشید خانوم! بفرمایین!
از اون بالا بیاین پایین!

ما ظلمو نفله کردیم
آزادی رو قبله کردیم.

از وقتی خَلق پاشد
زندگی مالِ ما شد.

از شادی سیر نمی‌شی�
دیگه اسیر نمی‌شی�

هاجِستیم و واجِستیم
تو حوضِ نقره جِستیم
سیبِ طلا رو چیدیم
به خونه‌مو� رسیدیم...»



بالا رفتیم دوغ بود
قصه‌� بی‌بی‌� دروغ بود،
پایین اومدیم ماست بود
قصه‌� ما راست بود:

قصه‌� ما به سر رسید
غلاغه به خونه‌� نرسید،
هاچین و واچین
زنجیرو ورچین!
۱۳۳۲
Profile Image for (آگر).
437 reviews620 followers
February 28, 2015
از سارا خانوم بخاطر پیشنهاد این کتاب خوب ممنونم
اولین کتابی که از شاملو خوندم و هم با صدای ایشان شنیدم
قبلا قسمتهایی از این کتاب رو در ترانه پریا از داریوش شنیده بودم
خیلی ترانه رو دوس داشتم و مخصوصا وقتی در یک کنسرتی آنرا اجرا کرده بودند و خیلی با احساس و زیبا بود
از سایت زیر میتوانید دانلود کنید



امیدوارم از این اجرای زیبا لذت ببرید

قست هایی از کتاب:

دیگه دل مثلِ قدیم عاشق و شیدا نمی‌ش�
تو کتابم دیگه اونجور چیزا پیدا نمی‌ش�
دنیا زندون شده: نه عشق، نه امید، نه شور
برهوتی شده دنیا که تا چِش کار می‌کن� مُرده‌� و گور
نه امیدی ،چه امیدی؟ به‌خد� حیفِ امید!
نه چراغی ، چه چراغی؟ چیزِ خوبی می‌ش� دید؟
نه سلامی ، چه سلامی؟ همه خون‌تشنه‌� هم!
نه نشاطی، چه نشاطی؟ مگه راهش می‌د� غم؟
.....

بذارین برکتِ جادوی شما
دِهِ ویرونه رو آباد کنه
شبنمِ موی شما
جیگرِ تشنه‌مون� شاد کنه
شادی از بوی شما مَس شه همینجا بمونه
غم، بره گریه‌کنون� خونه‌� غم جابمونه
....
امشب تو شهر چراغونه
خونه دیبا داغونه
مردم ده مهمون مان
با دامب و دومب به شهر میان
داریه و دمبك می زنن
می رقصن و می رقصونن
غنچه خندون می ریزن
نقل بیابون می ریزن
های می كشن،هوی می كشن : شهر جای ما شد
عید مردماس، دیب گله داره
دنیا مال ماس، دیب گله داره
سفیدی پادشاس، دیب گله داره
سیاهی رو سیاس، دیب گله داره



Profile Image for Sara Alaee.
184 reviews195 followers
April 6, 2015
"پریا"

ــ پریایِ خط‌خطی�
!لُخت و عریون، پاپتی
شبایِ چله‌کوچی�
که تو کرسی، چیک و چیک
تخمه می‌شکستی� و بارون میومد صداش تو نودون میومد
بی‌بی‌جو� قصه می‌گُ� حرفایِ سربسّه می‌گُ�
،قصه‌� سبزپری زردپری
،قصه‌� سنگِ صبور، بُز روی بون
قصه‌� دخترِ شاهِ پریون، ــ
!شمایین اون پریا
اومدین دنیای ما
حالا هی حرص می‌خورین� جوش می‌خورین� غُصه‌� خاموش می‌خوری� که دنیامون خال‌خالیه� غُصه و رنجِ خالیه؟

دنیای ما قصه نبود
.پیغومِ سر بَسّه نبود
دنیای ما عیونه
:هر کی می‌خوا� بدونه
دنیای ما خار داره
بیابوناش مار داره
هر کی باهاش کار داره
!دلش خبردار داره

دنیای ما بزرگه
!پُراز شغال و گرگه

!دنیایِ ما ــ هِی هِی هِی
!عقبِ آتیش ــ لِی لِی لِی
آتیش می‌خوا� بالاترک
...تا کفِ پات تَرَک� تَرَک

دنیایِ ما همینه
!بخواهی نخواهی اینه

!خُب، پریایِ قصه
!مرغایِ پر شیکسّه
،آبِتون نبود، دونِتون نبود، چایی و قلیونِتون نبود
کی بِتون گفت که بیاین دنیای ما، دنیای واویلای ما
«قلعه‌� قصه‌تون� ول بکنین، کارِتونو مشکل بکنین؟

پریا هیچی نگفتن، زار و زار گریه می‌کرد� پریا
مثِ ابرای باهار گریه می‌کرد� پریا.
...



"دخترای ننه دریا"

ــ پسرای عمو صحرا لبتون کاسه نبات»
!صد تا هجرون واسه یک وصل شما خمس و زکوه
دریا از اشک شما شور شد و رفت
.بختمون از دم در دور شد و رفت
راز عشق رو سر صحرا نریزین
!اشکتون شوره، تو دریا نریزین

اگه آب شور بشه، دریا به زمین دس نمیده
ننه دریام دیگه ما رو به شما پس نمی ده

دیگه اون وخ تا قیامت دل ما گنج غمه
.اگه تا عمر داریم گریه کنیم، بازم کمه
پرده زنبوری دریا میشه برج غممون
«!عشقتون دق میشه، تا حشر میشه همدممون
...
Profile Image for Maryam Hosseini.
161 reviews189 followers
February 5, 2015
،دنیا زندون شده: نه عشـق، نه امـید، نه شور
.برهـوتی شده دنیا که تا چـِش کار می‌کن� مُـرده‌� و گور


نه امـیدی ــ چه امیدی؟ به‌خد� حـیفِ امـید! ــ
نه چراغی ــ چـه چراغی؟ چـیـزِ خوبی می‌شـه دید؟ ــ
نه سـلامی ــ چه سـلامی؟ همه خون‌تشـنه‌� هـم! ــ
نه نشـاطی ــ چه نشـاطی؟ مگه راهـش می‌د� غـم؟؟؟ ــ
Profile Image for Chadi Raheb.
487 reviews418 followers
April 8, 2019
#ریویواستوری‌بیرب�

وقتی دیشب درخواست کردم کتاب انتخابی جدید اشک‌در‌آ� نباشه، هما شوخی-جدی بهم میگفت «اشک در چشم توست، نه در آنچه با چشمانت می‌خوان�.»
راست میگفت....
Profile Image for Sara.
1,641 reviews495 followers
November 25, 2024
یادمه راهنمایی بودم که به طور اتفاقی پیدا کرده و خواندمش.

فوق العاده بود.
Profile Image for Farnoosh Farahbakht.
63 reviews357 followers
February 22, 2015
ترکیبی فوق العاده از شعر و صدای شاملو ، آهنگ سازی و نوازندگی حسین علیزاده

دنیای ما قصه نبود
پیغوم سر بسته نبود
دنیای ما عیونه
هر كی می خواد بدونه
دنیای ما خار داره
بیابوناش مار داره
هر كی باهاش كار داره
دلش خبردار داره!
دنیای ما بزرگه
پر از شغال و گرگه!
Profile Image for Nafise.
55 reviews
November 14, 2020
کتاب قشنگیه ولی برای بچه ها نه چون مضمونی سراسر غم داره و نا امیدی.
نه امیدی چه امیدی؟ به خدا حیف امید
نه چراغی چه چراغی ؟ چیز خوبی میشه دید؟
نه سلامی چه سلامی؟ همه خون تشنه ی هم
نه نشاطی چه نشاطی ؟ مگه راهش میده غم؟
Profile Image for Saman.
1,168 reviews1,072 followers
Read
June 6, 2009
پسرای عمو صحرا لبتون کاسه نبات
صد تا هجرون واسه یک وصله شما خمس و زکات
دریا از اشک شما شور شد و رفت
بختمون از دم در دور شد و رفت
راز عشق رو سر صحرا نریزین
اشگتون شوره، تو دریا نریزین
اگه آب شور بشه، دریا به زمین دس نمیده
ننه دریام دیگه ما رو به شما پس نمی ده

دیگه اون وخ تا قیامت دل ما گنج غمه
اگه تا عمر داریم گریه کنیم، بازم کمه
Profile Image for Helia.
107 reviews9 followers
October 4, 2020
این شعر شاملو خودش به تتهایی دلیل عظمت این شاعرو نشون میده.
نماد گرایی به صورت ساده ای که فهمش خیلی راحت و دلنشینه.
استفاده از افسانه های قدیمی مثل عمو زنجیر باف.
توصیف های شیرین
استفاده از کلمات عامیانه و محلی و در عین حال عمیق.
برای منی که تازه وارد دنیای شعر شدم و برای هر جمله به تحلیل و بررسی نیاز دارم؛ تو این شعر فقط یه جا این نیازو حس کردم.

برای پریایی که اولش(زار و زار گریه میکردن پریا...) و یه جورایی تو اسارت ظلم و بدی بودن) و بعد از اینکه شاعر سعی میکنه از امید به آینده و شادی حرف بزنه تبدیل میشن به نماد خرافات و باور های غلط و جادو و جنبل:

(پریا جیغ زدن ویغ زدن جادو بودن دود شدن بالا رفتن تار شدن پایین اوندن پود شدن پیر شدن گریه شدن جوون شدن خنده شدت خان شدن بنده شدن خروس سر کنده شدن میوه شدن هسه شدت انار سر بسه شدن امید شدن یاس شدن ستاره نحس شدن...)

و بعدش که شاعر از جادو و جنبلشون نمیترسه تبدیل به شراب و کوه و دریا میشن و شاعر پیمانه شرابو مینوشه و از دریا و کوه گذر میکنه و یه جورایی از سختی ها و مبارزه گذر میکنه و میرسه به شهری آزاد:
(دلنگ دلنگ،شاد شدیم
از ستم آزاد شدیم.
...
هاجستیم و واجستیم
تو حوض نقره جستیم
سی طلا رو چیدیم
به خونمون رسیدیم.)
Profile Image for Arsalan Shirani.
3 reviews1 follower
August 12, 2010
دیگه شب مرواری‌دوزو� نمی‌ش�
آسمون مثلِ قدیم شب‌ه� چراغون نمی‌ش�.
غصه‌� کوچیکِ سردی مثِ اشک ــ
جای هر ستاره سوسو می‌زنه�
سرِ هر شاخه‌� خشک
از سحر تا دلِ شب جغده که هوهو می‌زن�.



دلا از غصه سیاس
آخه پس خونه‌� خورشید کجاس؟



قفله؟ وازش می‌کنی�!
قهره؟ نازش می‌کنی�!
می‌کِشی� منتِشو
می‌خری� همتِشو!



مگه زوره؟ به خدا هیچکی به تاریکیِ شب تن نمی‌د�
موشِ کورم که می‌گ� دشمنِ نوره، به تیغِ تاریکی گردن نمی‌د�!



Profile Image for Atena | آتنا.
388 reviews
December 29, 2015
مگه زوره؟ به خدا هیچکی به تاریکی شب تن نمیده
موش کورم که می گن دشمن نوره ، به تیغ تاریکی گردن نمیده !
دخترای ننه دریا ! رو زمین عشق نموند
خیلی وخ پیش باروبندیلشو بست خونه تکوند
دیگه دل مثل قدیم عاشق و شیدا نمی شه
تو کتابم دیگه اون جور چیزا پیدا نمی شه.

دنیا زندون شده : نه عشق ، نه امید ، نه شور ،
برهوتی شده دنیا ، که تا چش کار می کنه مرده س و گور.

نه امیدی - چه امیدی ؟ به خدا حیف امید !
نه چراغی - چه چراغی؟ چیز خوبی می شه دید؟
نه سلامی - چه سلامی؟ همه خون تشنه ی هم !
نه نشاطی - چه نشاطی ؟ مگه راهش می ده غم؟



تصویر-جاوید
Profile Image for Mah Sh.
24 reviews2 followers
December 10, 2015
یکی بود یکی نبود.
جز خدا هیچی نبود
زیرِ این تاقِ کبود،
نه ستاره
نه سرود.
عموصحرا، تُپُلی
با دو تا لُپِ گُلی
پا و دستش کوچولو
ریش و روحش دوقلو
چپقش خالی و سرد
دلکش دریای درد،
دَرِ باغو بسّه بود
دَمِ باغ نشسّه بود:
«ــ عموصحرا! پسرات کو؟»
«ــ لبِ دریان پسرام.
دخترای ننه‌دری� رو خاطرخوان پسرام.
Profile Image for pardis aghaei.
138 reviews20 followers
February 18, 2018
پدر نازنينم ميدونم هرگز اينجا نمياى تا اين متن رو بخونى،ولى بينهايت ازت سپاسگزارم كه براى دختركوچولوت اين شعرها و افسانه هارو ميخوندى و درى به دنيايى پر از نور بهش گشودى،اين پنج ستاره تقديم به تو❤️
Profile Image for M.rmt.
125 reviews272 followers
April 9, 2016
امروز کتاب 'چهار افسانه شاملو' اثر محمد حسین نوری زاد خوندم و درک درستی از اشعار عامیانه شاملو بدست اوردم.
15 reviews
July 31, 2013
حسن علیزاده و احمد شاملو...دیگه معلومه چه کار خوبی در میاد
Displaying 1 - 20 of 20 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.