"کتاب مسحورکننده‌�� وقتی نیچ�� گریست به قلم اروین یالوم، کتابی ست که هر کسی (به ویژه هر روانشناسی) قبل از مرگ باید حداقل یک بار آن را بخواند.
وقتی نیچ�� گریست ترکیب شگفت‌انگیز�� از رمان، روانشناسی و فلسفه است و به نحو تحسین‌برانگیز�� ترکیب این سه با هم به غایت در حد اعتدال رعایت شده است و هیچ‌ی�� بر دیگری پیشی نمی‌گیر��. یالوم در این کتاب ما را در سفری به ضمیر ناخوآگاه می‌بر�� و در قالب داستان به ما می‌آموز�� برای رسیدن به خودآگاهی و در مسیر خودکاوی چگونه باید پیش رفت.
یکی از بهترین کتاب‌های�� که در طول عمر خوانده‌ا��...
--------------------
جملات ماندگار کتاب:
امید یک ضرورت است.
...
نمی‌دان�� چه مقدار از عمرم را تنها با نگاه نکردن و یا نگاه کردن و ندیدن از دست داده‌ا��.
...
لذت مورد مشاهده بودن چنان عمیق است که شاید رنج حقیقی از کهنسالی، داغدیدگی و یا داشتن عمر بیشتر نسبت به کسانی که دوستشان داریم، هراس از ادامه دادن به زندگی‌ا�� است که در آن دیگر کسی قادر به مشاهده‌�� ما نباشد.
...
معمولا مهم‌تری�� سوال آن است که پرسیده نمی‌شو��.
...
حقیقت خود مقدس نیست، آنچه مقدس است، جستجویی است که برای یافتن حقیقت خویش می‌کنی��.
...
فکر، سایه‌ا�� از احساس ماست، تیره‌تر�� تهی‌ت�� و ساده‌ت��.
...
آنچه مرا نکشد قوی‌تر�� می‌ساز��.
نیچ��
...
هیچکس، هرگز کاری را تنها به خاطر دیگران انجام نداده است، همه‌�� اعمال ما خودمدارانه‌اند�� هر کس تنها در خدمت خویش است، همه تنها به خود عشق می‌ورزن��.
به نظر می‌رس�� از صحبتم متعجب شده‌ای��. این‌طو�� نیست؟ شاید به کسانی می‌اندیشی�� که به آن‌ه�� عشق می‌ورزی��. بیشتر غور کنید تا دریابید که آن‌ه�� را دوست ندارید: آنچه دوست می‌دارید�� حس مطبوعی است که از عشق ورزیدن به آنان در شما ایجاد می‌شو��! شما اشتیاق را دوست دارید، نه کسی که اشتیاق را برمی‌انگیز��.
...
از نظر برویر، تعهدی که به یک بیمار داده می‌شد�� قابل بازپس‌گیر�� نبود. وقتی مسئولیت بیماری را به عهده می‌گرفت�� هرگز از صرف وقت و انرژی برای او کوتاهی نمی‌کر��.
...
آشکار شدن منشأ هر علامت، به طریقی باعث برطرف شدن آن می شود.
...
باید از خود فاصله گرفتن و از دور به خود نگریستن را آموخت.
...
معمولا خداحافظی با الفاظی همراه است که تداوم واقعه را انکار می‌کن��.
...
اگر تنش، هزینه‌ا�� است که باید برای بصیرت پرداخت، بگذارید چنین شود.
...
خصوصیات شخصیتی مشاور، روش مشاوره‌ا�� را پیش‌بین�� می‌کن��.
...
درمان فلسفی عبارت است از اینکه بیاموزی چطور به صدای خود گوش فرا دهی.
...
مسیح: از والدین و فرهنگ خود ببرید تا ره به کمال برید.
...
اگر به اندازه کافی صعود کنیم به ارتفاعی می‌رسی�� که در آن مصیبت دیگر مصیبت‌با�� جلوه نمی‌کن��.
...
میان دانستن چیزی از راه خرد و درک احساسی آن چیز، بسیار فاصله است.
...
فروخوردن خشم انسان را بیمار می‌کن��.
...
درک دیگران به معنای بخشیدن آن‌هاس��.
...
داستایوفسکی می‌نویس�� چیزهایی هست که نباید گفت، مگر برای دوستان؛ چیزهایی هست که نباید گفت، حتی برای دوستان؛ و بالاخره، چیزهایی هست که نباید گفت، حتی به خویش! قطعا چیزهایی که یوزف تا کنون حتی به خود نگفته است، حال این‌گون�� از درونش سر برون آورده‌ان��.
...
زندگی جرقه‌ا�� ست میان دو خلأ، تاریکی پیش از تولد و تاریکی پس از مرگ.
...
در نهایت، ما خود را تنها در زمان حال تجربه می‌کنی��.
...
من رویای عشقی را در سر دارم که در آن اشتیاقی دوجانبه برای جست‌وجو�� حقیقتی برتر میان دو تن پدید آید. شاید نباید آن را عشق نامید. شاید نام حقیقی آن دوستی است.
...
ازدواج نباید زندان باشد، بلکه باید باغی باشد که چیزی برتر در آن کشت می‌شو��.
...
هر کس با هر تعداد همدم و همراه، همواره در تنهایی می‌میر��.
...
«فرزندی پدید نیاورید مگر زمانی که قادر باشید آفریننده‌ا�� بیافرینید.»...
بی‌حسا�� بچه‌دا�� شدن اشتباه است، بچه‌دا�� شدن برای کاستن از تنهایی خویش غلط است، هدف‌دا�� کردن زندگی با تولید چون خودی، اشتباه است. و اشتباه است اگر با تولید مثل، درصدد رسیدن به جاودانگی باشیم، تنها به این دلیل که نطفه، حاوی بخشی از آگاهی ماست!
...
نمی‌توان�� به هیچکس جز خودت تکیه کنی.
...
برای نیرومند شدن، ابتدا باید ریشه‌های�� را در هیچ فرو بری و رویارویی با تنهاترین تنهایی‌ه�� را بیاموزی.
...
باید طوری زندگی کنیم که انگار آزادیم. گرچه نمی‌توانی�� از سرنوشت بگریزیم، ولی باید با آن درگیر شویم، باید پیشامد سرنوشت‌ما�� را اراده کنیم. باید به تقدیرمان عشق بورزیم.
...
برای ارتباط واقعی با یک فرد، ابتدا باید با خود مربوط شد. اگر نتوانیم تنهایی‌ما�� را در آغوش کشیم، از دیگری به عنوان سپری در برابر انزوا سود خواهیم جست. تنها زمانی که فرد بتواند همچون شاهین - بی‌نیا�� از حضور دیگری - زندگی کند، توانایی عشق ورزیدن خواهد یافت.
...
انزوا تنها در انزوا معنا دارد. وقتی آن را با دیگری شریک شوی، بخار می‌شو��."