What do you think?
Rate this book
761 pages, Paperback
First published January 1, 2011
ادب و شعر مشروطیت، برخلاف دیگر ادوارِ ادبی زبان فارسی، حاصل یک دگرگونیِ بنیادی است.
ادبیات مشروطیت، در قیاس با دوره� قبل از آن مثل آن میمان� که دو رنگ کاملاً متضاد را در کنار یکدیگر قرار دهیم، مثلا سیاهی در کنار سپیدی.
ما از شعر فرنگی آموختیم که بوطیقای مسلط بر شعر دورهها� انحطاط را رها کنیم و آموختیم که زندگی را زشت و پیچیده کردن هنر نیست، زیبایی را در سادگیِ زندگی کشف کردن هنر است، نه در پیچیده کردنِ آن.
هرچه زیبایی و لطف در شعر امروز ایران دیده میشود� حاصل پیوند درخت فرهنگ ایرانی و درخت فرهنگ اروپایی است. در تمام ذراتِ معنیدا� و متعالیِ این خلاقیت، جای پای شعر و فضا و بلاغت و اسطوره و ادبِ اروپا قابل تعقیب است.
این گونه بدهبستانه� در شعر جهان، تنها راهِ گسترش و جاری شدنِ خلاقیتهاس�.
شعر پیشروِ امروز ایران یک شعر کاملاً غربی است. هر قدر که با مسائلِ زندگیِ امروزِ ما مرتبط باشد، هر قدر بخواهد صبغه� اقلیمیِ خود را حفظ کند، هر قدر در جهت حفظ زبان و حتی اصرار در جنبهها� سنتی زبان، کوشا باشد، باز هم شعر پیشرو ایران، شعریست کاملاً غربی و این حُسنِ کار است نه عیب آن. این نکته نشان دهنده� این اصل است که شعر فارسی، شعر پیشرو فارسی شعری است که میخواه� با زمان و با جریانها� ادبیِ قرن بیستم مرتبط باشد و چه ُحسنی از این بالاتر؟
روزگاری زبان فارسی و فرهنگ ایرانی نگهبانانی از نوع محمدعلی فروغی و ملک الشعرای بهار و عباس اقبال و دهخدا و نفیسی و فروزانفر و معین و خانلری داشت. اینان گنجوران گذشته و معماران آینده� این زبان و فرهنگ بودند. بسیاری از کسانی که امروز خود را جانشینِ این بزرگان میشمارن� از خواندن کتابه� و مقالاتی که به نام خود چاپ کردهان� عاجزند. آزمونِ این کار، اگر مصالحِ سیاسی اجازه دهد، کار دشواری نخواهد بود.
خصوصیت بارز ترجمه در سنت ادبی ایران آزادی کامل مترجم است و اگر از دیرباز همه� آثار ترجمه شده در ایران را مورد بررسی قرار دهیم، به این نتیجه میرسی� که مترجمان قصدشان این بوده که حتیالمقدو� قصد کلیِ نویسنده را به خواننده منتقل کنند و کمتر به این فکر بودهان� که با حفظ دقایق و رموِز کار نویسنده یعنی آنچه literal translation خوانده میشود� خصایص سبک ادبی و نوع اسلوب آن را حفظ کنند.