

“گیسو را که میبافتند� نوکش از زیر چارقد بیرون میز� و بر پشت میلغزی�. گیسو یکی از نهانیتری� سرمایهٔ زن بود که نامحرم نمیبایس� ببیند. مردی از «شارسان» به ده ما آمده بود، برای خریدن کتیرا� که من نسبت به او احساس تحسینی پیدا کردم. این، از آنر� بود که به من گفتند که دختری از خویشان خود را دوست میداشت� و به خواستگاری� رفته بود، ولی او را به او نمیدادن�. سرانجام فکری به خاطرش میرس�. روزی که دختر به حمام رفته بوده، کمین میکن� و سر «بینهٔ حمام» در حالیک� او خود را با حوله خشک میکرده� ناگهان میجه� و مشتی از گیسوانش را میبُر� و بیرون میرو�.
همین کار، خانوادهٔ دختر را راضی میکن� که او را به او بدهند. ظاهراً بعد از این عمل، کس دیگری حاضر نمیشد� است او را بگیرد. گییو، نشانهٔ ناموس بود و با همین بریدن، بیآنک� دختر تقصیری داشته باشد، گویی در حکم آن قرار میگرفت� که ناموسش را خدشهدا� کردهان�.
دلیل دیگر آن است که در قدیم، زنان بدکاره گیسویشان را میبُریدن� و خطاب «ای گیسوبریده!» دشنام بوده است
/ روزها، جلد اول، نشر یزدان، چاپ ۸۷، ص ۲۷۷ و ۲۷۸”
―
همین کار، خانوادهٔ دختر را راضی میکن� که او را به او بدهند. ظاهراً بعد از این عمل، کس دیگری حاضر نمیشد� است او را بگیرد. گییو، نشانهٔ ناموس بود و با همین بریدن، بیآنک� دختر تقصیری داشته باشد، گویی در حکم آن قرار میگرفت� که ناموسش را خدشهدا� کردهان�.
دلیل دیگر آن است که در قدیم، زنان بدکاره گیسویشان را میبُریدن� و خطاب «ای گیسوبریده!» دشنام بوده است
/ روزها، جلد اول، نشر یزدان، چاپ ۸۷، ص ۲۷۷ و ۲۷۸”
―

“همرنگ جماعت نبودن، گناه من بود. صليب من بود كه بايد بر دوش مى كشيدم.”
― The Joke
― The Joke

معرفی کتابهای� که به تازگی منتشر شده اند�.
علیرضا’s 2024 Year in Books
Take a look at علیرضا’s Year in Books, including some fun facts about their reading.
More friends�
Polls voted on by علیرضا
Lists liked by علیرضا