در جلد دومِ این کتاب، همچون جلد نخست، آشنایی با شالودهها� نظریِ داستان کوتاه پیششر� نقد فرض شده است. از این رو، نویسنده در فصلها� اول و دوم عناصر و ویژگیها� داستان کوتاه مدرن را شرح میده�. ساختار سه فصل بعدی از این قرار است که ابتدا یکی از نظریهها� داستان کوتاه مدرنیستی با بسط و تکمیل و افزودنِ نکات و مثالها� روشنگر، معرفی میشو� و سپس نمونههای� ممتاز از داستان مدرن ایرانی از منظر همان نظریه مشروحاً مورد بررسی قرار میگیرن�. به منظور آشناییِ بیشترِ خواننده با جریانها� داستاننویس� در دههها� اخیر و گستره� مضامین آن، در فصل آخر شش نمونه� شاخصِ دیگر از داستانها� مدرن ایرانی نقد شدهان�. رویکرد نویسنده در این مجلد، مانند مجلد قبلی، میانرشتها� است و او به نقاشیها� امپرسیونیستی، شعرهای ایماژیستی و فیلمها� سینمایی میپرداز� تا چهارچوبی برای فهم و نقد داستان به دست دهد. آخرین داستان بررسیشد� در کتاب حاضر، یکی از نخستین آثار واجد ابتکارهای فراداستانی در ایران است و حرکت داستان کوتاه ما به سوی پسامدرنیسم را نشان میده� که موضوع جلد سومِ کتاب حاضر است. در جلد دومِ این کتاب، نویسنده علاوه بر تحلیلها� موردی و اشاره به داستانها� متعدد، مجموعاً پانزده داستان کوتاه مدرن ایرانی را به تفصیل نقد کرده است.
حسین پاینده در تهران متولد شد و دوره� دبیرستان را در انگلستان گذراند و یک سال پس از انقلاب به کشور بازگشت. در سال ۱۳۶۸ از دانشگاه علامه طباطبائی لیسانس ادبیات انگلیسی گرفت و در سال ۱۳۷۰ موفق به اخذ فوقلیسان� ادبیات انگلیسی از دانشگاه تهران شد. او از همان سال به عنوان عضو هیأت علمی به استخدام دانشگاه علامه طباطبائی درآمد و متعاقباً در سال ۱۳۷۵ برای ادامه� تحصیل به انگلستان رفت. وی در سال ۱۳۸۰ پس از اخذ دکترای نظریه و نقد ادبی به کشور بازگشت و در حال حاضر با مرتبه� استاد در دانشگاه علامه طباطبائی به تدریس اشتغال دارد. از دکتر پاینده تاکنون بیش از ۱۲۰ مقاله در نشریات مختلف به چاپ رسیدهاس�. همچنین از وی ۲۵ عنوان کتاب منتشر شده که از این تعداد ۱۰ کتاب را تألیف، ۷ کتاب را ترجمه� و ۸ کتاب را ویرایش کرده است. «مجموعه� نظریه و نقد ادبی» تحت سرپرستی او تاکنون در هشت مجلد و توسط چهار ناشر منتشر شده است. جدیدترین تألیف پاینده با عنوان گشودن رمان توسط انتشارات مروارید منتشر شده است که جایزه� ادبی جلال آلاحم� در بخش نقد ادبی را به خود اختصاص داد. از میان سایر کتابها� ایشان میتوا� به کتاب داستان کوتاه در ایران (در سه جلد) و نقد ادبی و دموکراسی اشاره کرد. از جمله کتابهای� که پاینده ترجمه کرده� است عبارتان� از مطالعات فرهنگی درباره� فرهنگ عامّه (برنده� جایزه� کتاب فصل) که توسط نشر آگه انتشار یافته و نظریهها� رمان است که توسط انتشارات نیلوفر منتشر شده است. دکتر پاینده تاکنون ۸ جایزه در داخل کشور و ۱ جایزه در خارج از کشور دریافت کرده است.
کتاب را اگر خریدم، به خاطر همین جلد بود. و الحق انتظاراتم را برآورده کرد. بخش انتهایی کتاب که نظریات مطرح شده را بر روی داستان های مختلف پیاده می کند را نخواندم. اشتیاق داشتم که جلد سوم را شروع کنم. بعداً بر می گردم و این بخش را هم می خوانم.
داستان کوتاه و شعر غنایی
نظریه اصلی که نویسنده در این جلد مطرح می کند، این است که بر خلاف تصور عموم، داستان کوتاه ارتباط زیادی با رمان ندارد. عموم مردم فکر می کنند هر کس می خواهد رمان نویس شود ابتدا باید مدتی داستان کوتاه بنویسد، انگار داستان کوتاه نسخه ساده و دم دستی رمان است. در حالی که نویسنده با آوردن نظریات منتقدان مختلف و مثال های مختلف از داستان نویس های ایرانی و غیر ایرانی، نشان می دهد که داستان کوتاه، مخصوصاً داستان کوتاه مدرن، گونهٔ ادبی ای به کلی مجزا از رمان است، و بیشتر به شعر، آن هم شعر غنایی (نه حماسی) نزدیک است تا رمان. داستان کوتاه همچون شعر غنایی، در نهایت ایجاز است و زبانی صناعتمن� و مشحون از صور خیال دارد، همین طور بیشتر سویها� ذهنی و درونی دارد و افکار و احساسات شخصیت اصلی را محور قرار می دهد نه اتفاقات عینی و بیرونی را.
با توجه به این تشابه داستان کوتاه و شعر، نویسنده می گوید داستانی موفق است که همچون شعر هیچ احساسی را به صراحت نام نبرد، بلکه به طور تلویحی آن احساس را به ذهن خواننده متبادر کند، تنها با ذکر کردن برخی جنبه های واقعیت مشهود که دارای بار عاطفی خاصی هستند و لذا می توانند امر ناگفته ای را به طور غیر مستقیم نشان دهند. بدین ترتیب نویسنده اجازه می دهد تا وصف آن واقعیت مشهود، خودْ احساس خاصی را در خواننده بر انگیزد.
داستان کوتاه و نقاشی امپرسیونیستی
در نیمهٔ دوم کتاب، نویسنده نظریهٔ دیگری را مطمح نظر خود می سازد: تشابه میان داستان کوتاه مدرن و نقاشی، آن هم نقاشی امپرسیونیستی. در نقاشی امپرسیونیستی، نقاش دیگر به یک واقعیت صریح و واضح، پیراسته از هر گونه برداشت و دیدگاه شخصی، اعتقاد ندارد. او می داند که هر واقعیت، ناگزیر از یک دید خاص، از یک منظر خاص دیده شده، و به جای تلاش برای پنهان کردن این منظر و دیدگاه شخص ناظر، به جای این که وانمود کند واقعیت محض را می کشد، می کوشد این دیدگاه شخصی را در نقاشیا� به نمایش بگذارد. همچنین، در واقعیت جزئیات بی شماری وجود دارد و نقاشی کردن تمام این جزئیات ما را از دیدن یک خصوصیت زیبا و معنادار در میان هیاهوی جزئیات بی اهمیت غافل می کند. مثلاً حالت گنگ نور در یک بندر مهآلو� به هنگام گرگ و میش صبح، ممکن است میان جزئیات بندر، کشتی ها و آدم ها و اسکله ها، نادیده بماند و نتواند احساس خاص خودش را در جان بیننده بنشاند. نقاشی امپرسیونیستی می کوشد این جزئیات زاید واقعیت را تا جای ممکن حذف کند تا آن یک خصوصیت زیبا یا معنادار، مجال خودنمایی پیدا کند و بتواند آن احساس خاص را به مخاطب انتقال دهد.
داستان کوتاه مدرن نیز مانند نقاشی امپرسیونیستی جهان را نه از دید عینی و بی طرف، بلکه با تأکید بر دیدگاه و برداشت های ذهنی شخصیت اصلی باز می نمایاند. همچنین پیرنگ داستان کوتاه مدرن، شبیه به نقاشی امپرسیونیستی، به منظور رسیدن به تجربهٔ احساسی غنی از ذات یک واقعه و درک عمیق معنای آن، زواید و جزئیات واقعه را تا جای ممکن حذف می کند. دو پیرنگ رایج در داستانها� مدرن، «پیرنگ حذفی» و «پیرنگ استعاری» است. در «پیرنگ حذفی» نویسنده مقدمات و زمینه های داستان و سرگذشت شخصیت را حذف می کند، و تنها یک صحنهٔ حاوی معنا را نگه می دارد که تمام این سرگذشت را غیرمستقیم بازگو می کند. مثلاً در داستان «گِل رُس» نوشتهٔ جیمز جویس، زن بزرگسالی که هنوز ازدواج نکرده و همیشه حسرت دوست داشته شدن دارد، نشان داده می شود که در یک مهمانی شعری را اشتباه می خواند و مصرعی به شعر اضافه می کند که به این حسرتش برای دوست داشته شدن اشاره دارد. فقط همین، بدون هیچ توضیح زایدی از سوی نویسنده.
در «پیرنگ استعاری» بخشی از داستان حذف می شود و به جایش استعارها� می نشیند که در ظاهر ارتباطی با وقایع داستان ندارد، اما در لایهٔ استعاری داستان را تکمیل می کند. مثلاً در داستانی از ریموند کارور، زن و شوهری پس از نزاعی شدید به خواب می روند، و نیمه شب با سر و صدا بر می خیزند و از پنجره می بینند چند اسب سفید وارد حیاط شده اند و دارند گل های باغچه را می خورند. هر دو مبهوت زیبایی این صحنه می شوند و داستان به پایان می رسد. این صحنهٔ زیبا جایگزین استعاری پایان احتمالی نزاع زن و شوهر، با یک تجربهٔ مشترک زیبا (شاید عشقورز�) است.
به نظرم این کتاب و کار پاینده را باید در مدیوم خودش دید و قضاوت کرد. پاینده خلائی را در عرصۀ نظریه و نقد ادبی دیده و برای پرکردن این خلاء دست به تألیف این اثر سه جلدی زده است. این خلاء به نظر من نبودن منبعی روزآمد در زمینۀ تعریفات پایها� نظریه و نقد ادبی است؛ مانند تعریف سبکهای داستانی. جالب اینجاست که کتابها� پیشرفتها� مثل تری ایگلتون یا برسلر ترجمه میشو� اما مباحث پایها� مثل مباحث این کتاب مغفول میمان�. پاینده این سری کتاب را نه برای منتقدین ادبی یا کسانی که با نظریهها� ادبی گوناگون آشنا هستند، بلکه برای مبتدیان و کسانی که میخواهن� بهصور� خودخوان با مفاهیم پایها� نقد ادبی آشنا شوند و آنها را در نقد عملی خود بهکا� گیرند به نگارش درآمده است. ضمن اینکه زبان سادۀ وی در این کتابها� نشانۀ کم مایهبود� محتوای کتاب نیست؛ بلکه نشانۀ تسلط پاینده به حوزۀ کاری خود است؛ بهطوریک� میتوان� نظریهه� را با زبان ساده بیان کند. این سادگی بیان کمک شایانی در انتقال روان مفاهیم کتاب به مخاطب هدف این کتاب کرده است. این جلد که پرگوییه� و تکرارهای اعصاب خردکن جلد اول را ندارد به برشمردن ویژگیها� داستانکوتا� مدرن میپرداز�. یکی از مطالب منحصربهفر� این کتاب این ادعا است که داستان کوتاه بیش از رمان، با شعر، بهویژ� شعر غنایی خویشاوند است و ویژگیها� آن را به ارث برده است. مؤلف این ادعا را با ادلهها� فراوانی از نظریات نظریهپردازا� غربی مبدع داستان کوتاه، از جمله آلنپ� اثبات میکن�. تا آنجا که من آشنا هستم این مبحث با این گستردگی و دقت جای دیگری مطرح نشده است.
سه گانه� داستان کوتاهدر ایران برای شناختن این سبک داستن در ایران واقعا خوبه و البته کافی نیست.از نظریات منتقدان خارجی مثل سوزان زونتاگ و غیره اتفاده شده.و استان های کوتاه ایرانی هم به طور کامل توش چاپ شه.
دومین جلد از سه جلدی داستان کوتاه ایران از استاد پاینده. بینظی� بود. شرح مدرنیسم و نمونههای� بهمراه نقد و بررسی... نویسنده کتاب در توضیح تئوریه� و تفصیل جنبشه� زبان شیوا، روان و آسودها� دارد. خیلی یاد گرفتم و مشتاقم تا جلد سوم رو بی فوت وقت شروع کنم
از اولین خوانشی که از این کتاب داشتم شش ماه گذشته تقریباً. باورش سخت است که فقط همینقد� زمان لازم است - چهبس� کمتر - که نظرم درباره� کتابی اینقدر تغییر کند. فکر میکرد� با خودم، که بَه! چه کتاب کاملی پیدا کرده�! چقدر همهچی� میدان�.. مرگ بر جهل و جاهلیت. فراموش کرده بودم کتابه� قرار نیست تکمیلم کنند، چون خودشان کامل نیستند. تکاملی وجود نداشت، ندارد؛ اما نمیدانست�.
کتاب به عنوان مقدمه� و مدخلی برای داستان مدرن، بسیار موفق بود. با عینک دیگری کتاب را ارزیابی کردن و انتظاری بیشتر داشتن چندان کار درستی نمیتوان� باشد.