ŷ

Jump to ratings and reviews
Rate this book

دو دنیا

Rate this book
جلد دوم "خاطرات پراکنده"

215 pages, Paperback

First published January 1, 2002

22 people are currently reading
502 people want to read

About the author

Goli Taraghi

30books362followers

Goli Taraghi (also transliterated as Goli Taraqqi or Gulī Taraqqī) was born in Tehran in 1939. She has been honored as a Chevalier des Arts et des Lettres in France, and her work has been widely anthologized, including in Reza Aslan’s Tablet & Pen: Literary Landscapes from the Modern Middle East . She lives in Paris.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
310 (24%)
4 stars
474 (37%)
3 stars
348 (27%)
2 stars
107 (8%)
1 star
21 (1%)
Displaying 1 - 30 of 122 reviews
Profile Image for Ahmad Sharabiani.
9,563 reviews731 followers
August 13, 2020
Two Worlds, Goli Taraghi

Zohreh Taraghi-Moghadam, better known as Goli Taraghi (born 1939) is an Iranian novelist and short story writer.

The first chapter of Goli Taraghi’s Two Worlds, “The First Day�, begins with the narrator finding herself stunned and silent at a psychiatric hospital, stuck with “destroyed people� and their “aged hands�. Resisting to communicate with her doctor, nurses, and other patients, she travels in her mind between Shemiran Garden (her childhood home back in Tehran with its trees and sculptures, with her father, mother, auntie Azar, neighbors, and lovers) and the hospital in Paris (her current residence with its grey walls, the echo of the church bell, and the sound of sirens). ...

تاریخ نخستین خوانش: روز دوم ماه مارس سال 2003میلادی

عنوان: دودنیا: جلد دوم خاطرات پراکنده (مجموعه قصه)؛ نویسنده: گلی ترقی؛ تهران، نیلوفر، 1381؛ در 215ص؛ شابک 9644481976؛ چاپ دوم 1382؛ چاپ چهارم 1384؛ چاپ پنجم 1387؛ موضوع داستانهای کوتاه از نویسندگان ایرانی تبار فرانسوی - سده 20م

هفت داستان کوتاه: در داستانک «اولین روز: خانم ترقی در بیمارستان هستند و به او میگویند نوشتن حالش را بهتر میکند»، در «خانمها: از دو خواهری که مهمانش بودند، میگویند»، در «آن سوی دیوار: از کودکی و کلاس پیانو مینویسند»، در «گلهای شیراز: از کلاس رقص و دوستانش در کلاس مینگارند»، در «فرشته ها: داستان آقای ر فرانسوی»، در داستان «پدر: همان پدر کتاب خاطرات پراکنده با جزئیات هست»، و داستان «آخرین روز: پایان همان بیمارستان داستانک نخست است.»؛

تاریخ بهنگام رسانی 22/05/1399هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی
Profile Image for Mahsa Tahmasebi.
38 reviews33 followers
August 8, 2015
هروقت از خوندن خسته شدید سری به کتاب های ساده و صمیمی گلی ترقی بزنید.من که لذت بردم.
Profile Image for Pantea.
19 reviews8 followers
June 10, 2016
گلي ترقي حس زندگي كردن و زندگي به من ميدهد شايد خيلي هم بي دليل.....همين است كه كتاب هايش را دوست دارم
Profile Image for EMMA.
255 reviews380 followers
August 29, 2018
كتابش يجورايي افسردگي مياره،ولي خيلي قشنگ تهران قديم رو توصيف كرده بود
فك كنم بيشتر محوريت كتاب روي اين موضوع بود كه با مرگ ذهن آدما باز ميشه و معناي زندگي رو ميفهمن
Profile Image for Zahra.
215 reviews69 followers
December 27, 2020
اولین کتابی که از گلی ترقی خوندم و خیلی لذت بردم. نثر کتاب ساده و روان بود و داستان ها نقطه اوج و فرود خاصی نداشتن و تلخ بودن اما همین سادگی و بی شیله پیله بودنش خیلی به دلم نشست
Profile Image for Mehrnaz.
164 reviews16 followers
February 6, 2025
قلم گلی ترقی رو خیلی دوست دارم،حال و هوای داستانها و فضاسازی واقعا زیباست کاملا میشه حس و حال تهران قدیم،مردم اون زمان،تفریحاتشون،محور حرف ها و دورهمی ها رو حس کرد.داستانهای گل های شیراز و فرشتگان و پدر رو خیلی دوست داشتم
Profile Image for میلاد کامیابیان.
Author2 books93 followers
December 7, 2014
شهرزادی که برای خود قصه می‌گوی�

میلاد کامیابیان

هفت قصه‌� دو دنیا به نوعی به هم پیوسته‌ان�: داستان‌ها� اول و آخر، به نحوی؛ داستان‌ها� بینِ این دو، به شیوه‌ا� دیگر؛ و سرانجام خودِ این دو دسته، به طریقی متفاوت. سببِ شکل‌گیری� این شبکه‌� روابط آن است که اثر در کلیتش دو ترازِ روایی دارد. دو داستانِ اول و آخر در ترازِ نخست قرار می‌گیرن�. این دو در حکم مقدمه و مؤخره‌اند� به کمانک‌های� می‌مانن� که پنج داستانِ میانیِ اثر را در دل گرفته باشند. چنان‌ک� از نام‌شا� برمی‌آی� («اولین روز» و «آخرین روز») روایتگرِ، به‌ترتیب� روزهای نخستین و فرجامینِ حضورِ راوی در کلینیکی روانی واقع در حومه‌� پاریس‌ان�. در گذار از این روزها، راویِ آشفته‌� روزهای نخست، با نوشتن و رختِ کلام بر تنِ تصاویرِ ذهنی پوشاندن، سرانجام با خویشتن، و به تَبَعِ آن با زندگی، به آشتی می‌رس�. به بیان دیگر، به یاد آوردنِ خاطرات، دوباره زیستن‌شا� و، بالاخره، چیرگی بر آن‌ه� از طریقِ ثبت کردن‌شا� در کلمه و بر کاغذ باعث می‌شو� راوی گذشته را در جای درستش، در «گذشته»، جای دهد و ظرفیتِ ذهنیِ پرداختن به حال و آینده را به دست آورد. زنِ پریشانی که ابتدا سعی در انکارِ محیط و اشخاصِ اطرافش دارد و مدام به «خانه‌� شمیران» بازمی‌گرد� و حاضران در آسایشگاه را «شبح» می‌انگارد� در روزهای آخر، چنین می‌گوی�: «امروز، با دقیقه‌ها� جاری‌ا� در زمانِ حال، با اتفاق‌ها� واقعی و حضورِ ملموسش، مرا در خود فرومی‌کش� و گذشته به تاریخی در پشت سر، به دیروز و پریروزهای قدیمی تبدیل می‌شو�.»‏�
ترازِ رواییِ دومِ اثر متشکل است از پنج داستان. (البته، بنا بر یادداشتِ نویسنده در ابتدای کتاب، باید سه داستان از مجموعه‌� خاطره‌ها� پراکنده را نیز به آن‌ه� بیفزاییم.) در هر حال، این داستان‌ها� درونِ پرانتز دستاوردِ دورانِ اقامتِ راوی در آسایشگاهند و پیوستگیِ آشکاری به هم دارند. البته، هر یک از آن‌ه� را می‌شو� جداگانه خواند؛ هر کدام پیرنگ و ساختارِ خودش را دارد. اما از طرفی همگی از راویِ یکسانی برخوردارند (همان راویِ ترازِ نخستِ روایت)، و این راوی هر بار کارِ یکسانی می‌کن�: دست می‌بر� به انبانِ حافظه، یکی از خاطره‌ه� را بیرون می‌کشد� و چنان پیراسته و بی‌گر� تعریفش می‌کن� که مخاطب لحظه‌ا� تردید نکند آنچه می‌خوان� عینِ خاطره است، نه داستان. و از منظر تکنیکی اوجِ هنرِ روایتگریِ نویسنده این است: هیچ‌ی� از داستان‌ه� از رفت‌و‌برگشت� زمانی، و گذار از ذهن به عین و بالعکس، عاری نیست؛ هیچ‌کدا� نیست که فراز و فرودی نداشته و خاطره‌نگاری� صرف و سهل و ساده باشد؛ و، با این حال، همه‌چی� چنان سهل و ساده و آسان پرداخته و پیشِ چشمِ مخاطب گذاشته می‌شو� که گویی گفتنش به هیچ شکل و شیوه‌� دیگری امکان‌پذی� نبوده. زبان و، نیز، تمهیدهایی روایی در جریانِ زلالِ روایت حل شده‌ان�.�
دو ترازی که شرح دادم مجموعاً «دو دنیا»ی اثر را شکل می‌دهن�. دیدیم که ترازِ اول گویای حالِ راوی و دومی شرح‌دهنده‌� گذشته‌� اوست. بر این اساس، زمانِ متناظر با هریک جهانواره‌� مستقلِ آن را نیز پدید می‌آور�. دنیای گذشته کارناوالِ آشوبناکی‌ست� سرشار از تعاطی و اختلاطِ این‌ه�: زهدِ ریاییِ خانم‌نا� و بدویتِ بدفرجامِ خانم‌گرگه� روزهای «انگولکیِ» بلوغ و استیصالِ مادرانه‌� گیتی‌خانم� ایامِ پُربلای گل‌ها� شیراز و گلِ مریم و گلِ پرپر -پرویز- و کودتا، منازعه‌� شعله‌� آتش‌افرو� و «فرشته‌ها»� و سرانجام حدیثِ زنگ زدنِ خردخردِ جانِ فولادینِ پدر. دنیای حالِ او آسایشگاه است و همان خاطره‌ها� با این تفاوت که این بار آن آشفته‌بازار� پرهرج‌و‌مرج� با جادوی زبان، به سرزمینی زایا مبدل شده که در آن هر چیزی، هر شخصی، هر خاطره‌ا� در جای مقررِ خود قرار یافته است. به این اعتبار، دو دنیا، روی‌هم‌رفت� و در آخرین ترازِ تحلیل، روایتِ به صلح رسیدنِ دو دنیای به‌ظاه� متنافر است، حکایتِ آشتیِ راوی‌س� با گذشته و خوشامد گفتنش به آینده. راویِ دو دنیا همان شهرزادِ قصه‌گوس� و علاجش همچنان مرهمِ قصه، اما –چنان‌ک� اقتضای «زمانه‌� نو» است� مخاطبش، به جای ملک شهربازِ جوان‌بخت� در درجه‌� نخست شخصِ خودِ راوی و، سپس، مخاطبانی‌س� که خواندنِ داستانِ خوبِ فارسی را ارج می‌نهن�.�

__________________________

این یادداشت در شماره‌� پانزدهم هفته‌نامه‌� «صدا» به تاریخ پانزدهم آذر نود و سه� منتشر شده.�

در وبلاگ من، «پوئتیکا»:�




Profile Image for Nirvana.
176 reviews31 followers
January 11, 2025
این کتاب مجموعه‌ا� از هفت داستان کوتاه است که خواننده رو به سال‌ها� دهه بیست تا شصت میبره. داستان‌ه� از زاویه دید اول شخص روایت میشن و این باعث میشه خواننده به طور مستقیم خودشو در دل روایت‌ه� ببینه.زبان راوی� هم ساده و دلنشینه. روایت‌ه� یه صورت خاطره بیان شدن که داستان ‌ه� رو جذاب‌ت� کرده و به نحوی مثل شنیدن بخش کوچیکی از تاریخ شفاهی ایران میمونه. و همینطور چون راوی داستان‌ه� دختر/زن هست خودبخود میشه با مسائل و نحوه‌� زندگی زنان در آن سال‌ه� آشنا شد.
برای من مثل رنگ تفریحی بین کتاب‌ها� جدی‌ت� بود.
Profile Image for Seyed Mohammad.
76 reviews17 followers
November 4, 2016
برای بار دوم بود که کتاب را می خواندم. در میان این دو بار، بارها فصلهای مختلفش را مرور کردم و یا خواندنش را به دیگران توصیه کردم.
نثر شاعرانه ترقی بارها بارها مرا شگفت زده کرده است و همچنین ساختار روایی بریده بریده و بازیگوشانه او. ساختاری روایی که مثل هزاران روزنه کوچک گسسته به دنیایی از دست رفته گشوده می شود.
Profile Image for Sara Kamjou.
656 reviews485 followers
May 16, 2020
مجموعه‌� چند داستان کوتاه که به نظ��م بهترین توصیف براش اینه: خاطراتی پراکنده.
این کتاب برای من دقیقا همین بود. یه سری خاطرات پراکنده که نویسنده از ذهنش روی کاغذ جاری کرده. نه انسجامی، نه اوج و فرودی، نه درگیر کردن و فکر یا احساسی... جزء معدود کتاب‌های� که برام هیچی نداشت. صد البته که جور نبودن با سلیقه‌� شخصی من، نه کتاب رو باارزش می‌کن� و نه بی‌ارز�...
اولین کتابی بود که از گلی ترقی می‌خوند� و واقعا هیچ ارتباطی با داستان‌ها� برقرار نکردم.
Profile Image for Nazanin Mousavi.
120 reviews55 followers
March 19, 2018
به یک بار خوندنش می ارزید.
بالاخره تمومش کردم، در طول یه سفر جاده ای طولانی. و تازه وقتی تو ماشین بیکار و با آرامش نشسته بودم و می خوندمش فهمیدم که چقدر نثرش روونه و ماجرای داستانهاش گیراست. رفت تو گروه کتابهایی که برای یک بار خوندن و تجربه ی قشنگ داشتن پیشنهاد می شه، و برای تازه کتاب خون ها یا کسایی که بعد از مدتها می خوان به دنیای کتاب خونی برگردن و دنبال یه چیز آسون و دوست داشتنی ان، کتاب خوبیه.

بعد از تموم شدن کتاب هم بلافاصله فیلم درخت گلابی رو دیدم که بر اساس داستان گلی ترقی هست و همایون ارشادی و گلشیفته فراهانی جزو بازیگراش هستند و داریوش مهرجویی هم کارگردانش. فیلم دقیقا فضای داستانهای گلی ترقی بود. محیط همون محیط، شخصیت دختر پر شر و شور و دیوانه و بداخلاق هم همون بود که تو داستاناش می بینیم.
یه عناصری هم تو همه ی داستانش انگار تکرار می شه. به قول شخصیت نویسنده ی درخت گلابی: از کارهای دیگه ی خودم دزدی ادبی می کنم. مثلا پیرزن فرتوتی که دزد به خونه ش می زنه اما دلش برای تنهاییش می سوزه و به جای دزدی کمکش می کنه. یا بچه ی شیطون و آتیش پاره ای که تو پیک نیک ها می بندنش به درخت تا آتیش نسوزونه. در کل به نظر میاد سوژه های گلی ترقی ، تصاویر خاطرات دنیای کودکی و نوجوانیش توی ایران هستند. خودش هم به این مساله اذعان داره. میشه فهمید که اون دوران چقدر برای شخصیتش و کارش کلیدی بوده.
Profile Image for Elham.
8 reviews14 followers
May 26, 2014
کم کم فهمیدم بخش بزرگی از لذتی که از خواندن میبرم بسته به حال و هوای خودم است. شرایط زمانی و مکانی من محتوای کتابها را به هم میریزد و تصویر یگانه ای میسازد که بیش از هر چیز شبیه آن وقت های "من" است. حالا شده حکایت دو دنیا. یعنی میخوام بگم خیلی خوش گذشت. مثل قصه شب بود و شبهای پر تشویش بی خوابم را وصل میکرد به خاطرات معمولی نویسنده در تهران بازیگوش . ساعات فوق العاده ای برایم ساخت
Profile Image for Tahmineh Baradaran.
555 reviews136 followers
January 2, 2021
یکی دوکتاب ازگلی ترقی بس بود وجالب..کتابهای اخیرش تکرارهمان حرفهاست..
Profile Image for °∆d§°.
142 reviews52 followers
June 19, 2023
ساده و صمیمی تلخ اما شیرین و دوست داشتنی 🥲
Profile Image for Somi.
55 reviews27 followers
November 27, 2015
فعلا فصل اولش رو خوندم، امیدوارم کتابش رو بگیرم و بقیه رو هم بخونم...

خواندمش، صمیمی، ساده، جذاب و گیرا. از خوندنش لذت بردم. بیشتر شبیه به خاطره گویی است. داستانهای کتاب به گونه‌ا� به هم پیوسته‌ان� و به قول خود نویسنده میتوانند فصل های یک رمان باشند.
تهران آن سالها(سالهای کودکی و نوجوانی نویسنده) همیشه برایم دوست داشتنی بود.
Profile Image for Asal Vi.
37 reviews
February 12, 2024
یک روز، فقط یک روز مثل امروز، سرشار و سبکبار، پر از تب و تاب و تپش، پر از خواب و خیال، به یک عمر، به صد سال زندگی آسه برو آسه بیا می‌ارز�. شاید این وقت سرمستی، این فرصت متعالی، لحظه‌ا� گذرا باشد، که حتما هست. مهم نیست. خاطره‌ا� را نگه می‌دار� و با یاد این امروز، این ساعت شاداب غنی، ته مانده‌� روز‌ها� آینده را رنگین می‌کن�.

رو به فردا می‌ایستم� رو به وعده های ممکن و آرزوهای میسر.
Profile Image for Shakila Nabakhteh.
35 reviews58 followers
February 26, 2019
ساده و شیرین و دلچسب... هر وقت خسته از کتابای ثقیل دلتون یه کتاب ساده ی غیر مبتذل خواست،گلی ترقی رو امتحان کنید.
احتمالا بعد از خوندنش هر وقت برید تجریش و اطراف،تصاویر و شخصیتای کتاب تو ذهنتون زنده میشن.
Profile Image for Baahaarmast.
76 reviews89 followers
April 4, 2014
خانه‌� شمیران در یادِ آدم می‌مان�. بوی درخت‌ها� آدم‌ه�. بوی شُرشُرِ آب. بوی پدر. بوی خاطراتِ امنِ کودکی. و هر کس متصل به خانه‌� شمیران و تابستان و زمستانِ سختِ خودش است. این است که می‌شو� کتاب را دوست داشت و خوب شد.
Profile Image for Saman.
1,168 reviews1,072 followers
Read
April 25, 2008
شش داستان كوتاه به اضافه‌� بازنويسي داستان (پدر) از مجموعه داستان خاطره‌ها� پراكنده، اين مجموعه داستان و جلد دوم خاطره‌ها� پراكنده را تشكيل مي‌دهن�. بسيار زيبا و خواندني. صفت استاد به راستي شايسته اين نويسنده است
Profile Image for Sanaz Pch.
72 reviews10 followers
August 27, 2021
پدر همیشه میگفت: « من فولادم و فولاد هرگز زنگ نمیزند »
Profile Image for Goli mehrad.
7 reviews4 followers
July 3, 2007
نه به خاطر میم...نه به خاطر گلی بودنش و گلی بودنم ونه به خاطر آن عکس که جا ماند روز آخر لای دو دنیای دوست...نه...به خاطر حس زندگی دوستش می دارم
Profile Image for Sara Pahlevani.
157 reviews32 followers
November 7, 2019
این اولین باره که کتگوریِ "از نویسنده انتظار نداشتم" رو در معنای مثبت به کار می برم :)) کتاب اولی که از گلی ترقی خوندم "اتفاق" بود که اصلا خوشم نیومد.
ولی این یکی شاهکار بود! واقعا کیف کردم با داستانا و حال و هواشون و توصیفاتش از زندگی آدمای مختلف و بعضا پایان‌ها� غافلگیرانه‌�. گود جاب گلی ترقی عزیز، گود جاب!
Profile Image for Shadi.
30 reviews
April 3, 2025
عاشقش شدم، گلی ترقی واقعا خاطره نویس خوبیه. شیرین و دارای ارزش ادبی، نثر قوی و دلچسب. تجربه‌� کلی بوهای عزیز و خاطره انگیز، تهران قدیم و زندگی مردمان پیش از ما رو با سادگی و صفای شنیدنی به خودتون هدیه کنید.

[درون من نیز انباشته از بی نهایت عروسک‌ها� قدیمی‌ست� عروسک‌ها� مادر، مادربزرگ و خواهرهای غارنشین آغازین، زنجیروار، از ابتدا تا آخر جهان...]
Profile Image for Mahboobeh.
5 reviews
November 22, 2017
نوشته ای جذاب پر از حس قشنگ سادگی گذشته، گرچه خیلی از جزییات این نوستالژی در دوران کودکی من وجود نداشته، اما ناخودآگاه روزهایی که مشغول خواندن این کتاب بودم فضای کودکی ام را دوباره تجربه کردم، حسی از سرخوشی و دلتنگی، یعنی ذات نوستالژی.
Profile Image for Sanaz.
63 reviews53 followers
October 13, 2016
گلی ترقی مادر قصه گویی است که داستان هایش با واقعیت زندگی گره خورده اند٬ اگر نه به همه واقعیت که با بخش زیادی از آن. او راوی تجربه های خودش است اما این تجربه برای همه ما به شکلی اتفاق افتاده اند. جذابیت داستان هایش بیشتر از هرچیز در آن است که سعی می کند دو سوی ماجرا را ببیند و یک طرفه به قضاوت ننشیند. آدم ها در داستان های ترقی سیاه یا سفید نیستند٬ در یک هاله خاکستری نوسان می کنند و همین آنها را ملموس تر و واقعی تر می کند. نکته مهم و یکی از حسن های نوشته های ترقی برای من زبان ساده اش است و با همین زبان ساده حرف های خوب و مهم می زند٬ درگیر لفاظی نمی شود٬ پیچیده و پر طمطراق نیست و ساده و راحت حرفش را می زند.
به قول یکی از دوستانم گلی ترقی همان خواهر با تجربه و دنیا دیده ماست که می نشیند رو به رویمان و قصه تعریف می کند و با این قصه ها هزار رمز نهفته زندگی را یادمان می دهد حتی کلک زدن ها و قسر در رفتن ها و معلق شدن هایش را. همان جایی که می نویسد : «مگر می شود یک عمر راست راست راه رفت و معلق نشد؟ مگر می شود به زندگی کلک زد و قسر در رفت؟ فعلا سبکبار و هوشیارم و به این فعلا٬ این زمان نامعین محدود دو دستی چسبیده ام. فهمیده ام می توان مرد و از نو متولد شد٬ می توان اردنگ خورد و ته چاه افتاد و به دستی٬ ریسمانی٬ امیدکی آویزان شد و بیرون آمد. »ی
Profile Image for Katya.
119 reviews9 followers
February 3, 2014
Although it`s a book of short stories each of which is a separate memory from before the revolution, all of them together seem to be like a novel. Sometimes it was a bit depressing, but sometimes it`s really funny! I loved the author`s style and how precisely she notices people`s traits of character, their feelings. And the last chapter gives readers desire to live and to enjoy life.
It is truly one of the best Iranian books I`ve read!
Profile Image for Ali.
Author17 books672 followers
May 28, 2007
در مورد "بانوان نویسنده" در وبلاگ گودریدز، یک مطلب کلی نوشته ام و تا اندازه ای به همه ی آثارشان اشاره کرده ام، پس نیازی به "ریویو"ی جداگانه نیست، اگر مایلید، اینجا را بخوانید؛

Profile Image for Nazanin.
272 reviews20 followers
September 14, 2021
خوندن این کتاب هم مثل کتاب خاطره‌ها� پراکنده لذت بخش بود و باعث شد بیشتر از گذشته از داستان‌ها� کوتاه خوشم بیاد اگه دنبال کتاب‌ها� روان و خوش‌خوا� هستید حتماً این دو تا کتاب نویسنده رو بخونین داستان موردعلاقه‌‌� توی این کتاب «گل‌ها� شیراز» بود
Profile Image for Soshyans Varahram.
50 reviews6 followers
March 5, 2013
نثری روان از خاطراتی دلنشین. شبی صد صفحه خواندن کاری ساده بود که دو شب بیشتر کفاف نداد.
Displaying 1 - 30 of 122 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.