Sanaz
is currently reading
progress:
(page 345 of 534)
"لحظههای� هست که تنهای تنها میشو� و به آخر هر چیزی که ممکن است برایت اتفاق بیفتد میرس�. این آخر دنیا است. خود غصه، غصه تو دیگر جوابگویت نیست و باید به عقب برگردی. وسط آدمها� هرکه میخواه� باشد. در این جور لحظهه� به خودت سخت نمیگیری� چون حتی به خاطر اشک ریختن هم باید به آغاز هر چیز برگردی، به جایی که همه دیگران هستند." — Sep 29, 2017 11:55PM
"لحظههای� هست که تنهای تنها میشو� و به آخر هر چیزی که ممکن است برایت اتفاق بیفتد میرس�. این آخر دنیا است. خود غصه، غصه تو دیگر جوابگویت نیست و باید به عقب برگردی. وسط آدمها� هرکه میخواه� باشد. در این جور لحظهه� به خودت سخت نمیگیری� چون حتی به خاطر اشک ریختن هم باید به آغاز هر چیز برگردی، به جایی که همه دیگران هستند." — Sep 29, 2017 11:55PM
progress:
(page 84 of 443)
"فاوست نه فقط به دیگران، بلکه به خود نیز چنین وانمود کرده است که می تواند با دستانی پاک جهانی نو بیافریند؛ او هنوز آماده قبول مسئولیت نیست، مسئولیت مرگ و رنج بشر که راه توسعه را باز می کند. او نخست قسمت های کثیف کار توسعه را به مقاطعه داد؛ و اینک که کار انجام گرفته است، دستان خویش را می شوید و از انجام دهنده آن تبری می جوید." — Apr 30, 2017 12:03PM
"فاوست نه فقط به دیگران، بلکه به خود نیز چنین وانمود کرده است که می تواند با دستانی پاک جهانی نو بیافریند؛ او هنوز آماده قبول مسئولیت نیست، مسئولیت مرگ و رنج بشر که راه توسعه را باز می کند. او نخست قسمت های کثیف کار توسعه را به مقاطعه داد؛ و اینک که کار انجام گرفته است، دستان خویش را می شوید و از انجام دهنده آن تبری می جوید." — Apr 30, 2017 12:03PM


“وقتی زبان مادریا� فقط 127 فعل داشته باشد که مستقیم صرف میشوند� وقتی هزاران فعل دیگر را باید به کمک فعل معین صرف کرد، و این فعل هم درست همان فعلی باشد که برای عمل همخوابگ� بهکا� میرود� آنوق� زبان خیانتکار میشو�.”
―
―

&ܴ;�
هر یک از زنانی
که زمانی
بی تفاوت از کنارشان گذشته ای
تمام دنیای مردی بوده اند...
همین زن که از اتوبوس پیاده شد
با چشمهای معمولی
و کیفی معمولی تر
و تو معصومش پنداشتی
روزی
جایی
کسی را آتش زده...
با همان ساقهای معمولی
و انگشتهای کشیده
شک ندارم
مردی هست
که هنوز
در جایی از جهان
منتظر است آن زن
خوشبختی را در همان کیف چرم معمولی
به خانه او ببرد...”
―
هر یک از زنانی
که زمانی
بی تفاوت از کنارشان گذشته ای
تمام دنیای مردی بوده اند...
همین زن که از اتوبوس پیاده شد
با چشمهای معمولی
و کیفی معمولی تر
و تو معصومش پنداشتی
روزی
جایی
کسی را آتش زده...
با همان ساقهای معمولی
و انگشتهای کشیده
شک ندارم
مردی هست
که هنوز
در جایی از جهان
منتظر است آن زن
خوشبختی را در همان کیف چرم معمولی
به خانه او ببرد...”
―

“روز به خیر...دختران قرن آینده!
روز به خیر...پسران قرن آینده!
من از شما
چندان دور نیستم
مرا به خوان رنگین خویش فرا خوانید
بی گمان
نان شمایان
طعم خون و اشک نخواهد داد”
―
روز به خیر...پسران قرن آینده!
من از شما
چندان دور نیستم
مرا به خوان رنگین خویش فرا خوانید
بی گمان
نان شمایان
طعم خون و اشک نخواهد داد”
―
“همه آهوان صحرا سر خود گرفته بر کف
به امید آن که روزی به شکار خواهی آمد”
―
به امید آن که روزی به شکار خواهی آمد”
―

معرفی کتابهای� که به تازگی منتشر شده اند�.

در این گروه کتابهایی معرفی میشود که قبل از مرگ باید خواند... و نظر همه را میتونیم در مورد کتابهایی که معرفی شده بخوانیم و کلی بحثهای داغ و جالب داشته ...more

گروهی برای کتابداران فارسی زبان سایت گودریدز *همچنین درخواست هایی برای ویرایش، اضافه کردن، افزودن تصویر جلد و ... در مورد کتاب های فارسی را در این گر ...more

A little book club for Iranian's Young Adult English fans. ...more
Sanaz’s 2024 Year in Books
Take a look at Sanaz’s Year in Books, including some fun facts about their reading.
More friends�
Polls voted on by Sanaz
Lists liked by Sanaz