ŷ

Jump to ratings and reviews
Rate this book

برآمدن آفتاب زمستانی

Rate this book

205 pages, Hardcover

Published January 1, 2023

2 people are currently reading
8 people want to read

About the author

رضا جولایی

22books85followers

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
2 (3%)
4 stars
4 (7%)
3 stars
7 (12%)
2 stars
15 (27%)
1 star
27 (49%)
Displaying 1 - 19 of 19 reviews
Profile Image for Saman.
256 reviews90 followers
October 9, 2024
در تمامی رویدادهای مهم تاریخی مثل جنگ ها و کودتاها و قحطی ها و انقلاب ها و .... که اتفاق میفته،زندگی مردمانی عادی در جریانه .جولایی یک تکه از تاریخ رو انتخاب کرده که در این کتاب سالهای 1320 تا 1323 خورشیدی بازه مد نظر اوست و داستان خانواده ای رو روایت کرده.راوی داستان پسری است به نام کامیار که پدر و مادرش رو از دست داده و با پدربزرگ و مادربزرگ و سه دایی خودش که حضور پر رنگی در داستان دارند و همراه خاله سودابه زندگی می‌کنن�.این خانواده در رفاه کامل زندگی میکنند و حتی روزهایی که قحطی نان و مواد غذایی در ایران موج میزنه،پدر بزرگ با توجه به قدرت و نفوذی که داره،کامیونی از مواد غذایی رو به منزل میاره تا خانواده از این بابت مشکلی نداشته باشند.شخصیت های واقعی مثل بزرگ علوی،تقی ارانی،بانو قمر و سرپاس مختاری در داستان حضور دارند که البته نقش مهمی در پیشبرد داستان ندارند.ماجراهای عاشقانه و اشغال ایران توسط متفقین و قحطی پس از اون و زندانی و آزاد شدن یکی از شخصیتها و اتفاقات بعد از اون که در ده قسمت نوشته شده شاکله اصلی جدید ترین اثر جولایی رو تشکیل میده.
"برآمدن آفتاب زمستانی" کتاب آنچنان خوبی نبود .به من حق بدین و اجازه بدین جزو آثار عالی جولایی قرارش ندم وقتی "سوء قصد به ذات همایونی" با اون شکل روایت جذابش وقتی "شکوفه های عناب" با اون نثر تمیز و دلنشینش ، وقتی "خنده خورشید اشک ماه" با اون همه اتفاقات جذاب و خواندنی رو خواندم و حظ وافر ازشون برده ام،انتظارم از نویسنده محبوبم بالا رفته باشه . جولایی رو از مهمترین نویسنده های زنده این مملکت میدونم و همیشه گفتم که قوت و قدرت قلم جولایی خیلی بیشتر از معروفیتی است که داره.طبعا منی که تمامی آثار جولایی اعم از داستان کوتاه و رمان رو خوندم،خودآگاه ناخودآگاه دست به قیاس با سایر آثارش میزنم و ممکنه نظرم با کسی که این کتاب رو به عنوان اولین اثر از جولایی بخونه متفاوت باشه.
Profile Image for Mostafa.
199 reviews25 followers
October 18, 2023
برآمدن آفتاب زمستانی تازه‌تری� رمان منتشرشده رضا جولایی امیدوارکننده نبود. اتمسفر تاریخی سال‌ها� ۲۰ تا ۲۳ به لحاظ تاریخی برای من خیلی جذابه ولی نویسنده استفادهٔ خاصی از اون نکرده و صرفاً نوجوان مشاهده‌گر� رو به ما معرفی می‌کن� که نه اکتی داره و نه مشاهده‌گر� موشکافانه‌ا�.

‏با� کردن پای بعضی شخصیت‌ه� در رمان هم فقط در حد اسم باقی می‌مون� و این‌ک� نام «بزرگ علوی» یا «سرپاس مختاری» یا رمان و فیلم «در جبهه غرب خبری نیست» رو در کتاب مشاهده کنیم، کمکی به فرایند داستان نمی‌کن�.

‏ای� سومین اثری بود که از جولایی خوندم و تا این لحظه �#شکوفه_های_عناب بالاتر از بقیه قرار می‌گیر�.
Profile Image for Mohsen.khan72.
323 reviews43 followers
October 21, 2023
حقیقتا ضعیف بود. چیز خاصی نداشت.
این کتاب یه نویسنده تازه کار هم می‌تونس� بنویسه.
متاسفانه این کتاب تا الان بدترین کتابی بود که امسال خواندم.
البته اولین جولایی خوانیم بود و نمیشه راجع به نویسنده اظهار نظر کرد.
Profile Image for Bahareh Vahid.
58 reviews4 followers
Read
November 18, 2023
کتاب "برآمدن آفتاب زمستانی" دقیقا همان چیزی بود که وقتی عبارت "رمانی از نویسندگان معاصر ایرانی" به گوش می رسه در ذهنم تداعی می شه. شرح دادن داستانی تلخ، بدون پیش بردن خط فکری خاص، با توصیفات پراکنده، بی هدف و بدون نقطه عطف.

راوی داستان پسری نوجوان به نام کامیاره که با از دست دادن پدر و مادر خود، در خانه پدربزرگ و مادربزرگ، به همراه سه دایی و دخترعموی مادرش زندگی می کنه . داستان، احوالات سیاسی و اجتماعی رو از دوربین خانواده ای مرفه به تصویر کشیده که حتی قحطی هم تاثیر خاصی بر اون ها نداره و نویسنده سعی کرده مشکلات سیاسی دهه بیست رو در خلل ماجراهای شخصیت های داستان نشون بده. مثلا خفقان سیاسی رو با زندانی بودن یکی از شخصیت ها به تصویر کشیده و اِشغال ایران رو از زاویه دید شخصیت دیگر که نظامی و خلبان هواپیماهای جنگیه. قلم آقای جولایی بسیار روان و گیرندست و داستان به آسونی جلو می ره، اما خط فکری و هدفی خاص رو دنبال نمی کنه و در آخر با خودت می گی این شرح حال رو من هم می تونستم بنویسم. در داستان گاها شخصیت های واقعی مثل خانم قمرالملوک ظاهر می شند ولی بی هیچ هدفی چند خط حضور دارند و بس! طرح جلد کتاب هم بسیار زننده و بی محتواست و کلا خوندن کتاب رو پیشنهاد نمی کنم.
Profile Image for Amene.
751 reviews82 followers
December 15, 2023
این کتاب برخلاف بقیه آثاری که از جولایی خونده بودم (رمان‌ه�)شخصیت محور بود تا تاریخ محور من اعتقاد ندارم که شرایط رو واقعی توصیف کرد بیشتر شخصیت‌ه� ساخت و پرداخت قوی داشتند.👌
5 reviews
May 4, 2024
داستان در سطح باقی می‌مون� و حتی در فضاسازی از تاریخ هم، برخلاف کارهای قبلی نویسنده، چندان موفق نیست. بدون هدف و پراکنده داستان گفته میشه با چاشنی عشق‌ها� بی ثمر و یک سری سیاسی بازی‌ه�.
Profile Image for Pegah.
12 reviews2 followers
March 15, 2024
بخشی از کتاب:
مکثی کرد. «شاه رفته و استبداد…�
پدربزرگ حرف او را قطع کرد.«� و شاه جوان بر جای او نشسته و دیری نمی‌گذر� که پا جای پای پدرش خواهد گذاشت. این خصوصیت ماست، خصوصیت مملکت ماست. یک مستبد جای مستبدی دیگر. می‌دان� چرا؟ چون ما مستبدیم. استبداد از دل ما بیرون می‌آی�. ما غش و ضعف می‌روی� برای هر� کس که ادای قهرمان‌ه� را در‌بیاور�. مردم نیازمند باورند، هر نوع باوری، هر چه جزمی ‌ت� بهتر، و قهرمان‌ه� این باور را به آن‌ه� می‌دهن� تا به قدرت برسند. محال است کسی که به قدرت می‌رس� از آن سواستفاده نکند.»
Profile Image for Zakie Naeemi.
1 review
January 3, 2025
نسبت به کارهای قبلی ایشون مثل شکوفه های عناب، شب ظلمانی یلدا و یک پرونده کهنه، چندان جالب نبود انتظارات نثر گیراتر و داستان پر چالش تری داشتم
Profile Image for رضا فکری.
Author3 books25 followers
March 2, 2025
مرگ محور طیف وسیعی از تراژدی‌هاست� پدیده‌ا� تحلیل‌گری� و چندوجهی که اگر وجوه تاریخی به آن افزوده شود، ابعاد گسترده و پیچیده‌تر� نیز پیدا می‌کن�. تصویر مرگ قهرمانانِ یک واقعه‌� تاریخی به مراتب ماندگارتر از انواع دیگر آن است. تصویری نمادین که طی قرن‌ه� به آفرینش اسطوره منجر شده و الگوهایی ثابت از مرگ را در ادبیات کلاسیک رقم زده است. اگرچه در دل جهان شتابزده‌� امروز، آن الگوها متحول شده‌ان� و مرگ‌ها� تاریخی در سایه‌� سرعت و وسعت رسانه‌ها� کم‌ت� فرصتی برای ثبت در حافظه‌� جمعی و تبدیل شدن به تراژدی یافته‌ان� اما آثار نویسندگانی هم‌چو� رضا جولایی همچنان به همان شکل مألوف از تراژدی تاریخی وفادار مانده است.
جولایی در تازه‌تری� کتابش بر واقعه‌� دستگیری پنجاه و سه نفر که در زمان پهلوی اول رخ داده متمرکز شده و کوشیده حواشی آن را تا چند سال بعد دنبال کند. او در این رمان مرگ دردناک یکی از قربانیان این رخداد تاریخی را محور قصه‌� خود قرار داده است. مرگی که در یکی از روزهای پرآشوب اواخر سال 1320 رخ می‌ده� و تا مدت‌ه� بعد همچنان می‌توا� تأثیر آن را بر شخصیت‌ها� این قصه مشاهده کرد. کتاب در دو مقطع روایت خود را پی می‌گیرد� از روزهای ملتهب و داغ تابستان 1320 آغاز می‌شو� و تا روزهای دلگیر و خاکستری زمستان 1323 ادامه می‌یاب�. راوی داستان کامیار، خواهرزاده‌� بابک امیرعلایی است که همراه چند فعال و اندیشمند سیاسی دستگیر، زندانی و محاکمه شده است.
نمای آغازین داستان حکایت از افسردگی و رکود پس از سرکوب‌ها� سیاسی‌ا� دارد که در سال 1316 آغاز شده و در اوایل دهه‌� 20 به اوج خود رسیده است. هرچند همزمان با شهریور 1320 موازنه‌� سیاسی و صف‌آرایی� نیروها تغییر می‌کند� اما چیزی از آشفتگی، تاریکی و ناامیدی فضا کاسته نمی‌شو� و گویی نشانی از بهبود شرایط نمی‌توا� یافت. همراهی کامیار با دایی دیگرش، بهروز در بیمارستانی که خون و زخم و یأس در آن فوران می‌کن� نیز مؤید همان جوّ راکد و سردی است که راوی در ابتدای داستان توصیف کرده است. کامیار می‌کوش� مقایسه‌ا� میان آن‌چ� اکنون در حال وقوع است با اتفاقات سه سال پیش ترتیب دهد و رخداد مرگ بابک را واکاوی کند. تصویر بابک علیرغم ماجراهای بسیاری که در این سه سال رخ داده همچنان پررنگ و جاری است و مرگ تراژیک او بر همه‌� امور خانواده سایه افکنده است. حتی وقتی مهمانی یا جشنی برپاست، حضور او سنگینی می‌کن� و مجال شادی و آرامش را از خانواده می‌گیر�.
یکی از ماندگارترین صحنه‌ها� داستان مربوط به شبی در تابستان 1320 است که پدر بابک اُمرا و متنفذین را در یک مهمانی جمع کرده تا از آخرین فرصت‌ه� برای نجات پسرش بهره بگیرد. مجلس با حضور درویش‌خا� و قمرالملوک وزیری گرمای خاصی می‌یاب� و سرپاس مختاری علیرغم ظاهر سرسخت و خشک خود همراهی جانانه‌ا� با گروه موسیقی می‌کن�. سرپاس در این مراسم ویولن دست می‌گیر� و در جذبه‌ا� ناب آن را می‌نواز�. برای جمع چنین صحنه‌ا� کم‌ت� در باور می‌گنج�. سرپاس مختاری چنان روحیه‌� لطیف و هنرمندی از خود نشان می‌ده� که حیرت‌برانگی� است و پدر بابک را به نرمش او در چانه‌زن� برای تخفیف حکم پسرش امیدوار می‌کن�. اما پس از بیان درخواست پادرمیانی برای رهایی بابک، سرپاس دوباره آن رویه‌� خشن و انعطاف‌ناپذی� خود را نشان می‌ده� و تأکید می‌کن� که در این‌بار� بر امر اعلی‌حضر� نمی‌توا� توصیه یا خواهشی وارد کرد.
طی مهمانی رفتار دولتمردان شکلی پارادوکسیکال می‌یاب�. این قضیه با سرنوشتی که بعدها گریبان‌گیرشا� می‌شو� نیز همخوانی تنگاتنگی دارد. آن‌ه� در عین این‌ک� می‌خواهن� همچنان بر دیسیپلین خود پا بفشارند، ناگزیر و ناخودآگاه جنبه‌ها� دیگری از شخصیت خود را رو می‌کنن� که کاملاً متفاوت با شکل مرسوم‌شا� است. وقایعی که در مهمانی رخ می‌ده� برخلاف تصورات خانواده‌� بابک، حکایت از معذور و ناچار بودن مردانی دارد که اگرچه در رأس قدرت قرار گرفته‌اند� اما در موقعیت‌ها� خطیر نمی‌توانن� اقتدار چندانی از خود بروز دهند و برعکس ضعف و عجزی تمام‌عیا� از خود به نمایش می‌گذارن�. این تناقض‌ه� تا زمان محاکمه‌� سرپاس مختاری در اواخر سال 1320 به قوت خود باقی می‌مان�.
اما محوری‌تری� تصویر کتاب به بابک اختصاص دارد. او با محکومیتی که توجیه سیاسی چندانی نمی‌توا� برایش یافت و رنج‌ه� و شکنجه‌های� که طی آن متحمل می‌شود� تصویری سیاوش‌گون� را در ذهن مخاطب می‌ساز�. فضای ملتهب کشور نیز به تراژیک‌ت� شدن این قصه دامن می‌زن�. فضایی که در آن مردم درگیر اشغال خاک، قحطی و شکاف‌ها� عمیق سیاسی و هرج و مرج شده‌ان� و بابک نماد تمام آن‌های� است که بر این نابسامانی‌ها� مداوم و ناتمام زبان به اعتراض می‌گشایند� هرچند که حاکمیت حضورشان را برنمی‌تاب�.
حبس و آزار بابک روندی فرسایشی پیدا می‌کن� و طی چند سال، او را ذره ذره در سکوت به کام مرگ فرو می‌برد� نمایشی سبعانه از عمق عناد دستگاهی که سرپاس مختاری نماینده‌� آن است. تن بابک در کش و قوس همین زندان‌ه� و محکمه‌هاس� که تحلیل می‌رو� و مستعد بیماری مهلکی می‌شو� که او خود در نوشته‌ها� واپسینش به آن اذعان می‌کن�. حتی وقتی ورق برمی‌گرد� و در دادگاه جای بابک و سرپاس مختاری با هم عوض می‌شود� همچنان بوی خوشی از اوضاع به مشام نمی‌رس� و مرگ دیرگاهی است که سایه‌� سیاهش را بر سر بابک پهن کرده است.
درک واقعه‌� مرگ بابک منوط به شناخت همه‌� رویدادهایی است که در روزگار او رخ داده است. اتفاقاتی که عمدتاً در پس پرده و به دور از چشم عموم جامعه جاری بوده یا مردم به غفلت از کنارشان گذشته‌ان�. کامیار راوی همین اتفاقات پنهانی یا کم‌ت� دیده شده است و نیمه‌‌ا� از کوه یخ را ترسیم می‌کن� که زیر حجم سهمگین آب، از نظرها دور مانده است. نیمه‌ا� که برای آگاهی از ابعاد آن باید به شهادت شخصیت‌ها� تاریخ‌سا� بسیاری مراجعه کرد؛ از امیر و ارتشبد گرفته تا باغبان خانه‌زاد� عمارت. رضا جولایی در «برآمدن آفتاب زمستانی»، این طیف گسترده‌� شهود را زیر یک سقف جمع می‌کن� تا تصویر روشن‌تر� از مرگ تراژیک بابک امیرعلایی را به نمایش بگذارد.
منتشرشده در سایت الف کتاب
Profile Image for Mohamad Saeed Jahanpanah.
30 reviews5 followers
November 2, 2024
این کتاب جزو برای من جزو نخوانید ها قرار می گیره. اینو بگم معمولا من خیلی راحت گیرم به آثار تالیفی، اما وقتی یک نویسنده دیگر رمان اولی به حساب نمی آید باید کمی سختگیر بود. صادقانه من هیچ کتاب دیگری از نویسنده این رمان نخوندم و اولین برخوردم با نویسنده است و همین برخورد باعث شد علاقه ای نداشته باشم برای خواندن دیگر آثارش، شاید اگر این اولین رمانش بود نظر دیگه ای داشتم و می گفتم ممکنه نویسنده در کتاب های بعدیش داستان بهتری روایت کنه و اصطلاحا پیشرفت کنه اما وقتی می فهمم رمان اولش نیست این دلزدگی برام پیش میاد. کتاب چه به لحاظ روایی چه به لحاظ شخصیت پردازی جذاب نیست، اینکه روایتی است بر یک رخداد تاریخی به خودی خود قرار نیست ایجاد جذابیت روایی و تالیق بکنه باید اثر در سطوح دیگری پیشرفت بکنه، خیلی از داستان ها با یک روایت تاریخی شکل می گیرن و جذاب می شن، نمونه جهانی زیادی هست که می شه مثال زد که ماجرا براساس یک رخداد تاریخی نوشته یا ساخته شده و در کنار این پیرنگ ما شاهد یک داستان بی نقص هستیم اما در اینجا خبری از اون نیست. یعنی هست اما جذاب نیست، شخصیت ها فقط اسم هستند و در فرایند داستان نقشی ندارن انگار از بیرون داستان توسط نخ های نویسنده کنترل می شن و فقط هستند تا نویسنده گزارش دلخواه خودش رو بده.
Profile Image for Parvaneh.
144 reviews
October 17, 2023
این رمان به من نشان داد که رضا جولایی هم می‌توان� کتاب بد خیلی بد بنویسد.ضعیف‌تری� کتاب او بین آثارش تا قبل از خواندن این کتاب «سیماب و کیمیای جان» بود، اما این رمان به همان اندازه متلاشی و بی‌هد� است. روایت کودتا و داستان یک خانواده. این باید بدتر��ن اشتباه جولایی باشد چون او اغلب کتاب‌های� را با شخصیت‌ها� منفرد جلو می‌ران� و آن‌قد� علاقه و قدرتی در روایت با این اتمسفر ندارد و برای همین یک رمان توریستی از نویسنده ای شکل می‌گیر� که کتاب‌ها� دیگرش در بیشتر مواقع مغلوب وقایع نمی‌شدن�. اما این بار شدند.
Profile Image for Cimin1032.
18 reviews2 followers
Read
January 4, 2024
پیش از این کتاب چندین کار از جولایی خونده بودم و توقع بالاترین از این کتاب داشتم.
توی ذهنم به اشتباه دائما این روایت رو با روایت احمد محمود در همسایه ها مقایسه میکردم.
داستان بسیار روان بیان شده اما محتوای قوی‌ا� نداره
اما برای کسی که دنبال یه رمان راحت خوان و با "اندکی" محوریت تاریخی باشه مناسبه
Profile Image for Sohrab.
12 reviews
October 22, 2023
کاش جولایی این رمان را از بازار جمع کنه.
Profile Image for Mehdi.
14 reviews
November 7, 2023
امکان نداره این رمان مال جولایی باشه.
Profile Image for Ehsan Mohammadzadeh.
255 reviews28 followers
November 4, 2024
هدف از نوشتن این کتاب نامعلوم بود. اتصال کتاب به پنجاه و سه نفر ناموفق، از لحاظ تاریخی نادقیق و مثل یک وصله ناجور بود به کل داستان. مضافا که بیش از اشاره به نام تقی ارانی، چیز دیگه‌ا� از این ارتباط ندیدیم توی داستان. در کل چنگی به دل نزد، اوایل داستان هم نگران پسربچه فودم چون تو یه روز سه تا شیرینی خامه‌ا� با شیر قهوه خورد. دایی دکترش باید بهتر بدونه که دیابت در کمینه.
Profile Image for Ardalan Safdarian.
17 reviews
May 8, 2024
این کتاب اصلا انتظار از قلم رضا جولایی را برآورده نکرد.
Displaying 1 - 19 of 19 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.