در کتاب نیایش، مهمتری� نوشتهها� گاندی دربارهٔ سیر و سلوک معنوی و رابطهٔ او با خداوند گردآوری شده است. مطالب این کتاب از میان نامهها� مقالهه� و کتابهای� که طی پنجاهسا� به نگارش درآمدهان� انتخاب و گلچین شده است. بخش آغازین کتاب، کندوکاوی است در معنا و مفهوم نیایش و به موضوعات مورد توجه خوانندگان با هر کیش و مذهبی میپرداز�. در بخش دوم، شیوهها� نیایش توصیف شدهان� و بخش سوم، غور و غوصی است در قدرت راماناما، یا تکرار بیوقف� نام خدا، که گاندی آن را برترین شکل نیایش میدانس�.
گاندی هیچگاه جایزه صلح نوبل را نبرد، اگر چه 5 بار در سالهای 1937 تا 1948 کاندیدای دریافت این جایزه شد. چند دهه بعد کمیته متولی اعطای جایزه صلح نوبل از این که نام وی را حذف کرده است اظهار تاسف نمود و رسما اعلام کرد که ملیت وی در رد نامش تاثیر گذار بوده است. دولت هند نیز به افراد برجسته ای که درعرصه خدمات اجتماعی عملکرد نمایانی داشته اند ونیز به شهروندان و رهبران برجسته جهانی جایزه سالانه صلح ماهاتما گاندی اعطا می کند.
نسخه ی صونی این کتاب را می توانید با صدای ژاله روحی و جوانشیر بنیاب از نوار دریافت کنید: ٳٱ://ɷɷ.Բ./ܻ徱DzǴǰ/149/نیایش
Mohandas Karamchand Gandhi, commonly known as Mahatma Gandhi, was the preeminent leader of Indian nationalism in British-ruled India. Employing non-violent civil disobedience, Gandhi led India to independence and inspired movements for non-violence, civil rights and freedom across the world.
The son of a senior government official, Gandhi was born and raised in a Hindu Bania community in coastal Gujarat, and trained in law in London. Gandhi became famous by fighting for the civil rights of Muslim and Hindu Indians in South Africa, using new techniques of non-violent civil disobedience that he developed. Returning to India in 1915, he set about organizing peasants to protest excessive land-taxes. A lifelong opponent of "communalism" (i.e. basing politics on religion) he reached out widely to all religious groups. He became a leader of Muslims protesting the declining status of the Caliphate. Assuming leadership of the Indian National Congress in 1921, Gandhi led nationwide campaigns for easing poverty, expanding women's rights, building religious and ethnic amity, ending untouchability, increasing economic self-reliance, and above all for achieving Swaraj—the independence of India from British domination. His spiritual teacher was the Jain philosopher/poet Shrimad Rajchandra.
مجموعه ای از نوشته های گاندی در مورد نیایش که وی طی پنجاه سال فعالیت های خود نوشته است، در این کتاب گردآوری شده است. اهمیت نیایش در نظر گاندی به قدری ست که آن را هسته ی اصلی دین می داند. گاندی معتقد است انسان بیش از غذا به نيايش محتاج است زیرا می توان چند روز بدون غذا زنده ماند اما بدون نیایش هرگز. می توان این سخن او را اینگونه تفسیر کرد که چون در درون آدمی نبردی دائمی بین نیکی و پلیدی برقرار است، همواره بسیار محتمل است که انسان در طرف نیروهای پلیدی و شر قرار گیرد و فجايعی را برای خودش و دیگران به بار آورد. این نیایش است که اگر از جان و دل برآید می تواند انسان را در سمت نیروهای نیکی قرار دهد و از تسلیم او به نیروهای شر جلو گیری کند. کارکرد اصلی نیایش ایجاد تحول و دگرگونی در خود شخص است. به نظر نمی رسد که گاندی می توانست بدون بهره گیری از نیایش آن روح والایی را پرورش دهد که او را در نجات هند یاری داد. انسان از طریق نیایش قادر است آن نسخه ی بهتری را که از خود سراغ دارد بیشتر پرورش دهد و آن را به صحنه ی زندگی اش وارد کند.
گاندی در نیایش های دسته جمعی خود در پی ايجاد اتحاد بیشتر میان ادیان مختلف بود، هر چند با مخالفت های بسیاری مواجه می شد. از طریق نیایش فردی و گروهی می توان محبت متقابل میان انسان ها افزایش داد، هدفی که گاندی تا پایان عمر به دنبالش بود.
خیلی اتفاقی کتاب را انتخاب کردم با بی حوصلگی شروع به خواندن نمودم بعد از چند دقیقه وقتی به خودم آمدم دیدم با چشمان گرد شده از تعجب میخکوب شده ام. نمی دانم مومنی؟ مسلمانی؟ مسیحی هستی ؟ عقل گرا هستی؟مذهبی هستی یا مذهب گریز. این کتاب برای تو حرف دارد.
کتابی بود که خوندنش زمان تقریبا زیادی برد. برای مطالعه همچین کتابی باید ذهنی باز و پذیرا داشت. ذهنی به دور از هرگونه پیشداوری. باید برای مدت کوتاهی چشم رو به روی ریاکاریه� و سوءاستفادههای� که از مذهب شده بست تا بتوان حقیقتی که گاندیج� تلاش برای توضیحش دارد رو دید� بدون شک یکی از تأثیرگذارترین کتابهای� بود که تا به حال خوندم و مطمئنم که چندین بار دیگه هم خواهم خوندش. چرا که این دیدگاه جدید و اندیشه پاک تنها راه حل شناختن و نزدیک شدن به راما، الله، اهورامزدا یا همان خدا ست�
این کتاب، گردایهایس� از مجموعه نوشتهه� و سخنانِ گاندی، در ارتباط با عبادت و نیایش
کتاب به ۴ بخش تقسیم میشو� - بخش ۱، معنا و ضرورتِ نیایش - بخشِ ۲، شکله� و روشهای� نیایش - بخشِ ۳، راماناما، تکرارِ نامِ خدا - بخشِ ۴، آخرین دم
کل کتاب را از دیدگاهِ معنوی بسیار بسیار مثبت و از دیدگاهِ عقلانی و فلسفی و استدلالگرایان� بسیار بسیار کم ارزش، ارزیابی میکن�.
واضح است که گاندی بیش از آنکه نگاهی فلسفی به دین و مذهب و نیایش داشته باشد، نگاهی عرفانی به آن داشته است از این رو آنچه این کتاب را جذاب کرده، آموزههای� اخلاقی، عرفانی، دیدگاهِ خاصِ او نسبت به نیایش است و از دیدگاهِ فلسفی نتواستهاس� مرا اقناع کند. مخصوصاً نظریاتی که در ارتباط با بتپرست� و یا نظریهٔ برابریِ ادیان آمده است.
به هر حال خواندنِ این کتاب برایِ هر مسلمانی میتوان� مفید باشد، گرچه قسمتهای� از آن با آموزههای� مسلمانان مطابقت ندارد و حتا ناسازگار است.
در کتاب نیایش، مهمتری� نوشتهها� گاندی دربارهٔ سیر و سلوک معنوی و رابطهٔ او با خداوند گردآوری شده است. مطالب این کتاب از میان نامهها� مقالهه� و کتابهای� که طی پنجاهسا� به نگارش درآمدهان� انتخاب و گلچین شده است. بخش آغازین کتاب، کندوکاوی است در معنا و مفهوم نیایش و به موضوعات مورد توجه خوانندگان با هر کیش و مذهبی میپرداز�. در بخش دوم، شیوهها� نیایش توصیف شدهان� و بخش سوم، غور و غوصی است در قدرت راماناما، یا تکرار بیوقف� نام خدا، که گاندی آن را برترین شکل نیایش میدانس�.
گاندی هیچگاه جایزه صلح نوبل را نبرد، اگر چه 5 بار در سالهای 1937 تا 1948 کاندیدای دریافت این جایزه شد. چند دهه بعد کمیته متولی اعطای جایزه صلح نوبل از این که نام وی را حذف کرده است اظهار تاسف نمود و رسما اعلام کرد که ملیت وی در رد نامش تاثیر گذار بوده است. دولت هند نیز به افراد برجسته ای که درعرصه خدمات اجتماعی عملکرد نمایانی داشته اند ونیز به شهروندان و رهبران برجسته جهانی جایزه سالانه صلح ماهاتما گاندی اعطا می کند.
نسخه ی صونی این کتاب را می توانید با صدای ژاله روحی و جوانشیر بنیاب از نوار دریافت کنید:
در کتاب نیایش، مهمتری� نوشتهها� گاندی دربارهٔ سیر و سلوک معنوی و رابطهٔ او با خداوند گردآوری شده است. مطالب این کتاب از میان نامهها� مقالهه� و کتابهای� که طی پنجاهسا� به نگارش درآمدهان� انتخاب و گلچین شده است. بخش آغازین کتاب، کندوکاوی است در معنا و مفهوم نیایش و به موضوعات مورد توجه خوانندگان با هر کیش و مذهبی میپرداز�. در بخش دوم، شیوهها� نیایش توصیف شدهان� و بخش سوم، غور و غوصی است در قدرت راماناما، یا تکرار بیوقف� نام خدا، که گاندی آن را برترین شکل نیایش میدانس�.
گاندی هیچگاه جایزه صلح نوبل را نبرد، اگر چه 5 بار در سالهای 1937 تا 1948 کاندیدای دریافت این جایزه شد. چند دهه بعد کمیته متولی اعطای جایزه صلح نوبل از این که نام وی را حذف کرده است اظهار تاسف نمود و رسما اعلام کرد که ملیت وی در رد نامش تاثیر گذار بوده است. دولت هند نیز به افراد برجسته ای که درعرصه خدمات اجتماعی عملکرد نمایانی داشته اند ونیز به شهروندان و رهبران برجسته جهانی جایزه سالانه صلح ماهاتما گاندی اعطا می کند.
نسخه ی صوتی این کتاب را با صدای ژاله روحی, جوانشیر بنیاب می توانید از نوار بشنوید:
چیزی در درونم مرا وامی دارد رنج خود را با صدای بلند فریاد کنم.من نیک دانسته ام که چه باید بکنم.آنچه در درونم هست و هرگز فریبم نمی دهد اکنون به من می گوید:باید در مقابل دنیا بایستی،حتی اگر تنها بمانی.باید چشم در چشم دنیا بدوزی،حتی اگر دنیا با چشمان خون گرفته به تو بنگرد.ترس به دل راه نده.به سخن آن موجود کوچکی که در قلبت خانه دارد اطمینان کن که می گوید:دوستان،همسر،و همه چیز و همه کس را رها کن و فقط به آنچه برایش زیسته ای و به خاطرش باید بمیری شهادت بده
Gandhi é muito simples e direto na hora de explicar suas ideias. Para aqueles que entendem a sabedoria oriental como algo a ser efetivamente praticado, ele também é bastante didático. O livro, contudo, começa e se tornar demasiadamente repetitivo...
I am interested in spiritual books in general, and I have had a renewed interest in prayer ever since listening to the Speaking of Faith radio episode on prayer.
This book by a revolutionary political, religious, and spiritual icon is a great read for those wanting to cultivate their path towards inner peace and serenity. I loved it!
I think of Gandhi as the prototypical karmayogi, and in that context, I’m not surprised to find his definition of prayer as work. It is the work. The work. It is the means by which we are purified and awakened. Prayer, in its various forms, transforms us and prepares us to be the hands of the Divine.
For Gandhi, prayer has very little to do with invoking God to take action. (Actually, Gandhi remorselessly admits to being a fatalist.) Rather, we are the action of God. And prayer is the act of connecting with the Divine in devotion in order to prepare us for the work. If we must ask God for anything, “nothing can be grander than to ask God to make us act justly towards everything that lives� (p. 32). In that sense, this book is a useful glimpse into why petitionary prayer is the lowest form of prayer (that is, to reductionistically define prayer as merely asking God for health, wealth, and fair weather).
Personally, Gandhi’s complete disinterest in linguistic squabbles about the Divine is refreshing. God, Om, Rama � all were empty terms to him. What mattered was the effect those names had when deeply rooted in the heart of the sincere devotee. I find myself similarly drifting to such utilitarian appraisal of religious language.
On a critical note, I must say the book was editorially fragmented more than I anticipated. The contextless excerpts of letters, sermons, and speeches made it difficult to connect with his words. My lower rating is primarily because of this.
Lastly, what I appreciate most about this book are the insights into the humanity of Gandhiji. For instance, the image of a young Gandhi, terrified of ghosts at night, who learned from his nurse to recite the name of God as a mantra to dispel his fear. This image moved me enough that I passed the practice on to my young son. Similarly, I must say that my lungs were squeezed to read the account of Gandhi’s assassination, final prayer, and last breath. I will carry those images with me for quite some time.
این کتاب برای من مثل نسیم صبحگاهی خنک و سبک و آرام بود. گاندی با قلبی سرشار از ایمان، عشق و یقین، از تجربه ی معنوی اش در زندگی میگوید. او به خدایی یگانه ایمان دارد که همه جا حضور دارد و همه چیز و همه کس در سیطریه ی قدرت اویند. در قسمتها� مختلفی از کتاب تکرار میکند از نظر او «راما»، «الله» و God همگی حقیقتی یکسان و بیکرانه را توصیف میکنند. سخنانی گران بار از نیایش های خود در اشرام میگوید که شامل دعاهایی از بوداییان، آیاتی از قرآن و آیاتی از گیتا و آواز های مسیحیان است. این ترنم موزون ایمان، به گمان من بهشت انسان های مومن است. این باور که ما ، تمام مومنان، تنها «او» را میپرستیم بهترین دلیل است تا یکدیگر را بی اندازه دوست بداریم. در دعاهای قرآنی هم تاجایی که من به خاطر دارم ما عمدتاً برای دیگر «مؤمنان» دعا میکنیم پس دعای ما فقط «مسلمانان» را در برنمیگیرد بلکه «هرکسی که به خدای یکتا ایمان دارد» شامل این دعای خیر است. چه خوب است این دعا را بخوانیم باشد که خدای متعال قلب ما را هررروز بیش از پیش به یکدیگر نزدیک کند: