عنوان: تاریخ بیهقی؛ تصنیف: ابوالفضل محمدبن حسین بیهقی؛ تصحیح: علیاکب� فیاض؛ نشر: مشهد، دانشگاه مشهد، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، ۱۳۵۰، در نوزده، ۱۰۲۰ ص؛ موضوع: ایران � تاریخ � غزنویان، نثر فارسی -- قرن ۵ق تاریخ بیهقی یا «تاریخ مسعودی» نام کتابیست نوشتهی «ابوالفضل بیهقی»، که موضوع اصلی آن تاریخ پادشاهی «مسعود غزنوی» پسر سلطان «محمود غزنوی»ست. این کتاب علاوه بر تاریخ غزنویان، قسمتهای� درباره تاریخ صفاریان، سامانیان و دوره پیش از پادشاهی «محمود غزنوی» دارد. نسخه اصلی کتاب حدود ۳۰ جلد بوده، که به دستور سلطان «مسعود» بخش زیادی از آن از بین رفتهاس�. و از این کتاب امروزه مقدار کمی (حدود پنج مجلد) بر جای ماندهاس�. برخی این کتاب را «تاریخ ناصری» نامیدهاند� از جمله: «ابن فندق بیهقی» که در سال ۴۹۰ ه�. ق. در منطقه «بیهق» به دنیا آمده، و بسیاری دیگر پس از او. برای این نامگذار� دو احتمال است: نخست به اعتبار لقب «سبکتگین» (پدر محمود غزنوی)، که «ناصرالدین» است، و کتاب تاریخ خاندان و فرزندان و فرزندزادگان وی بوده، و دیگر این که لقب سلطان مسعود که «ناصرالدین الله» بودهاس�. به هر حال کتاب به نامهای دیگری نیز خوانده میشده� از جمله: «تاریخ آل ناصر»، «تاریخ آل سبکتگین»، «جامع التواریخ (البته جامع التواریخ رشیدالدین فضلالله کتابی دیگر است در چهار مجلد)»، «جامع فی تاریخ سبکتگین» و سرانجام «تاریخ بیهقی» که گویا بر اثر بیتوجه� به نام اصلی آن «تاریخ ناصری» به این عنوانها شهرت پیدا کرده بود. بخش موجود تاریخ بیهقی را «تاریخ مسعودی» نیز میخوانند� از آن جهت که قسمتها� بازمانده آن بیشتر رویدادهای دوره پادشاهی سلطان «مسعود غزنوی» را دربردارد
نمونه نحوه نگارش از متن کتاب دیگر روز بدرگاه آمدی و با خلعت نبود، که برعادتِ روزگار گذشته قبایی ساخته کرد، و دستاری نشابوری یا قاینی، که این مهتر را رضیالل� عنه با این جامهه� دیدندی بهروزگا�. و از ثقاتِ او شنیدم، چو بوابراهیم قاینی کدخدایش و دیگران، که بیست و سی قبا بود او را یکرنگ� که یک سال میپوشید� و مردمان جنان دانستندی که یک قباست و گفتندی: سبحان الله! این قبا از حال بنگردد؟ اینت منکَر و بجِد مردی! و مردیه� و جِدهای او را اندازه نبود، و بیارم پس از این بهجا� خویش و چون سال سپری شد بیست و سی قبای دیگر راست کرده به جامهخان� دادندی این روز چون بهخدم� آمد و بار بگسست سلطان مسعود رضیالل� عنه خلوت کرد با وزیر و آن خلوت تا نماز پیشین بکشید، و گروهی از بیم خشک میشدند� و طبلی بود که زیر گلیم میزدن� و آواز پس از آن برآمد و منکر برآمد، نه آن که من و یا جز من بران واقف گشتندی بدانچه رفت در آن مجلس، اما چون آثار ظاهر میش� از آنچه گروهی ز شغله� فرمودند و خلعته� دادند و گروهی را برکندند و قفا بدریدند و کارها پدید آمد خردمندان دانستند که آن همه نتیجهء آن یک خلوت است
بیهقی را باید ستود و تمام قد برایش ایستاد...وقتی کتابش را می خوانی گویا در کنار تاریخ که سعی می کند جانب عدالت را رعایت کند؛ صدای درس های دیگرش هم به گوش می رسد... هنوز این جمله ش در خاطرم است که می گوید: هیچ کتابی نیست که به یکبار خواندن نیرزد! در توانمندی ابوالفضل همین بس که توانسته است حوادث گذشته را برای خواننده ملموس و عینی کند. در این راه از زبان نمایشی و تصویری استفاده می کند به دور از هرگونی تکلف و پیچیدگی و لفاظی و به حق که داد تاریخ را داده است!
چاپ هرمس البته نه با این کاغذ جدید برای داشتن و خواندن و مراجعه کردن بهترین چیز است برای کار پژوهشی اگر میخواهی� همان چاپ مشهور دانشگاه مشهد آقای فیاض باید تهیه شود که نسخهبدله� را دارد اگر صرفاً میخواهید همچون قصه دنبال کنید و برایتان خیلی مهم نیست نسخهه� از چه قرار بود ه و نسخه بدله� کدام بوده و اینها همین چاپ مدرسصادق�
لذتی که در خواندن تاریخ بیهقی هست قابل وصف نیست .علاوه بر درستی تاریخ که نویسده یا خود شاهد ماجراها بوده یا از آدم موثقی آن را شنیده ،نثر زیبایش چنان لذت بخش است که گاه دلت نمی آید کتاب را رها کنی
مواجه با بیهقی آن هم به صورت صوتی، اشتباه بود؛ اگر اشتباهی شیرین.
چرا اشتباه؟ چون بسیار پیش می آمد که رشته کلام از دستم در برود و ماجرا را نفهمم. چرا شیرین؟ صدای احسان چریکی و احساس آن در کنار قلم اعجاب انگیز بیهقی مگر می تواند شیرین نباشد؟
با این همه پیشنهاد می کنم، بیهقی را بخوانی به جای شنیدن؛ یا اقلا اگر خواستید بشنوید، با صدای احسان چریکی بشنوید و بدانید، شنیدن بیهقی کفایت نمی کند.
واقعا لذت بردم از خوندن اش. مثل یه رمان جذاب هر لحظه منتظر بودم که وقت کنم بخونم. جاهایی که می دونستم قراره سلطان شکست بخوره و چقدر با بیهقی همراهی می کردم و ناراحت می شدم از این همه اشتباه که داشت اتفاق می افتاد.
اگه بخوام تاثیر و زمینه کتاب رو دسته بندی کنم: ۱- کتاب تاریخ هست با جزییات روزانه که از کمی قبل از آغاز سلطنت امیر مسعود غزنوی شروع می شه و تا کمی قبل از مرگ مسعود ادامه پیدا می کنه. کتاب در اصل ۳۰ جلد بوده که فقط از حدود اواسط جلد پنجم تا حدود اواسط جلد دهم باقی مونده. حیف و صد حیف که بقیه کتاب نیست. چون کتاب تاریخ ریز هستش می شه با جزییات حکومت سلطان دربار ارتش مردم و حتی جغرافیای اون موقع اشنا شد و به نظرم خیلی بیشتر از تاریخ کلی که فقط به سلسله ها و جنگ های اون می پردازه اموزنده است. ۲- کتاب رمانی شیرین هست که قهرمان داستان ناظر بر اتفاقاتی هست که در دربار می افته که محل کار نویسنده به عنوان دبیر دیوان هستش. بسیار زیبا و دلچسب و روان نوشته و ادم رو با تا اخر با خودش جلو می بره. ۳- کتاب یک قطعه هنری نثر هستش که نویسنده استادی تمام به کار برده در نوشتن اش. موجز و سر نکته بودن نویسنده بدون اطناب و حشو نشان از هنرمندی بیهقی داره. خود نویسنده بارها می گه خیلی خلاصه می نویسم و اگه جایی داستانی رو خارج از تاریخ بیان کرده باشه حتما گفته که توش عبرت هست و از خواننده عذرخواهی کرده که طولانی شد. ۴- کتاب درس عبرت هست برای سلاطین و پادشاهان که چطور می شه سلطانی که از هند و ماورالنهر و خراسان تا ری و جبال و سپاهان و از جنوب تا مکران و کرمان تحت سیطره اش بوده در انتها فقط از هند تا غزنین براش باقی می مونده و چطور از ترس حمله سلجوقیان حتی غزنین که پایتخت اش هست رو به قصد هند ترک می کنه با همه خزاین ای که داشته که البته معلومه چه اتفاقی خواهد افتاد.
اگه بخوام خلاصه بگم: درگیری درباریان با هم که به دو گروه محمودی و مسعودی تقسیم شدن (و حتی به دار کردن حسنک برای همین اتفاق می افته) - خوش گذران بودن سلطان که بیشتر مواقع به شکار و شراب خوردن می پردازه - دهن بین بودن سلطان که باعث می شه بسیاری از سرداران و افراد دلسوز و ساعی خودش رو از دست بده به خاطر بدخواهی اطرافیان - و در عین خودرای و مستبد بودن سلطان که به رای و مشورت وزیر و صاحب دیوان رسالت و دیگران گوش نمی کنه و برای مثال به جای حمله به ترکمن ها (که بعدا تبدیل به سلجوقیان می شن و عزنویان رو شکست می دن) به هند لشگر کشی می کنه به خاطر نذری که برای غزوه داشته.
و در روز جمعه چهار روز مانده از ربیع الاول سنه تسع و ثلاثین و اربع مائه و والف خواندن این تصنیف به پایان رسید. و خردمندان را چاره نیست از تدقیق و تدبر در احوال گذشتگان تا از دانستن رفت و آمد و سختی و خوشیها� آنان به رسوم این دنیا آگاهت� شوند و بدانند که دنیا و آنچه در اوست را به چیزی نباید شمرد که همگان ناچار رفتنیان� و جز کردار خویش با خود نمیبرن�. (علاوه بر نکته فوق نثرش هم که خیلی خوب بود
علاقه ی خاصی به تاریخ دوره ی غزنوی ندارم! ولی این کتاب رو می گفتن جزء بهترین های نثر کلاسیک فارسی ه. فقط حیف این نسخه که من دارم واژه نامه ی درست و حسابی ای ته اش نداره چون طرف واژه ها رو خیلی ظریف و هوشمندانه به کار می بره خصوصن افعال پیشوندی رو.
دبیرستان سال سوم و چهارم دوبار خواندمش! با پوستی کنده و صد البته با نافهمی دقیق. چه انتظاری داشتم از خودم!؟ هیچ جز عشق به کلمات . ذهن خسته مجال دوباره خوانی کامل نمیدهد اما هر از چند، نمیشود سراغش نرفت حتی شده برای خواندن چند صفحه.
تاريخ بيهقي، ثمره� عالي و بيمانن� يك دوره� طلاييس� كه يكي از اولين آثار به جا ماندهاش� (ترجمه� تفسير طبري) است. (تاريخ بيهقي) متكيس� به سنت فارسي نويسي ساده و بي تكلف ما قبل خود و معاصر خود؛ به علاوه� درك عميقي از زمانه و آن چه بيهقي در شغل دبيري و در ديوان رسالت فرا گرفت. بيهقي با تأكيد بر مشاهده و مقيد ماندن به ديدگاه راويان و ثبت جزئيات صحنهه� و نقل گفت و گوها و مباحثات افراد درگير در ماجرا و نقل نامهها� تلاش ميكن� روايتي مستند و داستاني باور كردني به دست دهد. آن چه را كه مينويس� گاهي تاريخ مينام� و گاهي مقاله مينام� و گاهي قصه. اما به وضوح ميگوي� كه اين قصههاي� كه مينويس� نه تاريخ است و نه افسانه. تاريخي كه مينويس� با همه� تاريخهاي� كه نوشتهان� و مينويسن� تفاوت دارد. عظمت كار او قالب تنگ تاريخ را شكست و تاريخ، او را به قلمرو ادبيات و رمان وارد كرد
این کار مدرس صادقی که تاریخ بیهقی را به صورت راشها� جدا از هم در آورده و پای میز تدوین نشسته و این بار با نظمی که به نظرش منطقی میآمد� برای آشنایی با بیهقی خوب است اما برای کار پژوهشی نه.
این نگاره بیشت� از آنک� تاریخ باشد، قصه است، جایجا� آن تعلیق دارد، قصها� را شروع می کند، میگوی� بقیها� بماند بعدا برایتان میگوی� و ... فصل حسنک این کتاب خیلی معروف شده و حقا هم جذاب است ولی یکی از فصل هایی که برای من به همان اندازه جذاب بود شاید حتی بهتر، فصل نبرد آلتونتا� خوارزمشا� و نقش وزیرش احمد عبدالصمد است. توصیه میکن� حتما این بخش را بخوانید
I started reading the old book when I was about 14. At the time I thought it was just too 'straight' & I have no idea why... Maybe because I was reading 'Ghaboosname' too. But then I re-read the book when I was 17 & BAM! I liked it!
I have read this book again and again and may be 40 times. It ends in teh medieval days and gives a concept of history prevailing in that era; the empire, the ereligion and ethics.
نمیدانستم از تاریخ لذت ببرم، از روایت یا از زبان! قدیمیه� کامل بوده اند، و بوالفضل از زبان خواجه احمد حسن به در بوسهل زوزنی برای ما دیوارها میگفت که: «در همه کار ناتمامی..»
فقط در یه کلمه میتونم بگم شاهکار؛ ابوالفضل بیهقی نویسنده امانت نگه دار با دایره واژگانی قوی است . این کتاب در برگیرنده دوره تاریخی غزنویان است که نویسنده در خلال حکایت هایی شرایط آن روزگار رو برامون شرح میده. با اتفاقات تاریخی با زبان شیرین و داستان گونه نویسنده آشنا میشیم. داستان حسنک وزیر یکی از این حکایت های دلنشینه. اگر اهل مطالعه اید این کتاب رو از دست ندین. لینک کتاب در طاقچه
یکی از جذاب ترین و شیرین ترین کتاب های تاریخی که توضیحی از سلطنت محمود و مسعود غزنوی است نویسنده کتاب با دقت تمام تاریخ را روایت کرده و روزها را نیز ثبت کرده متاسفانه بخشی از این تاریخ گم شده است . اما خواندن همین بخش های باقی مانده جذاب ترین لحظات را برای شما می سازد.
با این که تاریخ پادشاهی بود و سلیقه من تاریخ مردمی است اما چون فقط به شرح پیروزی ها و شکست ها بسنده نکرده و احوال درباریان را هم به خوبی شرح داده بود، کتابی بود که ازش لذت بردم. تصحیح جعفر مدرس صادقی در این لذت بردن از متن کتاب، تاثیر به سزایی داشت.