توی دوره ای، نویسنده های چپگرا ایرانی برای اینکه از تیغ سانسور در امان بمونن، مانیفست شون ر توی قالب داستان کودک ارائه میدادن و این میشد که داستان های کودک، تاریک و تلخ و غم انگیز از کار در میومدن. این کتاب برای گروه سنی جیم چاپ شده، یعنی بچه های ۱۰ تا ۱۲ ساله که سال های آخر دبستان هستن. این لیبل گروه سنی از روی تعداد صفحات کتاب و میزان تصویر سازی ها و این چیزا روی کتاب ها میخوره. اما بعقیده من محتوای کتاب تلخه و اگه الان میخوایید کتابی برای بچه این سن بخونید، این کتاب پیشنهاد خوبی نیست. اگر قصه ماهی سیاه کوچولو رو خوندید، قصه های این کتاب شبیه اونه.
داستانها� آقای درویشیان تلخان� چون شهرش کرمانشاه و چون کودکیا� در آبشوران و سرتپه و چّنانی و پشتبدن�. او میخواس� برایمان داستانهای� بنویسید که در آن آدمهای� مثل خودمان و پدر و مادرمان را ببینیم. پس شاید گفت این داستانها� اشرف نیست که تلخ است، زندگی ماست که تلخ است. بماند که برخی از این داستانه� متعلق به دورانیس� که نویسندگان ما برای گریز از سانسور دست به دامن ادبیات کودک میشدن� تا حرف دلشا� را بزنند. به یاد سختیها� دوران کودکی قطره اشکی هم فشاندیم لابلای کتاب، تجربه� زیسته� نزدیکی داشتم با برخی داستانهای�
کتابی بسیار زیبا، به زبان کودکان و از زبان آنها برای بزرگترهایی که یا درد آشنایند و با خواندن کتاب تلنگری می خورند و یا درد نا آشنا و با این کتاب لحظه ای با مشکلات جامعه ما همراه میشوند.