ŷ

Jump to ratings and reviews
Rate this book

شادبازی در ادبیات فارسی

Rate this book
شادبازی در ادبیات فارسی کتابی است که به موضوع هم‌جنس‌گرای� مردانه در ادبیات فارسی (به ویژه شعر) از دوره غزنویان تا اوایلِ دوره پهلوی می‌پرداز�. این کتاب در سال ۱۳۸۱ در ایران منتشر و بلافاصله ممنوع شد.
این کتاب نخستین (و تا به امروز، تنها) کتابی است که به چنین پژوهشی دست زده است. مؤلف، بر اساس شواهد بسیار زیادی که از نظم و نثر برگزیده، نظریه خود را به اثبات می‌رسان� که «معشوق شعر فارسی غالباً و عمدتاً مرد است نه زن؛ و فقط بخش کمی از اشعار قدماست که می‌توا� در آن‌ه� به ضرس قاطع معشوق را مؤنث قلمداد کرد.»

284 pages, Paperback

First published April 1, 2002

77 people are currently reading
1,291 people want to read

About the author

سیروس شمیسا

41books136followers
سیروس شَمیسا (زادهٔ ۲۹ فروردین ۱۳۲۷ در رشت) استاد ادبیّات فارسی و نویسندهٔ پرکار ایرانی است که تاکنون بیش از ۴۰ اثر خلق کرده� است. وی تحصیلات عالی خود را در دانشگاه شیراز آغاز کرد و چند سالی پزشکی خواند، ولی پس از چندی تغییر رشته داد و در همان‌ج� مدرک کارشناسی خود را در ادبیّات فارسی گرفت. پس از آن وارد دورۀ دکتری ادبیات فارسی دانشگاه تهران شد و در سال ۱۳۵۷ از رساله خود به راهنمایی دکتر خانلری دفاع کرد. او در سال هشتاد یکی از چهره‌ها� ماندگار ایران لقب گرفت. کتاب‌ها� او در بسیاری از دانشگاههای ایران تدریس می شود.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
182 (31%)
4 stars
187 (32%)
3 stars
142 (24%)
2 stars
43 (7%)
1 star
26 (4%)
Displaying 1 - 30 of 76 reviews
Profile Image for فؤاد.
1,092 reviews2,198 followers
January 23, 2020
من
دبیرستان بودم که برای اولین بار دیوان حافظ دست گرفتم و همان موقع با پدیدهٔ «اَمرَد بازی» در ادبیات فارسی آشنا شدم. دسترسی به حافظ نامه هم آسان بود که به توصیه ی استاد ادبیات به مقالهٔ مستقلی که در این باب دارد مراجعه کردم. آن جا بهاءالدین خرمشاهی سعی می کند با خوبی و خوشی سر و ته ماجرا را هم بیاورد. می گوید: چرا حافظ یک بار هم نام دختر را به عنوان معشوق به کار نبرده؟ چون به کار بردن این لفظ به عنوان معشوق قبیح بوده. انگار به کار بردن لفظ «شیرین پسر» به عنوان معشوق هیچ قبحی ندارد!

ولی مدتی بعد گلستان سعدی را هم خواندم و اشعار شعرای دیگر، و معلوم شد که وضع خراب تر از آن است که با توجیهات بهاءالدین خرمشاهی حل شود.

همجنس بازی یا بچه بازی؟
اینجا تذکر یک نکته ضروری است. در معرفی این کتاب آمده: «کتابی است که به موضوع همجنسگرایی مردانه در ادبیات فارسی می پردازد.» اما این معرفی و مخصوصاً استفاده از عنوان «همجنس گرایی» موجب سوء برداشت می شود. اگر بخواهیم با ادبیات امروزی صحبت کنیم، ایرانیان قدیم در حقیقت «همجنس گرا» نبوده اند، بلکه کودک آزار جنسی یا همان «بچه باز» بوده اند، یعنی موضوع عشقشان نه مردان بزرگسال، بلکه پسران نوجوان بوده، پسرانی که به تصریح شعرهای مختلف هنوز تازه «خط عارض» (یا موی سبیل و ریش شان) رشد کرده، یعنی حوالی سیزده چهارده سالگی. زیاد دیده ام کسانی را که می کوشند شاعران قدیم را به جرگۀ مدافعان همجنس گرایی اضافه کنند، در حالی که شاعران قدیم به معنایی که امروزه مراد می شود، همجنس گرا نبوده اند، بلکه بچه باز یا به تصریح خود گذشتگان «اَمرَد باز» بوده اند.


این فقط نظر من نیست و دیگران، از جمله آرش نراقی هم در این مطلب را تذکر داده:

همجنس‌گراي� يک مفهوم کمابيش تازه است. همجنس‌گراي� به اين معنای امروزین مطلقاً نزد پيشينيان ما شناخته شده نبود.«لواط» در فرهنگ ادبی، دينی و حقوقی ما معادل همجنس‌گرای� نبوده، بلکه صرفاً يک عمل جنسی بوده است که عمدتاً ميان يک مرد بالغ و يک کودک يا نوجوان صورت می گرفته است، همان که امروز در مناطقی از ايران و افغانستان از آن به عنوان رسم «بچه بازی» ياد می کنند و مصداق آشکار تجاوز به عنف است، و اين معنا هيچ ربطی به «همجنس‌گرايی� به معنای امروزين آن ندارد.


کتاب
این کتاب مطلب جدیدی ندارد و فقط به جمع آوری نظم و نثر دوره های مختلف پرداخته است به منظور اثبات این مطلب بی نیاز از اثبات. البته برای کسانی که با ادبیات فارسی به طور مستقیم سر و کار نداشته اند و همیشه از فیلترهای آموزش و پرورش یا فیلترهای دیگر آثار ادبی را مطالعه کرده اند، مطالب کتاب جدید و غیرقابل باور و وحشتناک می نماید. هر چند فکر کنم همین گروه هم فقط اوایل کتاب از این وضعیت غیرمنتظره و فرو ریختن باورها و تصوراتشان شگفت زده شوند و بعد با تکرار مدام نقل قول ها و اشعار متعدد خسته خواهند شد.

هر چند سه نکته ی کتاب برایم جدید بود:

یکی این که عامل اصلی شیوع وحشتناک اَمردبازی در بین ایرانیان و عرب ها، نفوذ ترک های آسیای میانه (با ترک های شمال غرب اشتباه نشود) میان این دو گروه بوده. در بین قبایل ترک آسیای میانه این عمل بسیار معمول و شایع بوده و از طریق سلاطین و سپاهیان ترک (غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان و بعدتر مغولان) بین ایرانیان هم شیوع پیدا کرده.

دوم این که دلیل تشبیه اخلاق و اندام معشوق به امور نظامی (مثل تشبیه ابرو به کمان، مژه به تیر و... یا بیان روحیه ی جنگجو و تندخوی معشوق) و همچنین استعاره ی دائم "ترک" برای معشوق ها، این بوده که نخستین معشوق ها، در حقیقت سپاهیان و سربازان ترکی بوده اند که بین مردم رفت و آمد داشته اند.

وسوم، وجود مراکزی رسمی برای اَمردبازی در دوره ی صفویه (همچون قهوه خانه ها) که از آن ها اخذ مالیات می شده.

برای آشنا شدن بیشتر با برخی زوایای وضعیت فرهنگی ایران قدیم، کتاب را توصیه می کنم.
Profile Image for MaSuMeH.
171 reviews236 followers
April 29, 2014

حقیقتش این است که کتاب عجیبی است. عجیب از آن نظر که یکهو تمام دانسته هایت،پس زمینه ی فکری ات و گاهی تصوراتت از دنیای ایران قدیم و جامعه ی سنتی -مذهبی ایران را فرو می ریزد و رک و راست می گوید تمام آن زلف یارها و من در دام تو افتادم های شعر فارسی مخاطبش نه یک دلبر سیمین پیکر است ،نه یک حوری، که اکثریت آنها برای پسران نوجوان سروده شده!!!
و بعد می نشیند تک تک شاعران معروف را با سند بیت و شعر برایت پیش می کشد...اولش باورت نمی شود اما گویا قضیه جدی است. اینقدر مدارک روشن اند که چیزی برای انکار نمی ماند هر چند با وجود دور از ذهن بودن، قضیه چندان هم نامحتمل نیست آن هم در جامعه ای که زن از اجتماع حذف شده و طبیعی ترین نیاز بشری به اسم دین انکار میشود . نتیجه اش هم همین میشود که به اسم دین،خدا،عرفان عشق به همجنس باب میشود.حالا نه که من بخواهم این نوع تمایل را تایید یا تکذیب کنم نه،منظورم اما دقیقن اشاره به این نکته است که چنان این تمایلات باب میشود که روند طبیعی زندگی مختل میشود و غالب مردان به زنان میلی ندارندو...

نویسنده کتاب پژوهشگر ارجمندی است. از بابت نوشتن این کتاب هم باید از او سپاسگزار بود که جرات کرده و بخشی عظیم از تاریخ ادبیات و اجتماعی ایران را از زیر خاک بیرون کشیده.

منتها در چند جا از کتاب مکررن اشاره می کند که فرهنگ غنی ایرانی به سبب اختلاط با فرهنگ سخیف عرب و ترک اینچنین خشک مذهب و این چنین گرفتار فساد شده است. بعد برای من سوال است که چگونه یک فرهنگ سخیف!چنین قدرتی دارد که آن فرهنگ به ظاهر غنی را این چنین به زمین بزند؟؟؟ واقعن وقتش نیست به جای آرزوهایمان به اعمالمان بنگریم و به جای تکیه بر تحقیر فرهنگ های دیگر بر ضعف،سستی و کم همتی خودمان صحه بگذاریم؟؟؟؟

اردی بهشت 93
Profile Image for Navid.
114 reviews80 followers
May 30, 2024
شدار: کتاب برای کودکان مناسب نیست. در ضمن آن را به عاشقان ادبیات فارسی با روحیه‌� حساس پیشنهاد نمی‌کن�!

خوانش دوم

پیشگفتار
یادم هست وقتی کتاب را اولین بار، یعنی زمانی که نوجوانی دبیرستانی بودم، خواندم، کاملاً شوکه شدم. موضوع فقط این نبود که ذهن یک دانش‌آمو� نوجوان در جامعه‌ا� پر از سانسور نسبت به بسیاری از مطالب بسته است، یا اینکه شاید اصلا خواندنِ این کتاب برای یک نوجوان دبیرستانی زود باشد، موضوع این بود که تصور کنید ناگهان کسی به یک نوجوانِ پر شور و شوق و شیفته‌� ادبیات بگوید بیشتر تصوراتت درباره‌� عشق و معشوق در ادبیات فارسی آن‌طو� نبوده که فکر می‌کرده‌ا�!
شادبازی
خلاصه‌� کتاب، همانطور که بقیه در یادداشت‌هایشا� نوشته‌اند� این است که معشوق در شعر بسیاری از شاعران پارسی زبان، چه شاعران معروف ما و چه کمتر شناخته شده‌ها� مرد یا پسر بچه است و فقط در ادبیات دوران معاصر است که در آن معشوق معمولاً مؤنث است.
نبود ضمایر جدا برای جنس مذکر و مونث در زبان پارسی، باعث شده خواننده در نگاه اول متوجه جنسیت معشوق نشود، اما با کمی دقت بیشتر و جستجو می‌توا� مذکر بودن بسیاری از معشوق‌ه� را نشان داد. کاری که دکتر شمیسا کوشیده در این کتاب انجام دهد و از عهده‌� آن به خوبی برآمده است. شمیسا اولین کسی نیست که ایده‌� معشوق مذکر را مطرح می‌کن� و پیش از او بعضی به این موضوع اشاره کرده‌اند� ولی تا جایی که اطلاع دارم او اولین کسی است که در این ابعاد کتابی نسبتاً جامع و منسجم درباره‌� شادبازی منتشر کرده‌اس�.
کتاب با تاریخ شادبازی در جهان آغاز می‌شود� طبق گفته‌ه� و مدارک نویسنده، این پدیده پیش از اسلام در میان ایرانیان و اعراب رایج نبوده ولی در میان یونانیان و ترک‌ه� رایج بوده است و از نظر نویسنده نفوذ فلسفه‌� یونانی و شروع نفوذ ترک‌ه� در غالب سپاهیان ترک و سپس حاکمان ترک، باعث نفوذ این پدیده در ایران شده است. (به نظرم شواهد نویسنده برای این ادعا کافی نیست گرچه نمی‌شو� انکار کرد که این پدیده در میان حاکمان و سپاهیان ترک شایع بوده است)
سوءاستفاده نکنید!
احتمالاً به تدریج آثار گذشته‌� ما مورد استفاده‌� دگرباشان جنسی قرار خواهد گرفت تا بخواهند از آن به نفع تبلیغات طیف LGBT استفاده کنند. این استفاده در بسیاری از موارد نادرست و غیرقابل دفاع است، زیرا نخست، توجه کنید که معشوق در بسیاری از موارد پسر بچه است نه مرد، به عبارتی معمولاً با پدوفیلی(بچه‌باز�) از نوع مذکر مواجهیم، نه همجنسگرایی. پدوفیلی باید در هرجامعه‌ا� - چه در مورد پسران و چه دختران- خط قرمز باشد.
در بسیاری از مواردی که با پدوفیلی مواجه نیستیم، با تجاوز، گسترش فساد، و زوال اخلاقیِ جامعه مواجهیم. گاهی هم معشوق شعر، فلان حاکم یا فلان وزیر است و در واقع شاعر با اهداف مادی، شروع به مدح و چاپلوسی او در قالبِ معشوق کرده است.
نکته‌� دوم آن که به نظر می‌رس� پدیده‌� معشوق مرد یا پسر در تاریخ ایران ناشی از یک آسیب و انحطاط اجتماعی باشد که باید مورد بررسی قرار گیرد، یعنی به نظر می‌رس� پدیده‌� همجنس‌گرای� در گذشته بیش از آن که بر اساس انتخاب آزاد افراد صورت گرفته باشد، ناشی از مسائلی مثل محدودیت‌ها� زنان و عدم حضورشان در ‌جامع� یا دور بودن مردان از زنان (مثلا در مورد نظامیان ترک که مدت طولانی دور از زنان با هم در یک پادگان زندگی می‌کردن�) بوده است.
تصادفی نیست که اگر پدوفیلی را کنار بگذاریم، از طیف گسترده‌� LGBT، فقط با عشق دو مرد (گِی) مواجهیم و خبری از لزبین و ترنس و بقیه‌� موارد نیست (در این باره تحقیق بیشتری نیاز است)
خلاصه که آنچه امروزه در دنیا با عنوان همجنس‌گرای� تعریف می‌شود� با تاریخ ما فاصله‌� قابل توجهی دارد و شاید فقط بتوان آثار انگشت شماری را در این تعریف گنجاند.
تفاوت نقد امروز با گذشته
با این حال مهم است که خواننده هنگام نقد تاریخ گذشته‌� ایران به شرایط زمانی و مکانیِ آن دوران هم توجه داشته باشد. منظورم به هیچ وجه توجیه آسیب‌ها� تاریخیِ ایران نیست، اما در عین حال که گذشته را نقد می‌کنیم� باید توجه داشته باشیم که نگاه به گذشته با عینکِ استاندارد‌ها� امروزی، شاید کمی از انصاف به دور باشد.
باید توجه داشت که مسأله‌� مورد بحث، در نزد قدما قُبحی که امروز دارد نداشته است و یا شاید اصلاً قبحی نداشته است، شبیه به وضعی که مثلاً در برخی از کشورهای غربی هست.ص۹

تاریخ، سیاه یا سفید نیست
یکی از عواملی که ممکن است باعث شوکه شدن خواننده پس از خواندن کتاب شود، این است که جامعه‌� ما به حذف و سانسور عادت کرده است (به طور مثال همین کتاب در همان سال اولِ چاپ ممنوع و از بازار جمع شد) این مسئله در کنار عوامل تاریخی باعث شده ما به ساختن تصویر کاملاً سفید یا کاملا سیاه از دوره‌ها� تاریخی یا شخصیت‌ها� تاریخی عادت کنیم، گاه بعضی از شخصیت‌ه� را در حد تقدیس بستاییم و برای بعضی هیچ نکته‌� مثبتی متصور نباشیم و وقتی کسی این تصویر سیاه یا سفید را بشکند، برایمان ناخوشایند باشد.
برای مخاطب ایرانی دشوار است بپذیرد که افصح‌المتکلمین� سعدی شیرازی، با آن غزل‌ها� شورانگیز و آن پندهای اخلاقی در گلستان و بوستان، با کلامی که از قند شیرین‌ت� است و فصاحت و بلاغتی در اوج کمال، یک جنبه‌� شاهدبازانه و هزل‌گ� هم داشته باشد. تصادفی نیست که محمدعلی فروغی در تصحیح معروف خود از کلیات سعدی تصمیم گرفت هزلیات سعدی را حذف و سانسور کند.
خوب است بتوانیم جنبه‌ها� مختلف شخصیتی مثل سعدی را تفکیک کنیم، در عین حال که فصاحت و بلاغت سخنِ بی‌مانن� سعدی را می‌ستاییم� بپذیریم که دلیلی ندارد همه‌� جنبه‌ها� اخلاقی و توصیه‌ها� او بی‌عی� و نقص یا غیرقابل نقد باشد. ضمن اینکه سانسور از نظر من راه حل مشکلات ما نیست.
ارزش نقد اجتماعی
به نظر من مطرح کردن تاریخ شادبازی در این کتاب، بیش از آن که ارزش نقد ادبی داشته باشد، از نظر نقد و آسیب‌شناسی� تاریخی/اجتماعی ارزشمند است. جزئیات این مسئله باید در کتابی جداگانه بررسی شود ولی لازم است بدانیم چرا تاریخ ما درگیر چنین آسیبی بوده است. آیا حمله‌� نظامیان ترک یا مغول باعث بروز یا افزایش این پدیده شد؟ آیا محدودیت‌ها� زنان و عدم حضورشان در اجتماع عامل ایجاد این موضوع بود؟ حجاب زنان چه نقشی در این مسئله دارد؟ آیا همانطور که ایرج‌میرز� معتقد بود و در این کتاب هم آمده، حجاب زنان می‌توان� عامل تشدید چنین آسیبی باشد؟ وضعیت اقتصادی و وضعیت مذهبی چه تاثیری بر این پدیده داشت؟
آیا بین سوابق پدوفیلی در کشیش‌ها� مسیحی کاتولیک و علمای اسلامی رابطه‌ا� وجود دارد؟ آیا منع ازدواج برای کشیش‌ها� کاتولیک باعث شیوع پدوفیلی در آن‌ه� شد؟
چه عواملی باعث شد از دوران پهلوی این پدیده در ایران کاهش یابد؟
حرف و حدیث درباره‌� این موضوعات بسیار است.

ایرادات و انتقادات
دانش‌آموختگا� ادبیات فارسی احتمالاً بتوانند نسبت به من ایراد‌ها� حرفه‌ای‌ت� و عمیق‌تر� از کتاب بگیرند.
ایرادی که من به عنوان یک خواننده‌� آماتور می‌توان� از کتاب بگیرم، این است که دکتر شمیسا تصویری نسبتاً یک جانبه از تاریخ ادبیات ایران نمایش می‌دهد� گویی ما هیچ عشق زن و مردی در ادبیات فارسی پیشامعاصر نداشته‌ای�.
او در اوایل کتاب می‌نویس�:
اساساً ادبیات غناییِ فارسی به یک اعتبار ادبیات همجنس‌گرای� است.ص۱۰

با اینکه وجودِ حجم قابل توجهی از ادبیات همجنس‌گرایان� و شادبازی در تاریخ ادبیات ما غیرقابل انکار است، این تصویرِ کاملا یک سویه از ادبیات فارسی کمی دور از انصاف به نظر می‌رس�.
ظاهراً خود دکتر شمیسا در اواخر کتاب متوجه این سوگیری می‌شو� و اشاره می‌کن�:
به هرحال بدیهی است که عاشق زن هم می‌شده‌اند� وگرنه نسل موزونان و شاهدبازان منقرض می‌ش�! ص۲۱۳

با این حال خواننده‌ا� که از وضعیت تاریخی و اجتماعی و ادبی ایران آگاه نباشد، پس از خواندن کتاب به این فکر خواهد افتاد که تاریخ ادبیات ایران چیزی جز همجنس‌گرای� یا پدوفیلی نیست. این تصویر نادرست است، اما متأسفانه در این کتاب تقریباً هیچ اشاره‌ا� به جنبه‌ها� غیرهمجنس‌گرایانه‌� تاریخ ادبیات ما نمی‌شو�. منظورم فقط مخالفان و منتقدان شادبازی از جمله شمس و مولانا، عبید زاکانی و در بعضی موارد ایرج میرزا نیست. کتاب، تقریباً عشق زن و مرد را در طول تاریخ ادبیات فارسی نادیده می‌گیر�. مثلا در عاشقانه‌ها� شاهنامه‌� فردوسی یا آثار نظامی گنجوی کمتر می‌توا� اثری از شادبازی دید.
یک مثال واضحِ دیگر، منظومه‌ها� عاشقانه‌� فارسی است. در حال حاضر جز منظومه‌� «ناظر و منظور» و منظومه‌� «مهر و مشتری» که در این کتاب هم به آن‌ه� اشاره شده است، منظومه‌� همجنس‌گرایانه‌� دیگری در خاطر ندارم، اما همه‌� ما به راحتی می‌توانی� بیش از ده یا بیست منظومه‌� عاشقانه بین زن و مرد در طول تاریخ ادبیات ایران نام ببریم.

حتی تمام آثار شاعرانی که در همین کتاب اهل شادبازی معرفی شده‌ان� را نمی‌توا� به کلی شاهدبازانه دانست. بسیاری از آثار سعدی به وضوح درباره‌� عشق به زنان است (ظاهراً سعدی خط قرمز خاصی در عشق ورزیدن نداشته و دست رد به سینه‌� بنی بشری نمی‌زد� است!)
به علاوه در آثار بعضی از شاعران ما که عرفان وارد قضیه می‌شود� تفکیک عشق همجنس‌گرایانه‌� زمینی از عشق عرفانی دشوار می‌شو� و نمی‌توا� به راحتی در مورد آن‌ه� قضاوت کرد (مثلا هر دو مدل عشق را در شعر حافظ می‌توا� یافت)
***
با وجود ایرادات کتاب، جسارت دکتر شمیسا در مطرح کردن مسئله‌� شاهد بازی در تاریخ ادبیات در این ابعاد، آن هم در فضای بسته‌� جامعه‌� ایران، قابل ستایش است، به علاوه تسلط دکتر شمیسا بر ادبیات فارسی باعث شده او بتواند تقریباً بهترین مثال‌ه� را درباره‌� این موضوع در هر دوره‌� تاریخی گردآوری کند. در عین حال که خواننده بر گذشته‌� پر از فساد و انحطاط اخلاقی افسوس می‌خورد� بعضی از مثال‌ه� (مثل اشعار شهرآشوب یا اشعار ایرج میرزا) هم از نظر استحکام ادبی و هم از نظر قدرت طنز، قابل توجه‌ان�.
Profile Image for Mb.
112 reviews50 followers
November 7, 2018

گل بود به سبزه نيز اراسته شد..
دوستان اين كتاب تحقيقي درباره وجود معشوق مذكر در شعر فارسي چه به لحاظ معنوي و عرفاني و چه به لحاظ جنسيتي ست.صادقانه،كتاب به صورتي مدارك ارائه ميدهد كه چه خوشتان بيايد چه نه،نميتوان انها را كتمان كرد.
بچه بازي كه يكي از موضوعات مورد بحث اين كتاب است تا همين دهه ٥٠ و ٦٠ در ايران به وفور انجام ميشد.داستانهايي درباره اينكه فلاني اُبنه اي يا پا دردي ست ريشه در فرهنگي دارد كه به اندازه چندين قرن در ايران رايج بوده است.به قول دكتر شميسا اين موضوع در نزد قدما قبحي كه امروز دارد را نداشته است.چيزي شبيه وضع امروز كشورهاي غربي درباره همجنس گرايي،يعني با اينكه پذيرفته شده ولي هنوز برخي به اين افراد چپ چپ نگاه ميكنند يا حتي برخي از انها سعي در پنهان كردن اين موضوع دارند.
سعي ميكنم كليت كتاب را بصورت مختصر شرح دهم؛
در شعر سبك خراساني به صورت واضح از معشوق مذكر اسم اورده شده،اما خواننده غير حرفه اي در شعر سبك عراقي مانند اثار سعدي و حافظ ممكن است دچار ترديد شود.با اينحال نصف اشعار اين بزرگان صراحتا درباره معشوق مذكر است.
غلام بارگي،شاهد بازي،امرد بازي،جمال پرستي و..مختص خواص مانند درباريان و رجال،عارفان و صوفيان،شعرا و توانگران بوده است.در دوره صفويه ايران از لحاظ اقتصادي يكي از بهترين دوره هاي تاريخش را سپري ميكرد،همين اسودگي باعث شد تا مردم بيشتري روي به اين امر بياورند تا جاييكه خانه هايي مخصوص اينكار(مانند فاحشه خانه) داير بود كه به صورت رسمي فعاليت ميكردند و حكومت از انها اخذ ماليات ميكرده.
به واسطه مطالعه كتب قديم اينطور بر مي ايد كه عشق مرد به مرد از قرون اوليه ورود اسلام به ايران و از زمان سامانيان به كشور راه پيدا كرده.
شاهد بازي در نزد يونانيان امري كاملا رايج بوده و در اثار فلاسفه بزرگ مانند افلاطون و سقراط به وفور از ان نام برده شده.البته انها از منظر فلسفي و عرفاني به اين موضوع اشاره كرده اند.اين موضوع در نزد تركان نيز رايج بوده،با اين تفاوت كه عمل تركان جنبه زميني و جنسي داشته است.
با قدرت گرفتن غزنويان كه ترك بودند اين امر رواج بيشتري پيدا كرد.حتي خود سلطان محمود غزنوي عاشق غلامش (اياز) بوده.اشعار زيادي از شاعران نامي وجود دارد كه به عشق اين دو اشاره كرده اند.
افرادي كه مورد علاقه نظربازان قرار ميگرفتند اصولا بچه هايي بودند كه به سن بلوغ نرسيده بودند.زمانيكه انها به سن بلوغ ميرسيدند،ريش در مي اوردند و صدايشان تغيير ميكرد،باعث تكدر خاطر شاعران با عاشقان ميشد.شعر زير از فرخي مثالي از اين دست است؛
ان سمن عارض من كرد بناگوش سياه
دو شب تيره براورد ز دو گوشه ماه
سالش از پانزده و شانزده نگذشته هنوز
چون توان ديد ان عارض چون سيم سياه
روزگار انچه توانست بر ان روي بكرد
به ستم جايگه بوسه من كرد تباه
بچكد خون ز دل من چو به رويش نگرم
نتوانم كرد از درد بدان روي نگاه
شب نخسبم ز غم و حسرت ان عارض و روز
تا به شب زين غم و زين درد همي گويم آه
عنصر المعالي كيكاووس در وصيتي كه امروزه بسيار عجيب به نظر ميرسد به فرزندش در اين مورد ميگويد:
(معشوق خود بطليموس و افلاطون نباشد و لكن بايد كه اندك مايه خردي داشته باشد.و نيز دانم كه يوسف و يعقوب نباشد اما چنان بايد كه حلاوتي و ملاحتي باشد وي را تا زبان مردم بسته باشد.اگر به ميهماني ميروي معشوق را با خويشتن مبر و اگر بري پيش بيگانگان با وي مشغول مباش و دل در وي بسته مدار(...)و مپندار كه وي به چشم همه كسي چنان در ايد كه به چشم تو در امده و نيز هر زماني وي را ميوه مده و هر ساعتي وي را مخوان و در گوش وي سخن مگو(...)اما از غلامان و زنان ميل خويش به يك جنس مدار تا از هر دو گونه بهره ور باشي وز دو گونه يكي دشمن تو نه باشند.تابستان ميل به غلامان و زمستان ميل به زنان كن.)
ميبينيد كه اين امر تا چه حد رايج بوده كه يك پادشاه در وصيت به پسرش تقسيم كردن زمانش بين همسر و معشوقش را رفتاري نيك ميداند.
نكته جالب ديگري كه وجود دارد اين است كه برخي از اين امردان درباري كارشان به جايي ميرسيد كه عملا به بزرگان بي احترامي ميكردند و اين بزرگان گاها براي حفظ آبرو مجبور بودند خودشان را به نديدن و نشنيدن بزنند.برخي از انها چنان قدرتي مي يافتند كه شاهان ناچار به انجام توطئه و قتل انها ميشدند.
نكته جالب در زمينه شاهد بازي تعداد بالاي صوفيان و عارفاني ست كه درگير اين موضوع بودند.البته برخي از اين صوفيان مانند ابن عربي،شهاب الدين سهروردي،شمس تبريزي،مولانا،احمد جام نامقي،بها ولد و.. امرد بازي را نمي پسنديدند ولي بقيه انها،اكثرا شاهد باز بوده اند.البته شمس و مولانا از احمد غزالي(برادر محمد غزالي) كه عارفي بزرگ بوده و مشخصا شاهد باز بوده دفاع كرده اند ولي مثلا از اوحدالدين كرماني انتقاد كرده اند.
اين صوفيان براي توجيه كار خود از اموزه هاي عرفاني استفاده ميكردند.مثلا (الله جميلُ و يحبُ الجمال) يعني خدا زيباست و زيبايي را دوست دارد.اين صوفيان ادعا ميكردند كه با نگاه كردن در چهره زيبا رويان،چهره خدا را ميبينند و به ياد او مي افتند.البته برخي از انها فقط معشوقاني داشتند كه همه جا با ايشان بودند و دست به عمل ديگري نميزدند،گر چند كه بدون شك برخي ديگر از انها احتمالا به معاشقه هم ميپرداخته اند.
اين صوفيان معتقد به حلول حق در صورتهاي زيبا بودند و ظاهرا به همين سبب بود كه به خوبرويان حجت و شاهد ميگفتند.
تنها كسي كه از اين افراد و ب��صوص احمد غزالي به صورت علني انتقاد ميكند ابن جوزي ست.
ابن جوزي در داستاني كه روايت چگونه بوسيدن بين ٢ چشم امردي توسط شيخ احمد عزالي ست ميگويد:
من از عمل اين مرد در شگفت نيستم و نه از دريدگي پرده حيا در صورتش،از چهارپايان حاضر در مجلس در حيرتم كه چگونه سكوت كردند و بر او انكار نكردند.اري،شريعت در دل بسياري از مردم سرد شده است.
با اينحال شمس،مولانا و عراقي (كه خود از مشهورترين شاهد بازان بوده است) از او دفاع كرده اند و عشق او را الهي و معنوي قلمداد كردند.
اين صوفيان يك اصل معروف ديگر داشتند كه بر مبناي ان خيلي راحت دست به چنين اقداماتي ميزدند.انها ميگويند(المجازُ قَنْطرهُ الحقيقه) يعني عشق مجازي پلي ست به سوي عشق حقيقي (كه خداوند باشد)..يعني كه اين شاهد بازي ها راهي بوده براي متعالي شدن و رسيدن به خدا!!
ناصر خسرو شعري انتقادي در اين زمينه سروده است.شمس تبريزي نيز در مقاله اي مطايبه مانند از اين موضوع به اين صورت انتقاد كرده:
(اصلي ست كه هر كه را دل تنگ بود كونش فراخ بود و هر كه را دل فراخ بود كونش تنگ بود.،يكي دعواي پيغمبري ميكرد بر پادشاهش بردند،گفت معجزه؟گفت انچه خواهي..)
مولانا نيز اشعاري كنايي در اين زمينه سروده.مثلا؛
كِنگِ زفتي كودكي را يافت فرد
زرد شد كودك ز بيم قصد مرد
گفت ايمن باش اي زيباي من
كه تو خواهي بود بر بالاي من!
من اگر هولم مخنث دان مرا
همچو اشتر بر نشين مي ران مرا
سعدي نيز متهم به نظربازي ست..او خود صراحتا ابياتي در اين زمينه سروده:
جماعتي كه نظر را حرام ميدانند
نظر حرام بكردند و خون خلق هلال
(اشاره به حكم فقها در مورد نظر بازي)
يا:
نام سعدي همه جا رفت به شاهد بازي
واين نه عيب است كه در مذهب ما تحسين است
مرحوم محمد علي فروغي مصحح ديوان سعدي در مقدمه خود بر اين ديوان مينويسد كه نثر و نظم مستهجن سعدي كه در نسخ خطي هست،مشهور به هزليات،المضاحك و خبيثات را به طبع نرسانده.حتي مشهور است كه در مقدمه عربي ديوان سعدي،خود او يا شخص ديگري در دفاع از اين اثر ادعا كرده كه سعدي به اجبار و با تهديد ملك زادگان مجبور به نوشتن ان شده(اين موضوع مورد چندان عجيبي نيست و امكان رخ دادنش وجود داشته)
حافظ نيز اشعار بسياري در مدح معشوق مذكر سروده.
عبيد زاكاني شاعر معاصر حافظ بود.اشعار و حكايات او عمدتا حاوي الفاظ ركيك بودند اما داراي ارزش هاي انتقادي و اجتماعي هستند،بطوريكه به اعتبار انها ميتوان عبيد را يك روشنفكر سياسي و منتقد اجتماعي دانست كه از فساد حاصل از فرو پاشي سامان امور مملكت به جان امده و لذا طنز او طنزي تلخ و در حقيقت رثايي از سر سخره براي تاريخ ايران است.براي نمونه؛
(از كودكان نا بالغ به ميان پاي قانع شويد تا شفقت بجاي اورده باشيد)
يا
(از جماع نوخطان بهره تمام حاصل كنيد كه اين نعمت در بهشت نيابيد)
يا
(زني مخنثي را گفت بسيار مده كه در ان دنيا به زحمت رسي.گفت تو غم خود بخور كه تو را جواب دو سوراخ بايد داد و مرا يكي)
اشاره به اينكه سكس مقعدي با زنان در ان زمان رواج داشته.
يا
ترسا بچه اي صاحب جمال مسلمان شد.محتسب فرمود كه او را ختنه كردند.چون شب در امد او را....بامداد پدر از پسر پرسيدكه مسلمانان را چگونه يافتي؟گفت قومي عجيبند،هر كس كه به دين ايشان در مي ايد روز عورتش مي برند و شب كونش مي درند.
نكته جالب اينجاست كه بر طبق حكايات عبيد،غلامبارگان با ٢ نوع امرد سر و كار داشته اند.يكي نوجوانان ساده دل و زيبايي كه در واقع با فريب و وعده و وعيد شكار ميشدند و ديگري مابوناني كه لواط شغل انان بود و از اين بابت اجرت ميگرفتند.
وحشي بافقي و محتشم كاشاني كه همدوره نيز بودند صراحتا اشعاري درباره معشوق مرد سروده اند.حتي تركيب بند مشهور وحشي؛
دوستان شرح پريشاني من گوش كنيد
داستان غم پنهاني من گوش كنيد..
درباره معشوق مذكر است حال انكه همه تصور ميكنند يك شعر عاشقانه جانسوز در مورد معشوق مونث است.
شاردن در سفرنامه خود يكي از دلايل كمبود جمعيت ايران در دوره صفويه را همين انحراف جنسي ذكر كرده است.
اوضاع به حدي خراب بوده است كه رستم الحكما در كتاب رستم التواريخ نوشته معلم مكتبشان اجازه نميداده همزمان دو نفر به دستشويي برود تا مبادا فعل و انفعالي بينشان واقع نشود.
اين در حاليست كه خود معلمهاي مكتب ها اصولا بچه باز بوده اند.
اما ايرج ميرزا شاعر اواخر دوره قاجار و اوايل پهلوي كه يك شاهزاده،اديب و روشنفكر بود نيز بصورت كاملا گرافيكي اقدام به سرودن اشعاري در زمينه بچه بازي دارد.ايرج ميرزا هيچ ابايي از استفاده از كلمات ركيك در شعرش نداشته.
يكي از ابيات ايرج ميرزا؛
تا نگويند تو را با پسر غير چه كار
مادرش را به زني گيرم و گردم پدرش
ايرج ميرزا دليل اين امر را لاي چاقچور كردن زنان و دور بودن انها از جامعه ميداند.
شاهد بازي تا همين چند سال پيش نيز در ايران وجود داشت ولي به دليل رشد فرهنگ و حضور زن در جامعه اندك اندك از عادات و رسوم مردم رخت بست
چنانكه معلوم شد معشوق شعر فارسي در غالب ادوار مرد بوده است نه زن!!اما براي غير اهل فن اين نكته چندان روشن نيست زيرا زبان فارسي از نادر زبانهاي جهان است كه در ان نه فعل مذكر و مونث وجود دارد نه ضمير مذكر و مونث..
Profile Image for فرشاد.
154 reviews316 followers
November 8, 2015
پژوهش های ادبی دکتر شمیسا، عموما نسبت به کارهای مشابهی که توسط پژوهشگران دیگر انجام شده، عالی تر و قابل تأمل تر هستند. نقد های ایشون حقیقتاً بی نظیر هست.
Profile Image for Ahmad Sharabiani.
9,563 reviews714 followers
August 20, 2017
Shahedbazi dar adabiyyate farsi = Sodomy: based on persian literature, Sirus Shamisā
تاریخ نخستین خوانش: نهم ماه ژوئن سال 2010 میلادی
عنوان: شادبازی در ادبیات فارسی؛ نویسنده سیروس شمیسا؛ تهران، فردوس، 1381؛ در 282 ص؛ شابک: ایکس - 9645509166؛ کتابنامه از ص 277 تا ص 280؛ موضوع: تاریخ و نقد شعر عاشقانه در ادبیات فارسی - قرن 21 م
نقل از کتاب: دکتر زرین کوب در اشاره به سلطان سنجر و غلامان او مینویسد: تمایلات شدید همجنس گرایی که در سلطان سنجر بود، او را حتی نزد غلامان محبوب خویش نیز حقیر و بی اهمیت میکرد. کار یک پسر بچه به نام «سنقر» به جایی کشید که امرا و رجال دولت را تحقیر میکرد. حتی بر خود سلطان هم اعتنایی نمیکرد و وعده وعید او را به چیزی نمیگرفت. سلطان چند سال بعد ناچار شد یک عده از امرا را به قتل آن کودک نافرمان وادارد. ماجرای قایماز کج کلاه و جوهر تاجی نیز با سلطان از همین گونه بود. قایماز کج کلاه یک بار که سلطان مست بود و دست او را در دست داشت، انگشتری شاه را از انگشت وی ربود و وزیر سلطان را به اتکای آن خاتم، سر برید، چنان که سنجر از رسوایی که در آن کار بود جرات نکرد اقدام قایماز را اقدامی خودسرانه بخواند و پذیرفت که کار به امر او انجام شده است پایان نقل. ا. شربیانی
Profile Image for Saman.
1,168 reviews1,072 followers
Read
August 8, 2016
حافظ خلوت‌نشین� دوش به میخانه شد
از سر پیمان گذشت، بر سر پیمانه شد

مغبچه‌ا� می‌گذشت� راه‌ز� دین ودل
در پیِ آن آشنا! از همه بیگانه شد
***
اساساً ادبیات غنایی فارسی به یک اعتبار ادبیات همجنس‌گرای� است. در این که معشوق شعر سبک خراسانی و مکتب وقوع در دوره‌� تیموری‌� مرد است شکی نیست. اما ممکن است خواننده غیر حرفه‌‌ا� در مورد ادبیات سبک عراقی مثلاً غزلیات امثال سعدی و حافظ دچار شک و تردید باشد. اما حدود نصف اشعار این بزرگان هم صراحت دارد که درباب معشوق مذکر است زیرا در آن‌ه� آشکارا از واژهای پسر و امرد و خط عذار و سبزه‌� ریش و این‌گون� مسائل سخن رفته است‌� منتها خاصیت زبان فارسی طوری است که مثلاً به علت عدم وجود افعال و ضمایر مذکر و مونث ایجاد شبهه می‌کن�. باید دانست که مسائلی چون رقص و زلف و خال و خد و قد و دامن و تیر نگاه و ساقیگری و امثال این‌ه� که امروزه به نظر می‌رس� در مورد زنان است در قدیم مربوط به مردان هم می‌شد� است. بدین ترتیب فقط بخش کمی از اشعار قدماست که می‌توا� در آن‌ه� به ضرس قاطع معشوق را مونث قلمداد کرد.ادبیات سبک هندی اساساً ادبیات عاشقانه نیست و عمدتن جنبه‌� ادبیات تعلیمی دارد،اما بر طبق سنت در آن هم معشوق مذکر است. در دوره‌� بازگشت یعنی ادبیات دوره‌� قاجار به تبع ادبیات دوره‌ها� غزنوی و سلجوقی و نیز واقعیت‌ها� موجود جامعه معشوق مرد بوده است�.... لذا می‌توا� گفت که فقط در ادبیات دوران معاصر است که در آن به طور گسترده‌ای� با معشوق مونث مواجهیم
Profile Image for Peiman E iran.
1,437 reviews982 followers
January 18, 2016
میتونم بگم این کتاب بهترین و ارزشمندترین اثری بود که از جنابِ « شمیسا» مطالعه کردم، زحمتِ فراوانی کشیدن
دوستانِ گرانقدر، به هر حال باید قبول کنیم غلام بارگی و پسربازی، این عملِ کثیف از یک دورۀ زمانی به بعد از آسیایِ میانه و همچنین اعرابِ کثافت واردِ این سرزمین شده، به هرحال وقتی پیامبرِ تازیان در موردِ توصیفاتِ بهشتِ خیالی و موهومش ، به پیروانش وعدۀ « غلمان»، همان پسرانِ نوجوان و سفیدِ چون مروارید در صدف رو میده، چه انتظاری از شاعرانِ آن دوره به بعد میتوان داشت
عزیزانم، شاعرانی چون، سنایی و عطار و مولوی و سعدی هم خطاب هایِ عاشقانه به پسران دارند، این بدان معنی نیست که در طولِ تاریخ، هیچ شاعر و صوفیِ کژاندیش و آلوده دامنی وجود نداشته، و مثالش فردوسی بزرگوار و گرانقدر است که درود بر این ایرانی و استادِ اخلاق و یادش گرامی
این کتاب به موضوع همجنس� گرايي مردانه در ادبيات فارسي بويژه شعر از دوره غزنويان تا اوايل دوره پهلوي مي‌پرداز�... اين کتاب در سال 1381 در ايران منتشر ولي همانگونه که نويسنده در مقدمۀ کتاب حدس ميزد به مذاقِ عده‌ا� غلام باره و عرب پرست خوش نيامد و بلافاصله چند روز پس از انتشار، ممنوع و از بازار و کتاب‌فروشي‌ه� جمع آوري شد و اجازه فروش و تجديد چاپ نيافت... اين کتاب نخستين و تا به امروز تنها کتابي است که به چنين پژوهشي دست زده... جنابِ « شمیسا» بر اساسِ شواهدِ گوناگوني که بيشتر از نظم و کمتر از نثر برگزيده، نظريۀ خود را به اثبات مي‌رسان� که معشوق شعرِ فارسي غالب��ً و عمدتاً مرد است نه زن و فقط بخشِ کمي از اشعارِ قدماست که ميتوان در آنها به ضرسِ قاطع معشوق را مؤنث قلمداد کرد... جنابِ «شميسا» در اين کتابِ پژوهشي تلاش دارد شاهدبازي و همجنس گرايي را مورد بررسي قرار داده و نشان دهد شاهدبازي دست کم هزار و اندي سال و از بعدِ حملۀ اعرابِ حرامی، در ايران پيشينه داره
این غلام بارهایِ بیمار و به اصطلاح شاهدبازان، در مکتبِ درس هم به پسرهایِ بیچاره نظر داشتن، بیتی شعری از شوکتِ بخاری
کودکی شوکت به طورِ خود نیاید پیشِ من
باز میابد که بنشینم به راهِ مکتبی

امیدوارم دوستان و ایرانیانِ خردگرا، بدونِ تعصب این کتاب رو مطالعه کنند، کتاب که چه عرض کنم، گنجینه ای گرانبها

پیروز باشید و ایرانی
Profile Image for محمد یوسفی‌شیرازی.
Author5 books204 followers
April 26, 2015
یکی از واقعیت‌ها� بسیار تلخ و انکارناپذیر در ادبیات فارسی جنسیتِ مذکر معشوق است. معشوق در ادبیات فارسی، از نخستین شعرهای سروده‌شد� در زبان فارسی گرفته تا آثار دوره‌� قاجار، عموماً مذکر است؛ مگر این‌ک� خلافش ثابت شود. نویسنده‌� این کتاب برای اثبات این مدعا به‌اندازه‌ا� نمونه و مصداق گرد آورده که باتوجه‌ب� آن‌ها� فراگیربودن این انحراف را در جامعه‌� ایران قدیم هیچ نمی‌توا� رد کرد.
شمیسا منشأ شادبازی و هم‌جنس‌گرای� را یونان بوستان دانسته است. به‌گفته‌� او، در یونان باستان مردان به مردان عشق می‌ورزیده‌ان� و سقراط و افلاطون نیز گرایش‌های� این‌چنین� داشته‌اند� منتها این نوع عشق دو نمود مختلف دارد: یکی عشقی که به‌هد� بهره‌جوی� جنسی از معشوق پدید می‌آی� و دیگر عشقی که فقط به‌هد� لذت‌برد� از زیبایی‌ها� معشوق است و کام‌جویی‌ها� جسمانی در آن مطرح نیست. گونه‌� دوم این نوع عشق، همان است که به «عشق افلاطونی» مشهور است. وی هم‌چنی� یکی دیگر از راه‌ها� نفوذ این کج‌رو� به ایران را ورود ترکان به این کشور می‌دان�. البته او در تأیید هیچ‌ی� از این دو مدعا استنادهای کافی و لازم را ارائه نمی‌کند� مثلاً درباب هم‌جنس‌گرای� در یونان، مطلبی را از «رساله‌� مهمانی» افلاطون در سه صفحه نقل می‌کن� و در پانوشت ارجاعی ناتمام و ناقص می‌ده�. در کتاب‌نام� و فهرست مآخذ هم هیچ اثری از این کتاب نیست. درباره‌� هم‌جنس‌باز� ترکان و این‌ک� عامل پیدایی هم‌جنس‌باز� در ایران، نفوذ ترکان است، نیز هیچ سند و گواه محکمی به‌دس� داده نمی‌شو� و این سخن صرفاً در حد ادعا باقی می‌مان�. هم‌چنی� نویسنده روشن نمی‌کن� که مقصودش از ترکان دقیقاً کدام نژاد و قبیله‌� ترک است و در کدام برهه از تاریخ و در چه دورانی این انحراف را ترکان در میان ایرانیان رواج دادند. غرضم از این خرده‌گیری‌ه� انکار گفته‌ها� شمیسا نیست؛ بل‌ک� می‌خواه� علمی‌نبود� و نادقیق‌بود� کار او را در چنین اثری روشن کنم. تصور می‌کن� در پژوهش‌های� ازاین‌دست� ازآن‌جاک� مدعایی بزرگ و کمابیش تازه مطرح می‌شو� و به موضوعی بکر اختصاص دارد، استنادها و ارجاع‌ه� باید بسیار سنجیده‌ت� و بادقت‌ت� انجام گیرد. نکته‌� دیگر دراین‌با� این است که چرا برای این نابسامانی و نادرست‌کاری� در پی عاملی بیرونی باید رفت. در جامعه‌� بسته و محدودِ ایران در روزگار کهن، حضور زنان بسیار بسیار کم‌رن� بوده است. در آن روزگار، زنان غالباً پرده‌نشی� و پستونشین بوده‌ان�. ازطرفی، دیدگاه‌ها� منفی و تحقیرکننده‌ا� نیز درباره‌� آنان وجود داشته که رگه‌های� از آن را به‌وضو� در آثار بزرگان ادبیات فارسی می‌توا� دید. آیا همین دو دلیل برای رواج هم‌جنس‌باز� در جامعه‌� قدیم ایران کافی نیست؟ و اگر بنا است آن دو عامل بیرونی را نیز در نظر بگیریم، چرا از این نکته غافل شده‌ایم�
نکته‌ا� جالب و درخورتوجه که برای نخستین‌با� با آن روبه‌ر� می‌شدم� ویژگی‌ها� معشوق در ادب فارسی بود و داوری نویسنده دراین‌بار�: «در دوره‌� غزنویان که آغاز تسلط ترکان است، معمولاً معشوق مذکر، ترکان لشکری هستند. ازاین‌رو� بعداً صفات ایشان چون عربده‌جویی� بی‌وفایی� جفاکاری، سست‌پیمانی� خون‌ریز� و ظلم، جزء مختصات معشوق شعر فارسی می‌شو�. حتی مشخصات جسمی ایشان، چون تنگ‌چشم� کمرباریک، قدبلند، زلف‌برتافت� نیز بعدها از مختصات معشوق شعر فارسی می‌شو�. این‌ک� در شعر فارسی نگاه معشوق تیر و ابروی او کمان و زلفش کمند است، به این سبب است که این معاشیق ترک عمدتاً نظامی بوده‌ان�.» ازهمین‌ر� بوده است که واژه‌� «تُرک» رفته‌رفت� در معنای «زیبارو» تداول می‌یاب�. با درنظرگرفتن همین ویژگی‌ه� است که در ادبیات فارسی، معشوق، جز در زمانی‌ک� به جنسیت مؤنث او تصریح می‌شود� مذکر است.
درست است که این‌هم� نشانه همگی مذکربودن معشوق را در غالب آثار ادبیات فارسی اثبات می‌کند� ولی باید دو نکته را نیز در نظر گرفت. نخست این‌ک� در مقابل این پژوهش که ویژگی‌ها� معشوق مذکر را کمابیش به‌دس� داده، بایسته است تحقیقی صورت گیرد و در آن، آثاری که معشوق در آنان مطمئناً مؤنث است، بررسی شود. به‌این‌ترتیب� می‌توا� ویژگی‌ها� معشوق زن را و ویژگی‌ها� معشوق مرد را کنار هم چید و تااندازه‌ا� جنسیت مبهم معشوق را در شعرها بررسید. چه‌بس� با چنین پژوهشی، برخی از شک‌وشبهه‌های� که شمیسا درباره‌� جنسیت معشوق در شعر وارد کرده است، برطرف شود. نکته‌� دوم این‌ک� همان‌طو� که گفته شد، چنین توصیف‌های� در آغاز برای شاهد مذکر به‌کا� می‌رفته� اما به‌تدری� به سنتی ادبی بدل می‌شود� یعنی شاعرانی که به وصف معشوق مؤنث خود نیز می‌پرداخته‌اند� همان ویژگی‌ها� معشوق مذکر را برمی‌شمرده‌ان�. این البته نفی‌کننده‌� این نیست که در دوره‌ها� بعد نیز شاعرانی همان واژه‌ه� را هم‌چنا� برای معشوق مذکر به‌کا� می‌بسته‌ان�. با این اوصاف، گمان می‌کن� در شعر شاعرانی که نشانه‌ها� شادبازی در آثارشان اندک و کم‌شما� است، نمی‌توا� به‌یقی� داوری کرد و آنان را شاهدباز پنداشت. به‌نظرم� فقط در جاهایی می‌توا� به‌یقی� در این زمینه قضاوت کرد که به مذکربودن معشوق تصریح شده باشد. به‌باو� من، واژه‌های� چون «پسر» و ویژگی‌ها� مردانه‌ا� مانند «زورمندی»، «جنگ‌آوری� و «موی صورت» را مطلقاً نمی‌شو� به معشوق مؤنث نسبت داد. در این‌قبی� موارد، بهتر است برداشتی عرفانی از شعر کرد و آن را در معنای ژرف‌ساختی‌ا� فهمید؛ هرچند که روساخت آن، همان واژه‌ها� شاهدبازانه و هم‌جنس‌بازان� باشد. در برداشت‌کرد� این مفاهیم البته می‌بای� آن قسمِ دیگر عشق مرد به مرد را نیز مدنظر داشت: عشقی که بی‌شائبه‌� سودجویی جسمانی است و عارف، زیبایی چهره و اندام معشوق مذکرش را نمودی از زیبایی‌ها� پروردگار می‌شمار�. بااین‌همه� نمی‌توا� انکار کرد که این دلیل‌تراشی‌ه� و بهانه‌جویی‌ه� در طول تاریخ تصوف ایرانی دست‌مایه‌� فسادهایی شده و عرفان را از مسیر اصلی خود دور کرده است. از این بابت نمی‌توا� متأسف نبود.
شمیسا در این کتاب مدعی شده است که شادبازی در دوره‌ها� پیشین، آن اندازه که امروزه آن را بد می‌دانند� بد شمرده نمی‌شد� و قبحِ امروزه‌ا� را نداشته است؛ اما در جاهایی نیز به وجود این قبح اشاره می‌کن�. ظاهراً ناپسندی این کار، لااقل در میان پاکان و درست‌کاران� امری مسلم بوده است؛ چنان‌ک� کسانی چون مولوی و شمس، خود را از این کار پاک می‌دانسته‌ان� و در جای‌جا� آثارشان به سرزنش شاهدبازان پرداخته‌ان�. سؤال من درخصوص بزرگانی چون مولوی و حافظ و سعدی و... این است: با وجود همان اندک ناپسندی‌ا� که این کار داشته، چرا در آثارشان نشانه‌های� از این امر را وارد کرده‌ان� و مخاطبان خود را به این گمان انداخته‌ان� که آنان نیز لغزش‌های� این‌چنین� کرده‌اند� آیا صِرفِ سنت‌شد� و مرسوم‌شد� این نوع توصیفات شبهه‌انگیز� دلیلی موجه برای به‌کارگیر� این الفاظ است؟
Profile Image for Settare (on hiatus).
259 reviews352 followers
December 15, 2018
به علت این که فکر می‌کن� ریویویی که نوشته بودم کمی نا مربوط به کتاب بود، فعلا حذفش می‌کن�.
Profile Image for Mohsen.
182 reviews100 followers
July 7, 2018
همیشه لفظ «ممنوعه بودن» یا «منتشر نشدن کتاب» بهترین محرّکم بوده برای شروع کتاب.
اما درباره‌� این کتاب ، خوب می‌ش� اگه آشنا نمی‌شد� باهاش و در جهالت می‌موند�...
Profile Image for شاهین غمگسار.
86 reviews7 followers
May 19, 2024
کتابی برای تاییدِ متقنِ این گزاره که «معشوق در ادبیات فارسی مرد است»، این ادعا در 250-60 صفحه که بحث‌بردا� و انکارپذیر نیست، چنان دهان را می‌بند� که به آدم (آدمِ ایرانیِ عاشقِ ادبیات) برمی‌خور�. درست مثل سیلی‌ا� مَشتی و آب‌دا� صورت را می‌نواز�.
از همۀ بحث‌ها� کتاب که بگذرم، این میان از بسیاری شاید انتظار آن انحراف‌ه� را -حال به هر سبب- داشتم، حتی از حافظ و سعدی، اما حکیم سنایی... تو را چه می‌ش� مردِ بزرگِ عرفان که چنین امرددوست باشی؟ قلمِ صُنع می‌دید� و حُسنِ خالق در منظرِ مخلوق، شاید
در قفایش، آری؟ یا که صِباحتِ رویش نظرِ شیخ را می‌گرفت� است؟
جالب‌توجه‌ت� از هرچه برای من، آن بخش‌های� بود که رد این قضایای پدوفیلیِ مفرطِ ایرانی را -دقت کنید که نه صرفاً همجنس‌گرایی� که صراحتاً و اصطلاحاً بچه‌باز�- نه در شاعران، که در عرفا و حکما و در عرفان و بزرگان تصوف جستجو می‌کر� و حتی دفاعیات صدرالمتالهین از اینکه آقاجان قضیه چیز دیگری‌س� و عشق عشقِ افلاطونی و افلاکی و لاهوتی و غیرناسوتی‌س� نیز از انگشت به دهان ماندنم نکاست. اسامی را که ببینید نه‌فق� چشم و دهان و تنتان حیران می‌ماند� بلکه ستون‌ستون� هستیِ ایرانی‌تا� نیز به لرزه درمی‌آی�.
البته از حق که نگذریم، از نوشته‌ها� عبید و توصیف حال و وضع خرابِ مملکت در آن زمان (قرن هشتم) بسی خندیدم. یعنی چه هرکه مست می‌کرد� و ناهشیار گوشه‌ا� می‌افتاد� به دست نظربازان و شاهدبازان و لوطیان دزدیده می‌شد� از برای «کار»، سپس بعد از ارضای امیال روحانی که به فروبردن عمود لحمی در سپر شحمی خلاصه می‌شده� وی را ب�� همان جای قبلی بازمی‌گردانده‌اند�! سینمای ایران یک فیلمِ بلندِ خنده‌آور� اینچنینی که لوکیشنش در قزوین یا کاشان باشد به ما بدهکار است.
به خیالم این کتاب برای پایین کشیدن برج و باروی رفیع (از حیث اخلاقی و خودوالاپنداری) ادبیات و عرفان فارسی بسیار بجا و لازم بوده است تا برخی از دوستان خیال نکنند ما تافتۀ‌جدابافتۀ عالمیم و خیلی سرتر، یا دقیق‌ت� بگویم منزه‌تر� از ادبیات ملل دیگر.
Profile Image for Mohammad.
116 reviews18 followers
May 29, 2019
نگاهی متفاوت به ادبیات، ادیبان و تاریخ ایران
Profile Image for Sara.
1,641 reviews493 followers
December 29, 2020
میتونم مدت‌ه� راجع به این کتاب (راجع به موضوع کتاب البته نه لزومن خود کتاب) بنویسم، بعدن اگه حوصله تایپ داشتم می‌نویس�.
جمع آوری های دقیق و با رفرنس سیروس شمیسا بسیار مناسب بودن.

هرچند تاریخ چیز درست و حقی نیست و مطمئنن کلی عوض شده
هرچند برداشت از محتوای شعر برای هر شخص متفاوته و اصلن برا همین شعر خیلی خفنه
هرچند یه سری شاعرا برا یه سریامون بُتن و نباید یه سری کارا رو میکردن چون ما دوست نداریم
و هرچند یه سری شاعرا رو نمیشناسیم اصلن

ولی بررسی سبکی، محتوایی و تطابق با تاریخ همزمان کاری بس زمان بره و کلی کتاب و نوشته میخواد، اما این کتاب یه مقداری رو تو یه موضوع خاص، تو یه حجم به نسبت خوبی جمع کرده.

البته اگه از این عادت ها داشته باشی که بشینی دیوان شاعرارو بذاری جلوت و بخونی؛ نه فقط گزیده اشعارشون رو، کتاب چیز جدیدی به برداشتات اضافه نمی‌کنه� صرفن از لحاظ سبکی لغوی بررسی می‌کن� که اگه چندجا شک داشتی برطرف بشه. اونم نه کامل. واقعن کتاب جا داشته خیلی بیشتر از این حرف‌ه� باشه ولی خب نمی‌شد� دیگه حتما.


بیاید علل‌الحسا� یکم معرفی شاعرا که خودشونو شاهدباز/نظرباز میدونستن بخونید(کپی پیست راحت‌ت� از تایپه):


میخواره و سرگشته و رندیم و نظرباز
وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است
غزلیات - حافظ

صوفیان جمله حریفند و نظرباز ولی
زین میان حافظ دلسوخته بدنام افتاد
غزلیات - حافظ

عاشق و رند و نظربازم و می‌گوی� فاش
تا بدانی که به چندین هنر آراسته‌ا�
غزلیات - حافظ

سعدیا گوشه نشینی کن و شادبازی
شاهد آنست که بر گوشه نشین می‌گذر�
دیوان اشعار, غزلیات - سعدی

سعدی اینک به قدم رفت و به سر باز آمد
مفتی ملت اصحاب نظر باز آمد
مواعظ, قصاید - سعدی

شبنم ما را ز گل آتش بود در زیر پا
کز نظربازان آن خورشید سیماییم ما
دیوان اشعار, غزلیات - صائب تبریزی

من ز رندی و نظر بازی نخواهم توبه کرد
هیچ کاری فیض ازین خوشتر نمی آید مرا
دیوان اشعار, غزلیات - فیض کاشانی


اینم اونوریش:

نمیدانی نظر بازی گناهست
ز ما تا قبر چهار انگشت راه است
اشعار - ایرج میرزا
Profile Image for Baktash.
239 reviews46 followers
July 15, 2019
"معشوق شعر فارسی در غالب ادوار مرد بوده است نه زن"

این کتاب در مورد همجنسبازی بچه بازی در ادبیات فارسی هست. ظاهرن از دوره ی پهلوی به قبل تا دوره ی غزنویان، همجنسبازی یه امر کاملا عادی بوده در جامعه و حتی امردخانه(روسپی خانه مردان) در دوره ی صفوی داشتیم. زن ها برای تولید مثل بودن اند پسران برای عشق ورزی!!
پسرها در کوچه و خیابان امنیت نداشتن و اونقدر اوضاع وخیم بوده که بعضی عالمان میگفتن بچه های کوچیک گناه دارند و آسیب میبیند و بهتر است میان پاهاشون بذارین!!!
بارها شبانه سفرای کشورای دیگه که میومدن ایران برای روابط اقتصادی و سیاسی رو میدزدین و ترتیب میدادن و صبح برمیگردوندن سرجاشون😊
شاعران هم که سنسورای احساسیشون قویتر از دیگران بوده حسابی غرق این کارها بودن و حتی� جزء افتخاراتشون محسوب میشده و فخر فروشی میکردن(حتی حافظ و سعدی).
بسیاری از شعرهای معروفی که فکرمیکردیم در مورد یه دختر زیبا و دلرباست، در مورد یه پسر بدون مو بچه سال بوده!!

خلاصه تو این مورد شانس اوردیم اون موقع نبودیم😊

"اولین پیامد جدا سازی زن و مرد در اجتماع، شیوع همجنسگرایی و همجسبازی است"
دکتر بهنام اوحدی-روان درمانگر و سکسولوژیست

پ.ن: یه چیز جالب اینه همین امروز که من این کتاب رو تموم کردم و رویوو رو نوشتم یک مصاحبه از دکتربهنام اوحدی منتشر شده و بحث در مورد این کتاب در شبکه های اجتماعی بالا گرفته!

آیا همچنان ایمان نمیاورید ای انکار کنندگان؟😊
Profile Image for baQer (BFZ).
136 reviews17 followers
September 24, 2018

میخواره و سرگشته و رندیم و نظرباز
وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است
Profile Image for Mahdi.
220 reviews45 followers
October 16, 2021
این کتاب رو در یک نشست و در چندین ساعتی که دستم گرفته بودم خوندم... بسیار کتاب عجیب و غریبیه و یکی از چیزهایی هست که اگه بخونید، دیگه نمی‌تونی� مطالبش رو از تاریخ و ادبیاتمون تو ذهنتون جدا کنید و پرده‌� جهالتی از ذهنتون کنار می‌ر� که می‌تون� افکارتون رو به پیش و پس از خوانش کتاب تقسیم کنه!
من سال‌هاس� که می‌دونست� معشوق شاعران ایرانی غالباً مرد بودند (چرا که شاعرانی مثل حافظ بارها توی شعرهاش از لفظ، پسر، نازنین پسر، مغبچه و... استفاده کرده)، اما چیزی که این کتاب رو برام وحشتناک می‌کر� این بود که شیوع چنین چیزی در جامعه‌� ایران تا همین یک قرن پیش چقدر وحشتناک بوده! و وحشتناک‌ت� اینکه خانواده‌ه� برای پسرانشان باید رقیب (به معنی محافظ و هم خانواده با مراقب) استخدام می‌کردن� و حافظ بارها از این رقیب صحبت کرده!

ز رقیب دیوسیرت به خدای خود پناهم
مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را

اما برخلاف دکتر سیروس شمیسا من شادبازی و امردبازی رو بسیار تحت تأثیر نبود زن در جامعه می‌دونم� گو اینکه هنوز هم در جوامعی که زن درش حضور نداره مثل ارتش‌ها� نظامی، زندان‌ها� مردانه، مدارس دینی و... رفتارهای همجنسگرایانه، نه از روی محبت بلکه از روی ناچاری و غریزه صورت می‌گیر�... البته چنین رفتارهایی در جوامعی که مرد درش وجود نداره یا حضورش کمرنگه مثل زندان زنانه و حتی خوابگاه‌ها� دخترانه رواج داره، اما غالباً حضور مردان به حدی که حضور زنان در جامعه‌� سنتی ما کمرنگ بوده، کمرنگ نمی‌شد� و نمی‌شو�.

در مجموع من هنوز هم حافظ و سعدی و... رو وقتی می‌خون� بیشتر توجه شعرها رو به معشوق می‌دون� (خواه همجنس و خواه دگرجنس) و چون من گرایش‌ها� حافظ رو ندارم معشوق خیالی خودم رو در نظر می‌گیر�... اما به هر طریق امیدوارم پژوهش‌ها� عظیم‌تر� در این باره نه از ادبی، بلکه از منظر جامعه‌شناس� تاریخی و روانشناسی صورت بگیره!

پی‌نوش�: تو کتاب نوشته که دسته‌ا� از صوفیان و عارفان با معشوق مذکر نظربازی می‌کردن�... یعنی طمع همبستری نداشتند و فقط به نگریستن به معشوق رو می‌خواستن�... این قضیه من رو به شدت یاد کتاب «مرگ در ونیز» توماس مان انداخت!
Profile Image for Mohamad Amin.
72 reviews12 followers
April 15, 2023
چه خوبه که امثال دکتر شمیسا رو داریم
18 reviews19 followers
Read
January 7, 2016
این کتاب برای آدم های رشد نیافته اصلا مناسب نیست و چه بسا که نگاه کوته بینانه ی آنها را به اسطوره های بزرگ عوض میکند. عشق واقعی از منظر اشخاص این کتاب ( شامل افلاطون ، سقراط ، حافظ ، مولانا و تقریبا تمام بزرگانی که همه بالاخره یکی و یا بیشتر از یکی از اینها را می ستایند. ) همگی معتقد به این اصل هستند که از عشقی که در انحصار بدن و جسم باشد، باید رهایی یافت و این مهم به جز سیر تمام مراحل عشق پاک ممکن نیست. عاشق پست همان شخص بد است که در بدن را بیشتر از روح و درون فرد دوست دارد و بدیهی است که عشق همچین انسانی، عشق پایداری نیست. اما آنکه به زیبایی روح دلباخته است، یک عمر بر سر این عشق پایدار میماند. این عشق میتواند عشق زن به مرد، مرد به مرد، زن به زن ( که کمتر این اتفاق بوده ) باشد. اشتباه فاحشی در ادبیات ما رخ داده و به غلط و از روی قصد این باور را رایج کرده اند که عشق افلاطونی یا عشقی که حافظ به آن اشاره میکنند عشق مرد به زن است. درحالیکه آنها معتقد بودند که عشق جنس موافق به یکدیگر پاک و بی شائبه است. در نزد قدمای یونان در عشق مرد به زن شئابه سودجویی مثلا تولید مثل است. اما عشق مرد به مرد بدون هیچ نیت و سودجویی است.همچنین این تفکر بعدها وارد عرفان ایرانی شد و در نزد عرفا چنین تعبیر شد که عشق پاک تمرینی است برای رسیدن به عشق آسمانی و عشق به خداوند که باید بدون هیچ شائبه یی مثلا طمع بهشت و ترس از جهنم باشد.
کتاب بسیار جالب و مفیدی بود و اطلاعاتی را در اختیار مخاطب قرار میدهمد که تقریبا هیچ از آنها نمیدانسته بود.
Profile Image for ماور m.
6 reviews2 followers
May 15, 2010
از دکتر شمیسا بی نهایت ممنونم.من به خاطر رشته ام که ادبیات فارسی است بی شک باید این اثر را می خواندم و از همین باب سال 86 آنرا خواندم.در واقع این تنها و کامل ترین اثر در مورد شادبازی و غلام دوستی در ادبیات است.اگر از جایگاه خودم بخواهم نظری بدهم باید بگویم گویا ماجراها در حدود آن قرون بسیار داغ تر ازین حرفهاست که دکتر شکیسا شسته و رفته و بسیار محجوب بیان کردند.دانستن حقایقی از این دست کمک بزرگی در نقد روانشناختی و جامعه شناختی دوره های شعری و شاعران ما دارد.نا گفته نماند از دوستانی که از این اثر بدشان آمد خواهش دارم که بپذیرند در جهان ما چه اتفقاتی قرنهاست رخ می دهد و به آن نگاهی نقادانه و درست داشته باشند.ممنون
ماور
2 reviews1 follower
April 16, 2014
حسی که بعد از خوندن این کتاب بهت دست میده مثل اینکه با دوست دختره خوشگلت بری تو اتاق بعد بفهمی طرف پسره !!!
17 reviews6 followers
May 15, 2019
کتابی جالب و تامل برانگیز و آگاه کننده ای بود، از این به بعد ساده از کنار هر چیزی نمیگذرم حتی از شعر فارسی و تفسیراتش ....
Profile Image for Zahra.
12 reviews3 followers
July 19, 2021
حقیقتا برگی برام نموند.
Profile Image for elham.
117 reviews
July 10, 2018
ولی واقعن از حافظ انتظارنداشتم 😅😅
خیلی خووندنش را توصیه نمیکنم
Profile Image for Mohade3 Es.
87 reviews10 followers
February 29, 2024
همیشه خواندن و درک کردن شعر برایم سخت بوده، چه سعدی، چه نظامی، چه حافظ، چه مولانا. چرا که حتی با دانستن معنای واژگان، به دلیل مشخص نبودن مذکر و مونث در ضمایر و افعال فارسی، درک و دریافت مفهوم شعر و پی گرفتن داستان برای مخاطبی عادی چون من بسیار دشوار و ناممکن بوده و هست.

سیروس شمیسا در این کتاب به این نکته پرداخته و کلی از ابهامات مرا برطرف کرده است.

شادبازی در شعر فارسی دو نوع دارد، هم روحانی و عاشقانه و هم زمینی و جسمانی که در هر دوره زمانی شاعر بنا به فراخور زمانه یکی از این دو نوع را در شعر خود به تصویر کشیده است.
شاهد بازی از ابتدا در شعر فارسی بوده و معشوق اکثراً مذکر بوده است، اما با ورود ترکان این امر رواج بیشتری یافته است که دلایل آن در کتاب مفصل توضیح داده شده است.
Profile Image for Amirreza Piw.
131 reviews2 followers
February 20, 2015
کتاب یه نظریه جالب داره : اکثریت قریب به اتفاق نویسندگان و شعرای ما همجنسگرا بوده اند. کتاب ابیات و داستان های تاریخی زیادی رو ذکر میکنه که این نظریه رو تایید میکنه !!! واقعا متفاوت بود این کتاب. هرچند خیلی دوست دارم که یه کتاب دیگه ای رو هم بخونم که این حرفا رو رد کنه اما هر چی گشتم کمتر پیدا کردم !!
Profile Image for ناصر سليم.
548 reviews26 followers
Read
November 7, 2018
کتابی که بعداز چاپ شدنش، به سرعت از تمام کتاب فروشی ها و کتابخونه ها جمع آوری شد!
Profile Image for Zahra.
105 reviews4 followers
May 22, 2019
مقاله‌ا� پر مغز که مخ این‌جان� را به سوت کشاند(؟!)
Profile Image for ضهرا درعلی.
90 reviews
Read
March 19, 2015
پشیمون شدم،نمیخونمش.حداقل فعلا نمیخونمش.چون هنوز به اندازه کافی اطلاعات ندارم که بخوام قبول کنم یا رد کنم یا حتی تفسیر کنم.ولی دلیل اصلیش اینه حوصله ندارم،حوصله ندارم خیلی از باورهام فرو بریزه به قول نیلو بزار تو همون افکار و تصوراتی که داشتیم بمونیم و اینکه گفت گاهی اوقات نباید بعضی چیزارو فهمید.
این کتاب مناسب من نیس[حداقل فعلا]چون من نمیتونم به کسی نگم که چقدر باورهای غلطی داشتیم،نمیتونم نگم که چقدر چیزایی که به ما میگن با حقیقت ممکنه فرق داشته باشه!حتی احتمالش هم سخته!اینو از بحث هایی که تو کلاسمون کردیم کاملا متوجه شدم:] اینکه اونقدر افکار مارو بسته نگه داشتن که حتی فکرش رو هم نمیتونیم بکنیم که این اشعار حافظ و سعدی و... برای معشوقه ی مرد سروده شده!نه نه اینا تابوهایی هس که اصن نباید دربارش فکر کرد،اینا ممنوعست!حافظ، حافظ کل قرآن بوده، سعدی گلستان و بوستان داره،نه نه نمیشه:]
اینکه من نمیتونم معنی این بیت رو که از هزلیات سعدی هست رو بفهمم[یا بهتر بگم قبول کنم] چون سعدی خوب بوده،سعدی از شاعران بزرگ ماست و نمیخوام اون معنی رو قبول کنم،چون... :]

بیت:هرکه همچون بونواس اندر لواط نصب شد
از غم نقمات و رنج کدخدایی بی غم است

تنها راهی که پیدا کردم این بود که هیچ کاری نخواهم داشت با این شاعران،هیچوقت نخواهم خوند اشعارشون رو[به جز تو همون مدرسه ای که هیچ وقت نخواستن بچه ها فکر کنن،و لیاقت هم نداره که بخوایم فکر کنیم براش.کمی پیست میکنم فقط،همون چیزی که مدارس میخوان]
×من هیچ مشکلی با اینکه اونا این کارارو انجام میدادن یا نه ندارم،چون هیچ ربطی به من نداره،من از این شاکی شدم که چرا این شاعرارو به عنوان قدیس به ما معرفی کردن ، چرا:]
Displaying 1 - 30 of 76 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.