ŷ

Jump to ratings and reviews
Rate this book

در ولایت هوا

Rate this book

154 pages, Paperback

First published January 1, 1991

4 people are currently reading
115 people want to read

About the author

Houshang Golshiri

49books486followers
From the

Writer, critic and editor, Hooshang Golshiri, the prominent Iranian literary figure, published his first collection of short stories, As Always, in 1958. His second book, a short novel, Prince Ehtejab (1959) brought him fame and was later made into an internationally acclaimed film (1974). It has since been translated into several languages. His writings include eight novels, five collections of short stories, two books on literary theory and criticism, and a 2 vol. collected essays and articles.

Alongside his writing, he set up workshops and classes to nurture new generations of writers, edited various literary journals, and actively participated in the struggle for freedom of thought and expression in Iran, and the establishment of an independent Iranian writers association. He was awarded the Hellman--Hammett Prize (Human Rights Watch) in 1997, and the Erich Maria Remarque Peace Prize (City Of Osnabruck) in 1999, in recognition of his commitment to human rights and freedom of speech.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
13 (14%)
4 stars
17 (19%)
3 stars
44 (49%)
2 stars
11 (12%)
1 star
4 (4%)
Displaying 1 - 16 of 16 reviews
Profile Image for Ahmad Sharabiani.
9,563 reviews720 followers
May 2, 2017
Dar Velayat-E Hava, Houshang Golshiri
تاریخ نخستین خوانش: یکی از روزهای ژوئن سال 2010 میلادی
عنوان: در ولایت هوا : تفننی در طنز؛ نویسنده: هوشنگ گلشیری؛ استکهلم، عصر جدید، 1370، در 154 ص؛ شابک: ایکس - 918801410؛ چاپ دیگر: تهران، نیلوفر، 1379، در 154 ص؛ شابک: 9644481445؛ موضوع: داستانهای نویسندگان معاصر ایرانی قرن 20 م
بسیار خواندنی؛ از بسیار بسیارتر، پی.دی..اف دارد
آغاز متن: پس از چهل روز و چهل شب ریاضت، بالاخره فهمید موفق شده است. نه در صدایی کرد، و نه پرده تکانی خورد. سکه نور هم، مثل یک سکه طلا، هنوز بر موزاییکها، و حالا بر گوشه ی طرف راست، این پایین افتاده بود. فقط بویی، مثل نخی نازک، از میان بوی عود و کندر میآمد...؛ پایان نقل

Profile Image for Farnaz.
351 reviews130 followers
June 5, 2019
کتاب تلاشی برای طنزنویسی به قلم گلشیریه و داستان جنی رو روایت می‌کن� که به سرزمین آدمها احضار میشه و از برخورد خودش و خانواده‌ا� با آدم‌ه� موقعیت‌ها� کمیک دست می‌د�.
برام جالبه که گلشیری در همه سبک‌ه� از فیلنامه تا طنز گرفته، تلاش کرده ولی خب این تلاش شاید به قوت باقی آثارش درنیومده.
شروع کتاب بسیار جالبه یا حتی نقاطی هست در کتاب که بسیار کمیک خلق شده اما هرچه به آخرش می‌رس� کتاب ضعیف‌ت� میشه. من پایان‌بند� و انسجام کتاب رو زیاد دوست نداشتم اما واقعا خوندنش خالی از لطف نیست
Profile Image for Mojde Jayez.
155 reviews32 followers
August 31, 2024
طنز
به قول هوشنگ گلشیری:وظیفه اش شاید شناساندن اجنه درون است به ما
من کتاب رو بصورت
PDF
خوندم
Profile Image for Faranaj.
127 reviews4 followers
November 6, 2024
کتاب را صوتی گوش دادم. این فضای متافیزیکی رو در بعضی آثار دیگر گلشیری هم می توان یافت مانند معصوم ها اما به این شکل طنز من به خاطر ندارم. البته که طنز در این داستان این فرصت را به نویسنده داده که به شکلی به نقد سیاسی بپردازد (جایی که جن از حکومت دیار خودش می گوید و روش مردم داری و قوانین دیارش) اما گاهی این نمونه های سیاسی شعاری می شود و کارکرد تاثیرگذار خود را از دست می دهد. به طور کل می شود گفت این اثر جزء آثار متوسط گلشیری محسوب می شود.
Profile Image for Ali.
Author17 books672 followers
May 6, 2008
در ادبیات معاصر ما چند نویسنده هستند که آثارشان می تواند در پهنه ی ادبیات جهان جلوه داشته باشد. هوشنگ گلشیری یکی از این انگشت شمار نویسندگان معاصر ایرانی ست. اگرچه جلوه ی بارز آثار گلشیری، زبان اوست و این زیبایی هرگز نمی تواند به عینه به دیگری منتقل شود، اما این ویژگی منحصر به فرد آثار گلشیری نیست. در سفیدی میان سطور آثار گلشیری همیشه حرف هایی برای خواندن هست، نشانه هایی برای اندیشیدن و به فکر فرو رفتن. وقایع، صحنه ها و شخصیت های گلشیری حتی در آثار کمتر خوبش، معلول و نچسب نیستند. با درک من از داستان نویسی نوین جهان، گلشیری قصه گویی تواناست. در میان آثار او اثر بد وجود ندارد. در نهایت چند کار متوسط رو به خوب دارد که از شاهکارهایش محسوب نمی شوند. "معصوم"های گلشیری اما از کارهای درخشان او هستند، همین طور "جبه خانه" و "نمازخانه ی کوچک من" و... بالاخره "شازده احتجاب" که یکی از قله های ادبیات معاصر فارسی ست.
هوشنگ گلشیری به دلیل مطالعات بسیارش در متون گذشته، به ویژه در زمینه ی نثر، دستی هم در نقد و تحلیل داشت. اغلب مقالاتش در باره ی شعر و داستان، خواندنی ست و برخی از بهترین آنها در مجموعه ای دو جلدی با عنوان "باغ در باغ" منتشر شده. افسوس که گلشیری هم مانند بهرام صادقی، غلامحسین ساعدی و چند تنی دیگر، درست زمانی که به اوچ پخته گی و توان و مهارت رسیده بود و می توانست آثار ارزشمند دیگری خلق کند، ناگهان پرید. بسیار دوست داشتم شرایطم در این سال ها آنقدر پایدار بود تا بنشینم و با مرور دوباره ی آثار گلشیری، چیزی بنویسم تا به عنوان خواننده، دینم را به او ادا کرده باشم.
Profile Image for Satar Mahmoudi.
128 reviews23 followers
June 15, 2019
داستان که به پایان رسید خواستم بگویم چه طنز نا شادی(با دن کیشوت مقایسه کنید) ولی نگاهی به سال نگارش که انداختم دیدم در آن سالهای سخت همینقدر طنز نوشتن هم کار دشواریست برای گلشیری
Profile Image for Bahman Bahman.
Author3 books237 followers
July 7, 2018
پس از چهل روز و چهل شب رياضت بالاخره فهميد موفق شده است. نه در صدايي کرد و نه پرده تکاني خورد. سکهء نور هم، مثل يک سکهء طلا، هنوز بر موزائيک‌ها� و حالا بر گوشهء طرف راستِ اين پايين افتاده بود. فقط بويي، مثل نخي نازک از ميان بوي عود و کندر مي‌آمد� که انگار بوي چرم کهنه و خيس‌خورد� بود و داشت نشت مي‌کر� و مثل کلاف مي‌ش� و حتي ضخيم‌ت� که وقتي هم سر تکان مي‌دا� باز بود. در نسخه آمده بود که درست جلو رويتان مي‌ايستد� دو دست بر سينه، و به زباني شکسته‌بسته� مثل کشيدن تيزي ريگي بر جام پنجره، مي‌گوي�: «منم غلام حلقه به گوش شما. امر بفرماييد.» اما ميرزا هر چه نگاه کرد جلو رويش کسي نبود. حتي پشت سر و دو طرفش هم نبود. بايستي به بلندي يک کبوده مي‌بو� که تا سرش به سقف نخورد پشت خم کند. شايد مي‌توانس� سقف را به زور بازو يا جادو از جا بکند، آن وقت سرش مي‌رسي� به ابرها. نکند اصلاً بر اثر اين همه رياضت که قوت روزانه‌ا� را رسانده بود به يک بادام، چشمهاش کم‌س� شده بود؟ چندبار پلک زد. بعد هم دست دراز کرد و عينک دسته‌شاخي‌ا� را از توي جلد عينک درآورد، با پتهء پيراهن سفيد، دشداشهء عربي‌اش‌� پاک کرد و به چشم زد. صبح شده بود، و به جاي آن يک سکه، چند رنگ نور از پنجرهء خورشيدي بر پشت ترنج قالي لوله‌کرد� افتاده بود. قاب قدح بزرگ را هم بر رف ديد. قليان خودش هم کنار تخته‌پوست� بود. حتي سبيل تاب‌داده� ناصرالدين‌شا� را بر بدنهء کوزهء بلورش مي‌ش� ديد. سر قليان خاموش بود. چهل روز بود که کف� نفس کرده بود و حالا دلش براي يک پک دود غنج مي‌زد� …�
Profile Image for Saman.
1,168 reviews1,072 followers
Read
September 13, 2008
پس از چهل روز و چهل شب رياضت بالاخره فهميد موفق شده است. نه در صدايي کرد و نه پرده تکاني خورد. سکهء نور هم، مثل يک سکهء طلا، هنوز بر موزائيک‌ها� و حالا بر گوشهء طرف راستِ اين پايين افتاده بود. فقط بويي، مثل نخي نازک از ميان بوي عود و کندر مي‌آمد� که انگار بوي چرم کهنه و خيس‌خورد� بود و داشت نشت مي‌کر� و مثل کلاف مي‌ش� و حتي ضخيم‌ت� که وقتي هم سر تکان مي‌دا� باز بود. در نسخه آمده بود که درست جلو رويتان مي‌ايستد� دو دست بر سينه، و به زباني شکسته‌بسته� مثل کشيدن تيزي ريگي بر جام پنجره، مي‌گوي�: «منم غلام حلقه به گوش شما. امر بفرماييد.» اما ميرزا هر چه نگاه کرد جلو رويش کسي نبود. حتي پشت سر و دو طرفش هم نبود

از طريق گروه(كتاب‌ها� ناياب) مي‌تواني� دانلود بفرماييد
Profile Image for سپینود.
Author3 books177 followers
August 9, 2008
به قول خودش تفننی در طنز. بد نبود چون راوی دست‌ک� حالا دیگر نویسنده نبود(راوی که نه قهرمانی که راوی به او محدود بود!) بعد از این کار خواندن جن نامه می‌لطف�(درود بر باطنی که دست را برای ساختن فعل باز می‌گذار�)
در عجبم که گلشیری در چه حیطه‌ا� است که تخقیق نکرده؟ جن و اوراد و قرآن و متون کهن و ترجمه و تاریخ و قاجار و ...
Profile Image for Fateme.
33 reviews1 follower
October 26, 2024
شاید اگه یه خلاصه‌ا� از کتاب رو می‌خوندم� اصلا شروعش نمی‌کرد�. خیلی از قصه خوشم نیومد.
Profile Image for Hadith.
29 reviews6 followers
September 3, 2020
در میان آثار گلشیری، یکی از آنها که کمتر دیده و خوانده شده و کمتر از آن سخن رفته، داستان بلند/رمان کوتاه «در ولایت هوا» است؛ چراکه از همان ابتدا برای انتشار در ایران اجازه نیافت و گلشیری مجبور شد آن را در خارج از کشور به چاپ برساند. پس برای خواندن این کتاب باید دست به دامان دست‌دوم‌‌فروش‌ه� و افست‌فروش‌ها� خیابان انقلاب شد و یا نسخه‌� دیجیتال آن را دانلود کرد و به همان ارتباط دورادور با کلمه‌ها� کتاب بسنده کرد. وضعیت‌های� که شاید به مذاق همه‌� کتاب‌خوان‌ه� خوش نیاید و همین، «در ولایت هوا» را به کتابی مهجور در میان آثار گلشیری بدل کرده است.

«در ولایت هوا» در سال ۱۳۷۰ توسط انتشارات عصر جدید در استکهلم سوئد در قطع رقعی به چاپ رسید، اما بعدها به دلیل اینکه علی‌رغ�
پیگیری‌ها� مکرر، در ایران اجازه‌� چاپ نیافت، دو هفته یک بار و به‌صور� بخش بخش بر روی سایت بنیاد گلشیری قرار گرفت. فرزانه طاهری در این‌بار� گفته است: «ارشاد آن‌قد� می‌خواس� از آن حذف کند که فعلاً از خیرش گذشتیم. در غیاب گلشیری هرگونه دست‌برد� در آثار او غیراخلاقی است، چه ارشاد بک��د و چه ما.»

گلشیری خود این رمان را «تفنّنی در طنز» نامیده است. در بحبوحه‌� موشک‌باران� در آن شرایط هول و هراس، که کار کردن روی نمایشنامه‌ا� او را شکسته بود، به زبان طنز پناهیده شد. پایان تحریر اول کتاب ۱۳ اردیبهشت ۶۸ و پایان پاکنویس ۷ خرداد ۶۸ است. در آن ظلمت‌آباد� او چیزی نوشت تا بشود آن را خواند و به قهقاه خندید. بنا به تحمیل و اقتضاء زمانه که ادبیات همواره راهی پیش پای انسان می‌گذارد� پستویی برای پناه بردن از شرّ مصائب و هراس‌ه�.

«گاهی فکر می‌کن� چاره‌ا� ندارم جز آنکه کارهایم در خارج چاپ شود... پس من کارم را کرده‌ام� به گمان شاید باطل خودم، در میان بهترین کارهای این ده سال در عرصه‌� داستان کوتاه یکی دو کار از من است، مثل داستان «خوابگرد» یا «نیروانای من» یا همان «میر نوروزی ما». داستان بلند «در ولایت هوا» هم هست. در موشک‌باران� رفت و بازگشت‌ه� و بالاخره استقرار در زیرزمین داشتم نمایشنامه‌ا� را که سال‌ه� پیش اجرا شده بود راست و ریس می‌کرد�. بعد از موشک‌بارا� دیدم فی‌الواق� ترک خورده‌ا�. برداشتم کاری در طنز نوشتم، در احضار جن، می‌نوشت� و به قهقاه می‌خندید� و سر هفته هم برای دوستان می‌خواند�. بعد هم دیدم، خیر اینجا نمی‌شو� درش آورد، نمی‌فهمن� که گاهی آدم به کابوس‌ها� جمعی شکل می‌ده� تا بگوید بفرمایید احضارش کردم، دیگر خود دانید.»

متن کامل این یادداشت را در آدرس زیر بخوانید:
Profile Image for سحر.
82 reviews50 followers
January 10, 2014
شروعش خوب بود و خیلی گیرا. ولی به قدرت آغازش تمام نشد
1 review
October 13, 2024
کتابی به غایت خواندنی؛ یک نفس خواهید خواند. از پس خوانش در ولایت هوا و جن‌نام� متوجه دغدغه گلشیری به علوم غریبه خواهیم شد.
طنز جذاب و بازی‌ها� کلامی با حروف ج ز . آشنایی‌زدای� و ساخت یک دنیای فراواقعی به مثابه امری واقعی.
در کل از گلشیری کمتر از درولایت هوا سراغ نمی‌رو�. پس اگر از گلشیری چیزی نخوانده‌ای� این همان کتاب است.
Profile Image for Saeed abedi.
245 reviews9 followers
December 17, 2023
نسخه صوتی و رایگان کتاب را میتوانید از طریق لینک زیر تهیه فرمایید البته کیفیت صدا کمی پایین است از هندزفری استفاده کنید

6 reviews
Read
August 14, 2009
چیزهای بد بد از این کتاب یاد گرفتم. هه هه هه
123 reviews
January 18, 2017
نپسندیدم. سر و ته نداشت. چیزی نیفزود که هیچ، وقت و عمری هم در خواندنش ضایع شد.
Displaying 1 - 16 of 16 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.