What do you think?
Rate this book
157 pages, Paperback
First published January 1, 1978
ورق� پاره� های زندان اسم بی� مسمایی برای این یادداشتهایی که اغلب آن در زندان تهیه شده، نیست. در واقع اغلب آنها روی ورق� پاره، روی کاغذ قند، کاغذ سیگار اشنو و یا پاکتهایی که در آن برای ما میوه و شیرینی می� آوردند، نوشته شده است، و این کار بدون مخاطره نبوده است. در زندان اگر مداد و پاره کاغذی، مأمورین زندان، در دست ما می� دیدند جنایت بزرگی به� شمار می� رفت
اما از آن وقت که اولیای زندان پی می� بردند که کسی یادداشت� هایی برای تشریح اوضاع ایران در آن دوره تهیه می� کند
خانباباخان اسعد در زندان به سخت� ترین و وقیح� ترین وجهی مرد، فقط برای آنکه یادداشتها� او به دست مأمورین افتاد، راجع به این خانباباخان اسعد رئیس زندان به یکی از دوستان من گفته بود: «تصور کنید که یک نفر زندانی، آن هم سیاسی وقایع روزانه زندان را یادداشت کند؛ تصورش را بکنید چه چیزی بالاخره از آب درمیآی�.»
محمد فرخی� یزدی به دست جنایتکارانی بی� شرم و رو کشته شد، فقط برای آنکه شعر می� گفت و با اشعارش اوضاع ایران را در دوره استبداد سیاه برای نسل� های آینده به یادگار می� گذاشت
من با علم به این مخاطرات یادداشت می� کردم. چون ایمان قطعی داشتم به اینکه ملت ایران از این جریانات اطلاع کافی ندارد و برای نسل� های آینده لازم است بدانند که در این دوره سیاه با جوانان باغیرت و آزادیخواهان ایران چه معاملاتی می� کردند
اگر یادداشت� های من، یعنی همین ورق� پارهه� به� دست اولیای زندان می� افتاد، من هم دیگر امروز زنده نبودم
اما بزرگترین دلخوشی من این بود که بالاخره وقایع یادداشت شده و ورقپاره� های زندان خواهی نخواهی روزی به دست ملت ایران خواهد افتاد