اکبریانی دبیر مجموعه تاریخ شفاهی در مقدمه کتاب شمس لنگرودی مینویس�: «� هنوز بر این باورم که ضبط و ثبت زندگی شخصیتها� ادبی این کشور در حوزهها� شعر، داستان، نقد و ترجمه از ضرورتهای� است که نباید از آن غافل ماند.»
(Shams Langeroody) محمد شمس لنگرودی (زاده ۲۶ آبان ۱۳۲۹) شاعر معاصر ایرانی و از اعضای کانون نویسندگان ایران است. او فرزند آیت الله جعفر شمس لنگرودی است که مدت ۲۵ سال امامت جمعه لنگرود را بر عهده داشت. وی استاد دانشگاه بوده و تاریخ هنر درس میده�.
محمد شمس لنگرودی در این مصاحبه عمدتاً به پاسخگوی� به پرسشهای� سیاسی و اجتماعی پرداخته است. غالب صحبتها� مطرحشد� در کتاب، معطوف است به موضوعات سیاسی و اجتماعی؛ تاجاییک� مینمای� زندگی شخصی شاعر و فرازونشیبهای� و نیز آن دسته از رخدادهای� که در شاعری و شعر او دخیل بوده، بهشک� چشمگیر� زیر سایۀ اینگون� موضوعه� مانده است. البته دراینبار� شخصیت سربهت� و درونگرا� شمس لنگروی بیتأثی� نبوده است. تقریباً در هر جایی از مصاحبه که موضوع سخن به زندگی شخصی شاعر برمیگشته� جوابها� مبهم و کلی و درپرده دیده میشو�. بااینهمه� تصور میکن� مصاحبهگر� این کتاب طرز مصاحبه با شاعر و هنرمند را بهخوب� نمیدانست� و نتوانسته مطلبهای� آنگون� که سزاوار است، بهدردبخو� و جالب از مصاحبهشوند� بهدس� دهد. بهنظرم� برای پیبرد� به چگونگی مصاحبها� کارآمد و پرمغز با پرآوازگان عرصه� فرهنگ و هنر، مقایسه� این مصاحبه با مصاحبهها� «ناصر حریری» با اهالی فرهنگ مفید باشد. بههرروی� شاعری که در طی این مصاحبه شناسانده میشود� آدمی است سرخورده و مأیوس با دغدغهها� بزرگ و حلنشده� کسی که دورها� آرمانگرای� را از سر گذرانده و بهدنبا� ناکامیهایی� یکسر� آرمانگری� شده و از هرچه شعار و اندیشه� انقلابی دلزد� است. وی بهصراح� در گفتههای� خود را و زندگی گذشتها� را نقد میکن� و میکوش� تا حد ممکن بیپردهونقا� حرفش را بزند. باوجوداین، گمان میکن� میشد� حرفها� بسیار بیشتر و اساسیتر� درباره� تاریخ ادبیات معاصر ایران و نیز ماهیت هنر و شاعری بهمیا� بیاید که در این کتاب چندان به آنه� پرداخته نشده است.
این جلد از کتاب، سال شمار زندگانی «شمس لنگرودی»ست در مصاحبه با «کیوان باژن»، همان دوران کودکانگی و درس و...، به مدیریت محمدهاشم اکبریانی، این تاریخ ادامه دارد
آنچ� که نام و شخصیّت (شمس لنگرودی) را برای من قابل احترام کرده است، جدای از سه مجموعه شعر (پنجاه و سه ترانه عاشقانه)، (باغبان جهنم) و (ملاح خیابانه�)، چاپ (22 مرثیه در تیرماه) بود که نشان داد (شمس لنگرودی) همچون باقی هنرمندانِ اصیل این مرز و بوم (همچون شجریان، شاملو و چند تن اندک دیگر، از گذشتهها� دور مثلاً: عارف قزوینی) سر در لاک خود فرو نبرده است و نان به نرخ روز نمیخور� و با این مردم همراه است و نوشتهه� و شعرهایش برگرفته شده از شادیها� دردها و زخمها� همین مردم و جامعهایس� که در آن زندگی میکن�
شمس لنگرودی به همراه (حافظ موسوی) و (شهاب مقربین)، مدیران انتشارات (موسسه انتشارات آهنگ دیگر) هستند. مجموعه شعر از شاعرانِ جوان و بینا� و صاحبِ نام چاپ میکنن� و کتاب این شاعران را روانه� بازار نشر میکنن� و نان میخورن�
او شاعری است که علاوه بر همه� آنچ� گفتم (شعر) را به خوبی میشناس� و دارای (شناخت) و (سواد) قابل توجهی در این زمینه است