باز آفرینی زبان شقه شده / نگاهی به شعر "شکل زیر" رضا براهنی / رُزا جمالی
( این مطلب پیش ازین در سال 1377 در مجله� آدینه منتشر شده است.)
در نگاه اول به شعر "شکل زیر" با شبکه� درهم پیچیده ای از کلمه مواجه می شویم که در خوانش نخستین برای خواننده� مبتدی مشکل آفرین است ولی با باز خواندن و چند بار خواندن و با دریافت غرابت هایش، شکل خاص شعر برای ما قابل درک می شود.
شعر "شکل زیر" به تعبیر شکلوفسکی شعری مشکل است. یعنی در خوانش های ابتدایی، ادراک حسی ما به تعویق می افتد تا به تدریج به لذت هنری نهایی دست یابیم و معیارهای نزدیک شدن به شعر را قدم به قدم بیابیم. با توجه به اینکه قرائت این نوع شعر متفاوت و منوط به نفس بندی و ریتم جدیدی ست که از سطرهای بلند حاصل شده است.
در برخورد با لایه های محتوایی اثر، شعر از نوعی شعر از نوعی شقه شدگی هستی شاعر و کلام شعر خبر می دهد. شعر از گسست میان کلمه و هر آن چه که هست به وجود آمده است. اشاره به "خودزنی"، "چشمِ زخمی"، "خون"، "کارد"، "خودخوری"... که این تکه پارگی حتا بر ساختار یک کلمه ی واحد اثر گذاشته است: گمد، زیراند، زیراندگی، ایناندگی... بحرانی شدن کلمه که نماد بحرانی شدن جهان است. شکستن نحو و نوع خاص کنار هم نشینی کلمه ها که با تخریب روزمرگی راهی را در جهت بازآفرینی حسی آن نشان می دهد.
شعر "شکل زیر" مبتنی بر متنی ناسازه وارست:
بیند که نبیند
رود به پشت سیم خاردار گفتن / گفتن این چیزها/ به شیوه ی گفتن
در آن کلاته زیج نشیند که گوید نگوید
سطر 5 و 6
خواهد که چشم های جهان نه خواب رفتنِ او-نه!
که خواب رفتن او بیند
سطر 38
شعر از نقیضه وارگی جهان خود خبر می دهد. تردید، حرکت دورانی و پرتابی کلمه ها روی هم، که هر کلمه، کلمه های قبلی را تخریب و انکار می کند و با بافت جدید دستوری؛ انهدام گذشته ی خود را اعلام می کند. شکستن روال منطقی شعرکه از وسط با حرف ربط" که" آغاز می شود و در آخر بند اول با همین حرف ربط تمام می شود.
ساختار خاص شعر که با توجه به اینکه تمام فرم ها و ساخت های گذشته را انکار می کند و با مرکز زدائی از اثر و تقابل با ضد فرم ها و ضد ساخت ها با واپاشی گذشته؛ بافت و روال جدیدی به وجود آورده است که در نوع خود به شدن منسجم است.
شعر از شقاق دلالت ها و مصداق های عینی زبان به وجود آمده است. کیفیت خودارجاعی شعر از غیاب معنا خبر می دهد و بازگشتی ست به سمت خود کلمه و موطن زبان.
وارونه بودن دنیای تجریدی نشان از ویرانی و سرگشتگی شاعر دارد:
تمام پنجره ها را بر جهان افقی خواباند
گذر به زیر از آنه� در این پرواز معکوس
و ردی از خود به پشتِ سر نگذارد / گمد/ تمام عمرگُمَد
سطرهای 18، 19 و 20
بسامد کلمه هایی مثل جهان، دنیا، فلک، داغ... از عظیم بودن فاجعه� پیشین خبر می دهد که با اصالت خود حافظه ی تاریخی زبان را به زیر سوال می کشد.
شعر در تعلیق و تسلسل زمانی می گذرد:
دوباره همیشه عقب نه جلو جلو نه عقب نداند
سطرهای 27 و 28
زمان و صیغه ی فعل ها در تمام طول شعر یکی ست و لحن گاه به متون مقدس نزدیک می شود، حالت دعایی و نجواگونه می گیرد.
اما چرا اسم شعر "شکل زیر" است؟ با توجه به دو فعل "گوید" و "نگوید" و تردید موجود از تکرار این دو در کل شعر و سطر آخر شعر که اینگونه تمام می شود:
و هیچ هیچ نگوید
شاید شکل زیر چیزی ست که به کلام در نمی آید و در حد اشاره می ماند، شاید منظور همان کلمه ی نهفته� زبان است و این تاثیر رگه های شهودی متونِ عرفانی زبان فارسی (نظیر مقالات شمس، فیه مافیه) را نشان می دهد. شاید "زیر" اشاره به همان شهود است. کشیدن زیرخط برای چند کلمه ی پائین زیر (آنها� ایند، ایناند، ایناندگی، زیر، زیراند، زیراندگی)- صفات اشاره ای که حالت هذیان زده پیدا کرده اند- شاید اشاره ای به عقیم و الکن بودن زبان در گفتن آن است و غیاب محتوم گفتن که به سطر "وهیچ هیچ نگوید" منجر می شود.
برچسبه�: نقد, نقد شعر, خوانش شعر, شعر زبان, رُزا جمالی