ŷ

Jump to ratings and reviews
Rate this book

əə #4

هفت پیکر

Rate this book
The romance of the Haft Paykar ("Seven Beauties") is one of the great works of Persian literature. Completed in 1197 by the poet Nizami of Ganja, it is an allegorical romance of great beauty and depth, and its central theme of self-knowledge as the path to human perfection is conveyed in rich and vivid imagery and complex symbolism. The Haft Paykar tells the story of the Sassanian ruler Prince Bahram V Gur and his progress towards wisdom, and is enlivened by many adventures and by the seven tales--love stories--told to the prince by his brides. This new English verse translation captures the beauty and sophistication of of the original, and makes this masterpiece of twelfth-century Persia accessible to a wide audience.

400 pages

First published January 1, 1197

82 people are currently reading
831 people want to read

About the author

Nizami Ganjavi

94books182followers
Nizami Ganjavi, also spelled Nezāmi, (Persian: نظامی گنجوی) is considered the greatest romantic epic poet in Persian literature, who brought a colloquial and realistic style to the Persian epic. His heritage is widely appreciated and shared by Azerbaijan, Iran, Afghanistan and Tajikistan.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
326 (54%)
4 stars
178 (29%)
3 stars
63 (10%)
2 stars
26 (4%)
1 star
7 (1%)
Displaying 1 - 30 of 73 reviews
Profile Image for فؤاد.
1,092 reviews2,201 followers
February 26, 2018


١. من
يادم نيست چى شد كه هوس خوندن اين كتاب به سرم افتاد. بعد از خوندن خلاصه شاهنامه، به خودم اومدم و ديدم خارخار خوندن اين كتاب افتاده به جونم. مى خواستم برم از كتابخونه خمسۀ پالتويى قشنگ نشر هرمس رو بگيرم كه قبلاً ليلى و مجنون رو باهاش خونده بودم. اما ديدم خارخار سابق الذکر امانم رو داره مى بره و اگه بيشتر امروز و فردا كنم ديدى مثل بيشتر اين هوس ها يك شبه به ضد خودش تبديل شد و شد دلزدگى. اين شد كه درنگ نكردم و شروع كردم به خوندن كتاب از گنجور، و بعداً هم تصحيح وحيد دستگردى رو گرفتم.

٢. ساختار كتاب
كل كتاب يك داستانه، داستان زندگى بهرام گور، يكى از پادشاهان ساسانى. كتاب رو ميشه سه بخش كرد:
بخش اول، بخش تاريخى-اساطيريه. داستان به دنيا اومدن بهرام تا به تخت نشستن. بيشتر ماجراهاى اين بخش توى شاهنامه هم هست، شايد با كمى تغيير. يعنى اين بخش ساخته و پرداختۀ تخيل نظامى نيست. حداقل تا حد زيادى.
بخش دوم، داستان هفت پيكره كه اسم خودش رو به كتاب داده، و بخش اصلى كتاب هم هست. ديگه بهرام فراموش ميشه، و نظامى شروع مى كنه به تعريف كردن قصه هاى خودش. و اوج كتاب هم همين جاست كه نظامى تاريخ گويى رو رها مى كنه و قصه گويى مى كنه. هفت زن بهرام گور هر كدوم در يكى از روزهاى هفته يك قصه به سبك قصه هاى پر از جادو و خيال هزار و يك شب تعريف مى كنن. يكى از اين داستان ها رو رضا قاسمى با عنوان به نمايشنامه تبديل كرده و من سال ها قبل خونده بودمش، بدون اين كه بدونم اصل اين قصه متعلق به هفت پيكر نظاميه.
بخش سوم، دوباره ادامۀ داستان بهرام گوره، و باز تا حد زيادى تاريخ و اساطير و كمى تخيل نظامى. در نهايت بهرام براى شكار گورى مى تازه و در غارى گم ميشه و هر چى داخل غار رو مى گردن نمى تونن پيداش كنن.

٣.ساختار هفت قصه
معمارى كه به نجوم آشناست، به بهرام مى گه: براى اين كه از گزند هفت گنبد آسمون در امان باشى، من با محاسبات نجومی هفت گنبد معادل هفت گنبد آسمون برات مى سازم، هر گنبد متعلق به يك سياره و به رنگ اون سياره، و تو هر روز هفته كه متعلق به يك سياره است، لباس همرنگ اون سياره رو بپوش، به همراه زنى كه از اقليم منسوب به اون سياره گرفتى، به گنبد متعلق به اون سياره برو.
بهرام همين كار رو مى كنه، و هر روز هفته، هر كدوم از زن ها يك قصه براش تعريف مى كنن.
به گفتۀ معمار، اين کار بهرام رو از گزندهاى هفت گنبد آسمون حفظ می كنه. به عبارت ديگه اين هفت قصۀ معنوى (هفت گنبد جادویی) قراره خواننده رو از گزندهاى جهان مادّى (هفت گنبد آسمون) حفظ كنه.

٤. ملاحظات پراكنده
I.
شباهت كتاب با هزار و يك شب بيشتر از اونه كه نياز به گفتن داشته باشه. زن قصه گو، پادشاه قصه شنو، قصه هاى جادويى با شيوه قصه در قصه، و عناصر مشابهى از عشق و ناكامى. بايد يادم باشه بگردم دنبال مقاله اى كه به اين مقوله پرداخته باشه.
II.
حدس مى زنم قصه هاى هر روز از لحاظ مضمون با سيارۀ اون روز تناسب دارن، اما مطمئن نيستم. مثلاً قصۀ روز سرخ، كه روز مريخه، پر از خون و خونريزيه، و مريخ هم خداى جنگ و خونريزيه. يا قصۀ روز سفيد، كه روز زهره است، پر از زيبارويان و مغازله و عشقبازيه، و زهره هم الهۀ عشق و زيباييه. يا قصۀ روز فيروزه اى، كه روز عطارده، راجع به خردمند بودن در مقابل فريب ها و هوس هاست، و عطارد هم خداى هوشمندى و خردمنديه.
III.
در بيشتر قصه ها "ناكامى" نقش كليدى داره، اما نه ناكامى معمولى، بلكه ناكامى اى غيرمعمول و گاهى جادويى. مثل غيب شدن معشوق درست در لحظۀ وصال در قصۀ روز سياه، يا دخترى كه از ازدواج بيزار بود و براى فرار از خواستگاران خودش رو در قلعه اى جادويى محبوس كرده بود در قصۀ روز سرخ، يا تبديل شدن معشوق زيبارو به ديو زشت رو درست در لحظۀ وصال در قصۀ روز فيروزه اى، و اتفاقات و موانع پى در پى درست در لحظۀ وصال در قصۀ روز سفيد.
IV.
در دو سه قصه رنگ اون روز نقش داره و در باقى قصه ها نه. مثلاً سياه پوشيدن مردم شهر سياهپوشان در قصۀ روز سياه، يا كبود پوشيدن ماهان در سوگوارى خودش در قصۀ روز فيروزه اى. به جز اين، تمام قصه ها با ستايش شيرين و دلنشینی از رنگ اون روز تموم مى شن و زن قصه گو مثل بچه هايى كه آبى رو رنگ آسمون مى دونن و قرمز رو رنگ خون، دليل هايى از اين دست ميارن كه چرا رنگ اون روز بهترين رنگه.
V.
و در نهايت، قدرت شاعرى نظامى همچنان ستايش برانگيزه. هيچ بيتى نيست كه از آرايه اى خالى باشه، از جناس و تضاد و ايهام، كه آرايه هاى مورد علاقۀ نظامى هستن، تا تشبيه و استعاره و مجاز، و...
علاوه بر اين گاهى توى توصيف جزئيات صحنه ها هم اعجاب برانگيز بود. دقت به جزئيات در بين شاعران قديمى خيلى نامعموله، و به خاطر همين حديث نفس هاى شخصيت ها، واكنش هاشون وقت حيرت و وحشت، ديالوگ هاى ملموس شون و... خيلى جلب توجه مى كنه.

٥. بعد از هفت پيكر
ويكى پديا رو كه ديدم، نوشته بود اين و خسرو و شيرين شاهكارهاى نظامى هستن.
مى خواستم بعد از اين مخزن الاسرارش رو بخونم، ولى با اين حساب خوندن خسرو و شيرين در اولويت قرار گرفت.
Profile Image for Ahmad Sharabiani.
9,563 reviews721 followers
July 22, 2021
هفت پیکر = بهرام نامه = Haft Paykar (Persian: 1197) (also called Bahram-Nama) = Seven Beauties, Nizami Ganjavi

A pre-Islamic story of Persian origin, it was dedicated to the ruler of Maragha, 'Ala' Al-Din korp Arslan.

It is the story of Bahram V, the Sassanid king, who is born to Yazdegerd after twenty years of childlessness and supplication to Ahura Mazda for a child.

The Haft Paykar is a romanticized biography of the Sasanian Persian empire ruler Bahram Gur.

His adventurous life had already been treated by Ferdowsi in the Shahnama, to which fact Nezami alludes a number of times.

In general, his method is to omit those episodes that the earlier poet had treated, or to touch on them only very briefly, and to concentrate on new material.

The poet starts by giving an account of the birth of Bahram Gur and his upbringing in the court of the Arab King No'man and his fabled palace Khwarnaq.

Bahram whose upbringing is entrusted to No'man becomes a formidable huntsman.

While wandering through the fabled palace, he discovers a locked room which contains a depiction of seven princesses; hence the name Haft Paykar (seven beauties).

Each of these princesses is from the seven different climes (traditional Zoroastrian-Islamic division of the Earth) and he falls in love with them.

His father Yazdegerd I passes away and Bahram returns to Persia to claim his throne from pretenders.

After some episodes he is recognized as King and rescues the Persians from a famine.

Once the country is stable, the King searches for the seven princesses and wins them as his brides.

His architect is ordered to construct seven domes for each of his new brides.

The architect tells him that each of the seven climes is ruled by one of the seven planets (classical planetary system of Zoroastrian-Islamic world) and advises him to assure good fortune by adorning each dome with the color that is associated with each clime and planet.

Bahram is skeptical but follows the advice of the architect.

The princesses take up residence in the splendid pavilions.

On each visit, the king visits the princesses on successive days of the week.

On Saturday the Indian princess, who is governed by Saturn and so on. The princesses names are Furak (Nurak), the daughter of the Rajah of India, as beautiful as the moon; Yaghma Naz, the daughter of the Khaqan of the Turks; Naz Pari, the daughter of the king of Khwarazm; Nasrin Nush, the daughter of the king of the Slavs; Azarbin (Azareyon), the daughter of the king of Morocco; Humay, the daughter of the Roman Caesar; and Diroste (wholesome), a beautiful Iranian princess from the House of Kay Ka'us.

Each princess relates to the king a story matching the mood of her respective color. These seven beautifully constructed, highly sensuous stories occupy about half of the whole poem. While the king is busy with the seven brides, his evil minister seizes power in the realm.

Bahram Gur discovers that the affairs of Persia are in disarray, the treasury is empty and the neighboring rulers are posed to invade. He clears his mind first by going hunting. After returning from hunt, he sees a suspended dog from a tree.

The owner of the dog, who was shepherd, tells the story of how his faithful watchdog had betrayed his flock to a she-wolf in return for sexual favors. He starts investigating the corrupt minister and from the multitude of complaints, he selects seven who tell him the injustice they have suffered.

The minister is subsequently put to death and Bahram Gur restores justice and orders the seven pleasure-domes to be converted to fire temples for the pleasure of God.

Bahram then goes hunting for the last time but mysteriously disappears. As a pun on words, while trying to hunt the wild ass (gūr) he instead finds his tomb (gūr).

The story was translated to English in 1924 by Charles Edward Wilson. A newer English rendering based on more complete manuscripts was accomplished by Professor Julia Scott Meysami.

An excerpt (Original Persian):

گوهر نیک را ز عقد مریز وآنکه بد گوهرست ازو بگریز
بدگهر با کسی وفا نکند اصل بد در خطا خطا نکند
اصل بد با تو چون شود معطی آن نخواندی که اصل لایخطی
کژدم از راه آنکه بدگهرست ماندنش عیب و کشتنش هنرست
هنرآموز کز هنرمندی در گشائی کنی نه در بندی
هرکه ز آموختن ندارد ننگ در برآرد ز آب و لعل از سنگ
وانکه دانش نباشدش روزی ننگ دارد ز دانش‌آموز�
ای بسا تیز طبع کاهل کوش که شد از کاهلی سفال فروش
وای بسا کور دل که از تعلیم گشت قاضی‌القضا� هفت اقلیم

Take not apart the good pearl from the string; from him who is of evil nature flee.
An evil nature acts consistently: have you not heard that Nature does not err?
The evil-natured man keeps faith with none; the erring nature does not fail to err.
The scorpion since it is by nature bad—to let it live's a fault, to kill it, good.
Seek knowledge, for through knowledge you effect that doors to you be opened and not closed.
He who shames not at learning can draw forth pearls from the water, rubies from the rock.
Whilst he to whom no knowledge is assigned—that person (you will find) ashamed to learn.
How many, keen of mind, in effort slack, sell pottery from lack of pearls (to sell)!
How many a dullard, through his being taught, becomes the chief judge of the Seven Climes!

—Translation by Wilson

تاریخ خوانش این نسخه: ماه فوریه سال 1992میلادی

عنوان: هفت پیکر از پنج گنج حکیم نظامی؛ شاعر: نظامی؛ موضوع: شعر شاعران ایران - سده 12میلادی

عنوان: مثنوی هفت پیکر از خمسه ی حکیم نظامی گنجوی؛ ویرایش و نگارش دیباچه از: دکتر احمد کوشا، به خط: مجید فدایی منش مدرس انجمن خوشنویسان ایران؛ از انتشارات آتلیه ی هنر محمد سلحشور؛ 1370؛ در 400ص؛

ای برآرنده ی سپهر بلند، انجم افروز و انجمن پیوند
آفریننده ی خزاین جود، مبدع آفریدگار وجود
سازمند از تو گشته کار همه، ای همه، و آفریدگار همه
هستی و، نیست، مثل و مانندت، عاقلان جز چنین، ندانندت
روشنی، پیش اهل بینائی، نه به صورت، بصورت آرائی
به حیاتست، زنده موجودات، زنده، بلک از وجود تست، حیات
هفت پیکر نظامی

تاریخ بهنگام رسانی 30/04/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی
Profile Image for Ahmad Sharabiani.
9,563 reviews721 followers
June 6, 2020
هفت پیکر = بهرام نامه = Haft Paykar (Persian: 1197) (also called Bahram-Nama) = Seven Beauties, Nizami Ganjavi

The romance of the Haft Paykar ("Seven Beauties") is one of the great works of Persian literature. Completed in 1197 by the poet Nizami of Ganja, it is an allegorical romance of great beauty and depth, and its central theme of self-knowledge as the path to human perfection is conveyed in rich and vivid imagery and complex symbolism.

The Haft Paykar tells the story of the Sassanian ruler Prince Bahram V Gur and his progress towards wisdom, and is enlivened by many adventures and by the seven tales--love stories--told to the prince by his brides.

Take not apart the good pearl from the string; from him who is of evil nature flee.
An evil nature acts consistently: have you not heard that Nature does not err?
The evil-natured man keeps faith with none; the erring nature does not fail to err.
The scorpion since it is by nature bad—to let it live's a fault, to kill it, good.
Seek knowledge, for through knowledge you effect that doors to you be opened and not closed.
He who shames not at learning can draw forth pearls from the water, rubies from the rock.
Whilst he to whom no knowledge is assigned—that person (you will find) ashamed to learn.
How many, keen of mind, in effort slack, sell pottery from lack of pearls (to sell)!
How many a dullard, through his being taught, becomes the chief judge of the Seven Climes!

—Translation by Wilson

تاریخ خوانش این نسخه: سال 1980 میلادی

عنوان: افسانه های هفت گنبد؛ نویسنده: ن‍ظام‍ی� گ‍ن‍ج‍وی‌� ب‍� ت‍ل‍خ‍ی‍ص‌� ت‍ص‍ح‍ی‍ح‌� ن‍ق‍طه� گ‍ذاری� و م‍ق‍دم‍ه� ا.ب‍ام‍دا� (احمد شاملو)؛ تهران، نیل، 1336؛ در 246ص؛ عنوان دیگر برگزیده هفت پیکر؛ چاپ دیگر 1358، در 325ص؛ چاپ سوم ت‍ه‍ران�: م‍وس‍س‍ه� ان‍ت‍ش‍ارات� ن‍گ‍اه� زم‍ان‍ه‌� 1379؛ در 320ص؛ شابک 9643510190؛ موضوع شعر شاعران ایرانی سده ششم هجری، سده 12میلادی

گوهر نیک را ز عقد مریز وآنکه بد گوهرست ازو بگریز
بدگهر با کسی وفا نکند اصل بد در خطا خطا نکند
اصل بد با تو چون شود معطی آن نخواندی که اصل لایخطی
کژدم از راه آنکه بدگهرست ماندنش عیب و کشتنش هنرست
هنرآموز کز هنرمندی در گشائی کنی نه در بندی
هرکه ز آموختن ندارد ننگ در برآرد ز آب و لعل از سنگ
وانکه دانش نباشدش روزی ننگ دارد ز دانش‌آموز�
ای بسا تیز طبع کاهل کوش که شد از کاهلی سفال فروش
وای بسا کور دل که از تعلیم گشت قاضی‌القضا� هفت اقلیم
گزینش: ا. شربیانی
تاریخ بهنگام رسانی این نسخه 16/03/1399 هجری خورشیدی
Profile Image for sAmAnE.
1,242 reviews143 followers
March 15, 2025
نشستن بهرام روز پنجشنبه در گنبد صندلی، آغاز داستان خیر و شر بود... قصه‌� شب‌ها� کودکی منه ... وقتی تو کتاب هفت پیکر خوندم خیلی ذوق کردم...
Profile Image for Miss Ravi.
Author1 book1,145 followers
May 28, 2019
ماجرای اصلی هفت‌پیک� از جایی شروع می‌شو� که اطرافیان بهرام شاه، نگران سلامتی و طول عمر او می‌شون�. می‌ترسن� گزندی به او برسد و اتفاقی برای پادشاه بیفتد. بر خلاف شهریار در هزار و یک شب، بهرام پادشاهی است که به وقتش لشکرکشی می‌کن� و حکم‌ران� و به وقتش بساط لذت پهن می‌کن� و فارغ از جهان غرق امیالش می‌شو�. بهرام شاه برخلاف شهریار که سیاهی مطلق بود، خوبی و بدی را باهم دارد. البته که کفه‌� خوبی‌های� سنگین‌ت� است! با این‌هم� بین اصل لذت و اصل واقعیت در رفت‌وآم� است. در نهایت هفت گنبد می‌سازن� به رنگ هفت سیاره و هفت اقلیم. هر روز هفته بهرام به یکی از این گنبدها می‌رو� و از دختر یکی از هفت اقلیم، قصه‌ا� می‌شنو�. در پایان قصه هم بدون کشت‌وکشتار� دختر را در آغوش می‌گیر� و می‌خواب�.

اگر شهریار، هفت پیکر را می‌خواند� کم‌ت� سخت‌گیر� می‌کر� و کم‌ت� خون می‌ریخ�.
اگر بهرام، هزار و یک شب را می‌خواند� از قصه دختران هفت گنبد حوصله‌ا� سر می‌رف�.

اکثر قصه‌های� که دختران هفت گنبد تعریف می‌کنن� درباره‌� جوانی است در جست‌وجو� زنی، در میل وصال و حسرت هماغوشی. با این‌هم� قصه‌� روز چهارشنبه که دختر شاهدخت مغرب، در گنبد فیروزه‌ا� تعریف می‌کند� داستان عجیبی دارد. شاید اگر نمایشنامه را نخوانده بودم، عجایب این داستان برایم بیش‌ت� هم بود. قصه سراسر وهم و خیال است، مدام مرز واقعیت و توهم می‌شکن� و دست آخر شخصیت اصلی قصه از سرشاری اوهام، دست به توبه می‌بر� و خضر بر او ظاهر می‌شو�.

*در مؤخره‌� کتاب، وقتی داستان بهرام تمام می‌شود� نظامی از خودش و قدرت قلمش سخن‌ه� می‌گوی� و اشاره می‌کن� این کتاب را در چهاردهم ماه صیام تمام کردم. این هم‌زمان� حس عجیبی بهم داد. انگار همین چند روز پیش نظامی، کتاب را تمام کرده و تا جوهر قلمش خشک شده، من آن را برداشته و خوانده‌ا�.

**این را هم بگویم که آقای دستگردی در پاورقی و زیرنویس نظر شخصی خودش را هم آورده که حداقل من را به خنده وامی‌داش�. یک‌جای� که در قصه اصلی از یک آدم جهود به بدی یاد شده، آقای مصحح فرموده‌ان� ببینید این جهود‌ه� از همان گذشته آدم‌ها� بدی بوده‌ان�. صحنه‌ها� هماغوشی را که نظامی در لفافه گفته را هم نوشته‌ان� دیگر خودتان می‌دانی� چه اتفاقی افتاده و معلوم است که چه شد. :))
Profile Image for Farnoosh.
42 reviews6 followers
October 11, 2023
چه چیز اشعار نظامی انقدر منو شیفته‌� خودش می‌کنه؟�
حقیقتا تصویرسازی‌ها� بدیع و بی‌نظیرش� انگار که آدمی ناگزیره از تصور و خیال‌پرداز�!
و خب "هفت‌پیک�" هم، از این دست تصاویر شگفت‌انگی� و جادویی کم نداشت، خصوصا اون بخش‌ها� مربوط به کاخ خورنق و هفت گنبد که دیواااانه کننده بود واقعا.
داستان گنبد سیاه و گنبد فیروزه‌ا� هم خیلی دوست داشتم، چیز دیگه‌ا� که برام بی‌نهای� جذاب بود، آغاز و پایان ماجرای بهرام بود، اون سیر مدور اتفاقا، اینکه انگار همه چیز برای بهرام، از اون غار و گور جادویی شروع شد و به همون‌ج� ختم شد.

اوایل شروع منظومه، خیلی برام عجیب بود که چرا تو کتابای درسی مدرسه، هیچ‌وقت� هیچ اشاره‌� خاصی به این اثر فاخر نشده بود، خود من، به عنوان آدمی که صرفا علاقه‌من� ادبیات کهن فارسی هستم و نه خواننده‌� حرفه‌ای� اگه با پادکست نظامی گنجوی آشنا نمی‌شدم� هیچ‌وق� "هفت پیکر" تو ذهنم اونقدر پررنگ نبود که بخوام یه روزی سراغش برم _تو این مورد بازم مدیون جناب طاهری عزیز هستم🤍_ خب قطعا، هر چقدر که داستان جلوتر می‌رفت� بیشتر متوجه علت این بی‌لطف� شدم، هر چند که به نظرم اصلا توجیه� پذیر نیست!!!
این منظومه، غیر از فضاهای اروتیک و عیش و طرب، اتفاقا داستان‌ها� آموزنده� هم کم نداره و خب همین داستانا، خیلی مناسب کتابای درسی می‌تون� باشن و فرصت آشنایی با این مجموعه‌� بی‌نظی� رو هم فراهم می‌کن�.

خلاصه که عمیقا لذت بردم و امیدوارم که همه بتونن این حس رو تجربه کنن!



تاریخ اتمام: ۱۸ مهر ۱۴۰۲
Profile Image for محمد شکری.
171 reviews170 followers
April 23, 2021
داستان «هفت� پیکر» را با خوانش پیراسته و روشن محمدرضا طاهری در پادکست «نظامی گنجوی» شنیدم و سپس با گنجور مرور کردم. طاهری تا امروز «هفت� پیکر» را تمام کرده و - به امید خدا - به زودی «خسرو و شیرین» را هم به پایان خواهد رساند. گوینده توضیحاتی هم (گاه بیش از حد) درباره داستان و ارزش‌داور� فضاهای داستان ارائه می‌ده� که من با برخی از آنان همدل نبودم، اما در این متن به آن‌ه� اشاره نمی‌کن�. ضمنا در تفسیر کلی داستان از او کاملا جدا شده‌ام� هر چند در ترجمه ابیات بسیار از او آموختم

بهرام: از شاهنامه تا هفت ‌پیک�
هفت ‌پیک� داستانی است برآمده از دل داستان بهرام گور و از این رو محمل خوبی برای مقایسه نظامی و فردوسی است. در مرور جلد ششم شاهنامه، وقتی پای بهرام گور به نامه شاهان باز شد، گفتم که گویی فردوسی نوعی خشونت و بوالهوسی در بهرام گور دیده و آن را به تصویر کشیده است. این ادعایم حال که هفت‌پیک� را خواندم قوی‌ت� هم شده‌اس�. از باب مثال، بهرامی که نظامی به تصویر کشیده‌اس� در بخشش و حکمت و دلاوری چیزی در حد کیخسروی فردوسی است! بهرام نظامی، بر خلاف بهرام فردوسی، نه تنها با اطرافیان خود خشن و سنگدل نیست، بلکه تصمیم‌ها� عجولانه و سبک‌سران� هم نمی‌گیر�. برای اینکه این تفاوت� را ملموس‌ت� درک کنید اجازه بدهید یک مثال بزنم
داستانی در شاهنامه هست که بهرام جوان با کنیزکی به شکار می‌رو�. دو آهوی نر و ماده می‌بین� و از کنیزک می‌پرس� دوست داری چگونه آن دو را بکشم. کنیزک آزمون بسیار دشوار و پیچیده‌ا� طراحی می‌کن� که طی آن بهرام باید نر را ماده و ماده را نر کند و نهایتا سر و پای یکی را به هم بدوزد. بهرام با سنگ‌قلاب� شاخ نر را می‌انداز� و دو تیز در مغز ماده می‌نشان� تا نر را ماده و ماده را نر کرده باشد. نهایتا سنگی کوچک به سر آهوی نر می‌زن� و هنگامی که ی‌خواه� سر خود را بخاراند تیری پرت می‌کن� که پا و سر او را به هم می‌دوز�. این صحنه دل کنیزک را به درد می‌آور� و گریه می‌کن�. بهرام چنان از این گریه خشمگین می‌شو� که کنیزک را به پایین اسب انداخته و او را زیر سم اسب می‌کش�! ر
این داستان� در هفت� پیکر روایت متفاوتی دارد: تنها آزمون دوختن سر به پا طرح شده و وقتی بهرام از پس آن بر می‌آی� کنیزک می‌گوی� این صرفا بخاطر تمرین زیاد است و نشان از امری خارق‌العاد� نیست. بهرام این پاسخ را گستاخی بیش از حد آن زن درنظر می‌گیر� و به فرمانده‌ا� دستور می‌ده� او را بکشد. البته کنیزک با چاره‌جویی‌های� زنده می‌مان� و سال‌ه� تمرین می‌کن� تا گوساله‌ا� را که کم‌ک� گاو می‌شو� روی دوش خود بگیرد و از پله‌ها� ساختمانی بالا برود. وقتی پس از سال‌ه� بهرام او را می‌بین� به او می‌گوی� این صرفا بخاطر تمرین زیاد است و نشان از امری خارق‌العاد� نیست. کنیزک به بهرام یادآوری می‌کن� که کیست و اینکه بهرام قصد داشت به همین خاطر او را بکشد. بهرام پیام او را می‌پذیر� و عذرخواهانه او را به عقد خود در می‌آور�
همان‌طو� که می‌بینی� هم میزان خشونت بهرام در شکار و هم منطق بهرام برای قتل کنیزک و از همه مهم‌ت� عاقبت داستان تلطیف شده‌اس�

نگاهی به داستان‌ها� هفت ‌پیکر� این بخش محتوای اثر را فاش می‌کن�
هفت� پیکر داستان زندگی و البته تحول بهرام است. بهرام گور پادشاهی است که در تمام منابع به خوش‌گذران� و کام‌جوی� شهره است. این ویژگی او شاید تا حدی چیزی است که از پدر بدنام خود، یزدگرد بزه‌گر� به ارث برده و تا حدی هم بخاطر دوری از آموزش دربار ایران و بزرگ شدن به عنوان یک مهمان در بارگاه یمن است. هر چه هست، بهرام کودکی تا جوانی خود را در بارگاه نعمان و منذر بزرگ می‌شو� تا از خوی بد پدر به دور باشد. در این بازه تصویری که نظامی از او نشان می‌ده� فردی دادگر و دلاور است که همه یمن به او دل بسته اند
پس از مرگ یزدگرد بزه‌گ� (که ربطی به یزدگرد معروف نداره) درباریان تصمیم می‌گیرن� پادشاهی را به خاندان دیگری منتقل کنند و آن را به پیرمردی به نام خسرو می‌سپارن�. بهرام یا حمایت عرب‌ه� و دلاوری خود پادشاهی را از خسرو (که او هم ربطی به کیخسروی معروف ندارد) باز می‌گیر�. شرح این داستان نیز در شاهنامه آمده‌اس�. لحن بهرام در پاسخ به ادعای پادشاهی خسرو و نگرانی فرستادگان او، در هفت� پیکر، بسیار متواضعانه‌ت� و آرام‌ت� از بهرام شاهنامه است
اما اصل داستان هفت ‌پیک� همین‌ج� شروع می‌شو�. برخلاف شاهنامه که پس از استقرار بهرام، شرح نوآوری‌ها� حساب‌نشد� او را می‌دهد� هفت ‌پیک� داستانی خیالی آغاز می‌کن� که بسیار نمادین و جذاب است. داستان‌های� با روایت‌ها� بسیار جالب که تودرتو و داستان در داستان‌ان�
داستان از آنجا آغاز می‌شو� که بهرام که بزرگ‌تری� پادشاه دنیا می‌شو� دختر پادشاهان هفت اقلیم را به عقد خود در می‌آورد� سپس به توصیه حکیمی هر یک را در قصری به رنگ یکی از سیارات هفت‌گان� خانه می‌ده� و هر روز هفته، متناسب با همان سیاره و اقلیم با لباسی به همان رنگ به سراغ همان دختر می‌رو�. در هر شب، بهرام قصه‌ا� از معشوق آن روز می‌شنو� که داستان اصلی هفت‌پیک� یا هفت‌‌گنب� را تشکیل می‌ده�
شب اول، در انتهای روز شنبه، بهرام در گنبد سیاه مهمان دختر پادشاه هند است. دختر حکایت سرزمینی از ممالک چین را برای شاه نقل می‌کن� که مردمی یک‌دس� سیاه‌پو� و عزادار در آن زندگی می‌کردن�. چرا که همگی تجربه‌ا� یکسان را از سر گذرانده� بودند: همگی در مکاشفه‌ا� فردی در یک قدمی معشوقی تمام‌عیار� هنگامی که راه رسیدن به آن محبوب بی‌نق� صبر و قناعت بود، به اموری پست‌ت� مشغول شده و برای رسیدن به آن امر متعال بی‌صبر� و گستاخی به خرج داده‌ان� و در نتیجه برای همیشه از او محروم شده‌ان�
شب دوم، در انتهای روز یک‌شنبه� بهرام در گنبد زرد مهمان دختر پادشاه روم است. او داستانی از پادشاه سرزمین عراق بازگو می‌کن� که با هیچ زنی دمساز نمی‌شود� مگر نهایتا با کنیزی که از قضا او نیز با هیچ مردی هم‌بست� نمی‌شو�. سرانجام این وصل میسر نمی‌شو� مگر با صداقت و صراحت طرفین درباره خود و کردار خود
شب سوم، در انتهای روز دوشنبه، بهرام در گنبد سبز مهمان دختر اقلیمی است که نام آن ذکر نمی‌شو�. دختر ماجرایی از زاهدی رومی باز می‌گوی� که روزی اتفاقی دیده‌ا� به زیبارویی می‌افت� و دل از دست می‌ده�. زاهد در بزنگاه گناه دست از آن می‌شوی� و رهسپار خانه خدا (بیت‌المقد�) می‌شو� تا از آلودگی به دور باشد. سر انجام یاد خدا او را از لغزش‌ها� مسیر نجات می‌ده� و درستکاری و امانت‌دار� او را اتفاقی به خانه و سپس وصال همان محبوب قدیمی می‌کشان�
شب چهارم، در انتهای روز سه‌شنبه� بهرام در گنبد سرخ مهمان دختر پادشاه سقلاب است. او داستانی از سرزمین روس تعریف می‌کن� که ماجرای دختر پادشاهی است که از خیل خواستگارانش به قلعه‌ا� در کوه پناه می‌بر� و برای ایشان آزمون‌ها� بسیار دشوار و مهلک طرح می‌کن� که هم شجاعت می‌طلب� و هم حکمت. خواستگاران بسیاری سر در این راه از دست می‌دهن� تا اینکه جوان پاک‌دل� به قصد رهایی دیگران از این آزمون کشنده رهسپار قلعه می‌شو�. جوان برای گذر از این آزمون‌ه� چند صباحی شاگردی حکیمی فرزانه را به جان می‌خر� تا دانش لازم را کسب کند. سرانجام همین حکمت‌آموز� او را به سلامت از آزمون‌ها� جان‌فرسا� دختر گذر می‌ده�
شب پنجم، در انتهای روز چهارشنبه، بهرام در گنبد فیروزه‌ا� مهمان دختری است که باز معلوم نیست به کدام اقلیم متعلق است. این داستان نیز یکی از سه داستان برتر این مجموعه‌اس� که به تاجری به نام ماهان مصری می‌پرداز� و فضاسازی بسیار وهم‌آلو� وجذابی دارد. داستان از فریب و گمراهی چندباره ماهان به دست دیوان آدم‌نم� پرده برمی‌دارد� به طوری که هر شب در بیابانی ناکجاخراب فریب دیوی را می‌خور� و صبح با ناپدید شدن دیو‌ه� از کرده خود پشیمان است. عاقبت با توبه و توسل به خدا خضر بر سر راه او پدیدار می‌شو� و او را از بیابان اوهام می‌رهان�
شب ششم، در انتهای روز پنج‌شنبه� بهرام در گنبد صندلی (قهوه‌ا�) مهمان دختر پادشاه چین است. این بار پادشاه داستانی کمتر رازآمیز و با الفاظی مستقیم می‌شون�: داستان دو همسفر به نام‌ها� «خیر» و «شر» که اولی بخشنده و خوش‌طین� است و دومی بخیل و آزمند. خیر بخاطر بخشندگی زیاد نیازمند شر می‌شود� اما شر در عوض کمک به او (جرعه‌ا� آب) چشمان او را مطالبه می‌کن�. سر انجام شر چشم خیر را کور می‌کن� و آبی هم به او نمی‌ده�. اما از قضای حادسه دختری کرد که در مسیر آنها حرکت می‌کردن� خیر را در حال جان دادن می‌یاب� و با کمک پدرش او را زنده و بینا می‌کنن�. خیر با منش بخشنده خود نه تنها به دختر کرد، بلکه بعدها به دختر پادشاه و دختر وزیر پادشاه هم می‌رس� و سرانجام روزی شر را یافته بازخواست می‌کن�. خیر از سر بخشندگی خود باز هم شر را می‌بخش� اما پدر دختر کرد که از ملازمان خیر شده‌اس� شر را می‌کش�
شب هفتم، در انتهای روز آدینه، بهرام در گنبد سپید مهمان دختری باز نامعلوم است. داستان این روز داستان مرد و زنی است که می‌کوشن� پنهانی با هم بیامیزند اما هربار اتفاقی رخ می‌ده� و این کار میسر نمی‌شو�. پس از سه بار تلاش ناکام، سرانجام مرد به این نتیجه می‌رس� که چون کار آنها ناشایست و طبع آن دو پاک است چنین اتفاقاتی بر سر راه گناه‌آلودشا� رخ می‌ده�. سرانجام زن به ره عقد حلال خود در می‌آور� و وصال حاصل می‌شو�

بهرام چندین سال به همین منوال سپری کرد و کم‌ک� از کار مملکت غفلت ورزید تا اینکه خبر شنید که خاقان چین به مرزها حمله� کرده‌اس�. خواست تا لشگری برای مقابله جمع کند که دید لشگری در کار نیست. خواست با خرج گنج‌ها� شاهی لشگری فراهم کند که دید خزانه خالی است. آنجاست که می‌فهم� وزیر او در غفلت بهرام ظلم‌ه� کرده و مال‌ه� دوخته و بزرگان و پهلوانان را فراری داده‌اس�. سپس بهرام وزیر را به کیفر اعمالش می‌رسان� و از باب نمونه احوال هفت مظلومی که تحت ستم وزیر به زندان افتاده‌ان� را جویا می‌شو�:� مظلوم اول بخاطر دادخواهی از شکنجه ظالمانه برادرش، دومی برای حسادت وزیر نسبت به باغ او، سومی برای طمع وزیر در مروارید گران‌بها� او، چارمی به دلیل طمع وزیر در زن او، پنجمی به جرم آوازه بخشندگی‌اش� ششمی بخاطر دادخواهی از قطع شدن مقرری‌ا� و بالاخره هفتمی صرفا به واسطه زهدش و مستجاب‌الدعو� بودنش به زندان افتاده بودند
پس از اینکه بهرام داد همگی را ستانده و از همه دلجویی می‌کن� و گنج و لشگر دوباره جمع می‌گرد� خاقان چین خود عقب نشسته و باج و خراجی روانه بهرام می‌کن�. به این ترتیب بهرام دست از روزگار گذراندند در گنبدهای هفت‌رن� می‌کشد� آنها را به پرستش‌گا� تبدیل می‌کن� و خود پس از چندی مانند کیخسروی شاهنامه مرگی خودخواسته و بسیار عارفانه را پیش می‌گیر�

� دو تفسیر و یک ارزیابی کلی
برای این اثر رازآلود تفاسیر متنوعی می‌توا� ارائه داد. من ولی یک تفسیر از پایین و نفسیر دیگری از بالا در ذهن دارم که آن را جای دیگری ندیده‌ا�. تفسیر از پایین و چسبیده به متن درباره آن هفت داستان و این هفت مظلوم است. من سعی کردم در خلاصه‌تری� وجه داستان‌ه� را منتقل کنم تا از لابلای لایه‌ها� شاعرانه، مضمونی خاص برای هر یک پیدا کنم. حال اگر دوباره به داستان‌ها� هفت‌پیک� توجه کنیم هفت مضمون یا فضیلت اصلی از نظر نظامی به دست خواهد آمد که به ترتیب عبارت‌ان� از: صبر (یا شاید مناعت)، صداقت، امانت (یا شاید زهد)، حکمت، توسل (یعنی اهمیت پیر و راهبر)، بخشش و نهایتاً پاک‌دامن�
از سوی دیگر، هفت مظلوم نیز نماد هفت گناهی است که با هفت� گناه کشنده مسیحی بسیار نزدیک است. به ترتیب هفت مظلوم باید گفت: خشم، حسادت، حرص، شهوت، بخل و غرور
البته داستان‌ه� را می‌توا� به مضامین دیگر هم خواند. اما هرچه باشد خوانشی از بالاتر نیز ممکن است: هفت‌پیک� چندفرهنگی‌تری� داستان ایرانی بود که من به عمرم خوانده‌ا�. توجه داشته باشید که عنوان و اصل داستان حول همان هفت شب بهرام در هفت‌گنب� می‌گذر�. در این هفت شب، بهرام هر شب داستانی از زنی متعلق به یک اقلیم می‌شون� و جالب‌ت� اینکه خود آن زنان، نوعا، داستانی نه از سرزمین خود، بلکه از سرزمینی دیگر بازگو می‌کنن� (به خلاصه برگردید و این نکته را که آنجا پررنگ نکردم ببینید) ر
گذشته از محتوای جذاب اثر، شاعرانگی هفت پیکر بسیار گوش نواز بود. در مجموع به عنوان یک مخاطب مبتدی باید بگویم در مقایسه هفت� پیکر نظامی و داستان پادشاهی بهرام گور در شاهنامه، از یک سو شاعرانگی و لطافت ابیات نظامی را کاملا سر دیدم و از سوی دیگر داستان‌پرداز� و شخصیت‌ساز� فردوسی بسیار حرفه‌ای‌ت� به نظرم آمد
Profile Image for Z. Aroosha Dehghan.
346 reviews80 followers
August 8, 2022
خب قطعا هیچ کدوم از آثار نظامی به پای خسرو و شیرین نمیرسه اما هفت پیکر هم عالیه.
هفت پیکر داستانی خیالی از زندگی شاهنشاه ساسانی، بهرام گور، هست.
نظامی یه جورایی رمان تاریخی می‌نویس�. از شخصیت‌ها� تاریخی استفاده می‌کن� و براشون داستان‌های� می‌ساز� که در تاریخ نیومده تا با این ابزار، هدفی مهم و پیامی ارزشمند رو با بیان جذاب به مخاطبش برسونه. فکر می‌کن� در زمان خودش بی‌همانن� بوده و هنوز هم بی‌انداز� ارزشمنده.

.
پیوش�:
بعد یه عده تا می‌فهم� رمان تاریخی می‌نویس� میگن چرا علمی نمی‌نویسی� داستان و تاریخ که ارزشی نداره.😒😒
Profile Image for Mohammadreza.
184 reviews36 followers
July 9, 2016
استخوان بندیِ کتاب هفت پیکر و نوع داستانهاش خیلی شبیه هزار و یکشب است. تنه ی هفت پیکر، قصه گوییِ شبانه ی هفت زن است برای شوهرِ پادشاهشان و داستانها پر از ماجراها و سفرها و عجایب و دیو و پری و صحنه های جنسی است و گاهن از راویان تو در تو استفاده می کند هرچند به صورت خیلی ابتدایی تر نسبت به هزار و یکشب. تفاوت عمده ی داستانها در این دو کتاب این است که نظامی هدفش از داستانها بیشتر پند اخلاقی و دینی است و متوجه کردن مخاطب به عاقبت اندیشی.
با خواندن این کتاب دو تصور غلطم نسبت به نظامی صد و هشتاد درجه تغییر کرد:
1- اینکه نظامی بیشتر داستان گو است و شاعر خوبی نیست
2- داستانهاش کسل کننده و پر از موعظه و مسائل کلامی است
نه تنها داستانها به شدت برایم جذاب بود و حس هام را بر می انگیخت، بلکه نظامی در برخی ابیاتش که جا برای توصیف دارد و می تواند روایت داستان را متوقف کند، آنقدر کلامش شاعرانه می شود و فهمِ تشبیهات و استعاره هایش نیاز به پرشِ ذهنیِ بلندِ خواننده دارد که شگفت زده ام کرد. بعلاوه اینکه نظامی در شخصیت پردازی تیزبین است و آگاه که هر شخصیت بسته به جایگاه چه لحنی باید به خود بگیرد. این دقت ها نظامی را به داستان نویسان پیوند می زند. مثلن داستان بهرام با کنیزک خویش به نظرم یک داستان کوتاه است چون شخصیت کنیزک، لحن او و کنش هایش به دقت پرداخته شده و مورد توجه قرار گرفته است و از صرف قصه فراتر رفته.
فکر نکنید کلاسیک ها فقط متعلق به محققان ادبی و دانشجویان ادبیات است و کتابهایی زمخت هستند، بلکه اگر ارتباط بگیرید با آنها بسیار هم از رمانهای عامه پسند حتی، جذابترند.
در آخر هم بگویم که من کتاب چاپ دانشگاه تهران را خواندم، تصحیح برات زنجانی که خیلی خوب بود به نظرم. اولن به این دلیل که ذکرِ اختلاف نسخ نه در زیر هر صفحه که در انتهای کتاب آمده و به قولی الکی شلوغش نکرده، دومن تعلیقات کاملن به جا و اندازه ارائه شده و واقعن شرح لغات و اصطلاحات و ابیات دشوار را آورده و از روی ابیات ساده رد شده و باز هم الکی شلوغش نکرده با مثلن ریشه شناسی کردن و شرح نکات دستوری و بدیعی و بیانی، تا جایی که اصل قضیه را فراموش کنی (مثل خطیب رهبر). سومن در انتهای کتاب واژه نامه ای از اصطلاحات و واژه های رایج در زمانه ی نظامی و دشوار برای ما فراهم کرده که آن هم به نظرم خیلی برای کسانی که می خواهند کلاسیک و مخصوصن نظامی بخوانند مفید است.
Profile Image for Lee Foust.
Author10 books196 followers
December 19, 2017
This is one of those wholly original classics--there's nothing else quite like it as far as I can see, (Maybe Virgil's Georgics, if you partake of the theory that those country verses are elaborate allegories regarding Roman post-civil war governance aimed at Caesar Agustus himself.) And this particular translation (by Julie Scott Meisami) is a remarkable achievement in its own right. I'm so happy that I discovered that this poem/novel even exists--I have Steven Moore's Alternative History of the Novel to thank for introducing me to it. As a medievalist, it's been a joy to discover that there's a Middle Eastern equivalent to some of the great European narrative verse of the era--even if Nizami pre-dates Dante's long, didactic poem by almost a century and Boccaccio's novel-in-frames by one and a half. With elements of both, the Haft Paykar is a versified narrative in sections, presenting a flawed but ultimately good ruler, and features a cosmological/architectural system upon which hang allegorical tales of poor and good judgement, comportment, and ultimately, leadership. It's just beautiful, multi-faceted, and this translation rolls along as smoothly as Dante or Chaucer in the original, truly capturing the flavor of medieval verse. It's both a lesson in cosmology and a cornucopia of exemplary adventure tales. An enjoyable and exotic read for sure.
Profile Image for Negar.
57 reviews2 followers
January 2, 2021
در کنار خانواده و برای با هم بودن و در عین حال آشنایی با مفاخر ادبی کشورمون شروع به خوندنش کردیم و از اونچه که انتظار داشتم عمیق تر بود بخصوص گنبد سیاه و سبز ...
در کل زیبا بود ولی خب شاید اگه من باشم برا افراد زیر ۱۸ سال توصیه اش نکنم:) بخصوص گنبد سرخ!
ولی در مجموع عمیق و آموزنده و‌زیب� بود و فکر نمیکردم مسائلی که امروز مورد بحث هستن رو هم در بر گرفته باشه.

اوایل و اواخر کتاب که راجع به بهرام هست هم دید جالبی از تفکر اون دوران راجع به شاه بهمون میده و شاید باید استعداد فرهنگیمون در استبداد رو در همین آثار جست و جو کنیم.
44 reviews4 followers
August 30, 2023
اولین تجربه‌� من از کهن‌خوان� مقارن شد با خواندن هفت‌پیک� با خوانش و توضیح محمدرضا طاهری که در قالب پادکست "نظامی گنجوی" تهیه شده بود.
من ترس آن داشتم که متوجه معنا و نکات و ظرایف نشوم اما هفت‌پیکرعلی‌رغ� استعاری بودن بسیار شیرین و با توضیح پادکست کاملا قابل فهم بود. (البته اگر اهل شعر باشید بدون پادکست هم تا حد خوبی متوجه خواهید شد)
کتاب حکایت بهرام گور و داستان‌های� است که از هفت دختر هفت اقلیم می‌شنو�. داستان‌ه� در بخش‌های� اروتیک می‌شون� اما از آنجایی که نظامی حکیم است و متشرع با زبان استعاره این بخش‌ه� را بیان می‌کن� و در تمامی کتاب حکمت و پند می‌نشان�.

+ حیف و صد حیف اگر انس نداریم با این گنجینه‌ها� ادب فارسی
Profile Image for Ahoo.
41 reviews6 followers
November 1, 2022
«هفت پیکر» اولین منظومه‌‌ا� بود که از بین آثار کهن ایرانی می‌خواند� و البته همراه با پادکست نظامی که آقای محمدرضا طاهری آماده کرده‌اند� آن را گوش می‌داد�.
همیشه نگران بودم که نتوانم با منظومه‌ها� مهم فارسی ارتباط بگیرم یا در جایگاه فهم این آثار نباشم اما هفت پیکر به قدری شیرین و ساده سروده شده و نظامی به قدری با ظرافت تمام معانی و مفاهیم موردنظر خود را در این کتاب جای داده که به محض شروع کردنش تمام نگرانی‌ها� من برطرف شد و با علاقه به خواندن آن ادامه دادم.
برخلاف این‌ک� روایت کتاب در بعضی قسمت‌ه� اروتیک می‌شو� اما محتوا کاملاً اخلاقی و پندآموز است آدم از مصرع به مصرع آن بسیار می‌آموز�. به علاوه‌� این‌ک� سیر داستان به قدری دلچسب است که خواننده را کاملاً با خود درگیر می‌کن� و جلو می‌بر�.
خلاصه این‌ک� اگر میل دارید که در قالب شعر، داستانی واقعاً جذاب و به‌دردبخو� بخوانید و با ذره ذره‌� وجود لذت ببرید، فرصت خواندن هفت پیکرِ حکیم نظامی را از دست ندهید.
Profile Image for محمد یوسفی‌شیرازی.
Author5 books204 followers
May 1, 2015
شرح نسبتاً جامع و خوبی است؛ منتها ثروتیان در بسیاری بخش‌ها� معناهایی سخت دورازذهن و توجیه‌ناپذی� برای شعر می‌تراش�. این شرح را در کنار شرح وحیددست‌گرد� خواندم. خواندن این دو به‌صور� هم‌زما� بسیار راه‌گش� بود.
Profile Image for Amir H.
24 reviews7 followers
October 3, 2018
همیشه نام نظامی گنجوی برای من همراه با داستان لیلی و مجنون بود تا اینکه هفت پیکر را خواندم. به جرات می تونم بگم یکی از بهترین آثار ادبی فارسی است. واقعا از خواندنش لذت بردم. مخصوصا داستان شب چهارشنبه و گنبد فیروزه ای که به راحتی میشه یک فیلم ترسناک از روی داستان ساخت.
Profile Image for Daniel Abdal-Hayy Moore.
29 reviews34 followers
August 27, 2012

This is an extraordinary verse mystical epic in the Medieval Persian style, by Nizami, Azarbajani classical poet, whose Laila and Majnun has been translated, but unfortunately only in prose (that I know of). This translation is in verse, and not forced verse, or plodding, academic verse, but lively, sensuous, even erotic (always tasteful and with metaphorical meaning)and deeply symbolic (colors, planets, levels of spiritual nearness to God) poetry, rhymed and octosyllabic throughout, as naturally flowing as, say, the verse of Alexander Pope, though of course, not always, and not quite as staggeringly crystalline. I read it during chemo treatment, and it carried me through beautifully. The story is of a Prince who becomes a King, and seven beautiful Princesses from various specific countries, who tell him stories after nights of love, along the lines of Shaherazade, but unique to Nizami. The introduction and notes by the translator are also wonderful, and very amply give added dimension to puns and allusions in the original Farsi that can't be carried over into English. Overall, an entertaining and fascinating and morally and spiritually uplifting (yes!) long poem worth tackling if it's your cup of heady brew.
Profile Image for Ali.
162 reviews21 followers
January 12, 2017
امشب به سرم زد هفت پیکر بخونم . بخش ساختن خورنق اینجا کم پرداخت شده ، بیضایی در نمایشنامه ی سنمار خیلی خوب باز و روایتش کرده . اما در کل هر چی از نظامی بگم کم گفتم
Profile Image for Mouzhan.
164 reviews36 followers
May 15, 2023
پادکست چایی با بنفشه از قسمت شصت ویکم تا هشتاد ودومش فعلا هفت پیکره...بشنوین ونوش جونتون
Profile Image for Gita.
356 reviews79 followers
February 13, 2024
من و امین «هفت پیکر» را در تابستان هم‌خوان� کردیم. من با سه نسخه هفت پیکر را خواندم و یادداشت طولانی‌ا� بر روی نسخه‌� دستگردی نوشتم که هنوز حوصله‌� تایپ آن را پیدا نکرده‌ا�. در این یادداشت فقط به بررسی این نسخه می‌پرداز�.
***

این نسخه به نوعی خوانش خود شاملو از هفت پیکر است. بسیاری از ابیات حذف شده‌ان� و بنظر من این حذفْ هوشمندانه صورت نگرفته است و در بعضی قسمت‌ه� خواننده را سردرگم می‌کن�. برای مثال در داستان گنبد کبود، جایی هست که ماهان به باغ بزرگی از میوه می‌رس� و نظامی چندین بیت را به توصیف بکر بودن باغ و میوه‌ه� اختصاص می‌ده�. شاملو تمامی این ابیات را حذف کرده و بعد گفته:
«دید باغی، نه باغ بلکه بهشت!
به ز باغ ارم به طبع و سرشت
روضه‌گاه� چو صد نگار در او
سرو و شمشاد بی‌شما� در او
[حذف ابیات توصیفی]
چونکه ماهان چنان بهشتی یافت
دل ز دوزخ سرای دوشین یافت
او در آن میوه‌ه� عجب مانده
خورده برخی و برخی افشانده»

اینجا سوال پیش می‌آی� که «کدام میوه‌ها؟�


دیگر اینکه این نسخه پر از غلط است. مثلا اگر از همین ابیات بخواهم مثال بزنم، مصرع «دل ز دوزخسرای پیشین یافت» را اینطور نوشته: «دل زد و ز خسرای دوشن تافت»!
انگار که کیبورد روی حالت تصحیح خودکار بوده! بسیاری ابیات مانند این هستند که حتی از لحاظ وزنی هم دچار اشکال فاحش شده‌ان�.
شاملو قسمت‌ها� بسیار زیبایی از داستان را هم حذف کرده است. مثلا در داستان گنبد سپید، بوس‌وکنا� دو معشوق را به قدری کم کرده که ناکامی بعد از آن به خواننده نمی‌رس�. در حالی که در نسخه اصلی هفت‌پیکر� نظامی خواننده‌ا� را همراه می‌کن� و بعد خللی در داستان وارد می‌کند� تا تعلیق و ناکامی ایجاد کند.

ویژگی خوب این نسخه علائم نگارشی آن بود که به فهم داستان کمک کرده بود. مثلا دیالوگ‌ه� با گیومه مشخص شده بودند و یا جملات معترضه بین دو خط تیره قرار گرفته بودند و از این دست.
-----

پی‌نوش� اول:
این کتاب را ایمان به مناسبت تولد هجده سالگی‌ا� بهم هدیه داد. اگر این نسخه نبود احتمالا به فکر خواندن هفت‌پیک� نمی‌افتاد�. کتاب سبک بود و جابه‌جایی‌ا� راحت؛ و اولین نسخه‌ا� بود که خوانش را با آن شروع کردم. برای همین همچنان برایم بسیار ارزش‌من� است.

پی‌نوش� دوم:
چون که دیدم به مهر خود رایش
اوفتادم چو زلف در پایش
بوسه بر پای یار خویش زدم
تا «مکن!» بیش گفت، بیش زدم!

۰۲/۱۱/۲۴
Profile Image for Shirin.
15 reviews4 followers
January 11, 2025
ایشونم بالاخره بعد از ماه ها شنیدنش تموم شد.من خوانش هفت پیکر رو از پادکست چای با بنفشه دنبال می��ردم.
در یک کلام عاشقش شدم.
فکر میکردم بعد خسرو و شیرین و اون حال و هوای بی‌نظیر� دیگه هفت پیکر خیلی جذبم نکنه ولی جای خودشو کامل باز کرد.
ازش یاد گرفتم،خیلی زیاد.انگار که منم مثل بهرام گور اون مسیر ۷ گنبد و رشدش رو همراهی کردم.
انقدر نظامی پر طول و تفصیل مینویسه که نمیدونم باید به چی اشاره کنم برای توصیف حسم یا عنوان کردن نقطه قوت داستان.حسش برام شبیه دیدن آتیش بازی بود.
فقط میدونم که شنیدن یک بار آثار نظامی لازمه ولی کافی نیست�.
امیدوارم یه روز دوباره فرصت خوانشش پیدا بشه.
Profile Image for Amir Azad.
195 reviews28 followers
January 14, 2024
سابقا شنیده بودم که هفت پیکر از آثار رمزی در ادبیات فارسیه. هیچ وقت همت نکرده بودم. ولی شکل کلی داستان خیلی جالب بود و دو سه داستان (از هفت داستان مرکزی منظومه) واقعا درخشان. قصه شهر سیاه پوشان و قصه ماهان محشر بود. ترکیب بندی کل ماجرا هم کاملا حساب شده بود و سیر حرکت بهرام در این هفت گنبد. حتی رنگ ها هم حساب‌شد� بودند. سر و ته قصه با هم جور بود و ارجاعات درون و برون متنی خوبی داشت. خیلی ازش غفلت شده در ادبیات فارسی. به نظرم لیلی و مجنون رو بدیم جاش هفت پیکر رو بگیریم.
Profile Image for Berkant Bağcı.
90 reviews11 followers
January 20, 2022
YEDİ, YALNIZCA BİR SAYI MIDIR?
Genceli Nizamî ya da Nizâmî-i Gencevî (1141-1209) Gence doğumlu felsefe, edebiyat, astronomi, tıp ve geometri üzerine çalışmalar, araştırmalar yapmış bir filozof ve şairdir. Eserlerinin çoğunu Farsça yazmış ve Fars edebiyatında hamse türünün kurucusu olarak tarihe adını yazdırmıştır.
Firdevsî ve Senâî-i Gaznevî'den etkilenmiş olup, kendisinden sonra gelen Mevlânâ, Sadi-i Şirazi, Hafız-ı Şirazi, Fuzûlî ve Molla Câmî gibi büyük isimleri etkisi altında bırakmış ve kendilerine, yazdıklarıyla rehberlik etmiştir. Bu eserler Sırlar Hazinesi, Yedi Sûret - Heft Peyker (Yedi Güzel), Leylâ ile Mecnun, Hüsrev ü Şirin ve İskendername olarak edebiyatı ve düşünce dünyasını zenginleştirmiş, tasavvufa yeni bakış açıları kazandırmıştır. Hatta bu eserler daha sonra etkilemiş olduğu büyük isimler tarafından da yeniden işlenmiştir.

Yedi Sûret (Heft Peyker), Sâsânî hükümdarı Behrâm-ı Gûr çevresinde şekillenen ve onun efsanevi hayatını konu edinen destandır. Behrâm doğduğu vakit, babası I. Yezdicerd güvendiği bir müneccimi çağırarak Behrâm'ın hayatına dair bir görüş ister. Müneccim de, Behrâm'ın görülmedik biçimde akıllı ve ileri görüşlü bir lider olacağını söylemesinin yanı sıra biraz büyüdüğünde "yedi" büyük iklimi / hanedanı (Hint, Rum, Harzem, Sıklab, Mağrib, İran, Çin) fethedeceğini ve bu hanedan sahiplerinin kızlarıyla (Yedi Güzel) evleneceğini söyler. Bu şekilde önce Behrâm'ın fetih hikâyeleriyle, ardından kızlarla evlendiği zaman kızların aktardığı eşsiz hikâyelerle tanışıyoruz. Kısaca haftanın "yedi" gününde, birbiriyle bağlantılı "yedi" ibretlik hikâye okuyoruz. (Hikayeler az da olsa cinsellik ve fantezi içeriyor, aklınızda bulunsun.) Yedi sayısına gelirsek de, tanrısal bir anlama sahip olduğu için sıklıkla kullanılır. (Cennet ve dünyanın 7 katlı olması, 7 gök bulunması, 7 iklim bulunması, Tanrı'nın/Allah'ın 7 sıfata sahip olması gibi) Aynı zamanda mükemmelliği ve tamlığı temsil eder, bu vesileyle bu kitabı da eşsiz bir konuma çıkarır. Mitolojik ve fantastik unsurlarla da süslenmiş bu kitap, yılın ilk tam puanlı kitabı oldu. Kesinlikle okumanızı isterim.
Profile Image for Hossein.
151 reviews25 followers
March 30, 2015
یکشنبه ها داریم با جمعی از دوستان می خوانمیش. تا بحال که تقریبن میانه کتاب را رد کرده ایم از توصیفات زیبا و قدرت داستان سرایی نظامی بسیار لذت برده ایم
هرچه چلوتر رفت بهتر شد، بچه هایی که اول دوستش نداشتند آخرها باهاش آشتی کرده اند. توصیفاتش در داستانها و بیان طبیعت یگانه ست.
Profile Image for Mehrdad.
42 reviews20 followers
April 28, 2022
شاهکار به معنای واقعی کلمه
مثل باقی آثار نظامی💙💙
Profile Image for Faranaj.
127 reviews4 followers
August 10, 2024
۱۰سال پیش خوانده بودم و از خاطرم رفته بود. اخیرا به دنبال سایه‌ا� از داستانی در حافظه‌ا� می‌گشتم� داستان دو کس، خیری و شری که در بیابان می‌رفتن� بی‌آب� شر آب داشت و خیر نداشت پس ازو اندکی آب خواست. شر در مقابل چشم‌ها� خیر را طلب کرد. خیر عطشناک چشم‌ها� خود بیرون آورده به شر داد اما شر هیچ آبش نداد و او را تنها با چشمی خون‌آلو� رها کرد اما...
تا کسی به من یادآوری کرد که این داستان یکی از داستان‌ها� هفت پیکر است از داستان‌های� که پری‌پیکرا� برای بهرام روایت می‌کنن�.
خواندمش، اینبار متفاوت و شیرین‌ت� از پیش...
Profile Image for Patricia.
739 reviews15 followers
January 10, 2022
The opening panegyrics were not fun, but they included some keys to the allegory to come so they were worth reading. Meisami's introduction and notes were helpful: she opened up more marvels and gave a sense of the learning and art that went into this book. It will take another reading to start to give them the attention they deserve, but the book delivers imaginative, fun, suspenseful story-reading pleasure too. I loved the story of Fitna carrying a calf up the tower stairs every day until it grows into a full-sized bull and she grows the muscle to carry it -- all to make a point. I had a magical week reading each of the Seven Princess's tales on her day.
Profile Image for Rex.
265 reviews46 followers
October 15, 2022
The core of the Haft Paykar of Nizami is seven erotic tales, each told under a dome color-coded to correspond to one of the seven classical planets. These stories are framed by the life of legendary shahanshah Bahram Gur, Muslim mystical piety, and a swirl of astrological symbolism. The result is both entertaining and intellectually engrossing.

Rhyming couplets in translation often annoy me, but Meisami's annoyed me less than most, and the notes are generally helpful.
18 reviews1 follower
March 30, 2019
نظامی شاعری که فقط داستان گو نبوده و در همه ی حکایات از اخلاق صحبت کرده.عدد ۷ عددی هست که نظامی به اون احترام گذاشته.در قسمت شکایت ۷ مظلوم میبینیم که به ترتیب مظلوم اول یک سال ،مظلوم دوم دو سال و... و مظلوم هفتم ۷ سال در زندان بوده که زاهد بوده و مراحل عرفان هم ۷ مرحله هست.
Displaying 1 - 30 of 73 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.