ŷ

Jump to ratings and reviews
Rate this book

سطرها در تاریکی جا عوض می‌کنن�

Rate this book
با چشم های زرد
پاییز در ایوان خانه نشسته بود
و من به پرندگانی پیر فکر می کردم
که دیگر هیچ کوچی
از مرگ دورشان نخواهد کرد
به این که
تنها چند پله ایم
در فاصله ی دو پا گرد
و نبض دست هایم
تیک تاک بمبی ست
که زمان انفجارش را پنهان کرده اند
...
پاییز در ایوان خانه نشسته است
و من به دست های خاک فکر می کنم
که حتی اگر تمام جنازه ها را بپوشاند
موهای تو چون گندم زاری
از لای انگشت هایش بیرون می زند

85 pages, Paperback

First published January 1, 2008

20 people are currently reading
350 people want to read

About the author

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
177 (23%)
4 stars
242 (32%)
3 stars
230 (30%)
2 stars
76 (10%)
1 star
28 (3%)
Displaying 1 - 30 of 67 reviews
Profile Image for Saman.
1,168 reviews1,072 followers
Read
July 3, 2016
صدای قلب نیست
صدای پای توست
که شب‌ه� در سینه‌ا� می‌دو�

کافی‌س� کمی خسته شوی
کافی‌س� بایستی
Profile Image for ZaRi.
2,319 reviews848 followers
Read
January 3, 2014

از همين ديروز بود
كه هرچه آتش ديوانه شد
ديگر
آب، جوش نيامد.
پرتقال�
خورشيدهاي بي‌شمار� شدند
كه صبح بر شاخه رسيدند
و ماهياني كه در آسمان شنا مي‌كردن�
از دهانه‌� غاري كه ما به آن ماه مي‌گويي�
مي‌آمدن� و مي‌رفتن�
انگار
كسي قانون‌ها� جهان را عوض كرده بود.
من ترسيدم
و رازِ دوست داشتنت را
مثل جنازه‌ا� كه هنوز گرم است
در خاك باغچه پنهان كردم
به دنبال تو
بر درها
دَر زدم
دريا باز كرد
اسب‌ه� چنان مي‌دويدن�
كه يالِ موج و موجِ يال
شعر را به هم مي‌ز�
برگشتم
و نقطه‌ا� بيشتر برابرم نبود
آنقدر دور شده� بودم
كه زمين
نقطه‌ا� بيشتر نبود
فكر كن
در واگني باشي
كه از قطار جدا مي‌شو�
و پايي را كه از ايستگاه برداشته‌ا�
بر خاكِ رُسِ كوير بگذاري
چه كلماتي داشت
اگر با دهانِ كفش‌هاي� شعر مي‌گفت�!
من اما
بيشتر نگران عمر بودم
تا نگران آب
و نمي‌دانست� عمر، بدون آب
از گلويم پايين نمي‌رو�

***

مي‌ترس�
مي‌ترس� از اين خواب
كه هر لحظه مرا دورتر مي‌بر�
و هرچه بيشتر شانه‌هاي� را تكان مي‌ده�
بيشتر خواب ساعتي را مي‌بين�
كه در گورستان زنگ مي‌زن�
Profile Image for Mahdi Meskin.
56 reviews5 followers
May 4, 2012
وافعا که نظر من در مورد نثر رو تغییر داد.
عالی بود.

ما کاشفان کوچه های بن بست ایم
این بار پیامبری بفرست
که تنها گوش کند
Profile Image for Pardis.
86 reviews124 followers
October 7, 2016
پرواز هم ديگر روياى آن پرنده نبود
دانه دانه پرهايش را چيد
تا بر اين بالِش
خواب ديگرى ببيند.
Profile Image for Negar.
1 review1 follower
July 2, 2010
و گنجشكي كه سال ها
بر سيم برق نشسته
...از شاخه ي درخت مي ترسد
Profile Image for میعاد.
Author11 books334 followers
December 7, 2015
صداى قلب نيست!
صداى پاى توست!!
كه شب ها در سينه ام ميدوى

كافى است كمى خسته شوى
كافيست بايستى!!!

......
گرگ،شنگول را خورده!
گرگ، منگول راتكه تكه تكه ميكند!
بلند شو پسرم!!!
اين قصه براى نخوابيدن است...
Profile Image for Gypsy.
432 reviews642 followers
September 7, 2017
با این مجموعه نتونستم خیلی ارتباط برقرار کنم. حال و هوای رنگ‌ها� رفته‌� دنیا رو بیشتر دوست داشتم و به نظرم قوی‌ت� بود. هرچند از شعرهای بدون نام، بر سیم‌ها� برق، مه در اتاق، دود فقط نام‌ها� مختلفی دارد، مرخصی، آن‌سو� بادها، بیدار می‌شود� طرح 4 و طرح 5 رو دوست داشتم.

در من صدای تبر می‌آی�
در من
فریادهای درختی‌س�
خسته از میوه‌ها� تکراری

و زندگی آن‌قد� کوچک شد
تا در چاله‌ا� که بارها از آن پریده بودیم
افتادیم

من ترسیدم
و راز دوست داشتنت را
مثل جنازه‌ا� که هنوز گرم است
در خاک باغچه پنهان کردم

و تو را چون میدانی از مین‌ها� خنثی‌نشد�
بغل می‌کن�

و سوختن
در آتشی که تو برپا می‌کن�
لذتی‌س�
چون روشن� کردن سیگار با خورشید

جاده‌ه� به جایی نمی‌رون�
وگرنه مسافران
به خانه‌هایشا� بازنمی‌گشتن�

و نبض دست‌های�
تیک تاک بمبی‌س�
که زمان انفجارش را پنهان کرده‌ان�

تفنگی را
که بر سینه‌� این کودک گذاشته‌ا�
به دست‌های� می‌ده� تا بازی کند
Profile Image for Yasamin Seifaei.
Author1 book58 followers
December 6, 2015
موسیقی عجیبی ست مرگ
بلند می شوی
و چنان آرام و نرم می رقصی
که دیگر هیچ کس
تو را نمی بیند


:)
Profile Image for Ahmad Sharabiani.
9,563 reviews727 followers
April 17, 2015
عنوان: سطرها در تاریکی جا عوض میکنند - مجموعه شعر؛ شاعر: گروس عبدالملکیان؛ مشخصات نشر: تهران، مروارید، 1387، در 85 ص، شابک: 9789641910176؛ موضوع: شعر فارسی قرن 14 خورشیدی، قرن 21 م
با چشمهای زرد
پاییز در ایوان خانه نشسته بود
و من به پرندگانی پیر فکر میکردم
که دیگر هیچ کوچی
از مرگ دورشان نخواهد کرد
به این که
تنها چند پله ایم
در فاصله ی دو پاگرد
و نبض دست هایم
تیک تاک بمبی ست
که زمان انفجارش را پنهان کرده اند
...
پاییز در ایوان خانه نشسته است
و من به دست های خاک فکر میکنم
که حتی اگر تمام جنازه ها را بپوشاند
موهای تو چون گندمزاری
از لای انگشتهایش بیرون میزند
Profile Image for Pouria.
203 reviews61 followers
October 3, 2017
سطرها در تاریکی جا عوض می کنند (مجموعه شعر)/ گروس عبدالمکلیان/ انتشارات مروارید/ چاپ نهم/ 85 صفحه/ تاریخ اتمام کتاب: سه شنبه 11 مهر 1396
مثل کتاب شعرهای قبلی اش که خواندم بود و توضیح بیشتری برای گفتن ندارم. سه چهار شعر از کتاب را خیلی بیشتر دوست داشتم و با نصف شعرها ارتباطی برقرار نکردم اما در کل ارزش خواندن یک بار را داشت.

پوریا روشنی
Profile Image for Sara Alaee.
184 reviews196 followers
February 11, 2015
در من
فریادهاي درختی ست
.خسته از میوه هاي تکراري

!من، ماهیِ خسته از آبم
تن می دهم به تو
تورِ عروسیِ غمگین
تن می دهم
به علامت سوالِ بزرگی
.که در دهانم گیر کرده است

Profile Image for Roozbeh.
78 reviews9 followers
February 24, 2009
طرح1

پرواز هم
دیگر رویای آن پرنده نبود
دانه دانه پرهایش را چید
تا بر این بالِش
خواب دیگری ببیند
Profile Image for Rana Heshmati.
609 reviews870 followers
December 20, 2014
صدای قلب نیست
صدای پای توست
که شب ها در سینه ام می دوی
----
انگار
کسی قانون های جهان را عوض کرده بود
من ترسیدم
و راز دوست داشتنت را
مثل جنازه ای که هنوز گرم است
در خاک باغچه پنهان کردم.
----
این گونه است که تنها می شوم
و تو را چون میدانی از مین های خنثی نشده
بغل می کنم.
---
از تمام آب های جهان
قطره ای بر گونه ی تو
----
یک لحظه خواستم.
چون کودکی که ناشیانه دست در آتش فرو برد
خواستم تو را
----
دود، فقط نام های مختلفی دارد
وگرنه سیگار من و خانه های خرمشهر
هر دو به آسمان رفتند
----
و قاصدک ها
آنقدر در کنج دیوار ماندند
که خبر هایشان از خاطر رفت؟
----
آیند
در گذشته جا مانده است
----
و من به دست های خاک فکر می کنم
که حتی اگر تمام جنازه ها را بپوشاند
موهای تو چون گندم زاری
از لای انگشت هایش بیرون می زند
----
و دستی دیگر تفنگ های ما را پر کرده بود
دستی که تفنگ های آن ها را هم...
----
باید از درخت ها باشی
که این گونه پاییز را به موهایت آورده ای
و از رودها
که ماهیان آبی و قرمز
در صدایت شنا می کنند
----
پیراهنت در باد تکان می خورد
این
تنها پرچمی ست که دوستش دارم
Profile Image for Roya Shakeri.
118 reviews10 followers
April 6, 2016
از تاريخ خجالت مي كشم
مرا در زيست شناسي بررسي كنيد.
Profile Image for Parisa Soltani.
121 reviews20 followers
July 1, 2022
چگونه پیدایت کنم
وقتی به یاد نمی آورم چگونه گمت کرده ام؟



#گروسعبدالملکیان
Profile Image for Kimia.
133 reviews7 followers
May 28, 2023
مثل همیشه شاهکار
یه تیکه هایی از شعر های گروس عبد الملکیان هست که بشدت معروف شدن مثل "برف تکه های خودکشی یک ابر است" یا "مگر چند بار بدنیا آمده ایم که این همه میمیریم؟" و به نظرم بهتره بدونیم شاعرشون کیه🥲
Profile Image for Gelareh.
48 reviews
Read
January 5, 2010
پاییز در ایوان خانه نشسته است
و من به دست های خاک فکر می کنم
که حتی اگر تمام جنازه هارا بپوشاند
موهای تو چون گندم زاری
از لای انگشت هایش بیرون می زند
Profile Image for عاطفه ابراهیمی.
20 reviews1 follower
August 29, 2013
و درد. ﮐﻪ اﯾﻦ ﺑﺎر ﭘﯿ� از زﺧﻢ آﻣﺪه ﺑﻮد. آن ﻗﺪر در ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎﻧﺪ. ﮐﻪ ﺧﻮاﻫﺮم ﺷﺪ
Profile Image for Mohammad Hanifeh.
316 reviews87 followers
October 16, 2016
درخت را می‌فهم�
که بارها پاییز و زمستان و بهار را دویده است
و دیگر
میوه‌های� را پنهان می‌کن�

در زمستان
کلاغ می‌ده�

در بهار
گنجشک
Profile Image for Pan.
23 reviews1 follower
August 12, 2024
پدرم می‌گف�:
من فکر می‌کنم�
پس
نخواهم بود :))

«من که با ماه
از پنجره‌ا� می‌آمد�
روزاست
پشت پیغام‌گی�
گیر کرده‌ا�.»

«و دریای شهرمان
چنان خسته‌س�
که عنکبوت بر موج‌های� تار می‌بندد�

«و گنجشکی که سال‌ه�
بر سیم برق نشسته
از شاخه درخت می‌ترسد�

«و روزهایمان قایم‌باشکی‌س� در تاریکی:
من در اتاق پنهان می‌شو�
تو چشم می‌گذار� و
به خواب می‌روی�
Profile Image for Fahime.
86 reviews61 followers
March 16, 2020
پروازم
دیگر رویای آن پرنده نبود

دانه دانه پرهایش را چید
تا بر این بالش
خوواب دیگری ببیند
Profile Image for Amir Mojiry.
233 reviews92 followers
October 8, 2013
کتاب، مجموعه شعرهای نوی گروس عبدالملکیان است. اولین چیزی که در این کتاب توجهم را جلب کرد، شعرهای نسبتن بلند آن بود که نمی توانستم بین اول و آخر آن ارتباط برقرار کنم. انگار که شعر با موضوعی شروع شده باشد و موضوعی دیگر تمام. تک تک بخش های شعر قشنگ اند و کلمه ها و توصیف ها و حرف ها برای من قابل درک اما وقتی می خواهم به هم مربوطشان کنم... کار تا جایی پیش رفت که گاهی شعر را رها می کردم و به عنوانش نگاه می کردم تا شاید ارتباط را در عنوان بیابم (و البته که یکی از ویژگی های شعر معاصر این است که «عنوان» هم در آن، جزئی از خود شعر است) اما باز هم در خیلی از موارد نمی یافتم. شاید اگر صبر بیش تری به خرج می دادم پیدا می شد، نمی دانم.
با این وصف، باید بگویم بهترین شعرهای این کتاب برای من، کوتاه ترین شان بودند. مثل «سه شعر کوتاه» (صص 50 تا 52) و بخش هایی از شعرهای بلند. مثل بخش هایی از «بر سیم های برق» (ص 35)
برای آشنایی آن هایی که کتاب را نخوانده اند با زبان ساده و روان عبدالملکیان:
-بدون نام-
صدای قلب نیست/ صدای پای توست/ که شب ها در سینه ام می دوی/ کافی ست کمی خسته شوی/ کافی ست بایستی- ص 13
Profile Image for Mehrnaz.
9 reviews
July 6, 2012
در باران میدوی و نمیدانی
خشم یک طپانچه ی خیس
دیگر به هیچ دردی نمی خورد
Profile Image for Hadis.
25 reviews26 followers
September 30, 2014
درخت را ميفهمم
كه بارها پاييز و زمستان و بهار را دويده است
و ديگر
ميوه هايش را پنهان مى كند

در زمستان
كلاغ ميدهد
در بهار
گنجشك

~~~

در من
فريادهاى درختى ست
خسته از ميوه هاى تكرارى..
Profile Image for Mahdi.
299 reviews98 followers
December 13, 2017
واقعا باهاش ارتباط برقرار نکردم. این همه هیاهو و چاپ دهم و فلان، برای یک مجموعه ی خیلی معمولی و حتی پایین تر از معمولی.

شاید در کل مجموعه، فقط سه تا تیکه ی کوتاه بود که دوست داشتم؛ همانهایی که در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود
Profile Image for Afruz.
41 reviews29 followers
November 1, 2014
من که با ماه از پنجره ات می امدم
روزاست
پشت پیغامگیری گیر کرده ام


مگر چندبار به دنیا امده ایم که این همه می میریم


قاصدکها انقدر در کنج دیوار ماندند
که خبرشان از خاطر رفت


کلید بر میز کافه جا مانده است
مرد مقابل خانه جیبهایش را میگردد
اینده در گذشته جامانده است


جاده ها به جایی نمی روند
وگرنه مسافرانه به خانه هایشان باز نمی گشتند

پایین بیا
نردبان این رویا دیگر از دیوارهای جهان هم گذشته


دیگر ازدرون تهی شده ام
میتوانید مرا از کاه پر کنید


چگونه پیدایت کنم
وقتی به یاد نمی اورم چگونه گمت کرده ام

پیراهنت درباد تکان میخورد
این تنها پرچمی است که دوستش دارم

از تاریخ خجالت میکشم
مرادر زیست شناسی بررسی کنید

....
....
....
Profile Image for Saeed Habibi.
30 reviews10 followers
December 29, 2010
زبان ساده و گیراش خوبه. از جمله افرادی هست که میتونه باهات ارتباط برقرار کنه. اما اگر از نظر هنر برای مخاطب بخوایم در نظر بگیریم من امتیاز بالایی بهش نمیدم در حالی که طرفدار شعرهاشم. تعداد شعرهای خوبش خیلی خیلی زیاد نیست اما بسیار با ارزش‌ان�.
Profile Image for Forough.
94 reviews2 followers
November 1, 2015
ما
کاشفان کوچه های بن بستیم
حرف های خسته ای داریم.

شعر:
بر سیم های برق


مگر چند بار به دنیا آمده ایم
که این همه می میریم؟

شعر: بلیط یک طرفه


اشعاری که ظرف کمتر از دو ساعت روزنامه وار خواندم! کاری که ازش متنفرم !!
Profile Image for amin.
30 reviews21 followers
April 25, 2015
به تعداد انگشتان دو دست شعر خوب داشت، شعرهای خوب‌� هم آنقدر خوب بودند که یکی از کتاب‌ها� خوب‌� باشد .
Displaying 1 - 30 of 67 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.