

“در این جهان
چیزهای بسیاری هست
که زنگ میزن�
میپوسند� میمیرن�
و از یاد میرون�
مثل تاج، عصا و سریر پادشاهان
در این جهان
چیزهای بسیاری هست
که هرگز نمیپوسند� نمیمیرن�
و از یاد نمیرون�
مثل کلاه، عصا و کفشها� چارلی چاپلین”
―
چیزهای بسیاری هست
که زنگ میزن�
میپوسند� میمیرن�
و از یاد میرون�
مثل تاج، عصا و سریر پادشاهان
در این جهان
چیزهای بسیاری هست
که هرگز نمیپوسند� نمیمیرن�
و از یاد نمیرون�
مثل کلاه، عصا و کفشها� چارلی چاپلین”
―
“When something is important enough, you do it even if the odds are not in your favor.”
―
―

“به گردنِ خود ببوسانم از کجاهایم به ساحل آمدها� حتا هنوز هم غرق طراوتِ ناما�
یارم نباش، خودت باشم خودم باش خود پیش مرگِ تو بودن
خبر کن موسیقی را که گرهها� انگشتانا� به ماه گره خوردهان�
که ناخنا� هلال ماه شده چیزی نیست هلالِ ماه در شب واحد بودی چیزی نیست
مرا به سوی خود بتابان بچین، رسیده و نرسیده بچین و پنجره را باز کن
جهان به سوی جهان است ببیندت حالا بچینا�
برو به هوا، به هوای اینک� من از پشت پا نگرانا� شوم
و آمدی که بیایی بیا و چنگوا� منحنیا� را بگیر و باز بغل کن بزن که بخواند
بِدَم به من پهلوهایت را و شانههای� را”
― گزیده اشعار رضا براهنی
یارم نباش، خودت باشم خودم باش خود پیش مرگِ تو بودن
خبر کن موسیقی را که گرهها� انگشتانا� به ماه گره خوردهان�
که ناخنا� هلال ماه شده چیزی نیست هلالِ ماه در شب واحد بودی چیزی نیست
مرا به سوی خود بتابان بچین، رسیده و نرسیده بچین و پنجره را باز کن
جهان به سوی جهان است ببیندت حالا بچینا�
برو به هوا، به هوای اینک� من از پشت پا نگرانا� شوم
و آمدی که بیایی بیا و چنگوا� منحنیا� را بگیر و باز بغل کن بزن که بخواند
بِدَم به من پهلوهایت را و شانههای� را”
― گزیده اشعار رضا براهنی

“من می نویسم
تا اشیا را منفجر کنم
نوشتن انفجار است
مینویس� تا روشنایی را بر تاریکی چیره کنم و شعر را به پیروزی برسانم
مینویس� تا خوشهها� گندم بخوانند تا درختان بخوانند
مینویس� تا گل سرخ بخواند تا ستاره تا پرنده، گربه، ماهی، صدف مرا بفهمد
مینویس� تا دنیا را از دندانها� هلاکو
از حکومت نظامیان، از دیوانگی اوباشان رهایی بخشم
مینویس� تا زنان را از سلولها� ستم از شهرهایی مرده
از ایالتها� بردگی، از روزهای پرکسالت سرد و تکراری برهانم
مینویس� تا واژهه� را از تفتیش از بوکشیدن سگه�
از تیغ سانسور برهانم
مینویس� تا زنی را که دوست دارم
از شهر بیشعر� شهر بیعش�
شهر اندوه و افسردگی رها کنم
مینویس� تا از او ابری نمبار بسازم
تنها زن و نوشتن
.ما را از مرگ میرهان�”
―
تا اشیا را منفجر کنم
نوشتن انفجار است
مینویس� تا روشنایی را بر تاریکی چیره کنم و شعر را به پیروزی برسانم
مینویس� تا خوشهها� گندم بخوانند تا درختان بخوانند
مینویس� تا گل سرخ بخواند تا ستاره تا پرنده، گربه، ماهی، صدف مرا بفهمد
مینویس� تا دنیا را از دندانها� هلاکو
از حکومت نظامیان، از دیوانگی اوباشان رهایی بخشم
مینویس� تا زنان را از سلولها� ستم از شهرهایی مرده
از ایالتها� بردگی، از روزهای پرکسالت سرد و تکراری برهانم
مینویس� تا واژهه� را از تفتیش از بوکشیدن سگه�
از تیغ سانسور برهانم
مینویس� تا زنی را که دوست دارم
از شهر بیشعر� شهر بیعش�
شهر اندوه و افسردگی رها کنم
مینویس� تا از او ابری نمبار بسازم
تنها زن و نوشتن
.ما را از مرگ میرهان�”
―

“I understood that men only think that they live by caring only about themselves: in reality they live by love alone.”
― How Much Land Does a Man Need?
― How Much Land Does a Man Need?

این گروه برای معرفی بهترین کتاب های خوانده شده توسط دوستان عزیزه تا به این ترتیب در لذتی که از مطالعه این کتابها بردیم با هم شریک بشیم

این گروه به کتاب ها و نوشته هایی اختصاص دارد که اجازه چاپ و انتشار ندارند و یا به علت محتوا فرصت انتشار نیافته اند اقتضای جان چو ای دل آگهی ست / هر که ...more

در این گروه کتابهایی معرفی میشود که قبل از مرگ باید خواند... و نظر همه را میتونیم در مورد کتابهایی که معرفی شده بخوانیم و کلی بحثهای داغ و جالب داشته ...more

كافه كتاب، محلي براي كتاب خواندن و به اشتراك گذاشتن تجربيات است. اعضايي كه از لحاظ موقعيت جغرافيايي به هم نزديك هستند مي توانند جلسات كتاب خواني برگز ...more

کاف، کانون ادبی دانشکده فنی دانشگاه تهران است که به صورت هفتگی حلقه های کتاب خوانی برگذار میکند
Pouria’s 2024 Year in Books
Take a look at Pouria’s Year in Books, including some fun facts about their reading.
More friends�
Favorite Genres
Polls voted on by Pouria
Lists liked by Pouria