ŷ

Jump to ratings and reviews
Rate this book

آشفته‌حالا� بیداربخت

Rate this book
مجموعه‌� ده داستان کوتاه از مرحوم غلامحسین ساعدی

315 pages, Paperback

First published January 1, 1999

10 people are currently reading
333 people want to read

About the author

غلامحسین ساعدی

78books414followers
ساعدی در ۱۳ دی ۱۳۱۴ در تبریز متولد شد. دکتر علی اکبر ساعدی جراح برادر دکتر غلامحسین ساعدی نویسنده و شاعر شهیر و برجسته در باره برادرش و مدرسه طالقانی (منصور سابق) تبریز می‌گوی�

«غلامحسین ساعدی پس از پایان تحصیلات ابتدایی در دبستان بدر، کوچه غیاث در خرداد ماه سال ۱۳۲۷ گواهینامه ششم ابتدایی گرفت و در مهرماه همین سال برای ادامه تحصیل وارد دبیرستان منصور شد. دبیرستان منصور در زمینی بنا شده بود که قبلاً قبرستان بود، به هنگامی که منصور استاندار آذربایجان شده بود این دبیرستان سر و سامان گرفت و برای همین نام منصور را روی دبیرستان ما گذاشته بودند، دبیرستان خیلی خوبی بود، معروف بود، اتوریته داشت و خیلی هم از خانه ما دور نبود.»

او کار خود را با روزنامه‌نگار� آغاز کرد. در نوجوانی به طور هم‌زما� در ۳ روزنامهٔ فریاد، صعود و جوانان آذربایجان مطلب می‌نوش�. اولین دستگیری و زندان او چند ماه پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ اتفاق افتاد. این دستگیری‌ه� در زندگی او تا زمانی که در ایران بود، تکرار شد. وی تحصیلات خود را با درجه دکترای پزشکی، گرایش روان‌پزشک� در تهران به پایان رساند. مطبش در خیایان دلگشا در تهران قرار داشت و او بیشتر اوقات بدون گرفتن حق ویزیت بیماران را معاینه می‌کر�. ساعدی با چوب بدست‌ها� ورزیل، بهترین بابای دنیا، تک نگاری اهل هوا، پنج نمایشنامه از انقلاب تا مشروطیت، پرورابندان، دیکته و زاویه و آی بی کلاه، آی با کلاه، و چندین نمایشنامه دیگری که نوشت، وارد دنیای تئاتر ایران شد و نمایشنامه‌ها� او هنوز هم از بهترین نمایشنامه‌های� هستند که از لحاظ ساختار و گفتگو به فارسی نوشته شده‌ان�. او یکی از کسانی بود که به همراه بهرام بیضایی، رحیم خیاوی، بهمن فرسی، عباس جوانمرد، بیژن مفید، آربی اوانسیان، عباس نعلبندیان، اکبر رادی، اسماعیل خلج و... تئاتر ایران را در سال‌ها� ۴۰-۵۰ دگرگون کرد. پس از ۱۳۵۷ و درگیر شدن ساعدی با حکومت در پس از انقلاب، از ایران مهاجرت کرد، وی در غربت به چاپ دوباره "الفبا" را (جهت حفظ فرهنگ) آغاز کرد. وی در روز شنبه ۲ آذر ۱۳۶۴ در پاریس درگذشت و در گورستان پرلاشز در کنار صادق هدایت به خاک سپرده� شد

Gholām-Hossein Sā'edi was born in Tabriz 5 January 1936. In 1963 he graduated from University of Tabriz in medicine, began his writing career (under the pen name Gowhar-e Morād) with short stories and plays (1966). Sā'edi was a noted writer, editor, and dramatist; an influential figure in popularizing the theater as an art form, as well as a medium of political and social expression in contemporary Iran. Later, after completing the mandatory military service he embarked (1963) on a five-year internship to specialize in psychiatry. He was repeatedly investigated, arrested, and incarcerated by the security police (SAVAK) and subjected to both physical and psychological abuse.
Sa’edi’s plays were at first produced and viewed by small groups of university students as ’theatrical experiments,� and attracted wide audiences. The dialogues are designed to lend themselves to modification by local accents and dialects, a quality that has made the plays accessible and appealing to audiences of different ethnicity and varying levels of intellectual sophistication. By the end of the 1960s Sa’edi’s standing as a prolific dramatist and fiction writer had been well established in the circle of literary figures.
Based on his travels in 1965 to the villages and tribal areas of the Persian Gulf and in 1968 to Azerbaijan in northern Iran, Sa’edi produced a series of monographs with anthropological underpinnings. The importance of these studies is that in a variety of ways they became useful sources for many of Sa’edi’s later works. In Sa’edi’s monographic sketches and fictional narratives the village and the city are both inhabited by the same anxiety-ridden people, tormented by the same problems.
By the early 1970s, in addition to his short stories, he had published a short novel, Tup (The Cannon, 1970) and completed the manuscripts of Tātār-e Khandān (The Grinning Tartar) while he was in prison for

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
75 (19%)
4 stars
158 (41%)
3 stars
110 (29%)
2 stars
28 (7%)
1 star
7 (1%)
Displaying 1 - 30 of 48 reviews
Profile Image for Yegane.
129 reviews290 followers
April 16, 2022
اسکندر و سمندر در گردباد ۴
شنبه شروع شد ۵
بازی تمام شد ۵
خانه باید تمیز باشد ۳
آشفته‌‌حالا� بیدار بخت ۳
صداخون ۵
پادگان خاکستری ۳
میهمانی ۳
ای‌وای� تو هم! ۴
واگن سیاه ۴


پی‌نوش�: آقای ساعدی پیام دریافت شد.
Profile Image for Niloo N.
263 reviews476 followers
September 8, 2020
البته 3.5-3.75 *

من هیچ‌جور� قلبم با آقای ساعدی عزیز، به خاطر جنسیت‌زدگی‌شو� صاف نمیشه راستش و داستان یکی مونده به آخری و لحن و توصیفاتی که درباره روابط زنان و مردان و به طور کلی نقش و شخصیت زنان در محیط خانواده یا اجتماع بود، بسیار خشمگینم کرد که تمام داستان‌ها� خوب قبلی رو به فراموشی سپردم!

نیمه اول کتاب بی‌نظی� بود. بسیار متفاوت از چیزی که ممکنه از ساعدی بشناسیم. در واقع چند داستان اول هر کدوم به طور مجزا قابلیت تبدیل به یک فیلم سینمایی بلند رو دارن و فوق‌العاده‌ا�. ولی نیمه دوم برام ضعیف‌ت� به چشم می‌اوم�.

+ ۷ سال پیش ستایش از زیبایی اسم این کتاب گفته بود و همون موقع خریده بودم. یک سال و نیم اخیر هم سعی کردم به داستان کوتاه علاقه‌مند� نشون بدم و بخونمش. تجربه‌� فوق‌العاده‌ا� بود و خوندن داستان‌ها� کوتاه فارسی رو قطعاً ادامه خواهم داد.
Profile Image for Miss Ravi.
Author1 book1,145 followers
January 12, 2017
آدم‌های� که دوست‌شا� دارم کامل نیستند و نقطه‌ها� ریز و یا درشتی از نواقص و معایت در آن‌هاس�. این را برای توجیه ضعف‌ها� داستانی ساعدی در این کتاب نمی‌گوی�. این را برای اهمیت ساعدی در ادبیات‌ما� می‌گوی�. داستان‌ها� «شنبه شروع شد» و «آشفته‌حالا� بیداربخت» با موضوع یکسان و داستان «ای وای! توهم» از ضعیف‌تری� کارهای مجموعه‌ان�.
Profile Image for Ahmad Sharabiani.
9,563 reviews717 followers
August 19, 2015
داستان کوتاه «آشفته حالان بیدار بخت» در مجله های آدینه، و دنیای سخن برای نخستین بار در سال 1360 چاپ شده، اما کتاب حاضر که در سال 1388 توسط انتشارات نگاه منتشر شده، مجموعه‌� ده داستان کوتاه است از مرحوم غلامحسین ساعدی، شامل داستانهای: «اسکندر و سمندر در گردباد»، «شنبه شروع شد»، «بازی تمام شد»، «خانه باید تمیز باشد»، «آشفته حالان بیدار بخت»، «صداخون»، «پادگان خاکستری»، «میهمانی»، «ای وای تو هم!»، و «واگن سیاه». ا. شربیانی
Profile Image for Elham Asgari.
69 reviews51 followers
March 5, 2021
سه‌� نیم از پنج/ کتاب عنوان خیلی خوبی داره، اعتراف می‌کن� قبل از هر چیز به خاطر همین عنوان بود که به خوندنش ترغیب شدم. اغلب داستان‌ه� رو دوست داشتم و خب اون هیبت و تاریکی منحصر به فرد کارهای ساعدی اینجا هم باهام همراه شد�. بیشتر داستان‌ه� روایت‌گ� بخشی از ساعدی بود و همین موضوع این اثر رو کمی متفاوت‌ت� از بقیه آثار نویسنده در نظرم آورد. با همهٔ این‌ه� چیزی که درمورد تقریبا همهٔ کارها آزارم می‌داد� گیج و گمی اجزای داستان بود، داستان‌ه� چیزی درخور کم داشتند یا نمی‌دون� شاید من اینطور احساس می‌کرد�. یک روزی سر فرصت باید بیشتر بنویسم، ولی عجالتاً «خانه باید تمیز باشد»، «صداخون» و «میهمانی» به نظرم قوی‌تری� کارهای این مجموعه بودند.
Profile Image for Hana Hmp.
125 reviews38 followers
May 31, 2023
تو خیلی زود دق کردی عزیزم، خیلی زود. حیف از این همه نبوغ و استعداد که زیر خاک قبرستان پرلاشز مدفون شده.
Profile Image for Saeedeh.
13 reviews22 followers
August 17, 2012
آدم های تمام قصه های این کتاب به نوعی تنهان. فضای تمام داستان ها پر از دلهره، اضطراب، سیاهی و کثیفیه. تعقیب و دستگیر شدن و تقتیش و اتهام هم در این کتاب به وفور به چشم میخوره. فعالیت های سیاسی و احساسات و ترس ها و زندان رفتن های نویسنده در اون دوران تاثیر زیادی در داستان های این کتاب داشته. ولی با این همه سیاهی داستان های جوری نوشته نشدن که از خوندنشون لذت نبری. اصلا هم کتاب حوصله سر بری نیست. نثرش قویه. میتونی با خیلی از شخصیت های کتاب احساس همدردی و حتی همذات پنداری کنی. من شش تا ازین ده تا داستان رو دوست داشتم و پسندیدم.
Profile Image for Negar Afsharmanesh.
352 reviews68 followers
January 14, 2025
کتاب و دوست داشتم.کتاب در واقع ۱۰ تا داستان کوتاه هست که ساعدی اون هارو در مقاطع مختلف زندگیش نوشته. داستان ها بیشتر اجتماعی هستند و مشکلات اجتماعی مقاطع ای که نوشته شدن و به خواننده میرسونن.ولی داستان کوتاه ها همشون حالت دلهره بهت میدن موقع خوندن. این خودش قدرت نویسنده رو نشون میده.
Profile Image for Amirreza Fakharian.
41 reviews9 followers
December 20, 2019
تم سیاسی داستان‌ه� و همچنین قلم شیوا و روان آقای ساعدی باعث شد از برگ برگ این کتاب لذت ببرم.
Profile Image for Sadra Kharrazi.
461 reviews72 followers
November 8, 2023
بسیار عقب تر از عزادارن بیل
با ارفاق یکی دو تا داستان خوب داشت
یه چند تا رو اصلا بعید میدونم بشه اسم داستان کوتاه روشون گذاشت
بیشتر خرده روایت بودن
Profile Image for کافه ادبیات.
297 reviews108 followers
March 27, 2024
"آشفته حالان بیدار بخت" اثری است که ده داستان کوتاه از "غلامحسین ساعدی" را شامل می شود که علاوه بر داستانی به همین نام، عناوین باقی قصه ها عبارت اند از "اسکندر و سمندر در گردباد"، "پادگان خاکستری"، "میهمانی"، "شنبه شروع شد"، "واگن سیاه"، "بازی تمام شد"، "خانه باید تمیز باشد"، "ای وای تو هم !" و "صدا خونه".
هر کدام از این داستان ها، قصه ی منحصر به فرد خود را دارند و در داستان "اسکندر و سمندر در گردباد"، این دو در بالکن یک خانه به حرف زدن با هم مشغول هستند تا اینکه سمندر حرفی به زبان می آورد که برایش گران تمام می شود. در داستان "بازی تمام شد"، حسنی و دوستانش فکرهایشان را روی هم گذاشته اند تا جلوی کتک خوردن حسنی از پدرش را بگیرند. "شنبه شروع شد"، قصه ی نویسنده ای جوان است که هر شنبه با اضطراب منتظر آمدن معشوقه ی خود است.
"خانه باید تمیز باشد"، داستان زوج جوانی است که در ماه عسلشان کنار دریا، با اتفاق عجیبی رو به رو می شوند و "صدا خونه"، قصه ی سربازی است که به دلیل ناتوانی در رژه رفتن در پادگان، مرتب تنبیه می شود. "میهمانی" داستان معلمی است که روزی دوستی قدیمی به سراغش می آید و "ای وای تو هم !" قصه ی نویسنده ای است که با نام مستعار به انتشار کتاب و مقاله مشغول است اما ایندفعه ناشر همه ی مقالاتش را با اسم اصلی منتشر کرده است. "واگن سیاه" پرونده ای است مشکوک که باید توسط یک مامور ساواک بررسی شود و "پادگان خاکستری"، داستان زوجی است که زندگی آرامشان در کویر با بنا شدن یک پادگان کنار خانه، متحول می شود. "آشفته حالان بیدار بخت" که عنوان این مجموعه هم از آن گرفته شده، قصه ی شاعری آشفته و کلافه است که در کافه به انتظار معشوقه اش نشسته است.
Profile Image for Parinaz.
110 reviews120 followers
August 26, 2021
من واقعا کتاب رو دوست نداشتم. ضعیف بود. در برابر "عزاداران بیل" و "شب‌نشین� باشکوه" این کتاب خیلی سخیف بود، هیچ انتظارش رو نداشتم.
از میان داستان‌ه� تنها "خانه باید تمیز باشد" را دوست داشتم، من را یاد انیمه شهر اشباح می‌انداخ�. پراز مور و ملخ و گند و کثافت و چرک.
Profile Image for محمدقائم خانی.
258 reviews84 followers
August 26, 2020
.

داستان آخر کتاب، یک نمونه خوب از داستان معمایی فارسی است که می توان به خوانندگان پیشنهاد کرد.
سوال اصلی ما این است که هویت و اسم واقعی مردی که راوی موسیو بوغوس می نامد، چیست؟ داستان به سمت گزارش این هویت مجهول می رود. راوی او را یک دیوانه حسابی می داند که از بس چیزمیز خوانده، خل شده. حالا هم بساط کتاب پهن می کند و آزاری برای کسی ندارد.
چند جا پاتوق دارد که منظم به آنها سر می زند. در ملاقات اول، راوی مرد را زیر نظر می گیرد تا رفتارهای او را بسنجد. اما دقت در اتفاقات اخر داستان به ما می فهماند که اتفاقا این مرد بوده که راوی را به حرف کشانده با مچل کردنش.
پس از خواندن کتاب برای راوی توسط مرد، راوی یک گزارش معمولی می نویسد و پرونده را می بندد. پس ما با یک داستان جاسوسی روبرو هستیم.
فرداروزش یک مأمور ساده پلیس، به خاطر فحاشی آن مرد، دستگیرش می‌کن�. این بار او را پای میز بازجویی می آورند. اما خل بازی های او آنجا هم جواب می دهد و راوی بر نظر قبلی اش پافشاری می کند. اما یک کلمه که مرد وسط بازجویی به راوی می گوید و او هم در گزارش خود می آورد، نظر مقامات بالا را جلب می کند:‌«واگ� سیاه». دستور می دهند تا گزارش آ نرا هم بنویسد.
راوی مرد را تعقیب میک ند و واگن سیاه را پایین راه آهن پیدا می کند. آنجا هم فقط خل بازی می بیند و گزارشی مانند قبل تهیه می کند.
یک سال و نیم بعد، مردی را می گیرند که دوستانش اعتراف کرده ولی خودش چیزی نگفته بوده است؛ به اسم احمد درازه. مأموران به خانه اش می آیند تا بگردند. خانه او واگن کناری واگن سیاه است. او برای آن که لو نرود، واگن سیاه را به عنوان محل اختفای خودش معرفی می کند. این بار راوی حرف های خطرناکی از موسیو بوغوس در واگن سیاه می شنود. می ریزند توی آن و همه را دستگیر می کنند. هنگام عزیمت، زیر واگن را می گردند و انبار مهماتی پیدا می کنند.
از آن لحظه به بعد، مرد دیوانه تبدیل به یک قهرمان می شود و حتی در نحوه ایستادنش هم تغییری حاصل می آید. او را شکنجه می کنند و بقیثه تیم را، اما چیزی لو نمی دهند. او زیر شکنجه نعره هایی می کشیده که دل همه را می لرزانده. پس از مردنش، شاگردانش شروع به نعره کشیدن می کنند. یک روز هم شاگردان را می برند میدان تیر و می کشند.
پس از مدتی احمد درازه آزاد می شود ولی جنازه اش پیش واگن ها پیدا می شود. دوباره پرونده تیم موسیو بوغوس بالا می آید. راوی مجبور است گزارش تازه ای تهیه کند.
Profile Image for Setayesh Dashti.
154 reviews281 followers
November 5, 2013
این کتاب عالیه. بهترین کتابی که تاحال‍� خوندم حتّی، در زمینۀ داستان کوتاه. دید تمثیلی، فضاسازی‌ها� شخصیت‌پردازی‌ها� بسیار ظریف - به داستان ای تو هم مراجعه کنید -، ساختار روایتی که در هر داستان بسیار موشکافانه انتخاب شده.
به نظرم غل‍امحسی� ساعدی واقعا ًنابغه بوده، و یه دید بسیار ظریف به زندگی و محیط اطرافش داشته، دیدی که باعث شده هم در توصیف فضاهای شهری - شب‌نشین� باشکوه و این کتاب - و هم در توصیف فضاهای روستایی - عزاداران بیل - عالی عمل کنه.
این رو از عزاداران بیل هم بیشتر دوست داشتم.
Profile Image for Sarah Nehzati.
25 reviews
April 9, 2020
همه‌� داستان‌ها� این کتاب استانداردها رو در روایت دارن و خب نثر ساعدی هم که تروتمیز و بی عیب و ایراده. چندتا داستان خیلی خوب هم توش هست که می‌ارز� بیش از یک بار خونده بشه: بازی تمام شد، میهمانی، ای وای تو هم و واگن سیاه. باقی داستان‌ه� متوسّطن. متأسّفانه اسم ساعدی انقدری متوقّعم کرد که غلبه‌� داستان‌ها� متوسّط تو ذوقم بزنه.
Profile Image for Az.
25 reviews
June 24, 2024
این کتاب دومین کتابی بود که از غلامحسین ساعدی می‌خوندم� زیبا و محسور کننده. برای من بهتی که در نهایت با تموم شدن قصه توش رها می‌ش� حال خوشی داره. اسکندر و سمندر در باد تلخ و شکه‌کنند� بود، شنبه شروع شد زیبا و احساسی، خانه باید تمیز باشد رازآلود، ای وای، توهم! توصیف جالبی از روابط دوستانه(شاید هم به ظاهر دوستانه) ارائه می‌کر� و در نهایت واگن سیاه که بی‌وقف� خوندمش. همه‌� این داستان‌ه� و -باقی داستان‌های� که اسم نیاوردم- دوست‌داشتن� بودن. با تموم شدن این کتاب به فکر خریدن یکی دیگه از آثار غلامحسین ساعدی‌�.
Profile Image for Alireza.
104 reviews3 followers
November 13, 2021
اسکندر و سمندر
داستان دو همسایه که از پنجره فقط با هم حرف میزدند و با یک اتفاق تقریبا مسخره
دچار مشکلی میشوند ...

شنبه شروع شد
داستان کسی که نسبت به شنبه ها حساسیت خاصی دارد و برایش باعث بدبختی میشود ، داستان گیرایی نبود و شکلی پوچ گرا داشت ...

بازی تمام شد
داستان حسنی که با باباش دشمن بود و ازش کتک میخورد و در نهایت با کمک دوستش نقشه ای کشید تا پدرش رو تنبیه کند ولی اتفاقات دیگه ای در راه بود ...

خانه باید تمیز باشد
شاید جالب ترین داستان این کتاب تا اینجا همین داستان باشد ، خانه ای (وطن) که به شدت به نظافت و از بین بردن حشرات موذی احتیاج دارد، این قصه شدیدا نمادین بود و فقط من رو یاد وضع کشورم انداخت😞

آشفته حالان بیدار بخت
چیز خاصی برای گفتن نداشت یا من نفهمیدمش ، در کل ارتباط برقرار نکردم باهاش

صداخون
داستان خدمت سربازی ، شاید وقایع نگاری خود نویسنده با اندکی اغراق بود ، داستان متوسطی بود

پادگان خاکستری
این بار در نزدیکی خانه خانم و آقایی پادگانی صحرایی دایر میشود ...
باز هم دلپذیر نبود

ممانی
دو دوست قدیمی بعد از سالها یکدیگر رو پیدا میکنن و از تفکرات سالهایی که با هم ارتباط نداشتند سخن میگویند غافل از اینکه ...

ای وای تو هم
داستان یک نویسنده در خطر که دوستی به او کمک کرد تا مخفی شود و جانش را نجات دهد ولی ارتباط دوست نویسنده با همسرش همه چیز را عوض کرد...

واگن سیاه
این داستان خوبی بود ، شکل وهم آلودی داشت و تقریبا نمیشد آخر داستان رو پیشبینی کرد
Profile Image for Arvin nadimi.
52 reviews9 followers
February 3, 2021
قبل از هرچیز باید بگم که شجاعت این مرد به خاطر نوشتن چنین داستان هایی رو در جایی دگ سراغ ندارم.
داستان اول رو که خوندم و تموم شد چند دقیقه خشکم زد و بعدش شروع کردم فحش دادن به آسمون و زمین.
رجوع میکنم به یکی از کامنت ها که دوستی به نام رویا نوشته بود :(کتابی که داستانهایش مرا با خود به دنیای پر از ترس و شکنجه و زجری که نویسنده محبوبم کشیده بود برد)
حتی کلمه محبوب رو حذف نکردم چون واقعا برای من هم محبوب هستن و چقدر خوشحالم که هر روز با چنین نویسندگانی آشنا میشم و شانس اینو پیدا میکنم که بخونمشون
Profile Image for Soha.
73 reviews13 followers
February 3, 2016
اصلا نبايد نشست و گره ها را باز كرد. با باز كردن هر گرهي چند گره درست مي شود و عاقبت كلاف عجيبي روي دست آدم مي ماند كه به كابوس هاي صبحگاهي بي شباهت نيست. آميزه اي از اميد و نااميدي كه به آخر سر، آدميزاد را حسابي خرافاتي مي كند
Profile Image for آنای.
93 reviews
November 3, 2022
ناامیدم نمی‌کن� ساعدی. احتمالاً اگر زنده بود بعد از خوندن این کتاب بی‌درن� سراغشو می‌گرفت� و می‌بوسیدم‌ا�.

«دلم می‌خوا� دخل بابای سگ‌مسبم� دربیارم.» داستان سوم قلبم رو مچاله کرد.
Profile Image for Masih Reyhani.
270 reviews6 followers
February 11, 2022
کتاب را مثل دیگر آثاری که از دکتر ساعدی خوانده‌ا� دوست داشتم.
برخی قصه‌ه� بسیار جذاب و برخی کمی حوصله‌سرب�(!) بودند. در این میان آن‌چ� که برای من عجیب بود، شباهت داستان‌ها� «شنبه شروع شد» و «آشفته‌حالا� بیداربخت» بود. هر دو داستان تقریبا شبیه هم بودند و نکته‌� خاصی هم نداشتند.

شخصا «بازی تمام شد»، «خانه باید تمیز باشد» و «میهمانی» را به همین ترتیبی که نوشته‌ام� بیشتر پسندیدم و اگر فرصت مطالعه‌� کل کتاب را نداشتید این سه داستان را حتما بخوانید.
Profile Image for pure.
3 reviews
July 8, 2018
چند داستان كوتاه از ساعدى.
من هم بر اين باورم كه ساعدى در نمايشنامه تبحر بيشترى نسبت به داستان دارد.
از اين مجموعه داستان اگر بهترين را بخواهم انتخاب كنم "خانه بايد تميز باشد" را انتخاب ميكنم و ضعيف تريم به نظرم "اى واى، تو هم" را ميشود نام برد.
به هر حال اينبار ساعدى مرا مثل ترس و لرز يا عزاداران بيل راضى نكرد.
Profile Image for Peyman Haghighattalab.
242 reviews64 followers
July 15, 2016
ناهمگون بود. بر خلاف عزاداران بیل که یکدستی مجموعه آدمو به هیجان می نداخت این مجموعه ناهمگون بود. داستان های خوبی هم داشت. ولی چون مجموعه ی 3دهه ی مختلف از نویسندگی ساعدی بوده ناهمگون شده. ولی روایت ساعدی از تنهایی آدم هاش ویرانگره. چه قدر این مرد دقیق روایت می کنه و گرم. اون قدر گرم که با خوندن آینه های تنهایی آدم های داستان هاش حال آدم بد میشه.
آدم های تنهایی که جهان تنهایی شان را دیگران و جامعه و قدرت نمی توانند تاب بیاورد(داستان های "اسکندر و سمندر و گردباد"و "صداخون" و "میهمانی" و "ای وای, تو هم!" و "واگن سیاه") و معشوق های نامرد (داستان شنبه شروع شد و آشفته حالان بیداربخت) دو تا مضمون اصلی داستان هاست.
روی هم رفته ارزش این مجموعه داستان ساعدی از 70درصد مجموعه های تازه چاپ ناشرهای خوش نام این روزها بیشتره.
Profile Image for Zahra Golmohammadi.
22 reviews2 followers
March 27, 2017
متاسفم براى خودم كه انقدر دير به سراغ كتاب هاى غلامحسين ساعدي آمدم، اما ماهى رو هر وقت از آب بگيريم تازه است، توصيه ميشود كتاب هاى اين بزرگوارِ چيره دست
Profile Image for Niloufar.
16 reviews3 followers
July 6, 2022
از این که آخر داستان‌ه� از سیاهی و کثافت سورپرایز می‌شدم� خیلی لذت بردم.
Profile Image for Parya.
10 reviews6 followers
February 5, 2021
مجموعه ده داستان کوتاه که با روایتی قوی، جذاب و خواندنی نگاشته شده است.
فضای حاکم بر داستانهای این کتاب، فضای خفقان،ظلم،خیانت، نامردی، تردید، تشویش و تنهایی انسان است.
شخصیت پردازی داستانها بسیار ظریف است و چنین توصیف دقیقی از فضای روانی رنج و عجز و اضطراب از قلم تخصصی فردی چون ساعدی که آشنا با ساختارهای روان آدمی است؛ برمی آید.
با دو داستان صداخون و پادگان خاکستری ارتباط برقرار نکردم؛ اما داستانهای اسکندر و سمندر در باد، شنبه شروع شد، بازی تمام شد، میهمانی، ای وای توهم و واگن سیاه را بسیار دوست داشتم.
1 review
March 31, 2020
ساعدی یکی ازنویسندگان مورد علاقه من هستش. این کتاب فاصله زیادی با عزاداران بیل و ترس لرز داشت .ولی داستان واگن سیاه رو بیشتر پسندیدم .مثل همیشه تنهایی ادمها رو نشون میده و به شکل خیلی ماهرانه شخصیت ِسوژه های داستانیش رو موشکافی میکنه .
19 reviews5 followers
February 22, 2021
به نظر من یکی از بهترین اثرات ایرانی در زمینه داستان کوتاه
Profile Image for آوانگارد| معرفی و بررسی کتاب.
260 reviews69 followers
Read
August 27, 2020
مجموعه� داستان آشفته‌حالان� بیداربخت از شگفت‌انگیزتری� و حیرت‌آورتری� آثار اوست که داستان‌های� را از سال‌ها� مختلف زندگی او شامل می‌شو� و همین امر گستردگی معنایی و همزمان پیوستگی خاصی به کل کتاب داده است. داستان‌ها� آشفته‌حالا� بیداربخت، همان‌طو� که از نام‌ا� پیداست، درباره‌� آدم‌ها� وازده و رانده‌شده‌ا� است که تشخیص مرز میان وهم و واقعیت برایشان میسر نیست. در نخستین داستان کتاب با دو انسان تنها و افسرده آشنا می‌شوی� که از فرط غربت و تک‌افتادگ� نسبت به جامعه‌� بیرونی به یک‌دیگ� پناه برده‌ان� و زندگی‌شا� بدون بازی‌ها� کودکانه‌ا� که با هم انجام می‌دهند� معنا و هدفی ندارد. آنچه نظم و آرامش زندگی این افراد را بر هم می‌زن� حضور مسلط و قاهر اصل واقعیت است که آن‌ه� را به درون گردابی سهمگین می‌کشان� که دیگر ادامه‌� زندگی گذشته‌شا� امکان‌پذی� نیست و باید خود را برای زندگی با تنهایی بیشتر و مصیبت‌ها� غریب‌ت� آماده کنند؛ مانند ئی. جی. پروفراگ خودِ داستان آشفته‌حالا� بیداربخت که سرانجام درمی‌یاب� در زندگی‌ا� مسیری دیگر جز تنهایی و آشفته‌حال� وجود ندارد.

***
بخشی از مرور کتاب «آشفته حالان بیدار بخت» که در وب‌سای� آوانگارد به قلم «میثم غضنفری» منتشر شده است.
برای خواندن کامل مطلب به لینک زیر مراجعه فرمایید:
Profile Image for SARAH.
245 reviews313 followers
April 4, 2014
خب بجز داستان "ایوای تو هم" بقیه داستان های این مجموعه زیاد برام جالب نبود البته... داستان در فضای سیاسی دهه 40-50 نوشته شده و مناسب اون فضا است. برای من در کل زیاد جذابیت نداشت؛ اما می تونم اعتراف کنم غلامحسین ساعدی تسط قابل توجهی به زبان فارسی دارد.کلا تسلط نویسنده به زبان فارسی و رقص واژگان در کتاب برام جالب بود....در اوایل خوانش هم مدام به خودم می گفتم انگار ساعدی دارد از دست نویسندگان هم عصرش رو نویسی می کند که بعدها متوجه شدم سخت در اشتباهم ....در کل همان دو ستاره......
Displaying 1 - 30 of 48 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.