اینیاتسیو سیلونه مکتب دیکتاتورها را در سال ۱۹۳۸، همزمان با نان و شراب، نوشت. ترجمهٔ آلمانی این رمان در ۱۹۳۸ در زوریخ منتشر شد، اما نسخهٔ ایتالیایی آن بیستوچها� سال بعد، یعنی سال ۱۹۶۲، انتشار یافت. این رمانِ استعاری داستان دو امریکایی مشکوک است؛ یک جوجهدیکتاتو� و دیگری مشاور ایدئولوژیک او. این دو برای آموختن شگردها و رموز دیکتاتوری به اروپا، سرزمینی که در زمینهٔ دیکتاتوری تجربههای� غنی دارد، سفر کردهان�. در سفر خود با یک تبعیدی ایتالیایی آشنا میشون� که عمر خود را در راه مبارزه با دیکتاتوری گذرانده است. گفتوگو� سهنفره� طنزآمیزی میان این دو امریکایی و تومازو در میگیر�. رشتهٔ این گفتوگ� در دست تومازو است که بیش� خودِ سیلونه است. این واقعیت به گفتهها� تومازو اعتباری قابل ملاحظه میبخشد� زیرا برآمده از تجربهها� عملی سیلونه در راه مبارزه با دیکتاتوری است.
Figlio di una tessitrice e di un piccolo proprietario terriero, perde assai presto il padre e la madre, nel terremoto che nel gennaio del �15 distrugge gran parte della Marsica. Interrotti gli studi liceali, si dà alla politica quale socialista attivo e prende parte alle lotte contro la guerra e al movimento operaio rivoluzionario; nel 1921 partecipa a Livorno alla fondazione del Partito Comunista (che rappresenta a Mosca, con Togliatti, nel Komintern), ma se ne stacca nel 1930, in disaccordo con le purghe staliniane. Antifascista, resta in esilio in Svizzera dal 1930 al 1945, anni durante i quali matura la sua vocazione di scrittore. Pubblicato in traduzione tedesca a Zurigo nel 1933, “Fontamara� è il suo romanzo d’esordio, che lo impone all� attenzione generale: oltre ad essere una straordinaria analisi della cultura centro-meridionale, “un documento su una civiltà ormai definitivamente morta� (Fofi), è pure con ogni probabilità il più bel libro sui contadini italiani che sia mai stato scritto. Il successivo “Pane e vino� del �36 riprende, in una chiave più sentimentale, meno ironica, i temi del fortunato predecessore, laddove “Il seme sotto la neve� (1942) sembra stazionare tra manierismo e ritualità. Frattanto, nel periodo 1932-'34 egli è redattore del mensile in lingua tedesca, edito a Zurigo, «Information», cui collaborano artisti ed intellettuali del calibro di Thomas Mann, Bertolt Brecht, Robert Musil. Fiorente, pure, la sua attività saggistico-culturale, che annovera il saggio “Il fascismo, le sue origini e il suo sviluppo� (1934) ed il trattato di filosofia politica “La scuola dei dittatori� (1938). Nel 1944, rientrato in Italia, si stabilisce a Roma, ove aderisce al Partito Socialista Italiano di Unità Proletaria. La sua produzione letteraria continua con il lavoro teatrale “Ed egli si nascose� (1944) e con i romanzi “Una manciata di more� (1952), “Il segreto di Luca� (1956), “La volpe e le camelie� (1960): meno originali dei precedenti, più legati ad un modello di letteratura tardo-ottocentesca, esprimono una sorta di conversione del nostro, che approda qui ai lidi di un socialismo ibridato col cristianesimo. Di grandissimo interesse, invece, “Uscita di sicurezza� (1965), raccolta di saggi politici in cui egli racconta il doloroso travaglio che lo condusse infine a distaccarsi dall� ideologia comunista, e “L’avventura di un povero cristiano� (1968), sua ultima fatica apparsa in vita, un intrigante romanzo - saggio incentrato sulla figura di papa Celestino V, in seguito trasformato in testo teatrale. Ebbe a dire di lui Albert Camus: "Guardate Silone. Egli è radicalmente legato alla sua terra, eppure è talmente europeo".
L'Ecole des Dictateurs (1938) = The School for Dictators, Ignazio Silone
Ignazio Silone (1 May 1900 � 22 August 1978) was the pseudonym of Secondino Tranquilli, an Italian author and politician. He was nominated for the Nobel prize for literature ten times.
In this book, Ignazio Silone has written his masterpiece - a political satire that can be mentioned in the same breath with Aristophanes, Swift, and Voltaire.
Just before World War II, two Americans named Mr. W. and his assistant Professor Pickup came to Europe to draw on their dictatorial experiences, and to learn from the dictatorship of Europe.
They want to establish their authoritarian rule on their return to "America". When they reach "Europe", they look for someone to teach them European dictatorship. The hotel doorman portrays an exiled "Italian" who has spent his life fighting dictatorial regimes. After all, the truth is told more honestly by the enemy. An exiled "Italian" named Tomaso continues to teach the story of dictatorship to Mr. W. and Professor Pickup, and interesting discussions take place between the three.
تاریخ نخستین خوانش: روز بیست و سوم ماه ژوئن سال1986میلادی
عنوان: مکتب دیکتاتورها؛ نویسنده: اینیاتسیو سیلونه؛ مترجم: مهدی سحابی؛ تهران، نشرنو، سال1363؛ در پانزده و215ص؛ چاپ دوم سال1367؛ چاپ دیگر تهران، نشر البرز، سال1369؛ چاپ دیگر تهران، ماهی، سال1386؛ شابک9649971165؛ چاپ دوم نشر ماهی سال1388؛ شابک9789649971162؛ موضوع مکتب دیکتاتورها از نویسندگان ایتالیا - سده 20م
اینیاتسیو سیلونه، در رمان «مکتب دیکتاتورها» پیش از جنگجهان� دوم، چرایی شکلگیر� حکومتها� دیکتاتوری، و همچنین اصول حکومتدار� آنه� را، بررسی کرده است؛ «مکتب دیکتاتورها»، همزمان با «نان و شراب»، نوشته شده� است، و همانند آن کتاب، نخستین بار به زبان «آلمانی»، در «زوریخ» انتشار یافته؛ این کتاب بیست و چهار سال بعد، یعنی در سال1962میلادی، برای نخستین بار، به زبان «ایتالیائی» نیز در کشور «ایتالیا» منتشر شد، و همانند آثار پیشین «سیلونه»، به دست خودش، مورد تجدید نظر کلی، قرار گرفت؛ ترجمه ی فارسی از متن نهایی کتاب، که در سال1969میلادی چاپ شده بود، انجام گرفته� است؛ روانشادمان جناب «مهدی سحابی» با هر سه زبان «انگلیسی»، «فرانسوی» و «ایتالیایی» آشنا بودند، و این توانایی به ایشان یاری میکرد� تا کتابه� را از متون اصلی به پارسی برگردان کنند
چکیده: درست پیش از جنگ جهانی دوم، دو آمریکایی به نامها� آقای «دبلیو» و دستیارش پروفسور «پیکاپ» به «اروپا» میآیند� تا از تجربیات دیکتاتوری آنه� استفاده کنند، و از دیکتاتوری اروپا درس بگیرند؛ آنه� میخواهن� در بازگشت به «آمریکا» حکومت استبدادی خود را برپا کنند؛ زمانیک� به «اروپا» میرسند� به دنبال فردی میگردند� تا به آنه� دیکتاتوری اروپایی را آموزش دهد؛ دربان هتل، یک «ایتالیایی» تبعیدی را معرفی میکند� که عمر خود را در راه مبارزه با حکومتها� دیکتاتوری سپری کرده است؛ هرچه باشد حقیقت از زبان دشمن صادقانه� تر بیان میشود� «ایتالیایی» تبعیدی، با نام «تومازوی» در ادامه � داستان راه و رسم دیکتاتوری را به آقای «دبلیو» و پروفسور «پیکاپ» آموزش میده� و بحثها� جالبی بین این سه نفر شکل میگیرد�
نقل از متن: (ملاقات نگارنده با آقای «دبلیو»، جوجه دیکتاتور «آمریکایی»، و مشاور ایدئولوژیکی او پروفوسور «پیکاب» معروف، که در جستوجو� تخممر� «کریستف کلمب» به «اروپا» آمده� اند؛ بدون شک یکی از غریبتری� رویدادهای دوران نویسندگیا� ملاقاتی است که امروز با دو شخصیت «آمریکایی» داشتم، که برای چند روزی به «زوریخ» آمده اند� از زمانیک� به دلایل سیاسی مجبور به ترک مینهم شدم، در «زوریخ» زندگی میکنم� کشور کوچک «سوییس» اکنون در طول دو سوم مرزهای خود با کشورهای همسایه است که رژیمها� دیکتاتوری دارند -زمان نگارش این سطور بهار سال1939میلادی است-؛ با این همه، شهر زوریخ همچنان محل برخورد مسافرانی است، که از گوشه و کنار جهان به آن رو میآورند� بدیهی است که همه � اینان مردمانی جالب، و قابل اعتماد و سر به زیر نیستند؛ برای احتراز از گفتوگ� با افراد ناشناسی که به سراغم میآیند� مدتهاس� شیوه ا� را در پیش گرفته ام� که جایی برای بحث و جدل باقی نمیگذارد� و در عین حال کسی را هم نمیرنجان�: به آنهای� که به مسائل سیاسی علاقمندند میگوی� که چندیست فقط و فقط به ادبیات میپردازم� و به آنهای� که دوستدا� ادبیاتند عکس این را میگویم� یعنی اینک� با توجه به شرایط موجود، تنها و تنها به سیاست فکر میکنم� البته همانگون� که گاهی برایم پیش آمده، عیب این دودوزه بازی� این است، که اگر نشریه ا� اظهاراتم را چاپ کند، تصویری که از من ارائه میشود� تصویر نه چندا� خوشایند فردی با روحیه � متزلزل و بیثبا� است؛ اما تن دادن به این از خودگذشتگی به آسودگی ناشی از آن میارزد�)؛ پایان نقل
تاریخ بهنگام رسانی 05/09/1399هجری خورشیدی؛ 30/07/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی
کتاب مکتب دیکتاتورها به خصوصیات و ویژگی های مشترک دیکتاتورها از لحاظ اخلاقی ( البته اخلاق نداشته ) ، به قدرت رسیدن از راه و روش دموکراسی و صندوق رای و سپس بستن این راه ، روشهای حکومت ، سرکوب مخالفان ، خفه کردن مطبوعات ، حفظ قدرت و در کل فصل مشترک دیکتاتورها به خصوص در ایتالیا و آلمان می پردازد . کتاب لحنی طنز آمیز دارد و شاید بتوان گفت که اندکی هم موسولینی و هیتلر را دست انداخته و شاید هم توانایی ویرانگر آن دو را دست کم گرفته است . کتاب سرشار است از جملاتی که بعضی از آنان از گذشته تا امروز کاربرد دارند . در یکی از قاطع ترین جملات سیلوئه این گونه بیان می کند : آنچه دیکتاتورها پیش از هر چیز به خطر می اندازد افزایش فشار نیست بلکه کاهش آن است . اگر دیکتاتوری ترمزها را شل کند به زحمت می تواند حرکت گریز از مرکزی را که مدتی طولانی سرکوب شده بود مهار کند و مانع از آن شود که ایک حرکت بصورت فاجعه در آید.
مکتب دیکتاتورها ادعا می کند که برای دیکتاتور شدن باید ویژگیهای مشخصی داشت که هیتلر و موسولینی این خصوصیات را داشته اند ولی به موازات آن هم دیکتاتورهایی بودند که فرق زیادی با این صفات داشته اند ، همانند استالین در شوروی . پس شاید دیکتاتور هر کشور نمادی از تاریخ و ملت و طبیعت همان کشور باشد ، این دلیل ثابت می کند که چرا نمی توان در سوئیس یا فرانسه یا آمریکا انتظاررژیم دیکتاتوری داشت اما در اسپانیا و پرتغال این رژیم ها پا می گیرند و عمری طولانی دارند . کتاب بیشتر به قدرت رسیدن فاشیسم و نازیسم در ایتالیا و آلمان پرداخته چرا که در سالی که کتاب نوشته شده حادثه بسیار مهم و تکان دهنده با ابعاد جهانی بوده است . اما مفاهیم کتاب برای خواننده این قرن که انواع مختلف دیکتاتوری را مطالعه کرده یا حتی آنرا با پوست و استخوان خود تجربه کرده است شاید کمی ابتدایی به نظر بیاید . اما در ذهن هر فرد خاورمیانه ای که انواع و اقسام حکومت های دیکتاتوری را تجربه کرده ، جملات کتاب از قبل نقش بسته ، گویی به دلیل سابقه بسیار طولانی دیکتاتوری این جملات نسل به نسل از پدر به فرزندان خویش به ارث رسیده است . شاید بتوان گفت که جملاتی که لبخند بر لب خواننده غربی می اورد برای مخاطب خاورمیانه ایی مانند خاطره می ماند ، خاطره ای تلخ به یاد عزیزان از دست رفته که اشک بر چشم می آورد..
به نظر می رسد که تنها یک انگیز هیتلر موسولینی را وامی داشته که در بعضی فرصت های مناسب به نحوی در مبارزه ی کارگران و کارفرمایان شرکت کنند و آن انگیزه ای بوده است : ایجاد بی نظمی ، سامان دادن به بی نظمی ، مزمن کردن بی نظمی . چرا که فقط یک دوره بی نظمی طولانی می تواند استقلال دیکتاتوری را توجیه کند . بی نظمی مداوم زندگی اقتصادی و اجتماعی را فلج می سازد . رابطه با خارج را مشکل میکن� ، به فقر دامن می زند ، نهادهای اجتماعی را به نحوی جبران ناپذیری بیاعتبا� میکن� ، هر طرح و برنامها� را غیرقابل اجرا جلوه میده� و وضعیتی به وجود می آورد که دیکتاتوری تنها راه نجات به نظر برسد . شرایط روانی ناشی از بی نظمی دائمی موجب میشو� که فرد معمولی کاسه صبرش لبریز شود و هر ملاحظه را کنار بگذارد و به هر آشنا و ناشناسی بگوید هرکس بیاید مهم نیست حتی اگر خود شیطان باشد همین قدر کافی است که بتواند با جدیت حکومت کند و به این آشفتگی سر و سامانی بدهد . بی نظمی برای فاشیسم مثل آب برای ماهی است.
"دیکتاتوری رژیمی است که در آن مردم به جای فکر کردن، نقل قول می کنند و همه هم از یک کتاب نقل قول می کنند." � #مکتب_دیکتاتورها نام کتابی سیاسی با درون مایه طنز اثر #اینیاتسیو_سیلونه نویسنده ایتالیایی است.� � یک سال قبل از جنگ جهانی دوم دو آمریکایی راهی اروپا می شوند تا از تجربه درخشان اروپائیان در زمینه ی دیکتاتوری بهره گرفته و پس از بازگشت به آمریکا نظام دیکتاتوری برپا کنند.� اما چه کسی بجز دشمن دیکتاتوری میتواند کالبدشکافی و مشخصات کاملی از این نوع حکومتها به این دو نفر بدهد؟!� به همین سبب آنها به سراغ یک تبعیدی به نام تومازوی کلبی میروند که عمری را در مبارزه با دیکتاتوری گذرانده است.� � اینیاتسیو سیلونه با طرح چنین موضوعی برای کتاب خویش شرایطی پیش می آورد تا در قالبی داستان گونه، اثری جدلی را درباره دیکتاتوری خلق کند.و� با تکیه بر تجربه سیاسی اش ا� خلال تجزیه و تحلیل هایی که اغلب بر اساس حکومت های روسیه، ایتالیا و آلمان بناشده اند، نظرات خویش را با میان مایه ای طنز( اما تلخ برای کسانی که در حکوت های خودکامه هستند)بازگو میکند.� وی در این کتاب چرایی شکلگیر� حکومتها� دیکتاتوری و همچنین اصول حکومتدار� آنه� را بررسی کرده است.
کتاب از این منظر با ارزش مینماید که برای خواننده یک موضوع سیاسی و تاریخی را ظاهر می سازد که هم تکنیک کودتا را با هدف های خودکامگی نمایان می سازد، هم هنر بازی دوجانبه و خطر باور داشتن دروغ های خود، و در نهایت تکنیک مدرن القای افکار به توده ها� � مکتب دیکتاتورها و کدهای مختلفی که از دیکتاتوری به خواننده ارائه میکند، به مثابه راهنمایی در خور تأمل برای شناخت ماهیت دیکتاتوری و فهمِ ساختارهای این چنینی دارد که از دیرباز همین بوده و هست. � طرح راهکاری برای این که #فاشیسم چگونه میتواند به قدرت برسد و در قدرت بماند و این که یک دیکتاتور چه کاراکتر و شخصیتی هم باید داشته باشه #طنز تلخ اما واقعی است که امروزه نیز در کشورها شاهدش هستیم.� � حکومت هایی که از ناآگاهی و تحریک اذهان توده ها برای ماندن در حکومت استفاده میکنند و دیکتاتورهایی با کیش شخصیت مقدس که سابقا برای رسیدن به قدرت از امکانات #دموکراسی استفاده کرده اند اما پس از رسیدن به قدرت هیچکدام از امکاناتی را که خودشان در اپوزیسیون از آن بهره گرفته اند در اختیار مخالفان خود نخواهند گذاشت.
|تا زمانی که انسانه� توانایی فکر کردن را دارند، هرگز نمیتوانن� درباره� مسائل زندگی به وحدت نظر برسند. |
مثل کتاب دنیای سوفی که در بستر داستان کلیاتی از فلسفه رو بیان میکنه� این کتاب هم در بستر جدلی ساختگی، کلیاتی از دیکتاتوری و سیاست رو بیان میکن�. برای کسی مثل من که خیلی تخصصی وارد این جریان نشده به طور کلی بحثها� جالبی بود و دید کلیا� رو در این زمینه بهم داد. (دیشب فیلم دنبالهرو� برتولوچی رو دیدم که فاشیسم درش نمایان بود. همزمانی خوانش کتاب با این فیلم برام جالب توجه بود.)
من خب دوستش نداشتم یا باهاش ارتباط برقرار نکردم. ایده اولیه کتاب جالبه که دو نفر راه افتادن دارن تحقیق و بررسی میکن� ببیند برای راهانداز� دیکتاتوری توی کشور خودشون چی کارها باید بکنن، ولی خب این ایده جایی خراب و لوس میشه که این گفتوگوها� سه نفره حاصل ذهن یک نفر هست که خواسته چالشی هم باشه و در نهایت سه تا تیپ شخصیت رو داریم که کاملا قابل پیشبین� صحبت میکنند. انگار مسابقه شطرنج یه نفر با خودش رو بشینی تماشا کنی، شاید در بعضی حرکات آموزنده باشه ولی درنهایت کم آدمهای� هستند که بتونن این مسابقه رو جذابش کنند. نگاه اصلی کتاب به نظام فاشیستی موسولینی و نازیستی هیتلر هستش و بیشتر بحثه� و صحبتها� کتاب به صورت خاص به این دو برمی گرده. من کتابها� خیلی خیلی بهتری در این زمینه خوندم که هم جامعت� بودن و هم برای من آموزندهت� بوده مثل کتاب خودآموز دیکتاتورها.
تحلیلها� سیاسی خودت را درباره ویژگیها� فاشیسم و مهمتری� اطلاعات پیرامون شکلگیر� و مقابله با آن را سه قسمت کنی، یک قسمت را بعنوان مهمتری� نظرات خودت در دهان یک فرد در ظاهر ضدفاشیسم بگذاری، قسمت دوم را بعنوان رایجتری� باورها و جوابه� در دهان فردی بهدنبا� فاشیسم و دیکتاتورشدن،� در نهایت برخی اصطلاحات و نظریهه� و کلمات فلسفی را از جانب یک پروفسور ملانقطی مطرح کنی و همه این حرفه� را بهعنوا� یک داستان به خورد مخاطب بدهی. شاید هم ایده بدی نباشد اما با داستانی سروکار نداریم
مهمت� از همهچی� اینکه با خط داستانی سروکار نداریم. شبیه به مناظرهه� و گفتگوهای سیاسی است که احتمالا چیزهایی هم از لابلای حرفه� بعنوان کلانتاری� میآموزی�. بسیاری از جزییات شاید تاریخگذشت� بهنظ� بیایند یا نویسنده صرفا در زمان نگاشتن کتاب با دیگران تسویهحسا� کرده باشد،� بسیاری از جزییات نیز بعد از دههه� همچنان بهچش� بیایند و ملموس باشند؛ اما در نهایت یک اثر ادبی مهم با درونمای� سیاسی کجا و داستانی این چنین با کنار هم قراردادن بیانیهها� سیاسی کجا
اینیاتسیو سیلونه را احتمالا بیشتر با «فونتامارا» و «نان و شراب» میشناسند� ولی من از خواندن «مکتب دیکتاتورها» بیشتر لذت بردم. البته مکتب دیکتاتورها داستان نیست و در واقع گفتگویی است سیاسی و نیمهطن� بین سه نفر. ماجرا این است که سیاستمداری امریکایی تصمیم میگیر� در این کشور دیکتاتوری برپا کند. مشاورش به او میگوی� برای اینک� اصول دیکتاتوری (و در واقع دیکتاتوری فاشیستی) را یاد بگیری بهتر است برویم اروپا که قرنه� مهد دیکتاتوری بوده و حالا هم مقر فاشیسم است (کتاب در سال ۱۹۳۸ نوشته شده، در اوج قدرت هیتلر و موسولینی و در آستانه جنگ جهانی دوم). در اروپا هم بهجا� آنک� سراغ دیکتاتورها بروند تصمیم میگیرن� بروند سراغ کسی که ساله� با دیکتاتوری مبارزه کرده و از او بخواهند ویژگیها� دیکتاتوری فاشیستی را برایشان توضیح دهد. نام این فرد در کتاب تومازو است، اما در واقع او خود سیلونه است. سیلونها� که ساله� عضو و زمانی نایبریی� حزب کمونیست ایتالیا بود و سالها� طولانی با فاشیسم جنگید. (گرچه چندین سال بعد از مرگش اسنادی منتشر شد که نشان میدا� در همان دوران با پلیس مخفی ارتباط داشته). مکتب دیکتاتورها نمونه درخشانی است از توصیف حکومت فاشیستی، اینک� چطور مردم را با خود همراه میکند� چطور مخالفان را سرکوب میکند� چطور رسانهه� را به خدمت میگیر� و ... . کتاب را مهدی سحابی از ایتالیایی ترجمه کرده و نشر ماهی در مجموعه کتابها� جیبی منتشرش کرده است (اگر اشتباه نکنم این ترجمه را ابتدا نشر نو در دهه شصت منتشر کرد).
“روز� درخت ها تصمیم می گیرند برای خود رهبری انتخاب کنند. از درخت زیتون می خواهند رهبرشان باشد، اما درخت زیتون می گوید: آیا می خواهید وادارم کنید که از طبیعت خودم که تولید روغن است و مورد احترام مردم هستم دست بردارم و دوره راه بیفتم و بر شما ریاست کنم؟
درخت ها با شنیدن این جواب به سراغ انجیر می روند و از او می خواهند رئیس شان باشد، اما انجیر جواب می دهد: آیا می خواهید وادارم کنید که از شیرینی و میوه ی خوبِ خودم دست بکشم و آواره ی راه و بیراه شوم تا صبح و شب بر شما ریاست کنم؟
گزینه ی بعدی تاک بود که او هم سر باز زد و سر انجام درخت ها به سراغ بوته ی خاری رفتند. خار بی تامل در جوابشان گفت:
«اگر صمیمانه می خواهید حاکم شما باشم بیایید و زیر سایه ام پناه بگیرید وگرنه بگذارید آتش از خار هایم بیرون بزند و همه ی تان را بسوزاند و خاکستر کند»..."
یک کتابچه� راهنمای عالی برای یادگیری رموز دیکتاتورشیپ.
به واقع شاید خیلی از ما در درونمان رگههای� از افکار و اعمال فاشیستی را شناسایی میکنیم� اما مطمئنا بعد از خواندن این کتاب میتوانی� آن را آگاهانهتر� کلاسهشدهت� و موثرتر به کار ببندیم. ✌🏻�
حقیقتا نمی دونم به کدوم بُعد این کتاب چه نمرها� بدم. از نظر داستانی که فاجعهس� نه شخصیت پردازی داره نه پیرنگ داستانی داره نه توصیفی خاصی داره. اما به لحاظ مباحث سیاسی که شده باید کسی که کاملا وارد نظر بده. که با فلان مبحث و بهمان قسمت موافق یا مخالف. اما برای من این بُعد کتاب قابل فهم بود تا حدودی.
دموکراتهای امروزی دیگر ایدئالی ندارند تا برای آن مبارزه کنند. میراثخوا� اسلاف خود هستند. جنبش رو به اوجی که کاربرد انقلابی دارد، به شخصیتها� جنبش عظمت میبخش� و آنان را بصورت چهرهها� افسانها� پیشتاز درمیآور�
اما یک دموکراسی رو به انحطاط که با سازش و مدارا خود را سرپا نگه میدارد� باید به سیاستمداران� پیشپاافتاد� قناعت کند. و بعید نیست هرچه زمان بگذرد، سیاستمدارا� از این نیز حقیرتر شوند. البته ممکن است که دموکراسی بورژوایی همچنا� شخصیتهای بسیار باارزشی به خود ببیند، اما من فکر میکن� این امر بیشتر در کشورهایی پیش خواهد امد که در آنها دموکراسی هرگز پیش از این وجود نداشته
مکتب دیکتاتورها - اینیاتسیو سیلونه - مترجم مهدی سحابی - نشر نو - چاپ اول 1363 - تیراژ 5000 نسخه . دیکتاتوری از فعل دیکته کردن می آید که یکی از موضوعات درسی است. با این تفاوت که مکتب دیکتاتوری فقط دارای یک کلاس است و در آن غلط های املایی مجازات قانونی دارد. - ص 27 رژیم های دیکتاتوری خواه و ناخواه به طرف جنگ کشیده می شوند، همانطور که آهن جذب آهنربا می شود - ص 214
"مکتب دیکتاتورها" ی اینیاتسیو سیلونه را درسال های پایانیِ کودکی فکری و دربدریِ فکری دهه� ۶۰ خواندمش. نویسنده� محبوب من، کسی که نگاه مستقلِ ضد اقتدار و ضد سلسلهمراتب�� (مخصوصا ضد سانترالیسم دمکراتیکِ اصطلاحی) را ، حتی قبل از بمن ۵۷، به من یاد داد. چون در همون اوج این بحثها� قهرمانها� همگی ضد شبان�-رمهگ� میشوریدن�.
این محمد قاضی بزرگوار و زنده یاد بود که او را قبل از بمن ۵۷ به مردم ایران شناساند. خوشبختانه این کتاب، به همتِ مهدی سحابی عزیز در آن روزهای سیاه توانست که چاپ بشود. کتابی برای همه ی فصول چکیده ی تجربیات سیلونه در مبارزه با فاشیسم.
یه داستانِ خیلی خیلی مهم در مورد آقای سیلونه:
سیلونه در آخرین رمانا� که هنوز ترجمه نشده و پسامرگ او به همت خانوما� چاپ شد، قهرمان داستانا� بر روی شخصیتِ سیمون وی سوار شده. یعنی او در آخرین پیام و وصیتا� به دنیای بیروناش� بانو سیمون وی رو محور قرار مید�! عجب تلاقیِ تاریخیا�. این نکته رو سه چهارسالیی� که تازه فهمیدها�. او مسیحیِ بیکلیس� و سوسیالیستِ بی���حز� بود! آخه سیمون وی هم کتابی نوشته بود به اسم "برچیدن همه احزاب" که من هم به فارسی ترجمها� کردم و آقای ملکیان، فیلسوف نامدا� ایران، بر اون مقدمه نوشتند.
غلامعلی کشانی ( نک: گوگل ویدئو)
پ. ن. : محمد قاضی قصها� جالب را از او برایم نقل کرد: "رفته بودم اروپا. سر راه با امید فراوان رفتم ایتالیا برای پابوس اینیاتسیو سیلونه، نویسندها� که با عشق، چند تا کتاب از او ترجمیده بودم. کسی ازو خبری نداشت. میدانست� پیر و کنارهج� شده است. بالاخره از وزارت ارشادشون! و احزاب تونستم سراغی ازش بگیرم. تا این که رسیدم به شهر کوچکی که سیلونهدر دور و برش زندگی می کرد. با خوشحال� با بزرگ شهر مطرح کردم و آدرس پرسیدم. اما دیدم کمی با مکث و تردید داره حرف میزن�. شک کردم. پرسیدم آدرس نمیدی� که برم دیدارشون؟ گفت: "ببین آقای عزیز! سیلونه الان آدم فقیر و نیازمندیه. بهمح� این که بفهمه تو مترجم کارهاش بودهای� قبل از هر سلام و علیکی، اول یقها� رو سفت میچسب� و میگ� آقاجون یاللا! اول حسابکتا� منو صاف کن، بعد حال و احوال کن. اون موقع است که درگیر دردسر دادگاه و اینجو� احوالات میش�. حالا خود دانی. میخوا� آدرس بدم؟" من هم (محمد قاضی) دو پا داشتم، دو پای دیگه قرض کردم و از مهلکه� قانون فرار کردم. بیچاره سیلونه نمیدونس� که مترجم کتابها� اون، در دوران شاه، با هزار خطر و خاطرات جرات کرده کارهاش رو ترجمه کنه و تعدادی نسخه بفروشه و بههی� وجه درامد کلانی از این همه زحمت نمیتونست� انباشت کنه."
- البته یادمون نره که جناب قاضی یکی از موفقتری� مترجمان پرتیراژ ایران بود. اما مگه چند نفر کتابها� رو میخوندند� و چقدر میتونس� درآمد داشته باشه؟ حتما نه به اندازه� جناب هاشمی رفسنجانی که همون روزای آخر رژیم شاه، در شمال تهرون بسازبفروش بود!
- من در آپارتمان آبرومند، اما کوچک زندهیا� قاضی، در دهه� ۶۰، چای خورده بودم!
این کتاب سومین کتابی بود که از جناب سیلونه خوندم. پس از نان و شراب و دانه� زیر برف به نظر میرسی� تجربه� آسانی پیش رو داشته باشم اما کتاب به قدری غنی بود که مدتها زمان پاش گذاشتم و تا مدتها ذهنم رو به خودش مشغول کرده بود. برای من تفکرات سیلونه به عنوان مبارزی که از از مبارزه دست کشیده همواره جالب و قابل تامل بوده و هست. روایت دو امریکایی که تلاش میکنن� تا با آموختن مبانی دیکتاتوری از زبان یک مبارز راه و رسم رو بیاموزند واقعا جذاب بود.
از متن کتاب: یونانیان قدیم به درستی معتقد بودند که "خودکامه" رعیت را به وجود نمیآورد� بلکه رعایا هستند که کسی را به خودکامگی میرسانن�. همانطور که در بعضی اشکال بدوی زندگی، شی� تعیین کننده حالت است: "طعمه ماهی را میگیرد� نه ماهی طعمه را." می شود گفت که، در نهایت، هر ملتی لایق همان دولتی است که دارد. در واقع، آیا هرگز دیده شده که ملت آزادها� مدتی طولانی تسلیم استبداد شود یا ملت رام و سر به زیری به آزادی دست یابد؟ افلاطون عوامفریبان� را که به احساسات خودسرانه� جوانان دامن میزدن� "خودکامه سازان" می خواند، و نسلی از مردم را که به آشوب اخلاقی و سیاسی دامن میز� و موجب بروز کودتا میش� "نسل خودکامگی" مینامی�.
خیلی بخشها� جالبی داشت ولی فکر میکردم رمانه):
پ.ن : کتاب رو از بوکتاب تهران قرض گرفتم. اونجا بهتون کتاب قرض میدن. بدون هیچ گرویی، کاملا رایگان.
شاید دانستن این که به بیماری مردان بزرگ تاریخ مبتلا هستید تسکینی برای شما باشد، چون همه� دیکتاتورها از سزار تا هیتلر دچار سردردهای مزمن بودهان�.این نکته اهمیت به سزایی دارد، به دلیل اینکه در مورد بعضی از دیکتاتورها، تنها دلیلی است که اثبات میکن� آن ها سر داشتهان�.
این سومین کتابی بود که با ترجمه� مرحوم سحابی خوندم و باید بگم فوت زودهنگام و ناگهانی ایشان فقداني برای ادبیات و علیالخصو� صنعت ترجمه� ایران بود که متاسفانه در زمینه� ادبیات فرانسوی و ایتالیایی هنوز کسی یا کسانی نیامدهان� تا جای خالی ایشان را به تمامی پر کنند. امید است با افقها� روشنی که در این چند سال اخیر که در زمینه� ترجمه به روی ادبیات ایران گسترده شده است، این جای خالی هر چه زودتر پر شود. اما درباره� کتاب طبیعتا این کتاب، کتابی عامی و عام پسند نیست و بعید میدون� در کشورهای دمکراتیک آنچنان توجهی به آن شود و یا خوانندگانش آنچنان حرفها� این کتاب را بفهمند. نمونها� جامعه� دانشگاهی و الیت ایالات متحده آمریکا هستش که طوری برای کمونیست و رهبران شاخصش از جمله مائو و استالین و حتی کیم جونگ اون رهبر کسخل کره� شمالی یقه میدرانن� که آدم را به حیرت وا میدار�. به طبع متاسفانه ما مردم ایران از معدود ملتها� این کره� زمین هستیم که این کتاب را میفهمی� و درک میکنی� طوری که گویی جناب سیلونه با نیم نگاهی به ایران این کتاب را نوشته است؛ طوری که گویی دست اندر کاران ج.ا از ابراهیم یزدی حرامزاد� گرفته تا به امروز این کتاب را خواندهان� و توصیهه� و رهنمونهای� که در آن نوشته شده مو به مو اجرا میکنن�.در جایی از کتاب نوشته "هر ملتی لایق همان دولتی است که دارد". آیا ما مردم ایران لایق این حکومتیم؟ چه شده است که از زمان حمله� اعراب به ایران که بیش از ۱۴۰۰ سال از آن میگذر� این فلات همچنان ناآرام است و همچنان غرق خون است؟ مگر نیاکان ما چه کردهان� که این فلات مستوجب این عقوبت شده است؟ نمیدان�. فقط این را میدان� چپها� مادر قحبه به رهبری تودهایها� حرام زاده همراه با مسلمانان که از ۱۴۰۰ سال پیش دشمنان این دیار و خاک هستند توانستند سال ۵۷ حکومت ملی ایران را ساقت کنند و پس از آن جوی خونی به راه اندازند که تا امروز هم این جوی خون با خروشی دلهرهآو� در حال جاری شدن است. و حال همان چپها� مادرقحبه که بعد از شورش تصفیه شدند مدعی آنند که با برنامه و راهکار آنان میشو� ایران را نجات داد! تصور کنید که کسانی که باید محاکمه شوند و به اتهام خیانت به میهن به دار آویخته شوند ادعای رهبری جنبشها� اعتراضی ایران را دارند! این حجم از حرامزادگ� و این حجم از مادرقحبگی در هیچ کشوری اینگونه نبوده است که این حرامزادگا� چپ ایرانی هستند.
این کتاب نا داستان هست و کل کتاب در واقع گفتگوی یک طرفه ی یک آدم هست که در مورد شکل گیری و عوامل موثر در قدرت گرفتن دیکتاتوری هیتلر و موسولینی میگه. تو معرفیش اومده که دو نفر آدم از آمریکا اومدن اروپا که اطلاعات جمع کنند تا برگردن اونجا و دیکتاتوری راه بندازن و زبان طنز داره و ... که در واقع اینجوری هم نیست کل کتاب گفتگو محوره اون دو نفر حرف خاصی نمیزنند این یه نفر میشه گفت متکلم وحده هست. هیچ شخصیت پردازی و داستانی نداره. کتاب خیلی حوصله سربر بود. شاید فقط برای کسانی که دوست دارند اطلاعات بیشتری در مورد شکل گیری قدرت هیتلر و موسولینی بدونند مفید باشه که اونم فک کنم کتابای بهتری هم موجود هست
انقلاب صندوقچه ي سحر آميز نيست كه انسان هر وقت دلش خواست در آن را باز كند و چيزي از آن بيرون بكشد. تجربه به ما نشان داده كه انقلاب با ارتش صورت مي گيرد و نه عليه ارتش؛ با اسلحه و نه بدون اسلحه. از متن كتاب
ذه نظر من كتاب خوبي بود. نه ذر حد خيلي خوب و شاهكار و عبارت هاي خوبي ميتونيد پيدا كنيد ازش در مورد ديكتاتوري
از متن کتاب ترجمه مهدی سحابی، نشر نو چاپ ۱۳۶۳: ما همواره اعلام کرده بودیم که برای رسیدن به قدرت از امکانات دموکراسی لستفاده خواهیم کرد؛ و پس از رسیدن به قدرت هیچکدام از امکاناتی را که خودمان در اپوزیسیون از آن بهره میگرفتیم در اختیار مخالفان خود نخواهیم گذاشت.
This entire review has been hidden because of spoilers.
کتابی که میتونه سواد سیاسی و جامعه شناسی شما رو چندین پله ارتقا بده.یک اثر سیاسی با تحلیلها� عمیق و نگاهها� سیاسی موشکافانه.اگر قبل از خوندن کتاب درمورد تاریخ ایتالیا و آلمان فاشیست اطلاع داشته باشید خیلی بهتر میتونید این کتاب رو درک کنید.یک ستاره کمتر میدم چون نمیشه به این کتاب گفت رمان.
معلوم نیست که کتاب "خودآموزی برای دیکتاتور شدن است " و یا سعی در توضیح شرایط پدید آورنده ی دیکتاتوری و در نتیجه برچیدن آن شرایط را دارد؟
به نظرم کتاب " مکتب دیکتاتور ها" حاوی مفاهیم تکان دهنده و عمیقی هست که در چند لایه قابل بررسی هستند. در ظاهر مباحثه ای طنز آمیز بین " کلبی" که قطع یقین خود اینیاستیو سیلونه، هست با دو آمریکایی که قصد ایجاد رژیم دیکتاتوری دارند، پدید می آید.در این گفت و گو، گوی سخن بدست تومازو کلبی هست. تومازو کلبی که در همان ابتدای کتاب به عنوان کسی که سال ها علیه دیکتاتوری و فاشیسم جنگیده، به دو آمریکایی مخاطب خویش؛ روش های دیکتاتور شدن را می اموزد! در بحثی که در کتاب به تصویر کشیده شده، از ویژگی های شخصیتی دیکتاتور آینده، تا شرایط لازم بر پدید آمدن دیکتاتوری، تا تاکتیک ها و تکنیک های یک دیکتاتور به تحریر درامده و بالاخره تا مثال های تاریخی حکیمانه که نویسنده به عنوان شاهد بر مدعا و تئوری خویش از ایتالیا و فرانسه و آلمان می آورد. معلوم نیست که کتاب "خودآموزی برای دیکتاتور شدن است " و یا سعی در توضیح شرایط پدید آورنده ی دیکتاتوری و در نتیجه برچیدن آن شرایط را دارد؟ درست در آخرین سطرهای کتاب، تومازو کلبی به دیکتاتور آینده درود می فرستد و آرزوی موفقیت میکند و با این حال تاکیید میکند که خود به مبارزه ی وی خواهد رفت. از این جهت در بالا ذکر شد که کتاب مفاهیمی را در چند لایه منتقل کرده است که در پس گفت و گوی نفس گیری که شکل میگیرد، به نظر میاید نویسنده با تبحر تمام تئوری خود را برای ایجاد فاشیسم و دیکتاتوری بیان میکند و در لایه ی حتی عمیق تر ، ایجاد یک دیکتاتوری در آمریکا را پیش بینی میکند. با این حال در کنار تمام مفاهیم سنگین و تئوری جامعه شناسانه و سیاسی و مصادیق تاریخی که مطرح میشود، به یقین نثر کتاب، بسیار گیرا هست و خواننده حتی خواننده ی عام، گویا رمانی روان را میخواند. که این خود نشان دهنده ی توانایی اینیاستیو سیلونه و مهر تاییدی بر قدرت نویسندگی، خرد و بینش سیاسی و زیرکی این مبارز و نویسنده ی بزرگ میباشد. در پایان خواندن این کتاب به تمامی دوستان اهل فکر و قلم و تامل در زندگی روزانه توصیه میشود. رشاد حسن نژاد
مدرسه دیکتاتورها یا مکتب خانه دیکتاتورها شاید عنوان بهتری می شد برای کتابی که با طنز و کنایه روشهای دیکتاتوری خوب را با استناد به مثالهای تاریخی درس می دهد.