ŷ

Parisa > Parisa's Quotes

Showing 1-10 of 10
sort by

  • #1
    Federico García Lorca
    “انسان بدون آزادی چیست؟

    ‎آ� ماریانا به من بگو
    ‎ب� من بگو چگونه می‌توان� دوستت بدارم
    ‎اگ� که آزاد نباشم، به من بگو
    ‎چگون� دلم را پیشکش تو کنم
    ...‎اگ� که از آن من نباشد”
    Federico García Lorca

  • #2
    Sherko Bekas
    “«زن و آزادی»

    هرچه در این مشرق زمین
    کوشیدم روبروی آینه
    و بر روی دو صندلی
    واژه های "زن" و "آزادی" را
    کنار یکدیگر ولی
    به مهربانی بنشانم
    بیهوده بود و همیشه
    این واژه ی "مردم" به زور
    می آمد و تسبیح به دست
    خود به جای زن می نشست”
    Sherko Bekas, شێرکۆ بێکەس

  • #3
    Charles Bukowski
    “مردها تلفن می کنن و می پرسن
    شما واقعا چارلز بوکوفسکیِ نویسنده هستید؟

    منم جواب میدم که
    بعضی وقتها نویسنده ام
    .ولی اغلب کاری نمی کنم

    بعد میگن، گوش کن، من خیلی کاراتو دوست دارم، میشه بیام پیشت و چند جعبه آبجو بیارم؟
    .منم جواب میدم، میتونی بیاری اگه داخل نیای

    ،وقتی زنها تلفن می کنن
    ،میگم بله من می نویسم، نویسنده ام
    .و همین الان فقط نمی نویسم
    بعد میگن، احساس احمقانه ای دارم که بهتون تلفن کردم
    .و خیلی سورپرایز شدم اسمتونو توی دفترچه تلفن دیدم
    منم جواب میدم، که دلیل داره... راستی چرا نمیای اینجا یه آبجو با هم بزنیم؟
    از نظر شما ایرادی نداره؟

    .و میان، زنهای زیبا با ذهن، بدن و چشمان بی نظیر

    ،اغلب سکسی در کار نیست
    .اما دیگه عادت کردم
    ،ولی هنوز میارزه
    .حتی نگاه کردن بهشونم خوبه
    ،ولی موارد خاصی
    .شانس غیرمنتظره ای میارم
    ،برای مردی 55 ساله
    ،که تا 23 سالگی سکس نداشته
    ،و تا 50 سالگی هم چیز زیادی نصیبش نشده
    ،به نظرم باید اسمم توی دفترچه تلفنِ پَسیفیک بمونه، تا به مردای عادی برسم
    ،البته باید به نوشتن شعرهای جاودانه ادامه بدم
    .اما الهام از اونجا میاد”
    Charles Bukowski

  • #4
    Aziz Nesin
    “وقتی یک سیاستمدار ساکت است اتفاق بدی می ‌افتد�
    سیاستمدارها شبیه مرغ ‌اند�
    وقتی تخم می‌گذارن� زیاد سر و صدا می� کنند، اما وقتی خراب می ‌کنند� آرام آن را دفن می� کنند”
    Aziz Nesin

  • #5
    Søren Kierkegaard
    “آیا مضحک تر از این مردم یافت می شود، که هیچ وقت از آزادی ای که دارند استفاده نمی کنند، اما آزادی ای که ندارند را می طلبند؟
    آن ها آزادی اندیشه دارند، و آزادی بیان می طلبند. آزادی بیان می طلبند تا جبرانی باشد برای آزادی اندیشه ای که تقریباً هیچ وقت به کارش نمی برند.”
    Søren Kierkegaard, Either/Or: A Fragment of Life

  • #6
    Xenophon
    “پیروزی در مسابقات ورزشی المپیا را نباید جلوه‌� فضیلت‌ها� ایزدی ورزشکاران دانست، بلکه شایسته است که علم و سوفیا را بر نیروی پهلوانان و اسبان برتر شمرد”
    Xenophon

  • #7
    Seyed Ali Salehi
    &ܴ;«را»

    این روزها
    صمد را درویشیان صدا می‌زنم�
    علی‌اشر� را بهرنگی.

    این روزها هنوز
    ماهیِ سیاهِ کوچولو
    دارد به راهِ دورِ دنیا فکر می‌کن�.

    این روزها
    هر لحظه ممکن است نیازعلیِ ندارد
    جایی مثلِ ضلعِ جنوبیِ میدانِ انقلاب
    فال‌ها� خود را
    رایگان در هوا رها کند،
    تا مردم از ترافیکِ بی‌پایان� پایتخت
    پیاده شوند، ببینند:
    ازدحامِ خاموشِ این همه آدمی
    حتما دلیلِ خاصی دارد.

    هر کسی باور نمی‌کند�
    بایستد خودش ببیند:
    ارس راه افتاده رفته
    به کرمانشاه رسیده است!”
    Seyed Ali Salehi

  • #8
    Yann Andréa
    “مرگ حاصل از پرخوری هیچ نظری را برنمی‌انگیزد� نادان زیستن است این، وحشیگریِ هر روزه است. ابداع باید کرد مدام و طرد کرد هرآنچه حاضر و آماده است؛ هم در زندگی و هم در کتاب‌ه�”
    Yann Andréa, Cet Amour-là

  • #9
    Sherko Bekas
    “ای فریاد خونین زن!
    برابری از چه می‌خواهی�
    که برسی به من؟!
    من که هنوز خود مردی‌ام�
    نگهبان گورستان خرافات و
    طوق بر گردن از مهملات و
    اسیر عقل خرابات.

    یک گردنبند هرزه
    در برابر چشم همه
    لباس را بالا کشید و فریاد زد:

    من فقط تن خود را می‌فروش�
    تنها تن خود را و بس
    اما می‌بین� همین جا
    هستند کسانی که
    تن کوهستان و
    تن دشت و بوستان و
    تن آفتاب و باران را
    فروخته‌ان� و با وقاحت تمام
    بر صندلی شرافت این سرزمین تکیه زده‌ان�...”
    Sherko Bekas, شێرکۆ بێکەس

  • #10
    Pablo Neruda
    “سکوتت را دوست دارم
    چنان که گویی تو اینجا نیستی
    چنان که گویی چشمانت پریده اند و رفته اند
    چنان که گویی بوسه ای دهانت را بسته است”
    Pablo Neruda



Rss