آزاد شریفی's Reviews > راز فال ورق
راز فال ورق
by
by

یک ستاره در وقت اضافه
...
وسوسه دوباره خواندن بعضی کتاب ها چیزی نیست که از سر من یکی دست بردارد، دنیای سوفی را در عنفوان نوجوانی و موقعی که چندان هم فلسفه دوست نداشتم خواندم و راستش به نظرم آمد خیلی سطحی است و هرکار کرده تا به مخاطبان احتمالا عامش ثابت کند فلسفه چیز خوبی است و اصلا هم سخت نیست
این کتاب عجالتا از تصورم از دنیای سوفی یک سر و گردن بالاتر بود اول این که داستان داشت و یک رمان واقعی بود بی کارکرد آموزشی دیگر این که در یک قلمرو حرکت می کرد ... تنها به عطش فلسفیدن و سفر می پرداخت ... و چه قدر موتیوهایش شرقی بودند ، زنی که در جستجوی خودش خانواده را ترک می کند و به یونان می رود ... سفر دور اروپا با ماشین و کشتی ... و فال ورق ... یک دسته ورق و نوشابه رنگین کمان که عجیب به جام الست می ماند
...
آن که می فهمد همواره بیگانه خواهد ماند و ژوکر بودن چیزی نیست که گوردر خودش بدان رسیده باشد ، مسئله اصلی بقیه ورق ها هستند ، بقیه ورق ها جوری بر خورده اند که هر بازی را خراب می کنند و هر ورقی خودش را ژوکر می داند
...
کتاب کلوچه ای و سرنوشت ، روح کتاب جبری است هرچند پدر قصه گاه و بیگاه بگوید به سرنوشت اعتقادی ندارد ، و نویسنده سعی کند با سفسطه میان همایندی و سرنوشت فرق بگذارد
داستان تو در تو بود و سرنوشت هایی که با 52 سال فاصله به هم می پیوندند و تکرار می شوند ... از دید فلسفی این باید عقب گردی باشد برای نویسنده که آمده به اول قصه ... به شخصیت سقراط و درد فلسفی ... آنچه تمام نظریه پردازان بعدی به نحوی خرابش کرده یا ندیده اش گرفته اند ...
هنوز در ذهنم یک فضای خالی بزرگ هست که اسطوره را به فلسفه پیوند نمی زند و راستش علاقه ای هم به پرشدنش ندارم
...
پ . ن : وقتی لیلی یک کتابی که رویش نوشته رمان فلسفی به آدم هدیه می کند یعنی آدم باید آب دستش است بگذارد زمین و بنشیند بخواندش وگرنه بعید می دانم حالا حالاها سراغش می رفتم و یکی از فواید این بشر همین است که کتاب توصیه شده اش را می آورد می دهد دست آدم ...
پ. ن توضیحی: هرگونه ارتباط مفهومی میان گزاره های بالا و 20 شدن مستمر نامبرده پیشاپیش تکذیب می شود
...
...
وسوسه دوباره خواندن بعضی کتاب ها چیزی نیست که از سر من یکی دست بردارد، دنیای سوفی را در عنفوان نوجوانی و موقعی که چندان هم فلسفه دوست نداشتم خواندم و راستش به نظرم آمد خیلی سطحی است و هرکار کرده تا به مخاطبان احتمالا عامش ثابت کند فلسفه چیز خوبی است و اصلا هم سخت نیست
این کتاب عجالتا از تصورم از دنیای سوفی یک سر و گردن بالاتر بود اول این که داستان داشت و یک رمان واقعی بود بی کارکرد آموزشی دیگر این که در یک قلمرو حرکت می کرد ... تنها به عطش فلسفیدن و سفر می پرداخت ... و چه قدر موتیوهایش شرقی بودند ، زنی که در جستجوی خودش خانواده را ترک می کند و به یونان می رود ... سفر دور اروپا با ماشین و کشتی ... و فال ورق ... یک دسته ورق و نوشابه رنگین کمان که عجیب به جام الست می ماند
...
آن که می فهمد همواره بیگانه خواهد ماند و ژوکر بودن چیزی نیست که گوردر خودش بدان رسیده باشد ، مسئله اصلی بقیه ورق ها هستند ، بقیه ورق ها جوری بر خورده اند که هر بازی را خراب می کنند و هر ورقی خودش را ژوکر می داند
...
کتاب کلوچه ای و سرنوشت ، روح کتاب جبری است هرچند پدر قصه گاه و بیگاه بگوید به سرنوشت اعتقادی ندارد ، و نویسنده سعی کند با سفسطه میان همایندی و سرنوشت فرق بگذارد
داستان تو در تو بود و سرنوشت هایی که با 52 سال فاصله به هم می پیوندند و تکرار می شوند ... از دید فلسفی این باید عقب گردی باشد برای نویسنده که آمده به اول قصه ... به شخصیت سقراط و درد فلسفی ... آنچه تمام نظریه پردازان بعدی به نحوی خرابش کرده یا ندیده اش گرفته اند ...
هنوز در ذهنم یک فضای خالی بزرگ هست که اسطوره را به فلسفه پیوند نمی زند و راستش علاقه ای هم به پرشدنش ندارم
...
پ . ن : وقتی لیلی یک کتابی که رویش نوشته رمان فلسفی به آدم هدیه می کند یعنی آدم باید آب دستش است بگذارد زمین و بنشیند بخواندش وگرنه بعید می دانم حالا حالاها سراغش می رفتم و یکی از فواید این بشر همین است که کتاب توصیه شده اش را می آورد می دهد دست آدم ...
پ. ن توضیحی: هرگونه ارتباط مفهومی میان گزاره های بالا و 20 شدن مستمر نامبرده پیشاپیش تکذیب می شود
...
Sign into ŷ to see if any of your friends have read
راز فال ورق.
Sign In »
Reading Progress
December 5, 2014
– Shelved as:
to-read
(Other Paperback Edition)
December 5, 2014
– Shelved
(Other Paperback Edition)
January 12, 2015
–
Started Reading
January 12, 2015
– Shelved
January 12, 2015
–
0.0%
"1. من فکر می کردم این کتاب همان ترجمه خیلی معمولی هرمس را دارد فقط ، خیلی خوبه آدم خیالش از مترجم یه کتابی راحت باشه
2. جناب گودریدز می فرمان به جای این کتابای زیر خاکی که فقط خودت می خونی بیا چارتا کتاب درست حسابی بخون که همه خوندن
3. جمله ای بابا ... اینم نخوندی... که زمانی از تکیه کلام هایمان بود حالا دارد تکیه سمع مان می شود... هعی... روزگار!"
2. جناب گودریدز می فرمان به جای این کتابای زیر خاکی که فقط خودت می خونی بیا چارتا کتاب درست حسابی بخون که همه خوندن
3. جمله ای بابا ... اینم نخوندی... که زمانی از تکیه کلام هایمان بود حالا دارد تکیه سمع مان می شود... هعی... روزگار!"
January 31, 2015
–
Finished Reading
Comments Showing 1-4 of 4 (4 new)
date
newest »


:)"
به نظرم خودش هم براتون جالب باشه ... بخونیدش حتما
:)